مرضیه پاپی صاد؛ عبدالحمید حبیبی؛ سعید شاکریان؛ محمد رمی
چکیده
زمینه و هدف: اختلال در بازسازی بافت عضلانی، به عنوان بزرگترین بافت بدن، در سارکوپنیا مشاهده شده است. بنابراین، مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثر شش هفتهای تمرین مقاومتی با تمرین تداومی بر محتوای پروتئینهای PAX7، NF-KB ، FOXO3 و nAChR عضله دوقلو، در رتهای مدل سارکوپنیا انجام شد. روش تحقیق: در این مطالعه تجربی، 20 سر رت ماده بالغ به چهار گروه ...
بیشتر
زمینه و هدف: اختلال در بازسازی بافت عضلانی، به عنوان بزرگترین بافت بدن، در سارکوپنیا مشاهده شده است. بنابراین، مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثر شش هفتهای تمرین مقاومتی با تمرین تداومی بر محتوای پروتئینهای PAX7، NF-KB ، FOXO3 و nAChR عضله دوقلو، در رتهای مدل سارکوپنیا انجام شد. روش تحقیق: در این مطالعه تجربی، 20 سر رت ماده بالغ به چهار گروه سالم کنترل، سارکوپنیا کنترل، سارکوپنیا با تمرین مقاومتی، و سارکوپنیا با تمرین تداومی (هر کدام 5 رت) تقسیم شدند. برای مدلسازی پیری و سارکوپنیا، رتها به مدت 10 روز تحت تزریق دگزامتازون قرار گفتند. شش هفته تمرین مقاومتی با شدت متوسط و تداومی با شدت متوسط برای گروههای مداخله انجام شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش تحلیل واریانس یک راهه به همراه آزمون تعقیبی توکی در سطح معنی داری 05/0p≤ استفاده شد. یافتهها: نتایج حاکی از افزایش معنی دار محتوای پروتئینهای PAX7 و nAChR با سطح معنیداری (001/0p=) و کاهش معنی دار محتوای پروتئینهای NF-KB و FOXO3 با سطح معنیداری (001/0p=) در گروههای تمرین مقاومتی و تداومی در مقایسه با گروه کنترل سارکوپنیا بود. علاوه بر این، افزایش و کاهش معنی داری بیشتری بهترتیب در مقدار پروتئینهای PAX7 وNF-KB در گروه تداومی در مقایسه با گروه مقاومتی دیده شد 05/0p≤ در حالی که پروتئین FOXO3 در گروه تمرین مقاومتی در مقایسه با گروه تمرین تداومی 05/0p≤ کاهش بیشتری داشت. نتیجهگیری: با توجه به اینکه مقادیر پروتئینهای PAX7، NF-KB، FOXO3 و nAChR پس از اجرای هر دو نوع پروتکل ورزشی بهبود یافت؛ احتمالاً استفاده از هر دو نوع پروتکل ورزشی بهعنوان بخشی از برنامه کنترل پزشکی بیماران سارکوپنیا میتواند بهعنوان یک راه حل غیر دارویی امیدوارکننده باشد.
حسین جوکار؛ سیروس فارسی؛ مهران قهرمانی
چکیده
زمینه و هدف: نقش مطلوب ورزش و مکمل های آنتی اکسیدانی در بافت کلیه گزارش شده است؛ اما تاثیر تعاملی آن ها هنوز به خوبی شناخته نشده است. این پژوهش اثر هشت هفته تمرینات مقاومتی همراه با مکمل روی بر عامل نکروز دهنده تومور آلفا (TNF- α) و پروتئین واکنشگر C (CRP) بافت کلیه در موش های صحرایی متعاقب انسداد یک طرفه کامل حالب را بررسی می کند. روش ...
بیشتر
زمینه و هدف: نقش مطلوب ورزش و مکمل های آنتی اکسیدانی در بافت کلیه گزارش شده است؛ اما تاثیر تعاملی آن ها هنوز به خوبی شناخته نشده است. این پژوهش اثر هشت هفته تمرینات مقاومتی همراه با مکمل روی بر عامل نکروز دهنده تومور آلفا (TNF- α) و پروتئین واکنشگر C (CRP) بافت کلیه در موش های صحرایی متعاقب انسداد یک طرفه کامل حالب را بررسی می کند. روش تحقیق: در این مطالعه تجربی، 48 سر موش صحرایی نر نژاد اسپراگو - داولی با محدوده سنی 12-16 هفته و دامنه وزنی 250-220 گرم که حالب آن ها به طور کامل طی جراحی مسدود شده بود، به طور تصادفی در گروه های کنترل نفرکتومی، مصرف مکمل روی، تمرین مقاومتی و تمرین مقاومتی+ مکمل روی؛ تقسیم شدند. تعداد هشت سر موش صحرایی سالم هم برای بررسی اثرات نفرکتومی، به عنوان گروه کنترل سالم و هشت سر موش که عمل جراحی بدون آسیب به کلیه در آن ها انجام شد، به عنوان گروه شم (Sham) در نظر گرفته شدند. گروه های تمرین مقاومتی به مدت هشت هفته، سه جلسه در هفته و با شدت 30 تا 100 درصد وزن بدن؛ به تمرین پرداختند. گروه های مصرف مکمل، روزانه 30 میلی گرم/کیلوگرم وزن بدن، روی را به صورت خوراکی دریافت کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس یک راهه همراه با آزمون تعقیبی توکی در سطح معنی داری 05/0>p. استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که TNF-α و CRP در گروه های تمرین و مصرف مکمل، به طور معنی داری کمتر از گروه های عدم تمرین (کنترل) است (001/0= p). همچنین اثر توام تمرین و مکمل روی موجب کاهش معنی دار CRP در موش های صحرایی متعاقب انسداد یک طرفه حالب شد (001/0=p). نتیجهگیری: به نظر می رسد تمرین مقاومتی و مکمل روی، هم به تنهایی و هم به طور توام، دارای اثرات سینرژیستی بر کاهش عوامل التهابی کلیه می باشند.
احسان اقبالی؛ حمید اراضی
چکیده
زمینه و هدف: کراتین هیدروکلراید به عنوان فرم جدید کراتین و به دلیل خواص هیدروکلرایدی، دارای جذب و حلالیت بالاتر و قدرت تاثیرگذاری بیشتری بر عملکرد میباشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر مکملیاری کراتین هیدروکلراید همراه با تمرین مقاومتی، بر میزان تستوسترون، کورتیزول، قدرت، هایپرتروفی عضلانی و ترکیببدن ...
بیشتر
زمینه و هدف: کراتین هیدروکلراید به عنوان فرم جدید کراتین و به دلیل خواص هیدروکلرایدی، دارای جذب و حلالیت بالاتر و قدرت تاثیرگذاری بیشتری بر عملکرد میباشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر مکملیاری کراتین هیدروکلراید همراه با تمرین مقاومتی، بر میزان تستوسترون، کورتیزول، قدرت، هایپرتروفی عضلانی و ترکیببدن مردان جوان بود. روش تحقیق: تعداد 20 مرد جوان در این پژوهش شرکت کردند. شرکتکنندگان به دو گروه (10 نفری) شامل تمرین مقاومتی همراه با کراتین هیدروکلراید (0/03 گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روز، مصرف 30 دقیقه قبل از تمرین) و گروه تمرین مقاومتی همراه با دارونما (با دوز و زمان مشابه مصرف) تقسیم شدند و به مدت هشت هفته تحت مداخله مکملیاری کراتینهیدروکلراید و تمرین مقاومتی (هر هفته سه جلسه، با شدت 85-70 درصد یک تکرار بیشینه، سه نوبت با 12-6 تکرار) قرار گرفتند. قبل و بعد از مداخله، قد، وزن، ترکیببدن (توده عضلانی، درصد چربی و هایپرتروفی عضلانی)، قدرت عضلانی (در حرکت پرس سینه و پرس پا) و سطوح سرمی تستوسترون و کورتیزول با روشهای معتبر اندازهگیری شد. سپس نتایج با آزمون تحلیل کوواریانس در سطح معنیداری 0/05≥p استخراج گردید. یافتهها: کراتین هیدروکلراید همراه با تمرین مقاومتی، باعث افزایش معنیدار بیشتری در نسبت تستوسترون به کورتیزول، قدرت عضلانی پرس سینه و پرس پا، سطح مقطع عضلانی بازو و ران، توده عضلانی بدن؛ و کاهش معنیدار بیشتری در درصد چربی و کورتیزول شرکت کنندگان، نسبت به تمرین مقاومتی همراه با دارونما شد. نتیجهگیری: نتایج نشاندهنده اثرگذاری کراتین هیدروکلراید بر سطوح کورتیزول، نسبت تستوسترون به کورتیزول، قدرت عضلانی پرس سینه و پرس پا و سطح مقطع عضلانی بازو و ران میباشد و به نظر میرسد این نوع از کراتین، با توجه ویژگیهایی که دارد، بدون نیاز به دوره بارگیری، بتواند اثرات مفید بهتری بر عملکرد و نیمرخ هورمونی داشته باشد.
