جبرئیل پوزش جدیدی؛ فرناز سیفی اسگ شهر؛ لطفعلی بلبلی؛ کریم آزالی علمداری؛ آمنه پوررحیم قورقچی
چکیده
زمینه و هدف: عدم تعادل برخی میکرو-ریبونوکلئیک اسیدها و آپوپتوزیس ناشی از آن ها، نقش مهمی در انفارکتوس میوکارد دارد. با توجه به نقش مکمل کورکومین و تمرینات تناوبی شدید (HIIT) بر این عوامل، هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر HIIT و کورکومین بر بیان ژن miR-133 و miR-1 بطن چپ موشهای صحرائی نر مدل انفارکتوس میوکارد ناشی از ایزوپروترنول بود. روشتحقیق: ...
بیشتر
زمینه و هدف: عدم تعادل برخی میکرو-ریبونوکلئیک اسیدها و آپوپتوزیس ناشی از آن ها، نقش مهمی در انفارکتوس میوکارد دارد. با توجه به نقش مکمل کورکومین و تمرینات تناوبی شدید (HIIT) بر این عوامل، هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر HIIT و کورکومین بر بیان ژن miR-133 و miR-1 بطن چپ موشهای صحرائی نر مدل انفارکتوس میوکارد ناشی از ایزوپروترنول بود. روشتحقیق: تعداد 40 سر موش صحرائی نر پس از القای انفارکتوس میوکارد از طریق تحت تزریق درون صفاقی ایزوپرترنول (با دوز 100 میلیگرم/کیلوگرم وزن بد در دو روز متوالی)، به طور تصادفی در چهار گروه HIIT، کورکومین، HIIT + کورکومین و کنترل تقسیم شدند. HIIT شامل هشت هفته متشکل از پنج جلسه تمرین در هر هفته بود که هر جلسه شامل 10 وهله چهار دقیقهای دویدن با سرعتی در حد 85 تا 90 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی (vVO2max) و دو دقیقه بازگشت به حالت اولیه فعال با شدت 50 تا 60 درصد vVO2max در بین وهله ها بود. کورکومین روزانه 15 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به صورت گاواژ خورانده شد. بیان ژنهای miR-1 و miR-133 با استفاده از روش Real-Time PCR بررسی گردید و دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنیداری 0/05>p تحلیل شدند. یافتهها: در هر سه گروه مداخله شامل HIIT، کورکومین و مداخله توام، بیان miR-1 کاردیومیوسیتها به طور معنی دار کمتر (0/001=p) و بیان miR-133 (p=0/001) بیشتر از گروه کنترل بود. با این حال، بیان ژن در هر دو متغیر مورد بررسی پس از HIIT + مکمل نسبت به مکمل تنها، با تغییر معنیدار بیشتری (به ترتیب با 0/006=p و 0/01=p) همراه بود. نتیجهگیری: احتمالا تجویز مکمل کورکومین به همراه HIIT پس از انفارکتوس میوکارد، با بهبود عملکرد قلبی همراه میباشد؛ اما به دلیل محدودیتهای تحقیق، به تحقیقات بیشتری نیاز است.
حسن نقی زاده؛ فائزه حیدری
چکیده
زمینه و هدف: تاثیر تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) همراه با مصرف کورکومین بر شاخصهای التهابی در افراد با سندرم متابولیک هنوز به طور دقیق مشخص نیست. هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر تعاملی 12 هفته HIIT همراه با مصرف کورکومین بر سطوح پلاسمایی اینترلوکین-6 (IL-6)، عامل نکروز دهنده تومور-آلفا (TNF آلفا) و پروتئین واکنشگر C (CRP) در مردان مبتلا به دیابت ...
