امیر محتشمی؛ مرضیه ثاقب جو؛ فرهاد رحمانی نیا
چکیده
زمینه و هدف: تمرین مقاومتی (RT) نقش مهمی در افزایش حجم و قدرت عضلانی دارد. تحقیق حاضر با هدف مقایسه اثر تمرین مقاومتی حجم آلمانی تعدیل شده (MGVRT)، تمرین مقاومتی شدید (HIRT) و تمرین مقاومتی غیرخطی (NLRT) بر سطوح سرمی میوستاتین (Mstn)، فولیستاتین (FLS) و عامل هستهای کاپا B (NF-κB) و حجم و قدرت عضلانی در مردان ورزشکار انجام شد. روش تحقیق: تعداد ...
بیشتر
زمینه و هدف: تمرین مقاومتی (RT) نقش مهمی در افزایش حجم و قدرت عضلانی دارد. تحقیق حاضر با هدف مقایسه اثر تمرین مقاومتی حجم آلمانی تعدیل شده (MGVRT)، تمرین مقاومتی شدید (HIRT) و تمرین مقاومتی غیرخطی (NLRT) بر سطوح سرمی میوستاتین (Mstn)، فولیستاتین (FLS) و عامل هستهای کاپا B (NF-κB) و حجم و قدرت عضلانی در مردان ورزشکار انجام شد. روش تحقیق: تعداد 40 مرد جوان رشته بدنسازی بهطور تصادفی در گروههای مساوی شامل MGVRT، HIRT، NLRT و کنترل قرار گرفتند. پروتکلهای تمرینی بهمدت هشت هفته (سه جلسه در هفته) انجام شدند. متغیرهای بیوشیمیایی منتخب و حجم و قدرت عضلانی، قبل و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین اندازهگیری شد. آزمونهای تحلیل کوواریانس، تحلیل واریانس با اندازهگیری تکراری، کروسکال-والیس و یو من- ویتنی جهت تحلیلهای آماری در سطح معنیداری 05/0 ≥p مورد استفاده قرار گرفتند. یافتهها: سطوح سرمی Mstn و FLS در هر سه گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل بهترتیب کاهش و افزایش معنیداری یافت. همچنین، سطح NF-κB در گروههای MGVRT وHIRT بهطور معنیداری از گروه NLRT و کنترل پایینتر بود. علاوه بر این، محیط بازو و ران و قدرت عضلانی در حرکات پرس سینه و اسکوات در هر سه گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل، بهطور معنیداری افزایش یافت؛ بهگونهای که افزایش محیط بازو در گروه MGVRT در مقایسه با گروههای HIRT و NLRT و قدرت عضلانی در گروه HIRT در مقایسه با گروههای MGVRT و NLRT؛ بهطور معنیداری بیشتر بود. نتیجهگیری: هر سه پروتکل RT به بهبود شاخصهای بیوشیمیایی، آنتروپومتریکی و عملکردی در مردان ورزشکار منجر شد، اما پروتکلهای MGVRT و HIRT به ترتیب افزایش بیشتری در هایپرتروفی و حداکثر قدرت عضلانی در پی داشت. با این وجود به مطالعات بیشتر در زمینه ارتباط پروتکلهای RT، با حجم و قدرت عضلانی و شاخصهای بیوشیمیایی مرتبط با آنها، مورد نیاز است.
ماندانا احمدی؛ مریم وطن دوست؛ سیده زلیخا هاشمی چاشمی
چکیده
زمینه و هدف: شواهد نشان میدهد که شرایط خاص دوران بارداری، اثرات پایداری بر جنین دارد. هدف از این مطالعه تاثیر یک دوره فعالیت بدنی داوطلبانه بر سطوح کورتیکوسترون و اضطراب موش ها در حین و دوره پس از بارداری بود. روش تحقیق: در این مطالعه تجربی، 40 سر موش ماده نژاد NMRI با سن تقریبی 80 تا 90 روز و وزن 25 تا 30 گرم، به چهار گروه 10 تایی شامل گروه کنترل ...