امیر محتشمی؛ مرضیه ثاقب جو؛ فرهاد رحمانی نیا
چکیده
زمینه و هدف: تمرین مقاومتی (RT) نقش مهمی در افزایش حجم و قدرت عضلانی دارد. تحقیق حاضر با هدف مقایسه اثر تمرین مقاومتی حجم آلمانی تعدیل شده (MGVRT)، تمرین مقاومتی شدید (HIRT) و تمرین مقاومتی غیرخطی (NLRT) بر سطوح سرمی میوستاتین (Mstn)، فولیستاتین (FLS) و عامل هستهای کاپا B (NF-κB) و حجم و قدرت عضلانی در مردان ورزشکار انجام شد. روش تحقیق: تعداد ...
بیشتر
زمینه و هدف: تمرین مقاومتی (RT) نقش مهمی در افزایش حجم و قدرت عضلانی دارد. تحقیق حاضر با هدف مقایسه اثر تمرین مقاومتی حجم آلمانی تعدیل شده (MGVRT)، تمرین مقاومتی شدید (HIRT) و تمرین مقاومتی غیرخطی (NLRT) بر سطوح سرمی میوستاتین (Mstn)، فولیستاتین (FLS) و عامل هستهای کاپا B (NF-κB) و حجم و قدرت عضلانی در مردان ورزشکار انجام شد. روش تحقیق: تعداد 40 مرد جوان رشته بدنسازی بهطور تصادفی در گروههای مساوی شامل MGVRT، HIRT، NLRT و کنترل قرار گرفتند. پروتکلهای تمرینی بهمدت هشت هفته (سه جلسه در هفته) انجام شدند. متغیرهای بیوشیمیایی منتخب و حجم و قدرت عضلانی، قبل و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین اندازهگیری شد. آزمونهای تحلیل کوواریانس، تحلیل واریانس با اندازهگیری تکراری، کروسکال-والیس و یو من- ویتنی جهت تحلیلهای آماری در سطح معنیداری 05/0 ≥p مورد استفاده قرار گرفتند. یافتهها: سطوح سرمی Mstn و FLS در هر سه گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل بهترتیب کاهش و افزایش معنیداری یافت. همچنین، سطح NF-κB در گروههای MGVRT وHIRT بهطور معنیداری از گروه NLRT و کنترل پایینتر بود. علاوه بر این، محیط بازو و ران و قدرت عضلانی در حرکات پرس سینه و اسکوات در هر سه گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل، بهطور معنیداری افزایش یافت؛ بهگونهای که افزایش محیط بازو در گروه MGVRT در مقایسه با گروههای HIRT و NLRT و قدرت عضلانی در گروه HIRT در مقایسه با گروههای MGVRT و NLRT؛ بهطور معنیداری بیشتر بود. نتیجهگیری: هر سه پروتکل RT به بهبود شاخصهای بیوشیمیایی، آنتروپومتریکی و عملکردی در مردان ورزشکار منجر شد، اما پروتکلهای MGVRT و HIRT به ترتیب افزایش بیشتری در هایپرتروفی و حداکثر قدرت عضلانی در پی داشت. با این وجود به مطالعات بیشتر در زمینه ارتباط پروتکلهای RT، با حجم و قدرت عضلانی و شاخصهای بیوشیمیایی مرتبط با آنها، مورد نیاز است.
محسن محمدی؛ محمد رضا فدائی چافی
چکیده
زمینه و هدف: رشد عضلانی، تحت تاثیر عوامل مختلف از جمله مایوکاینها و میوستاتین قرار میگیرد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تمرین مقاومتی – هوازی بر بیان ژنهای فیبرونکتین نوع سه حاوی پروتئین 5 (FNDC5)، میوستاتین و هایپرتروفی یا هایپرپلازی در عضله دوقلو موشهای نابالغ بود. روش تحقیق: تعداد 10 سر موش صحرایی نر ویستار با سن دو هفتهای ...
بیشتر
زمینه و هدف: رشد عضلانی، تحت تاثیر عوامل مختلف از جمله مایوکاینها و میوستاتین قرار میگیرد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تمرین مقاومتی – هوازی بر بیان ژنهای فیبرونکتین نوع سه حاوی پروتئین 5 (FNDC5)، میوستاتین و هایپرتروفی یا هایپرپلازی در عضله دوقلو موشهای نابالغ بود. روش تحقیق: تعداد 10 سر موش صحرایی نر ویستار با سن دو هفتهای به طور تصادفی در دو گروه کنترل (پنج سر) و تمرین (پنج سر) قرار گرفتند. برنامۀ تمرین مقاومتی شش هفته با سه نوبت و هر نوبت چهار بار بالا رفتن از نردبان یک متری (با 26 پله) با حمل وزنه بود. برنامه تمرین هوازی شش هفته در روزهای متناوب شامل دویدن روی نوارگردان با شدت 25 تا 50 درصد حداکثر سرعت موش به اجرا درآمد. مدت 48 ساعت بعد از آخرین جلسۀ تمرینی و پس از هشت ساعت ناشتایی، موشها تشریح شدند و عضلۀ دوقلو جدا گردید. بیان ژن FNDC5 و میوستاتین با استفاده از روش Real time PCR، و هایپرتروفی و هایپرپلازی توسط میکروسکوپ نوری سنجش شدند. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از آزمون t مستقل در سطح معنیداری 0/05≥ pبا استفاده از نرمافزارPRISM انجام پذیرفت. یافتهها: پس از شش هفته تمرین مقاومتی - هوازی، بیان ژن FNDC5 (0/04=p) و هایپرتروفی (0/004=p) در عضله دوقلوی گروه تمرین بالاتر؛ اما بیان ژن میوستاتین (0/01=p) در این گروه کمتر بود. با این حال، تفاوت معنیداری بین هایپرپلازی تارهای عضله دوقلوی موشهای نابالغ دو گروه مشاهده نشد (0/22=p). نتیجهگیری: به نظر میرسد اجرای تمرینات مقاومتی - هوازی با بیان بیشتر ژنهای FNDC5 و بیان کمتر ژنهای میوستاتین، به هایپرتروفی بیشتر تارهای تند انقباض منجر می شود. این فرآیند فارغ از رشد طبیعی، به تمرینپذیری بافت عضلانی در نمونههای حیوانی قبل از سن بلوغ دلالت دارد.
لیلا غزاله؛ زهره چشمی؛ رسول اسلامی
چکیده
زمینه و هدف: نتایج پژوهشها در زمینه تأثیر خستگی عصبی- عضلانی بر همانقباضی عضلات، ناهمسو و نامشخص است. علت این ناهمسوییها را احتمالا میتوان ناشی از تفاوت در نوع پروتکلهای خستگی به لحاظ بار تمرین حین اجرای فعالیت مقاومتی دانست. هدف پژوهش حاضر مقایسه تاثیر دو پروتکل خستگی ناشی از تکرارهای قدرتی و استقامتی در فعالیت مقاومتی، ...
بیشتر
زمینه و هدف: نتایج پژوهشها در زمینه تأثیر خستگی عصبی- عضلانی بر همانقباضی عضلات، ناهمسو و نامشخص است. علت این ناهمسوییها را احتمالا میتوان ناشی از تفاوت در نوع پروتکلهای خستگی به لحاظ بار تمرین حین اجرای فعالیت مقاومتی دانست. هدف پژوهش حاضر مقایسه تاثیر دو پروتکل خستگی ناشی از تکرارهای قدرتی و استقامتی در فعالیت مقاومتی، بر همانقباضی عضلانی حین اجرای حرکت پرس پا بود. روش تحقیق: تعداد 10 زن سالم فعال با میانگین سنی 97/2±7/24 سال در پژوهش حاضر شرکت کردند. شرکتکنندگان در سه جلسه جداگانه به آزمایشگاه مراجعه کردند. جلسه اول میزان وزنه برای یک تکرار بیشینه در حرکت پرس پا تعیین شد. در جلسات دوم و سوم، پروتکلهای خستگی قدرتی و استقامتی در حرکت پرس پا به ترتیب با 90 و 50 درصد حداکثر تکرار بیشینه اجرا گردید. فعالیت الکتریکی چهار عضله راست رانی، پهن داخلی، پهن خارجی و دوسر رانی حین اجرای حرکت پرس پا، توسط دستگاه الکترومایوگرافی بیسیم (مدل نوراکسون) ثبت شد. همانقباضی عضلات منتخب در سه تکرار از مجموعه تکرارهای پرس پا (پیش از خستگی، میانی و واماندگی) برای هر آزمودنی محاسبه و با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفتند. یافتهها: همانقباضی عضلات راست رانی و دوسر رانی (0/03>p)، عضلات پهن خارجی و دوسر رانی (0/01>p)، و عضلات پهن داخلی و دوسر رانی در اثر خستگی به طور معنیداری کاهش یافت (0/01>p). اما میزان همانقباضی عضلات پهن داخلی و پهن خارجی در اثر خستگی تغییر معنیداری نکرد. تغییرات مذکور در هر دو نوع پروتکل خستگی ناشی از تکرارهای قدرتی و استقامتی، یکسان بود (0/05>p). نتیجهگیری: هر دو نوع پروتکل خستگی ناشی از تکرارهای قدرتی و استقامتی در فعالیت مقاومتی، منجر به کاهش همانقباضی در سه جفت از چهار جفت عضله منتخب شد. یافته مهم پژوهش حاضر عدم تفاوت در تاثیر پروتکل خستگی ناشی از تکرارهای قدرتی و استقامتی بر همانقباضی عضلانی بود.