بیشتر
زمینه و هدف: تاثیر تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) همراه با مصرف کورکومین بر شاخصهای التهابی در افراد با سندرم متابولیک هنوز به طور دقیق مشخص نیست. هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر تعاملی 12 هفته HIIT همراه با مصرف کورکومین بر سطوح پلاسمایی اینترلوکین-6 (IL-6)، عامل نکروز دهنده تومور-آلفا (TNF آلفا) و پروتئین واکنشگر C (CRP) در مردان مبتلا به دیابت نوع دو با چربی خون بالا بود. روش تحقیق: بدین منظور، 60 مرد مبتلا به دیابت نوع دو با چربی خون بالا (شاخص توده بدن 51/1±31/09 کیلوگرم/مترمربع) به صورت تصادفی در چهار گروه 15 نفره شامل گروه HIIT، HIIT+ مصرف کورکومین، مصرف کورکومین، و کنترل-دارونما قرار گرفتند. مداخله HIIT و مصرف 2100 میلیگرم کورکومین سه نوبت در روز، به مدت 12 هفته انجام شد. نمونهگیری با فاصله زمانی 24 ساعت در پیش آزمون و 48 ساعت پس از آخرین جلسه صورت گرفت. شاخص های IL-6، TNF آلفا و CRP به روش الایزا سنجش شدند. نتایج با استفاده از روش تحلیل کوواریانس دو راهه و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معنیداری 0/05>p استخراج گردید. یافتهها: بیشترین تغییرات معنیدار در شاخص توده بدن با 78/5 درصد کاهش (0001/0=p)، چربی بدن با 20/62 درصد کاهش (0/002=p) و حداکثر اکسیژن مصرفی با 11/74 درصد افزایش (0/04=p) در گروه HIIT + مصرف کورکومین مشاهده شد. اثر تعاملی HIIT و مصرف کورکومین سبب کاهش معنیدار TNF آلفا (0/01=p)، IL-6 (p=0/01) و CRP (p=0/02) شد. اثر اصلی HIIT به طور معنیداری TNF آلفا (0/01=p)، IL-6 (p=0/02) و CRP (p=0/03) را کاهش داد و کورکومین باعث کاهش معنیدار TNF آلفا (04/0=p)، IL-6 (0/03=p) و CRP (0/03=p) گردید. بیشترین کاهش معنیداری از پیش آزمون تا پس آزمون در TNF آلفا (87/7 درصد، 0/0001=p)، IL-6 (23/09 درصد، 0/0001=p) و CRP (53/75 درصد، 0/0001=p) در گروه HIIT + مصرف کورکومین مشاهده شد. نتیجهگیری: مداخله HIIT همراه با مصرف کورکومین در مقایسه با اثر هر کدام به تنهایی، باعث بهبودی بیشتر در نشانگرهای التهابی مردان مبتلا به دیابت نوع دو با چربی خون بالا میشود.
سیده زلیخا هاشمی چاشمی؛ سهیل عزیزی؛ علی قائمیان؛ مهنا غلامی
چکیده
زمینه و هدف: انجام تمرینات ورزشی به همراه مصرف قهوه سبز میتواند به عنوان یک راهکار برای کنترل چاقی در نظر گرفته شود. هدف مطالعه حاضر، مقایسه تاثیر تمرینات هوازی، مقاومتی و ترکیبی به همراه مصرف قهوه سبز، بر سطوح سرمی آیریزین، مایونکتین و مقاومت به انسولین در زنان چاق بود. روش تحقیق: در این پژوهش نیمهتجربی، 60 آزمودنی زن با دامنه سنی ...
