محمدرضا یوسفی؛ فاطمه اسماعیلی
چکیده
زمینه و هدف: چاقی کودکان یک چالش بهداشت عمومی در جهان است. در دهههای اخیر شیوع اضافه وزن و چاقی در میان کودکان و نوجوانان سراسر جهان افزایش یافته که با افزایش خطر چاقی در دوران بزرگسالی همراه میباشد. هدف از این مطالعه، مقایسه تأثیر هشت هفته تمرین تناوبی شدید و تمرین ایروبیک بر سطوح سرمی نوروگلین-4 و نیمرخ متابولیکی دانشآموزان ...
بیشتر
زمینه و هدف: چاقی کودکان یک چالش بهداشت عمومی در جهان است. در دهههای اخیر شیوع اضافه وزن و چاقی در میان کودکان و نوجوانان سراسر جهان افزایش یافته که با افزایش خطر چاقی در دوران بزرگسالی همراه میباشد. هدف از این مطالعه، مقایسه تأثیر هشت هفته تمرین تناوبی شدید و تمرین ایروبیک بر سطوح سرمی نوروگلین-4 و نیمرخ متابولیکی دانشآموزان دختر چاق مقطع ابتدایی بود. روش تحقیق: جامعه آماری شامل دختران چاق مقطع ابتدایی 12-7 سال شهرستان ایلام با شاخص توده بدنی در محدوده صدک 95 یا بیشتر بودند. از این بین، تعداد 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب و در 3 گروه تمرین تناوبی شدید (I)، تمرین ایروبیک (II)، و گروه کنترل (III) (هر گروه 10 نفر) گروه بندی شدند. برنامه تمرینات تناوبی شدید با شدت 60 تا 70 درصد در هفته اول و 90 تا 100 درصد حداکثر ضربان قلب در هفته پایانی و تمرینات ایروبیک با شدت 60 تا 75 درصد حداکثر ضربان قلب به مدت 8 هفته و هر هفته 3 جلسه به اجرا در آمد. متغیرهای انسولین، گلوکز و TG توسط دستگاه اتوآنالیزور به روش فتومتریک و نوروگلین 4 به روش الایزا مورد سنجش قرار گرفتند. برای تحلیل نتایج، از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنی داری p≤0/05 استفاده شد. یافتهها: هشت هفته تمرینات تناوبی شدید و تمرینات ایروبیک موجب افزایش سطوح سرمی نوروگلین-4( 01/0=p) و کاهش معنی دار انسولین (04/0=p)، تریگلیسیرید (01/0=p) و مقاومت به انسولین (006/0=p) دانشآموزان گردید؛ اما سطح سرمی گلوکز دانشآموزان تغییر معنی داری نکرد (85/0=p). نتیجهگیری: تمرینات تناوبی شدید و ایروبیک از طریق بهبود وضعیت متابولیک، می تواند موجب کاهش خطر بیماریهای مرتبط با چاقی دانش آموزان شود.
جبرئیل پوزش جدیدی؛ فرناز سیفی اسگ شهر؛ لطفعلی بلبلی؛ کریم آزالی علمداری؛ آمنه پوررحیم قورقچی
چکیده
زمینه و هدف: عدم تعادل برخی میکرو-ریبونوکلئیک اسیدها و آپوپتوزیس ناشی از آن ها، نقش مهمی در انفارکتوس میوکارد دارد. با توجه به نقش مکمل کورکومین و تمرینات تناوبی شدید (HIIT) بر این عوامل، هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر HIIT و کورکومین بر بیان ژن miR-133 و miR-1 بطن چپ موشهای صحرائی نر مدل انفارکتوس میوکارد ناشی از ایزوپروترنول بود. روشتحقیق: ...