زهره شانظری؛ محمد فرامرزی؛ محمد رضا کردی
چکیده
زمینه و هدف: آتروفی عضلانی یک فرآیند فعال کنترل شده بوسیله مسیرهای پیامرسانی و برنامـههای رونویسی ویژه است. آتروژین-1/ MAFbx و MuRF1 در مدلهای مختلف آتروفی عضلانی، به طور مثبت تنظیم میشوند و مسئول افزایش تجزیه پروتئین از طریق سیستم پروتئازوم یوبیکوئیتین هستند. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر یک دوره تمرین مقاومتی با شدتهای ...
بیشتر
زمینه و هدف: آتروفی عضلانی یک فرآیند فعال کنترل شده بوسیله مسیرهای پیامرسانی و برنامـههای رونویسی ویژه است. آتروژین-1/ MAFbx و MuRF1 در مدلهای مختلف آتروفی عضلانی، به طور مثبت تنظیم میشوند و مسئول افزایش تجزیه پروتئین از طریق سیستم پروتئازوم یوبیکوئیتین هستند. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر یک دوره تمرین مقاومتی با شدتهای بالا و متوسط بر بیان ژنهای ژنهای miRNA-23a، MuRF و آتروژین- 1 در عضلات تند و کند انقباض رتهای نر سالمند نژاد ویستار بود. روشتحقیق: در این تحقیق 30 سر موش صحرایی سالمند (23 ماهه) نژاد ویستار به شکل تصادفی به سه گروه (10=n) شامل تمرین مقاومتی با شدت متوسط (MIRT)، تمرین مقاومتی با شدت بالا (HIRT) و کنترل تقسیم شدند. برنامه تمرین مقاومتی شامل هشت هفته تمرین بالا رفتن از نردبان با شدت زیاد و متوسط (به ترتیب با 80 و 60 درصد حداکثر ظرفیت حمل ارادی) و با تکرار پنج روز در هفته بود. جداسازی عضله نعلی و عضله خم کننده دراز شست پا بلافاصله بعد از خونگیری در شرایط استریل انجام شد. بیان ژن MuRF، آتروژین -1 و miR-23a با تکنیک RT-PCR اندازهگیری شد. تجزیه تحلیل آماری با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و دو طرفه در سطح معنیداری 05/0>p صورت گرفت. یافتهها: بیان ژنهای MuRF و آتروژین-1 پس از هشت هفته در دو گروه مقاومتی نسبت به گروه کنترل کاهش معنیدار و بیان miR-23a افزایش معنیداری پیدا کرد (05/0>p)؛ اما اختلاف تأثیر دو مداخله صورت گرفته بر miR-23a، MuRF و آتروژین-1 در هر دو عضله معنیدار نبود (05/0<p). نتیجهگیری: به نظر میرسد تمرین مقاومتی با شدتهای متوسط و بالا، میتواند باعث کاهش سطوح استراحتی عوامل مرتبط با آتروفی عضلانی و ژنهای هدف آن در رتهای سالمند شود و پیشرفت سارکوپنیا در دوره سالمندی را مهار نماید.
محمد جواد شفاهی؛ محسن ثالثی؛ رسول رضائی؛ فرهاد دریانوش
چکیده
زمینه و هدف: پروتئین تنظیم کننده بیوژنز میتوکندریایی گیرنده فعال کننده تکثیر پروکسیزوم گاما-1 آلفا (PGC-1α) به عنوان عامل اصلی مسیر سیگنالینگ در کنترل متابولیسم میتوکندری عمل میکند. در عین حال، یک عامل رونویسی به نام عامل 2 وابسته به اریتروئید عامل هستهای-2 (Nrf2) نیز شناخته شده که با فعال سازی PGC-1α رابطه دارد و تا حدودی مشخص ...
بیشتر
زمینه و هدف: پروتئین تنظیم کننده بیوژنز میتوکندریایی گیرنده فعال کننده تکثیر پروکسیزوم گاما-1 آلفا (PGC-1α) به عنوان عامل اصلی مسیر سیگنالینگ در کنترل متابولیسم میتوکندری عمل میکند. در عین حال، یک عامل رونویسی به نام عامل 2 وابسته به اریتروئید عامل هستهای-2 (Nrf2) نیز شناخته شده که با فعال سازی PGC-1α رابطه دارد و تا حدودی مشخص شده است که مسیر یکی از این دو عامل رونویسی، میتواند بر دیگری تأثیر بگذارد. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرین مقاومتی به همراه مصرف مکملدهی کوآنزیم Q10 بر مقادیر Nrf2، PGC-1α در رتهای نر نژاد اسپراگوداولی بود. روش تحقیق: در این تحقیق تجربی، 36 سر رت به صورت تصادفی به شش گروه مساوی شامل گروه تمرین مقاومتی، دو گروه تمرین مقاومتی و مکمل Q10 با دوزهای 200 و 300 میلی گرم/کیلوگرم وزن، دو گروه مکمل Q10 با دوزهای 200 و 300 میلی گرم/کیلوگرم وزن، و کنترل تقسیم شدند. مکمل به رتها در گروههای تمرین - مکمل و مکمل، گاواژ شد. تمرین مقاومتی شامل سه نوبت با پنج تکرار بود که سه روز در هفته و به مدت هشت هفته اجرا گردید. از آزمونهای تحلیل واریانس یک راهه و توکی در سطح معنی داری 05/0>p برای استخراج نتایج استفاده شد. یافتهها: بیان Nrf2 و PGC-1α به طور معنیداری در گروههای تمرین مقاومتی و تمرین مقاومتی + مکمل (دوز 200 میلی گرم/کیلوگرم) افزایش یافت (0001>p)، در حالی که در گروه تمرین مقاومتی + مکمل با دوز 300 میلی گرم/کیلوگرم (07/0>p) و دو گروه دریافت کننده مکمل (09/0>p) تغییر معنیداری نکرد. نتیجه گیری: با توجه به اثر افزایشی ترکیب تمرینات مقاومتی همراه با مکمل دهی Q10 (با دوز 200 میلی گرم/کیلوگرم) در بهبود Nrf2 و PGC-1α؛ میتوان این شیوه را در بیوژنز میتوکندریایی موثر دانست.
مهسا پرسش؛ عبدالحمید حبیبی؛ سعید احمدی براتی؛ یگانه فیضی
چکیده
زمینه و هدف: اثر تمرینات انسدادی در فواصل زمانی مختلف بر عوامل رشد عضلانی در دختران به عنوان موضوعی جدید، مطرح میباشد. از این رو مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر تمرینات مقاومتی با و بدون انسداد عروقی، بر سطوح سرمی برخی هورمونهای آنابولیکی و کاتابولیکی در دختران فعال به اجرا درآمد. روش تحقیق: بدین منظور 36 دانشجوی دختر تربیتبدنی ...
بیشتر
زمینه و هدف: اثر تمرینات انسدادی در فواصل زمانی مختلف بر عوامل رشد عضلانی در دختران به عنوان موضوعی جدید، مطرح میباشد. از این رو مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر تمرینات مقاومتی با و بدون انسداد عروقی، بر سطوح سرمی برخی هورمونهای آنابولیکی و کاتابولیکی در دختران فعال به اجرا درآمد. روش تحقیق: بدین منظور 36 دانشجوی دختر تربیتبدنی با میانگین شاخص توده بدنی 79/2 ± 32/23 کیلوگرم بر متر مربع به سه گروه (هر گروه 12 نفر) شامل گروه تمرین مقاومتی بدون انسداد عروق، تمرین مقاومتی با انسداد عروق، و کنترل تقسیم شدند. گروههای تمرینی به مدت 6 هفته و هر هفته 3 جلسه و هر جلسه به مدت 30 دقیقه تمرینات مقاومتی را اجرا کردند و انسداد عروقی به صورت بستن تورنیکت به دور ناحیه پروگزیمال بازو با فشار 100 میلی لیتر جیوه اعمال گردید. نمونههای خونی قبل از شروع تمرین و 24 ساعت بعد، پس از جلسه ششم و جلسه هجدهم پروتکل تمرینی؛ در حالت ناشتا جمعآوری شد. سطوح هورمونهای رشد شبه انسولینی-1، رشد، کورتیزول، تستوسترون و انسولین سرمی به روش الایزا اندازهگیری شدند. برای استخراج نتایج از روش تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح 05/0>p بهره برداری شد. یافتهها: نتایج نشان داد که پس از 6 هفته مداخله، تمرین مقاومتی با و بدون انسداد عروقی، موجب کاهش معنی دار هر دو شاخص کورتیزول (10/0=p) و انسولین (10/0=p) شد؛ در حالی که هورمون تستوسترون (95/p=0) و هورمون رشد شبه انسولینی-1 (28/0=p) تغییر معنیداری نکردند. نتیجهگیری: نتایج نشان داد که تمرینات مقاومتی انسدادی با شدت کم، میتواند تغییراتی مشابه با تمرینات مقاومتی بدون انسداد با شدت زیاد؛ در هورمونهای انسولین و کورتیزول ایجاد نماید.
بابک مصطفی فرخانی؛ هادی اصغری؛ هادی رضوی؛ محسن بهرادنسب؛ مهدی مقرنسی
چکیده
زمینه و هدف: نیاز به آمادگی جسمانی و حرکتی بالا به منظور موفقیت در فوتبال، مربیان و ورزشکاران را به سمت استفاده از تمرینات همزمان مقاومتی- هوازی سوق داده است. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر چهار هفته تمرین موازی مقاومتی-هوازی بر توان، قدرت عضلانی و حداکثر اکسیژن مصرفی مردان جوان فوتبالیست بود. روش تحقیق: تعداد 30 فوتبالیست 18 تا 20 ساله ...