بیشتر
زمینه و هدف: انجام تمرینات ورزشی به همراه مصرف قهوه سبز میتواند به عنوان یک راهکار برای کنترل چاقی در نظر گرفته شود. هدف مطالعه حاضر، مقایسه تاثیر تمرینات هوازی، مقاومتی و ترکیبی به همراه مصرف قهوه سبز، بر سطوح سرمی آیریزین، مایونکتین و مقاومت به انسولین در زنان چاق بود. روش تحقیق: در این پژوهش نیمهتجربی، 60 آزمودنی زن با دامنه سنی 5±25 سال و شاخص توده بدنی5±30 بهصورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به پنج گروه 12 نفری شامل: تمرین هوازی+مکمل، تمرین مقاومتی+مکمل، تمرین ترکیبی+مکمل، مکمل و کنترل تقسیم شدند. شدت تمرین هوازی 50 تا 75 درصد حداکثر ضربان قلب و شدت تمرین مقاومتی 55 تا 70 درصد یک تکرار بیشینه بود. تمرینات طی هشت هفته با تکرار سه روز در هفته انجام شدند. قهوه سبز روزانه قبل از شام به میزان 400 میلیگرم مصرف شد. 24 ساعت قبل از اولین و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین نمونههای خونی در حالت ناشتا گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای تحلیل کوواریانس و بونفرونی در سطح 0/05>p استفاده گردید. یافتهها: سطوح آیریزین و مایونکتین در گروههای تمرین و قهوه سبز نسبت به پیش از تمرین و نسبت به سایر گروهها، افزایش معنیداری داشت. به علاوه، مقاومت به انسولین بعد از تمرین هوازی و ترکیبی به همراه مکمل نسبت به سایر گروهها و حتی نسبت به پیش از تمرین نیز کاهش معنیداری پیدا کرد؛ اما بعد از تمرین مقاومتی و مکمل مقدار آن نسبت به سایر گروهها افزایش داشت. نتیجهگیری: هر سه تمرین اجرا شده همراه با مکمل قهوه سبز، با افزایش مایوکاینهایی مانند آیریزین و مایونکتین، علاوه بر تاثیر بر ترکیب بدن و کاهش وزن، باعث بهبود عمل انسولین و کاهش مقاومت به انسولین شدند؛ با این حال اجرای تمرین ترکیبی و هوازی همراه با مکمل، در مقایسه با تمرین مقاومتی همراه با مکمل، بهبود بیشتری در انسولین و مقاومت به انسولین ایجاد کرد.
افشار جعفری؛ مریم تقی زادفانید؛ سعید نیکوخصلت؛ یوسف بافنده تیز
چکیده
زمینه و هدف: سندروم اختلالات گوارشی (افزایش آسیب و نفوذپذیری روده و اندوتوکسمی)، از عوامل محدود کننده و شایع در فعالیتهای ورزشی شدید و درازمدت میباشد. با توجه به روشن نبودن اثرات حاد و درازمدت تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر عملکرد دستگاه گوارش، مطالعه حاضر با هدف تعیین اثرات تک جلسه ای و هشت هفته ای HIIT بر برخی از علائم و نشانگرهای ...
بیشتر
زمینه و هدف: سندروم اختلالات گوارشی (افزایش آسیب و نفوذپذیری روده و اندوتوکسمی)، از عوامل محدود کننده و شایع در فعالیتهای ورزشی شدید و درازمدت میباشد. با توجه به روشن نبودن اثرات حاد و درازمدت تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر عملکرد دستگاه گوارش، مطالعه حاضر با هدف تعیین اثرات تک جلسه ای و هشت هفته ای HIIT بر برخی از علائم و نشانگرهای سندروم اختلال گوارشی دختران ورزشکار انجام شد. روش تحقیق: تعداد 20 دختر ورزشکار، در قالب یک طرح نیمه تجربی دو گروهی شامل گروه کنترل (10 نفر) و گروه HIIT (10 نفر) در مطالعه شرکت کردند. قرارداد ورزشی تک جلسهای شامل 18 بار دویدن 400 متر با شدت 100 تا 110 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی بود که در دورۀ تمرین (هشت هفته) از نه به 18 تکرار 400 متر رسید. نمونۀ خون