بیشتر
زمینه و هدف: شواهد نشان میدهد که شرایط خاص دوران بارداری، اثرات پایداری بر جنین دارد. هدف از این مطالعه تاثیر یک دوره فعالیت بدنی داوطلبانه بر سطوح کورتیکوسترون و اضطراب موش ها در حین و دوره پس از بارداری بود. روش تحقیق: در این مطالعه تجربی، 40 سر موش ماده نژاد NMRI با سن تقریبی 80 تا 90 روز و وزن 25 تا 30 گرم، به چهار گروه 10 تایی شامل گروه کنترل - بارداری، تجربی - بارداری، کنترل - پس از زایمان، و تجربی - پس از زایمان تقسیم شدند. پس از دو هفته سازگاری با محیط و رویت پلاک واژینال، درون قفس موشهای باردار، دو چرخ دوار قرار داده شد تا چهار هفته فعالیت بدنی داوطلبانه اعمال شود. جهت سنجش اضطراب موشها، از آزمون محفظه تاریک - روشن استفاده گردید. در نهایت، حیوانات گروههای بارداری، در روز هجدهم بارداری و نمونههای گروههای پس از زایمان، در روز هفتم پس از زایمان؛ بیهوشی عمیق داده شدند و جهت سنجش کورتیکوسترون، خونگیری به صورت مستقیم از بافت قلب انجام شد. سپس دادههای حاصل با آزمون t مستقل در سطح معنی داری 0/05>p مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: سطوح سرمی کورتیکوسترون در گروههای تجربی - بارداری (0/002=p) و تجربی - پس از زایمان (0/006=p) به طور معنی داری کاهش یافت. با این حال، سطح اضطراب موش ها فقط در گروه تجربی - پس از زایمان، بطور معنی داری کاهش پیدا کرد (0/007=p). نتیجهگیری: استفاده از فعالیتهای بدنی داوطلبانه در دوران بارداری در موش ها، به عنوان یک راهبرد درمانی احتمالی در کاهش کورتیزول و اختلالات روانشناختی از جمله اضطراب، حائز اهمیت میباشد.
مسعود خادم پیر؛ صادق چراغ بیرجندی؛ مصطفی تیموری خروی
چکیده
زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس (MS) یک بیماری مزمن سیستم عصبی مرکزی است که مغز و نخاع را درگیر میکند و باعث ایجاد اختلال در هدایت جریانات عصبی و الکتریکی میشود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر هشت هفته تمرینات ترکیبی بر بیان ژن نوروگلین-1، شاخص تعادل و ترکیب بدنی در بیماران مبتلا به MS بود. روش تحقیق: به این منظور، 30 زن از بین زنان ...
بیشتر
زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس (MS) یک بیماری مزمن سیستم عصبی مرکزی است که مغز و نخاع را درگیر میکند و باعث ایجاد اختلال در هدایت جریانات عصبی و الکتریکی میشود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر هشت هفته تمرینات ترکیبی بر بیان ژن نوروگلین-1، شاخص تعادل و ترکیب بدنی در بیماران مبتلا به MS بود. روش تحقیق: به این منظور، 30 زن از بین زنان مبتلا به MS با میانگین سنی 79/4±47/7 سال، و وزن 5/5±69/70 کیلوگرم ساکن شهر مشهد انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم گردیدند. گروه تجربی تمرینات ترکیبی شامل تمرینات مقاومتی با شدت 65 تا 85 درصد یک تکرار بیشینه و تمرینات هوازی با شدت60 تا70 درصد حداکثر ضربان قلب را به مدت هشت هفته، سه روز در هفته و به مدت 45 دقیقه در هر جلسه انجام دادند؛ اما گروه کنترل در طول این دوره، در هیچگونه برنامه ورزشی شرکت نداشتند. نمونه خون از ورید بازویی قبل و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، به صورت ناشتا گرفته شد. بیان ژن نوروگلین-1 با استفاده از روش Real Time PCR تعیین گردید. شاخص تعادل به وسیله آزمونهای BDI و TUG و ترکیب بدن با استفاده از دستگاه بادی آنالایزر اندازه گیری شد. دادهها با استفاده از آزمون t مستقل و وابسته در سطح معنی داری 0/05≥p تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: تمرینات ترکیبی باعث افزایش معنی دار بیان ژن نوروگلین-1 (0/001=p)، تعادل ایستا (0/001=p)، تعادل پویا (0/001=p)، توده بدون چربی (0/001=p) و کاهش معنی دار توده چربی (001/0=p) افراد MS گردید. نتیجهگیری: بر اساس یافتههای تحقیق حاضر، تمرینات ترکیبی با افزایش عوامل تأثیرگذار در بیماری MS، می تواند باعث بهبود این شرایط شود.