بیشتر
زمینه و هدف: نیاز به آمادگی جسمانی و حرکتی بالا به منظور موفقیت در فوتبال، مربیان و ورزشکاران را به سمت استفاده از تمرینات همزمان مقاومتی- هوازی سوق داده است. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر چهار هفته تمرین موازی مقاومتی-هوازی بر توان، قدرت عضلانی و حداکثر اکسیژن مصرفی مردان جوان فوتبالیست بود. روش تحقیق: تعداد 30 فوتبالیست 18 تا 20 ساله (با میانگین قد 8±177 سانتی متر و وزن 4/3±70 کیلوگرم) به دو گروه تمرین همزمان مقاومتی- هوازی تناوبی (شدت بالا) و تمرین مقاومتی- هوازی تداومی (شدت متوسط) تقسیم شدند. هر دو گروه 3 جلسه در هفته و به مدت 4 هفته به تمرین پرداختند. قبل و بعد از 4 هفته تمرین حداکثر اکسیژن مصرفی شرکتکنندهها با آزمون یویو ریکاوری مرحله 1، قدرت اندامهای فوقانی و تحتانی با آزمون حداکثر قدرت عضلانی و همچنین توان عضلانی با آزمون پرش عمودی سارجنت اندازهگیری شد. به منظور بررسی تغییرات درونگروهی و بینگروهی به ترتیب از آزمونهای t وابسته و مستقل در سطح معنی داری 05/0>p استفاده گردید. یافتهها: تمرینات همزمان مقاومتی-هوازی منجر به بهبود توان و قدرت عضلانی در هر دو گروه شد (005/0=p)، اما فقط تمرین مقاومتی-هوازی تناوبی در بهبودی حداکثر اکسیژن مصرفی اثر داشت (03/0=p). نتیجهگیری: در مجموع نتایج نشان داد تمرینات مقاومتی- هوازی تناوبی در بهبود برخی از عوامل آمادگی جسمانی و حرکتی مردان فوتبالیست موثرتر است.
ترلان وفایی؛ ماندانا غلامی
چکیده
زمینه و هدف: رزیستین یکی از آدیپوکاینهای مترشحه از بافت چربی است که نقش مهمی در چاقی و مقاومت به انسولین ایفا میکند. هدف از اجرای مطالعه حاضر، بررسی تاثیر 8 هفته تمرین مقاومتی با دو شدت مختلف بر سطوح رزیستین و مقاومت به انسولین در زنان سالمند چاق بود. روش تحقیق: تعداد 30 زن سالمند چاق (میانگین سنی 64/3±5/64 سال و شاخص توده بدن 02/1±8/31 ...
بیشتر
زمینه و هدف: رزیستین یکی از آدیپوکاینهای مترشحه از بافت چربی است که نقش مهمی در چاقی و مقاومت به انسولین ایفا میکند. هدف از اجرای مطالعه حاضر، بررسی تاثیر 8 هفته تمرین مقاومتی با دو شدت مختلف بر سطوح رزیستین و مقاومت به انسولین در زنان سالمند چاق بود. روش تحقیق: تعداد 30 زن سالمند چاق (میانگین سنی 64/3±5/64 سال و شاخص توده بدن 02/1±8/31 کیلوگرم/مترمربع) به صورت تصادفی در سه گروه 10 تایی شامل گروه کنترل، تمرین مقاومتی با شدت کم و تمرین مقاومتی شدید تقسیمبندی شدند. تمرین مقاومتی شدید (80 درصد یک تکرار بیشینه) و تمرین مقاومتی با شدت کم (30 درصد یک تکرار بیشینه) به مدت 8 هفته و 3 جلسه در هفته اجرا شد و گروه کنترل در هیچ تمرین ورزشی شرکت نکرد. خونگیری در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون صورت گرفت و در ادامه سطوح رزیستین و میزان مقاومت به انسولین اندازهگیری شد. سپس دادهها با آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون توکی در سطح معنی داری 05/0>p تجزیه و تحلیل گردید. یافتهها: تغییرات رزیستین بین گروههای مختلف معنی دار نبود (29/0=p)؛ با وجود این، کاهش معنی دار مقاومت به انسولین و درصد چربی بدن در گروه تمرین مقاومتی با شدت کم و شدید در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد (001/0=p). نتیجهگیری: تمرین مقاومتی با شدت های کم و زیاد و مستقل از تغییرات در سطوح رزیستین، با تغییرات مطلوبی در وضعیت متابولیک زنان سالمند چاق همراه است.
آمنه پوررحیم قورقچی؛ علی احمدزاده؛ رقیه افرونده
چکیده
زمینه و هدف: اثر تمرین مقاومتی- غوطهوری در آب سرد بر آسیب عضله و التهاب مشخص نیست. هدف تحقیق حاضر بررسی اثر 8 هفته تمرین مقاومتی- غوطهوری در آب سرد بر آسیب عضلانی و التهاب متعاقب یک فعالیت مقاومتیحاد در بازیکنان مرد فوتسال بود. روش تحقیق: تعداد ۲۰ بازیکن فوتسال داوطلب (سن ۰۷/۳±۲۶ سال و نمایه توده بدن ۴0/۳±۲۴ ...
بیشتر
زمینه و هدف: اثر تمرین مقاومتی- غوطهوری در آب سرد بر آسیب عضله و التهاب مشخص نیست. هدف تحقیق حاضر بررسی اثر 8 هفته تمرین مقاومتی- غوطهوری در آب سرد بر آسیب عضلانی و التهاب متعاقب یک فعالیت مقاومتیحاد در بازیکنان مرد فوتسال بود. روش تحقیق: تعداد ۲۰ بازیکن فوتسال داوطلب (سن ۰۷/۳±۲۶ سال و نمایه توده بدن ۴0/۳±۲۴ کیلوگرم/مترمربع)، به طور تصادفی در گروههای کنترل و تجربی قرار گرفتند. بعد از خونگیری اول، دو گروه، یک تمرین مقاومتیحاد دایرهای با 75 درصد یک تکرار بیشینه را در 5 ایستگاه، 3 نوبت،۱۰-۸ تکرار و استراحت۹۰ ثانیهای بین نوبتها و 5 دقیقهای بین ایستگاهها اجرا کردند. خونگیری دوم انجام شد و ۴۸ ساعت بعد، گروه تجربی 8 هفته تمرین مقاومتی دایرهای را 3 جلسه در هفته مانند تمرین مقاومتیحاد انجام دادند و بلافاصله بعد از تمرین، ۲۰ دقیقه در آب سرد ۱۰-۵ درجه سانتیگراد غوطهور شدند. ۴۸ ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین، خونگیری سوم انجام شد. سپس دو گروه تجربی و کنترل، تمرین حاد مقاومتی دایرهای دوم را اجرا کردند و خونگیری چهارم صورت گرفت. کراتین کیناز (CK) با دستگاه اتوآنالایزر آلفا کلاسیکو کیت بیونیک ایران و شمارش سلول های سفید خون (WBC) و زیرردههای آن با دستگاه اتو آنالایزر هماتولوژیک BC-3000و کیت میندری چین اندازهگیری شد. تفاوت متغیرها در زمانهای مختلف با روش تحلیل واریانس دو راهه 2×4 و تفاوت دو گروه با آزمون t مستقل در سطح 05/0>p بررسی شد. یافته ها: CK (۰۰۱/۰=p)، WBC و نوتروفیلها (۰۰۱/۰=p) متعاقب فعالیت مقاومتیحاد اول، در دو گروه به طور معنیداری افزایش یافتند. 8 هفته تمرین مقاومتی- غوطهوری در آب سرد، CK (۰۰4/۰=p)، WBC، نوتروفیلها، مونوسیتها و لنفوسیتها (۰۰۱/۰=p) را گروه تجربی در مقایسه با کنترل بهطور معنیداری کاهش داد. به علاوه، 8 هفته تمرین مقاومتی- غوطهوری در آب سرد، CK، WBC، نوتروفیلها (۰۰۱/۰=p) و لنفوسیتها (۰۰4/۰=p) را متعاقب فعالیت مقاومتیحاد دوم در مقایسه با کنترل بهطور معنیداری کاهش داد؛ در حالیکه مونوسیتها تغییر معنیداری (۰۵/۰<p) نکردند. نتیجه گیری: تمرین مقاومتی همراه با غوطهوری در آب سرد می تواند آسیبعضلانی و التهاب را متعاقب فعالیت حاد کاهش دهد.
حسین طاهری چادرنشین؛ میثم علی پور راز؛ مهسا کلانتری؛ مهسا نیکدل؛ زهرا صابری؛ زینب فتاحی؛ عطیه منصوری عجول
چکیده
زمینه و هدف: عضلات اسکلتی به عنوان یکی از جایگاههای تولید کننده آیریزین میتوانند بر متابولیسم چربی و هزینه انرژی تاثیرگذار باشند. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر شدت تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی آیریزین و نیمرخ لیپیدی در زنان سالمند غیرفعال بود. روش تحقیق: در مطالعه حاضر 28زن سالمند غیرفعال به طور تصادفی در سه گروه کنترل، تمرین مقاومتی ...