قبل، بلافاصله و دو ساعت پس از اجرای قراردادهای ورزشی جمعآوری گردید. شاخصهای پروتئین متصل به اسید چرب روده (I-FABP)، زونولین، لیپوپلی ساکارید (LPS) و ایمونوگلوبین ام (IgM) سرم به روش الایزا اندازهگیری شدند و سپس، همه دادهها با استفاده از روش های آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و ویلکاکسون در سطح معنی داری 05/0>p نتایج استخراج گردید. یافتهها: یک جلسه HIIT در ابتدا و انتهای دوره تمرین، موجب افزایش معنی دار I-FABP، زونولین، LPS و کاهش معنی دار غلظت IgM سرمی شد (0/05>p) و تنها تغییرات زونولین در جلسه ابتدایی؛ و زونولین و IgM در جلسه انتهایی دوره HIIT، پس از گذشت دو ساعت به حالت اولیه برگشت. تفاوت غلظت LPS و IgM گروه های کنترل و HIIT پس از هشت هفته تمرین معنی دار نبود (0/05<p). نتیجهگیری: ممکن است یک جلسه HIIT باعث افزایش نفوذپذیری FABP رودهای و اندوتوکسمی دستگاه گوارش شود؛ اما سازگاری مثبت ناشی از انجام یک دوره HIIT (هشت هفته)، بهبود پاسخ ورزشی نشانگرهای یکپارچگی رودهای دختران ورزشکار را در پی دارد.
سپیده پورصادقی؛ مجید کاشف؛ فرشته شهیدی
چکیده
زمینه و هدف: اختلال در روند مرگ سلولی به شکل کاهش یا افزایش غیر طبیعی، منجر به بروز بیماریهایی از جمله، امراض قلبی - عروقی میشود. ورزش محرک فیزیولوژی قوی است که با تأثیر بر تعدادی از مسیرهای پیام دهی خارج و داخل سلولی، به طور مستقیم یا غیرمستقیم، بر روند آپوپتوزیس اثر می گذارد. هدف تحقیق حاضر بررسی اثر تمرین هوازی در آب بر بیان ...
بیشتر
زمینه و هدف: اختلال در روند مرگ سلولی به شکل کاهش یا افزایش غیر طبیعی، منجر به بروز بیماریهایی از جمله، امراض قلبی - عروقی میشود. ورزش محرک فیزیولوژی قوی است که با تأثیر بر تعدادی از مسیرهای پیام دهی خارج و داخل سلولی، به طور مستقیم یا غیرمستقیم، بر روند آپوپتوزیس اثر می گذارد. هدف تحقیق حاضر بررسی اثر تمرین هوازی در آب بر بیان ژنهای Apaf-1، سیتوکروم C و کاسپاز-9 بافت قلب در رتهای تزریق شده با پراکسید هیدروژن بود. روش تحقیق: تعداد 24 سر رت نژاد ویستار با وزن تقریبی 10±190 گرم، به طور تصادفی ساده به چهار گروه شامل گروههای پراکسید هیدروژن، پراکسید هیدروژن + تمرین، شم و کنترل تقسیم شدند و طی شش هفته، هر هفته پنج روز، و به مدت 60 دقیقه در هر جلسه؛ به اجرای تمرین هوازی در آب وادار شدند. به همه گروهها به غیر از گروههای کنترل و شم، به میزان یک میلی مول آب اکسیژنه به صورت درون صفاقی تزریق شد. زمان 48 ساعت بعد از آخرین جلسه و پس از 10 تا 12 ساعت ناشتایی، رتها با گاز CO2 بیهوش شدند و بافتبرداری از آنها انجام شد. به منظور اندازهگیری بیان ژن ها از روش Real Time PCR و برای تجزیه و تحلیل دادهها، از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی شفه در سطح معنی داری 0/05≥p استفاده شد. یافتهها: تزریق درون صفاقی پراکسید هیدروژن، بیان ژنهای مسیر داخلی آپوپتوزی را نسبت به گروه شم و کنترل افزایش داد (0001/p=0)؛ در حالی که مداخله شش هفته ای تمرین هوازی در آب باعث کاهش معنیدار (0001/p=0) بیان ژنهای Apaf-1 سیتوکروم C، و کاسپاز-9 در گروه پراکسید هیدروژن + تمرین نسبت به گروه پراکسید هیدروژن گردید. نتیجهگیری: تمرین هوازی در آب، کاهش تأثیرات نامطلوب آپوپتوزیس بافت قلب، آسیب کمتر سلولی و در نهایت، سلامتی بدن را به همراه دارد.