سعید ایل بیگی؛ محمد اسماعیل افضل پور؛ محمد یوسفی؛ یگانه فیضی
چکیده
زمینه و هدف: از آنجا که زعفران دارای خواص بالقوهای چون اثرات آنتی اکسیدانی و ضد التهابی است، می تواند در تعدیل عوامل التهابی ناشی از فعالیت های شدید ورزشی، نقش داشته باشد. ازا ین رو، هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر کوتاه مدت مصرف عصاره زعفران بر سطوح سرمی اینترلوکین-6 (IL-6)، عامل نکروزی تومور آلفا (TNF-α) و کورتیزول مردان جوان بدنبال ...
بیشتر
زمینه و هدف: از آنجا که زعفران دارای خواص بالقوهای چون اثرات آنتی اکسیدانی و ضد التهابی است، می تواند در تعدیل عوامل التهابی ناشی از فعالیت های شدید ورزشی، نقش داشته باشد. ازا ین رو، هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر کوتاه مدت مصرف عصاره زعفران بر سطوح سرمی اینترلوکین-6 (IL-6)، عامل نکروزی تومور آلفا (TNF-α) و کورتیزول مردان جوان بدنبال یک جلسه فعالیت ورزشی شدید بود. روش تحقیق: پژوهـش حاضـر از نـوع نیمه تجربـی بـود. تعداد 24 نفر از دانشجویان پسر به صورت تصادفی به دو گروه (زعفران و دارونما) به طور مساوی تقسیم شدند. نمونه های خونی قبل و بلافاصله بعد از 30 دقیقه فعالیت شدید 85 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره) روی نوارگردان، اخذ گردید. پس از اتمام پیش آزمون، گروه زعفران به مدت 15 روز عصاره زعفران به میزان 400 میلی گرم و گروه دارونما به همان میزان نشاسته مصرف کردند. سپس همانند پیش آزمون، مجدداً دو نوبت نمونه گیری خون قبل و بلافاصله بعد از فعالیت شدید گرفته شد. سطوح سرمی IL-6 و TNF-α با روش الایزا و کورتیزول با روش رادیوایمونواسی ارزیابی گردید. نتایج با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس در سطح معنی داری 05/0p≤ ارزیابی شدند. یافته ها: پس از اجرای پروتکل هوازی شدید، غلظت کورتیزول (01/0p₌) و TNF-α (02/0p₌) سرم در گروه مکمل زعفران به طور معنی دار کمتر از گروه دارونما بود؛ اما غلظت IL-6 سرم دو گروه تفاوت معنی دار آماری (49/0=p) نداشت. نتیجه گیری: مصرف کوتاه مدت زعفران قبل از فعالیت های شدید، میتواند رهاسازی برخی از شاخصهای التهابی و کورتیزول را تعدیل کرده و برای ورزشکاران درگیر در فعالیتهای شدید، مطلوب باشد.
لیلا علی محمدپور کشکی؛ اعظم زرنشان؛ رقیه فخرپور
چکیده
زمینه و هدف: تلومرها نقش مهمی در فرآیند پیری به عهده دارند. استرس روانی مزمن و سطوح کورتیزول بالا، به تلومر آسیب میرسانند. مکانیزم اثر تمرینهای جسمی- ذهنی در تغییر سطح آنزیم تلومراز به عنوان محافظ تلومر، ناشناخته است. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی اثر تمرینات هاتایوگا بر تلومراز، کورتیزول و استرس در زنان میانسال میباشد. روش تحقیق: ...