بیشتر
زمینه و هدف: عضلات اسکلتی به عنوان یکی از جایگاههای تولید کننده آیریزین میتوانند بر متابولیسم چربی و هزینه انرژی تاثیرگذار باشند. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر شدت تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی آیریزین و نیمرخ لیپیدی در زنان سالمند غیرفعال بود. روش تحقیق: در مطالعه حاضر 28زن سالمند غیرفعال به طور تصادفی در سه گروه کنترل، تمرین مقاومتی با شدت بالا (80 درصد یک تکرار بیشینه) و تمرین مقاومتی با شدت پایین (40 درصد یک تکرار بیشینه) تقسیم شدند. تمرینات مقاومتی 3 جلسه در هفته در طول 8 هفته به اجرا در آمدند. قبل و بعد از مداخله، نمونههای خونی پس از 12 ساعت ناشتایی جهت اندازهگیری سطوح سرمی آیریزین و نیمرخ لیپیدی گرفته شد. متغیرهای وابسته به روش ساندویچ الایزا و فتومتریک اندازهگیری شدند. برای تحلیل دادهها از آزمونهای آماری تحلیل کواریانس در سطح معنی داری 05/0>p استفاده گردید. یافتهها: نتایج نشان داد که سطوح سرمی آیریزین در هر دو گروه تمرین مقاومتی با شدت بالا (02/0=p) و پایین (02/0=p) نسبت به گروه کنترل به طور معنیداری بالا رفت. از طرف دیگر، درصد چربی بدن (به ترتیب با 002/0=p و 001/0=p) و سطوح سرمی کلسترول تام (به ترتیب با 01/0=p و 03/0=p) پس از تمرین مقاومتی با شدت بالا و پایین، نسبت به گروه کنترل، به طور معنیداری پایین آمد. نتیجهگیری: به طور کلی اجرای هر دو نوع تمرین مقاومتی با شدت بالا و پایین، به دلیل تاثیر مثبت بر بهبود سطوح سرمی آیریزین، درصد چربی و نیمرخ لیپیدی؛ برای زنان سالمند مفید هستند.
شکوفه ملکی؛ ناصر بهپور؛ وحید تادیبی
چکیده
زمینه و هدف: چاقی با بسیاری از مشکلات سلامتی از جمله دیابت، فشارخون، بیماریهای شریان کرونری و استئوآرتریت مرتبط است. هدف این تحقیق بررسی اثر مکملسازی تمرین مقاومتی با دارچین بر سطح لپتین و آدیپونکیتن در زنان دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق: چهل زن دارای اضافه وزن در چهار گروه 10 نفری شامل گروه تمرین مقاومتی+مصرف دارچین، گروه تمرین ...
بیشتر
زمینه و هدف: چاقی با بسیاری از مشکلات سلامتی از جمله دیابت، فشارخون، بیماریهای شریان کرونری و استئوآرتریت مرتبط است. هدف این تحقیق بررسی اثر مکملسازی تمرین مقاومتی با دارچین بر سطح لپتین و آدیپونکیتن در زنان دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق: چهل زن دارای اضافه وزن در چهار گروه 10 نفری شامل گروه تمرین مقاومتی+مصرف دارچین، گروه تمرین مقاومتی، گروه مکمل دارچین و گروه کنترل قرار گرفتند. سپس گروههای تجربی به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته به اجرای تمرین مقاومتی با شدت 60 تا 80 درصد یک تکرار بیشینه پرداختند. آزمودنیها در گروه تمرین و مکمل در سه وعده اصلی غذایی روزانه، مقدار 7 میلیگرم پودر دارچین (به صورت کپسول) به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن خود دریافت کردند. نمونه خونی قبل از اجرای پروتکل و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین به منظور اندازه گیری میزان لپتین و آدیپونکتین پلاسمای گرفته شد. به منظور استخراج نتایج از آزمون t زوجی و آزمون کوواریانس در سطح معنی داری 0/05p≤ استفاده گردید. یافته ها: در گروه های تمرین مقاومتی+ مصرف دارچین (به ترتیب با 0/001>p و 0/01>p)، تمرین مقاومتی (0/01>p) و مکمل دارچین (به ترتیب با 0/01>p و 0/02>p) به طـور معنـیداری میزان لپتین کاهش و میزان آدیپونکتین افزایش یافت. هر چند، بین تاثیرتمرین مقاومتی و مکمل دارچین بر لپتین (0/07>p) و آدیپونکتین (0/24>p) تفاوت معنی دار مشاهده نگردید؛ اما تمرین مقاومتی + مصرف دارچین در مقایسه با تمرین مقاومتی و مصرف مکمل دارچین به تنهایی، موجب کاهش بیشتر لپتین (0/01>p) و افزایش بیشتر آدیپونکتین (0/01>p) گردید. نتیجه گیری: تمرینات منظم مقاومتی همزمان با مصرف مکمل دارچین، به واسطه بهبود مقادیر لپتین و آدیپونکتین خطر بالقوه ابتلا به بیماریهای قلبی- عروقی را کاهش میدهد و میتوان از آن به عنوان درمان غیردارویی مؤثر به منظور پیشگیری از این بیماریها استفاده نمود.
آرزو اسکندری شهرابی؛ حمید آقا علی نژاد؛ رضا قراخانلو؛ محمد فشی
چکیده
زمینه و هدف: ورزش در محیط گرم منجر به تغییر واکنش هورمونهای استرسی و عوامل ایمنی متفاوت از محیط معمولی می شود. هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر یک وهله فعالیت مقاومتی بر پاسخ های هورمونی و ایمنی در محیط گرم بود. روش تحقیق: تعداد 8 آزمودنی پسر با میانگین سنی 2±27 سال در فرآیند تحقیق شرکت کردند. برنامه تمرین ابتدا در محیط طبیعی ...
بیشتر
زمینه و هدف: ورزش در محیط گرم منجر به تغییر واکنش هورمونهای استرسی و عوامل ایمنی متفاوت از محیط معمولی می شود. هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر یک وهله فعالیت مقاومتی بر پاسخ های هورمونی و ایمنی در محیط گرم بود. روش تحقیق: تعداد 8 آزمودنی پسر با میانگین سنی 2±27 سال در فرآیند تحقیق شرکت کردند. برنامه تمرین ابتدا در محیط طبیعی (20oC) و یک هفته بعد در محیط گرم (35oC ) اجرا شد. یک ساعت پیش، بلافاصله و یک ساعت پس از فعالیت مقاومتی با شدت 70 درصد یک تکرار بیشینه که اجرای 3 نوبت با 10 تکرار را شامل می گردید؛ نمونه های خونی گرفته شد. در هر دو محیط، دمای بدن از ناحیه زیر بغل اندازه گیری شد. مقادیر اینترلوکین-15 (IL-15)، پروتئین شوکی گرمایی 70 (HSP70)، تستوسترون و کورتیزول سرم به روش الایزا اندازه گیری شدند. از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری و آزمون تعقیبی بونفرونی برای استخراج نتایج استفاده شد و سطح معنی داری 0/05≥p منظور گردید. یافته ها: افزایش معنی داری در مقادیر کورتیزول (004/0p=)، تستوسترون (0/02=p)،HSP70 (p=0/001) و IL-15 (p=0/03) پس از فعالیت مقاومتی در محیط گرم نسبت به محیط معمولی؛ بدست آمد. نتیجه گیری: با این فرض این که محیط گرم با افزایش کورتیزول موجب سرکوبی IL-15 می گردد و کاهش این سایتوکاین، احتمالا هایپرتروفی عضلانی را محدود میکند؛ می توان گفت فعالیت مقاومتی حاد در محیط گرم اثرات مثبت فعالیت به منظور هایپرتروفی را کاهش می دهد.
طاهر افشارنژاد رودسری؛ علیرضا امانی
چکیده
زمینه و هدف: تمرین مقاومتی (RT) یکی از موثرترین استراتژیها برای پیشگیری از تضعیف و تخریب عضلانی ناشی از سن است؛ زیرا قدرت و عملکرد عضلانی را بهبود می بخشد. از آنجایی که کاهش توده عضلانی در ایجاد سارکوپنی مشارکت دارد، اثر تمرین مقاومتی بر هایپرتروفی عضلانی و فرآیندهای میوژنیک آن در سالمندی مهم و بحثبرانگیز است. هدف از این تحقیق بررسی ...