لیلا غزاله؛ زهره چشمی؛ رسول اسلامی
چکیده
زمینه و هدف: نتایج پژوهشها در زمینه تأثیر خستگی عصبی- عضلانی بر همانقباضی عضلات، ناهمسو و نامشخص است. علت این ناهمسوییها را احتمالا میتوان ناشی از تفاوت در نوع پروتکلهای خستگی به لحاظ بار تمرین حین اجرای فعالیت مقاومتی دانست. هدف پژوهش حاضر مقایسه تاثیر دو پروتکل خستگی ناشی از تکرارهای قدرتی و استقامتی در فعالیت مقاومتی، ...
بیشتر
زمینه و هدف: نتایج پژوهشها در زمینه تأثیر خستگی عصبی- عضلانی بر همانقباضی عضلات، ناهمسو و نامشخص است. علت این ناهمسوییها را احتمالا میتوان ناشی از تفاوت در نوع پروتکلهای خستگی به لحاظ بار تمرین حین اجرای فعالیت مقاومتی دانست. هدف پژوهش حاضر مقایسه تاثیر دو پروتکل خستگی ناشی از تکرارهای قدرتی و استقامتی در فعالیت مقاومتی، بر همانقباضی عضلانی حین اجرای حرکت پرس پا بود. روش تحقیق: تعداد 10 زن سالم فعال با میانگین سنی 97/2±7/24 سال در پژوهش حاضر شرکت کردند. شرکتکنندگان در سه جلسه جداگانه به آزمایشگاه مراجعه کردند. جلسه اول میزان وزنه برای یک تکرار بیشینه در حرکت پرس پا تعیین شد. در جلسات دوم و سوم، پروتکلهای خستگی قدرتی و استقامتی در حرکت پرس پا به ترتیب با 90 و 50 درصد حداکثر تکرار بیشینه اجرا گردید. فعالیت الکتریکی چهار عضله راست رانی، پهن داخلی، پهن خارجی و دوسر رانی حین اجرای حرکت پرس پا، توسط دستگاه الکترومایوگرافی بیسیم (مدل نوراکسون) ثبت شد. همانقباضی عضلات منتخب در سه تکرار از مجموعه تکرارهای پرس پا (پیش از خستگی، میانی و واماندگی) برای هر آزمودنی محاسبه و با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفتند. یافتهها: همانقباضی عضلات راست رانی و دوسر رانی (0/03>p)، عضلات پهن خارجی و دوسر رانی (0/01>p)، و عضلات پهن داخلی و دوسر رانی در اثر خستگی به طور معنیداری کاهش یافت (0/01>p). اما میزان همانقباضی عضلات پهن داخلی و پهن خارجی در اثر خستگی تغییر معنیداری نکرد. تغییرات مذکور در هر دو نوع پروتکل خستگی ناشی از تکرارهای قدرتی و استقامتی، یکسان بود (0/05>p). نتیجهگیری: هر دو نوع پروتکل خستگی ناشی از تکرارهای قدرتی و استقامتی در فعالیت مقاومتی، منجر به کاهش همانقباضی در سه جفت از چهار جفت عضله منتخب شد. یافته مهم پژوهش حاضر عدم تفاوت در تاثیر پروتکل خستگی ناشی از تکرارهای قدرتی و استقامتی بر همانقباضی عضلانی بود.