بیشتر
زمینه و هدف: تلومرها نقش مهمی در فرآیند پیری به عهده دارند. استرس روانی مزمن و سطوح کورتیزول بالا، به تلومر آسیب میرسانند. مکانیزم اثر تمرینهای جسمی- ذهنی در تغییر سطح آنزیم تلومراز به عنوان محافظ تلومر، ناشناخته است. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی اثر تمرینات هاتایوگا بر تلومراز، کورتیزول و استرس در زنان میانسال میباشد. روش تحقیق: در یک کارآزمایی نیمه تجربی، 24 نفر از زنان میانسال با میزان استرس درک شده بالا (27<PSS) به طور هدفمند و در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه تمرین (12 نفر) و کنترل (12 نفر) قرار گرفتند. آزمودنیهای گروه تمرین به مدت هشت هفته، با تکرار دو جلسه در هفته و هر جلسه 60 تا 90 دقیقه در تمرینات هاتایوگا شرکت کردند. چهل و هشت ساعت قبل و بعد از مداخله، سطوح سرمی کورتیزول و تلومراز به روش الایزا و سطح استرس به کمک پرسشنامه استرس ادارک شده کوهن اندازهگیری شدند. دادهها با آزمونهای تحلیل کوواریانس و رگرسیون خطی در سطح معنیداری 0/05>p مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: در گروه تمرین در مقایسه با گروه کنترل، سطح سرمی آنزیم تلومراز به طور معنیداری افزایش و کورتیزول و میزان استرس به صورت معنیداری کاهش یافتند (0/001=p). ارتباط معنیدار منفی بین سطوح پیش آزمون کورتیزول و تلومراز در هر دو گروه تمرین (0/02=p) و کنترل (0/001=p) و همچنین بین تغییرات ناشی از هاتایوگا در گروه تمرین مشاهده شد (0/003=p)؛ ضمن آن که 56 درصد از تغییرات تلومراز براساس تغییرات کورتیزول قابل پیشبینی بود. نتیجهگیری: تمرین جسمی-ذهنی هاتایوگا با افزایش سطوح سرمی تلومراز و از طریق مکانیزم کاهش هورمون کورتیزول، میتواند روشی مناسب در جهت کاهش فرآیند پیری ناشی از استرس روانی در زنان میانسال با سطح استرس بالا باشد.
محمدمهدی منشی؛ مهرداد فتحی؛ سید رضا عطارزاده حسینی؛ محمد مسافری ضیاءالدینی
چکیده
زمینه و هدف: از آنجا که خستگی جسمی ناشی از انجام فعالیت ورزشی طاقت فرسا، بر ساختار و عملکرد سیستم ایمنی تاثیر منفی می گذارد؛ اتخاذ تدابیر تغذیه ای برای تعویق خستگی و ممانعت از افت عملکرد سیستم ایمنی، پیشنهاد می شود. به همین منظور در این پژوهش؛ اثر هشت هفته برنامه آماده سازی فوتبال و مصرف مکمل بتاولگاریس بر محتوای پروتئینهای ...
بیشتر
زمینه و هدف: از آنجا که خستگی جسمی ناشی از انجام فعالیت ورزشی طاقت فرسا، بر ساختار و عملکرد سیستم ایمنی تاثیر منفی می گذارد؛ اتخاذ تدابیر تغذیه ای برای تعویق خستگی و ممانعت از افت عملکرد سیستم ایمنی، پیشنهاد می شود. به همین منظور در این پژوهش؛ اثر هشت هفته برنامه آماده سازی فوتبال و مصرف مکمل بتاولگاریس بر محتوای پروتئینهای OPA1 و MFN1 سلول های ایمنی تک هسته ای محیطی خون بازیکنان فوتبال مرد جوان، مورد مطالعه قرار گرفت. روش تحقیق: تعداد 30 بازیکن فوتبال مرد با میانگین سن 72/1±1/20 سال که در دو سال قبل از مطالعه به طور منظم در تمرینات و مسابقات شهرستان شیراز شرکت داشتند، به دو گروه تمرینی همراه با مصرف مکمل بتاولگاریس (15 نفر) و گروه تمرینی همراه با مصرف دارونما (15 نفر) تقسیم شدند و یک برنامه تمرین آمادهسازی فوتبال هشت هفته با تکرار سه جلسه در هفته شامل: تمرینات تناوبی، مقاومتی، سرعتی، پلایومتریک و بازی در گروه های کوچک را اجرا کردند. قبل از هر جلسه تمرین، ۵۰ گرم مکمل بتا ولگاریس حاوی ۱۳/۶ میلی مول نیترات حل شده در نیم لیتر آب، به هر بازیکن داده شد. قبل و بعد از مداخله، محتوای پروتئین های OPA1 و MFN1 سلولهای ایمنی تک هسته ای با روش الایزا اندازه گیری شد. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های تکراری در سطح معنی داری کمتر از 0/05 مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: مقادیر پروتئین MFN1 در گروه تمرین- مکمل (0/001= p) و تمرین - دارونما (0/009=p) افزایش معنی داری داشت. مقادیر پروتئین OPA1 تنها در گروه تمرین - مکمل افزایش معنی دار داشت (0/001=p)، اما در گروه تمرین - دارونما معنی دار نبود (0/72=p). نتیجه گیری: به نظر می رسد تمرینات فوتبال و مصرف مکمل بتاولگاریس، هر کدام با مکانیزمی جداگانه، با افزایش محتوای پروتئین های OPA1 و MFN1 بتوانند از ایجاد اختلال در فرآیند بایوژنز میتوکندریایی جلوگیری کنند.