بیشتر
زمینه و هدف: تمرین مقاومتی (RT) یکی از موثرترین استراتژیها برای پیشگیری از تضعیف و تخریب عضلانی ناشی از سن است؛ زیرا قدرت و عملکرد عضلانی را بهبود می بخشد. از آنجایی که کاهش توده عضلانی در ایجاد سارکوپنی مشارکت دارد، اثر تمرین مقاومتی بر هایپرتروفی عضلانی و فرآیندهای میوژنیک آن در سالمندی مهم و بحثبرانگیز است. هدف از این تحقیق بررسی اثر تمرین مقاومتی بر قدرت، توده عضلانی و سطوح پروتئین میوژنین در عضلات دوقلوی موشهای سالمند بود. روش تحقیق: 16 سر موش صحرایی نر سالمند (24 ماهه) به طور مساوی به دو گروه تمرین مقاومتی و کنترل تقسیم شدند. گروه تمرین مقاومتی تحت هشت هفته تمرین مقاومتی پیشرونده (3 جلسه در هفته) بالارفتن از نردبان با وزنه بستهشده به دم قرار گرفت. 48 ساعت پس از آخرین جلسه، نیروی ایزومتریک، وزن عضله و سطوح پروتئین میوژنین عضلهدوقلو هر دو گروه اندازهگیری شد. برای تجزیه و تحلیل از آزمون t مستقل در سطح معنیداری 05/0p< استفاده شد. یافته ها: نیروی مطلق و نسبی عضله (نسبت به وزن بدن) در گروه تمرین مقاومتی به طور معنیداری بیش از کنترل بود (05/0p˂). وزن تر دوقلو بین دو گروه تفاوت معنی داری نداشت (05/0p>). تحلیل وسترنبلات بافت عضلانی نشان داد که سطوح پروتئین میوژنین تفاوت معنیداری بین دو گروه ندارد (05/0p>). نتیجهگیری: به دنبال تمرین مقاومتی در موشهای سالمند ظرفیت تولید نیرو و کیفیت عضلانی (نیرو نسبت به توده عضلانی) از طریق رخدادهایی که به نظر میرسد ناشی از درگیری سازگاریهای عصبی- عضلانی باشد افزایش مییابد. علاوه بر این یافتهها پیشنهاد می کنند که افزایش در قدرت عضلانی پس از تمرین مقاومتی در موشهای سالمند به وسیله تغییرات توده عضلانی و بیان پروتئین میوژنین قابل توجیه نیست.
داریوش شیخ الاسلامی وطنی؛ گلاله قادری آلمانه
چکیده
زمینه و هدف: برخی تحقیقات اثربخشی تمرینات ورزشی بر عوارض جانبی بیماری MS را نشان داده اند. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر تمرین های مقاومتی پیشرونده بر تعادل، درصد چربی، قدرت و استقامت عضلانی در زنان و مردان مبتلا به MS بود. برای این منظور ۱۸بیمار (با میانگین سن ۹/۷±۴/۲۹ سال، وزن ۴/۱۴±۷/۶۹ کیلوگرم) به شیوة هدفمند انتخاب و سپس به ...
بیشتر
زمینه و هدف: برخی تحقیقات اثربخشی تمرینات ورزشی بر عوارض جانبی بیماری MS را نشان داده اند. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر تمرین های مقاومتی پیشرونده بر تعادل، درصد چربی، قدرت و استقامت عضلانی در زنان و مردان مبتلا به MS بود. برای این منظور ۱۸بیمار (با میانگین سن ۹/۷±۴/۲۹ سال، وزن ۴/۱۴±۷/۶۹ کیلوگرم) به شیوة هدفمند انتخاب و سپس به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی (۱۰ نفر) و کنترل (۸ نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایشی به مدت ۱۲ هفته، هر هفته ۳ جلسه و هر جلسه به مدت ۷۰ دقیقه با شدت ۵۰ تا ۸۰ درصد یک تکرار بیشینه تمرینات مقاومتی پیشرونده را اجرا کردند. در این مدت گروه کنترل هیچگونه فعالیت بدنی منظمی نداشت. برای ارزیابی تعادل از آزمون استورک، درصد چربی بدن از آزمون یوهاژ، قدرت عضلانی از آزمون یک تکرار بیشینه و استقامت عضلانی از آزمون استقامت عضلانی پویا استفاده گردید. از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معنی داری 0/05>p جهت تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که پس از ۱۲ هفته تمرین مقاومتی در گروه آزمایشی، قدرت عضلانی (0/0001=p)، تعادل (0/002=p)، استقامت عضلانی (0/0001=p) افزایش و درصد چربی (0/02=p) کاهش معنیداری پیدا کرده است. همچنین در پسآزمون بین دو گروه به لحاظ قدرت عضلانی اختلاف معنیداری به نفع گروه تجربی وجود داشت (0/0001=p). نتیجه گیری: اجرای تمرینات مقاومتی به مدت ۱۲ هفته با شدت مورد نظر موجب بهبود فاکتورهای مرتبط با آمادگی جسمانی بیماران مبتلا به MS می شود و نسخه مناسبی برای افزایش آمادگی جسمانی این افراد می باشد.
رحمان سوری؛ فاطمه محمودی؛ اعظم رمضان خانی؛ کیا رنجبر
چکیده
زمینه و هدف: نسفاتین-1 و نوروپپتید Y به ترتیب دو هورمون ضداشتها و اشتهاآور هستند که نقش مهمی در تعادل انرژی و چاقی ایفا مینمایند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر 12 هفته تمرین مقاومتی بر هورمون های نسفاتین-1 و نوروپپتید Y در مردان چاق کم تحرک صورت گرفت. روش تحقیق: در این مطالعه نیمه تجربی، تعداد 30 نفر از مردان 48 تا 60 سال با 30BMI≥ انتخاب ...
بیشتر
زمینه و هدف: نسفاتین-1 و نوروپپتید Y به ترتیب دو هورمون ضداشتها و اشتهاآور هستند که نقش مهمی در تعادل انرژی و چاقی ایفا مینمایند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر 12 هفته تمرین مقاومتی بر هورمون های نسفاتین-1 و نوروپپتید Y در مردان چاق کم تحرک صورت گرفت. روش تحقیق: در این مطالعه نیمه تجربی، تعداد 30 نفر از مردان 48 تا 60 سال با 30BMI≥ انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تمرین مقاومتی و کنترل تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل 12 هفته تمرین مقاومتی، 3 جلسه در هفته، 3 دوره با 13-10 تکرار در هر جلسه و با شدت 75-50 درصد یک تکرار بیشینه و زمان استراحت 90-60 ثانیه بود. هر 4 هفته یک تکرار بیشینه جدید آزمودنی ها محاسبه و مجدداً مقادیر وزنه ها تعدیل میگردید. نمونهگیری خونی قبل و بعد از 12 هفته برای اندازهگیری غلظت سرمی نسفاتین-1 و نوروپپتید Y اخذ گردید. جهت استخراج نتایج از روش آماری تحلیل واریانس با اندازههای تکـراری استفـاده گردید و سطح معنی داری 0/05>p در نظر گرفته شد. یافتهها: به دنبال انجام 12 هفته تمرین مقاومتی، تغییر معنیداری در سطح نسفاتین-1 ایجاد نگردید (0/66=p)، در حالی که سطح نوروپپتید Y به طور معنی داری افزایش یافت (0/01=p). به علاوه، کاهش معنی داری در نمایه توده بدنی (0/02=p)، درصد چربی بدن (0/01=p) و دور کمر (0/0001=p) در گروه تمرین مشاهده شد. نتیجهگیری: عدم تغییر معنی دار غلظت نسفاتین-1 در افراد چاق دال بر آن است که نوع، شدت و مدت زمان این نوع تمرین برای ایجاد تغییر در این متغیر کافی نبوده است؛ اما افزایش معنی دار نوروپپتیدY نشانه تعادل انرژی منفی پس از تمرین مقاومتی می باشد.
علیرضا رستمی؛ وحید تادیبی؛ ناصر بهپور؛ ناصر احمدی اصل
چکیده
زمینه و هدف: بیتحرکی و تغذیه نامتعادل خطر ابتلا به سندرم متابولیک و به دنبال آن بیماری های قلبی- عروقی را افزایش میدهد. با توجه به اثر تمرین و عصاره سیر بر گلوکز، انسولین و نیمرخ لیپیدی؛ تحقیق حاضر به منظور مقایسه اثر 8 هفته تمرین استقامتی، مقاومتی و مصرف عصاره سیر بر بیان ژن پروتئین Bax، مقاومت به انسولین و نیتریک ...
بیشتر
زمینه و هدف: بیتحرکی و تغذیه نامتعادل خطر ابتلا به سندرم متابولیک و به دنبال آن بیماری های قلبی- عروقی را افزایش میدهد. با توجه به اثر تمرین و عصاره سیر بر گلوکز، انسولین و نیمرخ لیپیدی؛ تحقیق حاضر به منظور مقایسه اثر 8 هفته تمرین استقامتی، مقاومتی و مصرف عصاره سیر بر بیان ژن پروتئین Bax، مقاومت به انسولین و نیتریک اکساید در رتهای مبتلا به سندرم متابولیک انجام شد. روش تحقیق: چهل و هشت سر رت مبتلا به سندرم متابولیک (12 هفتهای با میانگین وزنی 25/22±325/36 گرم) در 6 گروه تصادفی همگن شده 8 تایی شامل گروه کنترل، تمرین استقامتی، تمرین مقاومتی، تمرین استقامتی + عصاره سیر، تمرین مقاومتی + عصاره سیر و عصاره سیر تقسیم شدند. پس از آشناسازی، رتهای گروههای آزمایشی در یک پروتکل 8 هفته ای تمرینات استقامتی و مقاومتی (با تکرار 3 جلسه در هفته) همراه با مصرف عصاره سیر (500 میلیگرم به ازای هرکیلوگرم وزن بدن) شرکت داده شدند. برای بررسی بیان ژن پروتئین Bax و سطوح سرمی متغیرها از روشهای RT-PCR و الایزا استفاده شد. دادهها با استفاده از آزمونهای تحلیل واریانس یک سویه و آزمون توکی در سطح 0/05>p بررسی شدند. یافتهها: تمرین استقامتی و مقاومتی همراه و بدون مصرف عصاره سیر سبب کاهش معنیدار بیان ژن پروتئین (Bax (p=0/01 و مقاومت به انسولین (0/01=p) و افزایش معنیدار نیتریک اکساید (0/01=p) در رت ها شد. به علاوه، دامنه افزایش نیتریک اکساید در گروه عصاره سیر نسبت به گروههای تمرین مقاومتی+ عصاره سیر، تمرین استقامتی و تمرین مقاومتی؛ به طور معنی دار (0/0001=p) بیشتر بود. نتیجهگیری: اجرای تمرین استقامتی و تمرین مقاومتی توام با مصرف عصاره سیر، تاثیر بهتری بر تغییرات نامطلوب نیتریک اکساید، انسولین و گلوکز در رت ها دارد و مانع از بیان شاخص آپوپتوزیس قلبی (ژن Bax) می شود.
جواد نعمتی؛ مهدی صمدی؛ وحید حدیدی؛ لیلا قدرت
چکیده
زمینه و هدف: تا به امروز بیش از 100 نوع کیناز شناخته شده است، یکی از معروفترین آن ها خانواده بزرگ کیناز فعال شده توسط میتوژن (MAPK) است که کیناز تنظیم شده توسط پیام خارج سلولی (ERK) یکی از زیر واحدهای این خانواده می باشد؛ ERK بسیاری از عملکردهای مهم سلولی را کنترل می کنند اما تأثیر تمرین مقاومتی بر پروتئین ERK به روشنی آشکار نشده است. ...
بیشتر
زمینه و هدف: تا به امروز بیش از 100 نوع کیناز شناخته شده است، یکی از معروفترین آن ها خانواده بزرگ کیناز فعال شده توسط میتوژن (MAPK) است که کیناز تنظیم شده توسط پیام خارج سلولی (ERK) یکی از زیر واحدهای این خانواده می باشد؛ ERK بسیاری از عملکردهای مهم سلولی را کنترل می کنند اما تأثیر تمرین مقاومتی بر پروتئین ERK به روشنی آشکار نشده است. بنابراین هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر 8 هفته تمرین مقاومتی بر ERK تام و فسفریله درعضله تاکننده شست پا (FHL) موشصحرایی نر سالم بود. روش تحقیق: تعداد 12 سر موش صحرایی نر نژاد اسپراگوداولی به دو گروه مساوی تجربی و کنترل (6=n) تقسیم شدند. گروه تمرین مقاومتی طی 8 هفته و هر هفته 5 جلسه در حالیکه وزنه ای به دم آنها آویزان بود، از نردبان یک متری بالا می رفتند. افزایش بار به صورت هفتگی بر اساس درصدی از وزن بدن به صورت فزآینده اعمال شد. افزایش در هفته اول از 30 درصد شروع و به 200 درصد در هفته هشتم رسید. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، عضله FHL استخراج شد و میزان پروتئین های مربوطه به روش الایزا اندازه گیری گردیدند. برای تحلیل آماری از روش تحلیل واریانس یک طرفه در سطح معنی داری 0/05>p استفاده شد. یافتهها: اجرای تمرین مقاومتی موجب افزایش معنیدار محتوی پروتئینی تام (0/01=p) شد؛ در حالی که تغییر معنی داری در شکل فسفریله آن ایجاد نگردید (0/08=p). نتیجهگیری: احتمالا تمرین مقاومتی طولانی مدت مداخله مناسبی جهت فعالسازی ERK نمی باشد. جهت بررسی تغییرات ایجاد شده ناشی از این تمرینات، شاید بهتر باشد مسیرهای پیام رسانی دیگر مورد بررسی قرار گیرد.
محسن محمدنیا احمدی؛ حمید رجبی
چکیده
زمینه و هدف: غوطه وری در آب سرد روشی برای بازگشت به حالت اولیه از مسابقه یا تمرین می باشد. اثربخشی کوتاه مدت غوطه وری بر بازگشت به حالت اولیه در مطالعات بسیاری بررسی شده و نتایج منفاوتی گزارش شده است؛ با این حال ابعاد سازش گونه آن تا حد زیادی مورد غفلت واقع شده است. بنابراین هدف پژوهش حاضر، بررسی اثرات غوطه وری در آب با دمای ...
بیشتر
زمینه و هدف: غوطه وری در آب سرد روشی برای بازگشت به حالت اولیه از مسابقه یا تمرین می باشد. اثربخشی کوتاه مدت غوطه وری بر بازگشت به حالت اولیه در مطالعات بسیاری بررسی شده و نتایج منفاوتی گزارش شده است؛ با این حال ابعاد سازش گونه آن تا حد زیادی مورد غفلت واقع شده است. بنابراین هدف پژوهش حاضر، بررسی اثرات غوطه وری در آب با دمای سرد و معتدل طولانی مدت پس از تمرین، بر سازگاری های تمرین مقاومتی می باشد. روش تحقیق: 32 موش صحرایی نر نژاد اسپراگ - داولی (8 هفته ای) به طور تصادفی به چهار گروه مساوی شامل کنترل (22/50±208/52 گرم)، تمرین مقاومتی (26/70±208/87 گرم)، تمرین مقاومتی و غوطه وری در آب با دمای ˚C 27 (208/37±16/30 گرم) و تمرین مقاومتی و غوطه وری در آب با دمای ˚C 14 (218/75±33/20 گرم) تقسیم شدند. تمرین به مدت 8 هفته، 3 روز در هفته، با 3 نوبت 5 تکراری بالا رفتن از نردبان اجرا شد و مقاومت از طریق اتصال کیسه محتوی وزنه به دم حیوان اعمال گردید. در انتهای هر جلسه، موشهای گروه 3 و 4 به ترتیب درون استخر آبی با دمای ˚C27 و ˚C14 به مدت 6 دقیقه قرار گرفتند. حداکثر قدرت بالا رفتن موش از نردبان در شروع و در جلسه آخر اندازه گیری شد. 24 ساعت پس از جلسه تمرینی آخر و پس از بی هوشی، عضله نعلی و خم کننده دراز انگشتان (FHL) موش ها برداشته و وزن شد. بافت چربی زیر جلدی شکمی- کشاله ای نیز به سرعت جدا و بلافاصله وزن شد. داده ها با استفاده از روش آنالیز واریانس یکطرفه و در سطح معنی داری 0/05>p مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که میزان وزن چربی زیر جلدی - شکمی (0/01=p)، وزن نسبی عضلات نعلی و FHL (p=0/01) و حداکثر قدرت بالا رفتن از نردبان (0/001=p) در گروه ها بطور معنی داری از نظر آماری با یکدیگر متفاوت هستند؛ به گونه ای که در تمامی موارد، این شاخص ها در گروه تمرین مقاومتی و غوطهوری در آب معتدل، بهبودی بیشتری دارد. نتیجه گیری: غوطه وری در آب معتدل (با دمای ˚C27) می تواند بر سازگاریهای طولانی مدت تمرین مقاومتی در موش ها اثرگذار باشد؛ استفاده از این دما برای مداخلات غوطه وری ورزشکاران پیشنهاد می گردد.
زینت ابراهیمی؛ پریوش پیرکی؛ محمدرضا رمضان پور؛ مظفر یکتایار
چکیده
زمینه و هدف: آپوپتوزیس برای تنظیم سیستم ایمنی و به ویژه لنفوسیت ها و یا کاهش خطر شروع پاسخ های ویرانگر بسیار مهم می باشد؛ از اینرو هدف از این پژوهش بررسی تاثیر یک جلسه فعالیت واماندهساز بدنبال هشت هفته تمرین قدرتی بر میزان آپوپتوزیس لنفوسیتی زنان غیر فعال بود. روش تحقیق: در این پژوهش، 24 دانشجوی زن غیر ورزشکار به صورت تصادفی انتخاب ...
بیشتر
زمینه و هدف: آپوپتوزیس برای تنظیم سیستم ایمنی و به ویژه لنفوسیت ها و یا کاهش خطر شروع پاسخ های ویرانگر بسیار مهم می باشد؛ از اینرو هدف از این پژوهش بررسی تاثیر یک جلسه فعالیت واماندهساز بدنبال هشت هفته تمرین قدرتی بر میزان آپوپتوزیس لنفوسیتی زنان غیر فعال بود. روش تحقیق: در این پژوهش، 24 دانشجوی زن غیر ورزشکار به صورت تصادفی انتخاب و به دو گروه مساوی تجربی و کنترل به ترتیب با میانگین سنی 0/9±21/7 و 0/9±20/58 سال تقسیم شدند. گروه تجربی، هشت هفته تمرین قدرتی را انجام دادند. سپس هر دو گروه یک جلسه فعالیت وامانده ساز را تا سرحد خستگی اجرا نمودند. نمونه خون قبل و بعد از هشت هفته، بلافاصله پس از تمرین وامانده ساز و 24 ساعت بعد جمع آوری شد. برای بررسی تغییرات برون گروهی و درون گروهی به ترتیب از آزمون تحلیل واریانس دو عاملی و اندازه گیری های مکرر استفاده شد (0/05>p). یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد، بین میزان آپوپتوزیس لنفوسیتی دو گروه تفاوت معنی دار وجود داشت. میزان آپوپتوزیس در گروه کنترل بعد از یک جلسه فعالیت وامانده ساز افزایش معنی دار نشان داد (0/001=p) و با گذشت 24 ساعت پس از فعالیت همچنان بالا بود و کاهش معنی داری پیدا نکرد (0/496=p). میزان آپوپتوزیس در گروه تجربی بعد از هشت هفته تمرین نسبت به مقادیر اولیه تفاوت معنی دار داشت (0/000=p)، اما پس از یک جلسه فعالیت این تغییرات معنی دار نبود و 24 ساعت پس از فعالیت، منجر به کاهش معنی دار آپوپتوزیس در گروه تجربی و کاهش غیرمعنی دار در گروه کنترل شد (0/020=p). نتیجه گیری: تفاوت در میزان آپوپتوزیس گروه ها نشان دهنده تأثیر مثبت فعالیت بدنی بر تقویت سیستم ایمنی بدن است. لذا احتمالاً میتوان از تأثیر ورزش بر آپوپتوزیس سلول های سرطانی سود جوست و سلامت افراد جامعه را بهبود بخشید.