محسن محمدی؛ محمد رضا فدائی چافی
چکیده
زمینه و هدف: رشد عضلانی، تحت تاثیر عوامل مختلف از جمله مایوکاینها و میوستاتین قرار میگیرد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تمرین مقاومتی – هوازی بر بیان ژنهای فیبرونکتین نوع سه حاوی پروتئین 5 (FNDC5)، میوستاتین و هایپرتروفی یا هایپرپلازی در عضله دوقلو موشهای نابالغ بود. روش تحقیق: تعداد 10 سر موش صحرایی نر ویستار با سن دو هفتهای ...
بیشتر
زمینه و هدف: رشد عضلانی، تحت تاثیر عوامل مختلف از جمله مایوکاینها و میوستاتین قرار میگیرد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تمرین مقاومتی – هوازی بر بیان ژنهای فیبرونکتین نوع سه حاوی پروتئین 5 (FNDC5)، میوستاتین و هایپرتروفی یا هایپرپلازی در عضله دوقلو موشهای نابالغ بود. روش تحقیق: تعداد 10 سر موش صحرایی نر ویستار با سن دو هفتهای به طور تصادفی در دو گروه کنترل (پنج سر) و تمرین (پنج سر) قرار گرفتند. برنامۀ تمرین مقاومتی شش هفته با سه نوبت و هر نوبت چهار بار بالا رفتن از نردبان یک متری (با 26 پله) با حمل وزنه بود. برنامه تمرین هوازی شش هفته در روزهای متناوب شامل دویدن روی نوارگردان با شدت 25 تا 50 درصد حداکثر سرعت موش به اجرا درآمد. مدت 48 ساعت بعد از آخرین جلسۀ تمرینی و پس از هشت ساعت ناشتایی، موشها تشریح شدند و عضلۀ دوقلو جدا گردید. بیان ژن FNDC5 و میوستاتین با استفاده از روش Real time PCR، و هایپرتروفی و هایپرپلازی توسط میکروسکوپ نوری سنجش شدند. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از آزمون t مستقل در سطح معنیداری 0/05≥ pبا استفاده از نرمافزارPRISM انجام پذیرفت. یافتهها: پس از شش هفته تمرین مقاومتی - هوازی، بیان ژن FNDC5 (0/04=p) و هایپرتروفی (0/004=p) در عضله دوقلوی گروه تمرین بالاتر؛ اما بیان ژن میوستاتین (0/01=p) در این گروه کمتر بود. با این حال، تفاوت معنیداری بین هایپرپلازی تارهای عضله دوقلوی موشهای نابالغ دو گروه مشاهده نشد (0/22=p). نتیجهگیری: به نظر میرسد اجرای تمرینات مقاومتی - هوازی با بیان بیشتر ژنهای FNDC5 و بیان کمتر ژنهای میوستاتین، به هایپرتروفی بیشتر تارهای تند انقباض منجر می شود. این فرآیند فارغ از رشد طبیعی، به تمرینپذیری بافت عضلانی در نمونههای حیوانی قبل از سن بلوغ دلالت دارد.