آزاده حسینی؛ عبدالحسین پرنو؛ اسحق کریمی؛ بهاره حسینی
چکیده
زمینهوهدف: عامل نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) یکی از اعضای خانواده نوروتروفین هاست که نقش کلیدی در تنظیم بقاء، رشد و حفظ نورون ها دارد. BDNF در سازگاری ناشی از تمرین ورزشی مشارکت می کند؛ اما اثر تمرین مقاومتی برآن هنوز به خوبی شناخته نشده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر 4 هفته تمرین مقاومتی بر سطح پلاسمایی BDNF در موش های صحرایی بود. روشتحقیق: ...
بیشتر
زمینهوهدف: عامل نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) یکی از اعضای خانواده نوروتروفین هاست که نقش کلیدی در تنظیم بقاء، رشد و حفظ نورون ها دارد. BDNF در سازگاری ناشی از تمرین ورزشی مشارکت می کند؛ اما اثر تمرین مقاومتی برآن هنوز به خوبی شناخته نشده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر 4 هفته تمرین مقاومتی بر سطح پلاسمایی BDNF در موش های صحرایی بود. روشتحقیق: 20 سر موش صحرائی ماده ویستار به طور تصادفی به 2 گروه کنترل ( 5 سر) و گروه تمرین مقاومتی (15 سر) تقسیم شدند. دوره تمرینی 4هفته، 3 جلسه در هر هفته انجام شد. در هر جلسه حیوانات وزنه های وصل شده به دم را با بالارفتن از نردبان به صورت 5 تکرار سه نوبتی حمل کردند. در گروه تمرین، در زمان های 24 ، 48 و 72 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین،موش ها بیهوش شدند و خونگیری به عمل آمد. برای سنجش محتوای BDNF پلاسما از روش الایزا و کیت پرومگا G7611 استفاده گردید و داده ها با روش تحلیل واریانس یک طرفه در سطح معنی داری 05/p<0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها: یافته ها نشان داد که سطوح BDNF پلاسما در وهله های زمانی 24 و 72 ساعت (به ترتیب با 04/p =0 و 02/p =0) پس از آخرین جلسه تمرین مقاومتی نسبت به گروه کنترل، به طور معنی داری پایین تر است؛ با این حال، در وهله زمانی 48 ساعت پس از تمرین، افت در سطوح BDNF پلاسما معنی دار نبود. نتیجهگیری: تمرین مقاومتی با استفاده از نردبان در طول 4 هفته، موجب کاهش سطوح BDNF پلاسما پس از تمرین می شود. بنابراین، این نوع تمرین مقاومتی را احتمالاً می توان مدلی مناسب و موثر برای بررسی رفتار این نوروتروفین به کار گرفت.
مهرداد فتحی؛ احسان میر
چکیده
زمینهوهدف: عدم تعادل سیستم هموستازی بدن، می تواند منجر به شکل گیری لخته خون گردد. یکی از عوامل فیزیولوژیکی مهم در فرآیند هموستاز بدن، انعقاد خون می باشد. اطلاعات ناهمسویی در باره تأثیر انواع تمرین ورزشی به ویژه تمرین مقاومتی، بر عوامل انعقادی وجود دارد. از اینرو، هدف پژوهش حاضر بررسی اثر 12جلسه تمرین مقاومتی بر سطوح فعالیت های انعقادی ...
بیشتر
زمینهوهدف: عدم تعادل سیستم هموستازی بدن، می تواند منجر به شکل گیری لخته خون گردد. یکی از عوامل فیزیولوژیکی مهم در فرآیند هموستاز بدن، انعقاد خون می باشد. اطلاعات ناهمسویی در باره تأثیر انواع تمرین ورزشی به ویژه تمرین مقاومتی، بر عوامل انعقادی وجود دارد. از اینرو، هدف پژوهش حاضر بررسی اثر 12جلسه تمرین مقاومتی بر سطوح فعالیت های انعقادی و فیبرینولیتیک در مردان غیر فعال بود. روشتحقیق: در این مطالعه نیمه تجربی، 20 آزمودنی به روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (10 نفر) و کنترل (10 نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرین مقاومتی شامل شش حرکت پرس سینه با هالتر، سیم کش از جلو، پشت بازو با سیم کش، هاگ پا، جلو ران با دستگاه و پشت ران با دستگاه (سه حرکت پایین تنه و سه حرکت بالاتنه) بود که به مدت 12 جلسه با شدت 40 تا 60 درصد یک تکرار بیشینه اجرا شد. پیش از شروع و پس از پایان دوره 12 جلسه ای تمرین مقاومتی، نمونه های خونی جمع آوری شدند. برای مقایسه میانگین های درون گروهی و بین گروهی از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبیLSD استفاده شد و نتایج در سطح معنی داری 05/pیافتهها: اگرچه سطوح فیبرینوژن در گروه تمرین مقاومتی کاهش و عامل D-dimer افزایش یافت، اما این تغ ییرات از لحاظ آماری معنی دار نبود و تعداد پلاکت ها نیز در هر دو گروه تغ ییر معنی داری نشان نداد(05/p>0). با این حال، عوامل PT و PTT در گروه تمرین مقاومتی به طور معنی دار(به ترتیب با 02/p=0 و 01/p=0) افزایش یافتند. نتیجهگیری: چهار هفته تمرین مقاومتی می تواند از طریق کاهش سطوح فیبرینوژن و افزایش عوامل PT و PTT ، در جلوگیری از ترومبوز و بروز ناگهانی بیماری های قلبی در مردان غیر فعال جوان باشد.
احمد محمدی مقدم؛ وحید تأدیبی؛ ناصر بهپور
چکیده
زمینه و هدف: در مطالعات پیشین مشخص شده است که عوامل زیادی بر اشتها و میزان انرژی دریافتی افراد تأثیرگذار می باشند. تمرین ورزشی یکی از این عوامل می باشد. هدف از پژوهش حاضر مقایسه آثار حاد دوی تناوبی هوازی و تمرین استقامتی با وزنه بر میزان اشتها در مردان دارای اضافه وزن می باشد. روش تحقیق: در طرح یک گروهی با آزمون های مکرر، 12 مرد دارای اضافه ...
بیشتر
زمینه و هدف: در مطالعات پیشین مشخص شده است که عوامل زیادی بر اشتها و میزان انرژی دریافتی افراد تأثیرگذار می باشند. تمرین ورزشی یکی از این عوامل می باشد. هدف از پژوهش حاضر مقایسه آثار حاد دوی تناوبی هوازی و تمرین استقامتی با وزنه بر میزان اشتها در مردان دارای اضافه وزن می باشد. روش تحقیق: در طرح یک گروهی با آزمون های مکرر، 12 مرد دارای اضافه وزن (30>BMI>25) به طور داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. افراد در طی 3 هفته با فواصل یک هفته ای جهت پاک سازی پلاسما به ترتیب تصادفی در موقعیت های دوی تناوبی هوازی، شرایط کنترل و تمرین استقامتی با وزنه در گروه های چهار نفره قرار گرفتند. دوی تناوبی شامل سه وهله 10 دقیقه ای با فواصل استراحتی 5 دقیقه ای با شدت درک فشار بورگ معادل 13 ، و تمرین استقامتی با وزنه انجام 8 حرکت اصلی با 40 درصد یک تکرار بیشینه (1RM) با 20 تکرار بود. میزان اشتها با استفاده از مقیاس اندازه گیری آنالوگ بصری ارزیابی شد. از آزمون t مستقل جهت مقایسه تفاوت میانگین ها در سطح p<0/05 استفاده گردید. یافته ها: میزان تمایل به غذا 9 ساعت پس از تمرین نسبت به پیش آزمون در هر دو جلسه تمرینی دوی تناوبی هوازی و تمرین استقامتی با وزنه، به طور معناداری کاهش یافت(p=0/01). نتایج آزمون t مستقل تفاوت معناداری بین این میزان کاهش تمایل به غذا در دو جلسه تمرینی نشان نداد (p=0/80). میزان احساس سیری 9 ساعت پس از تمرین نسبت به پیش آزمون در هر دو جلسه تمرینی، افزایش یافت؛ اما این تغییر تنها در جلسه تمرین استقامتی با وزنه معنادار( p=0/001) بود. این مقادیر در جلسه کنترل تغییر معناداری نیافت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، تمرین استقامتی با وزنه هم باعث کاهش معنادار تمایل به غذا، و هم افزایش معنادار میزان احساس سیری 9 ساعت پس از تمرین می شود؛ این در حالی است که دوی تناوبی هوازی تنها باعث کاهش معنادار تمایل به غذا می گردد، از این رو می توان گفت تمرین استقامتی برای کاهش اشتها و کمک به تعدیل انرژی دریافتی در مردان دارای اضافه وزن، موثرتر است.