بیشتر
زمینه و هدف: عدم تعادل برخی میکرو-ریبونوکلئیک اسیدها و آپوپتوزیس ناشی از آن ها، نقش مهمی در انفارکتوس میوکارد دارد. با توجه به نقش مکمل کورکومین و تمرینات تناوبی شدید (HIIT) بر این عوامل، هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر HIIT و کورکومین بر بیان ژن miR-133 و miR-1 بطن چپ موشهای صحرائی نر مدل انفارکتوس میوکارد ناشی از ایزوپروترنول بود. روشتحقیق: تعداد 40 سر موش صحرائی نر پس از القای انفارکتوس میوکارد از طریق تحت تزریق درون صفاقی ایزوپرترنول (با دوز 100 میلیگرم/کیلوگرم وزن بد در دو روز متوالی)، به طور تصادفی در چهار گروه HIIT، کورکومین، HIIT + کورکومین و کنترل تقسیم شدند. HIIT شامل هشت هفته متشکل از پنج جلسه تمرین در هر هفته بود که هر جلسه شامل 10 وهله چهار دقیقهای دویدن با سرعتی در حد 85 تا 90 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی (vVO2max) و دو دقیقه بازگشت به حالت اولیه فعال با شدت 50 تا 60 درصد vVO2max در بین وهله ها بود. کورکومین روزانه 15 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به صورت گاواژ خورانده شد. بیان ژنهای miR-1 و miR-133 با استفاده از روش Real-Time PCR بررسی گردید و دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنیداری 0/05>p تحلیل شدند. یافتهها: در هر سه گروه مداخله شامل HIIT، کورکومین و مداخله توام، بیان miR-1 کاردیومیوسیتها به طور معنی دار کمتر (0/001=p) و بیان miR-133 (p=0/001) بیشتر از گروه کنترل بود. با این حال، بیان ژن در هر دو متغیر مورد بررسی پس از HIIT + مکمل نسبت به مکمل تنها، با تغییر معنیدار بیشتری (به ترتیب با 0/006=p و 0/01=p) همراه بود. نتیجهگیری: احتمالا تجویز مکمل کورکومین به همراه HIIT پس از انفارکتوس میوکارد، با بهبود عملکرد قلبی همراه میباشد؛ اما به دلیل محدودیتهای تحقیق، به تحقیقات بیشتری نیاز است.
علیرضا قمری؛ مهران قهرمانی؛ ناهید محمدی جاوید
چکیده
زمینه و هدف: سبک زندگی غیر فعال با خطر بالای چاقی، افزایش مقاومت به انسولین و بیماریهای قلبی عروقی همراه است؛ در حالی که مداخله تغذیهای در کنار اجرای برنامههای تمرینی، نقش مهمی در اصلاح آن دارد. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه تاثیر دو نوع تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) و تمرین تداومی با شدت متوسط (MICT) همراه با مصرف اسانس نعناع، بر ...
بیشتر
زمینه و هدف: سبک زندگی غیر فعال با خطر بالای چاقی، افزایش مقاومت به انسولین و بیماریهای قلبی عروقی همراه است؛ در حالی که مداخله تغذیهای در کنار اجرای برنامههای تمرینی، نقش مهمی در اصلاح آن دارد. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه تاثیر دو نوع تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) و تمرین تداومی با شدت متوسط (MICT) همراه با مصرف اسانس نعناع، بر ترکیب بدنی و سطح سرمی نسفاتین-1 مردان دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق: تعداد 48 مرد غیر ورزشکار سالم دارای اضافه وزن (با شاخص توده بدنی 25 تا 30 کیلوگرم/متر مربع) در دامنه سنی 25 تا 35 سال، ساکن شهر کرمانشاه به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به شش گروه مساوی (هر گروه 8 نفر) شامل گروه 1) دارونما، 2) نعناع، 3) MICT + دارونما، 4) HIIT + دارونما، 5) MICT + نعناع، و 6) HIIT + نعناع؛ تقسیم شدند. مداخلات به مدت شش هفته انجام شد . پروتکل های MICT و HIIT به ترتیب با شدت 60 تا 75 درصد و 90 تا 100 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره با تکرار سه جلسه در هفته به اجرا درآمدند وگروه های مکمل نیز 50 میکرولیتر اسانس نعناع در ترکیب با 500 میلی لیتر آب روزانه مصرف کردند. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخة 19 با روش آماری تحلیل واریانس آمیخته در یک طرح ششگروه و دو زمان در سطح معنیداری 05/0≥p مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: پروتکل MICT و HIIT (هر دو) باعث کاهش معنی دار درصد چربی بدن مردان دارای اضافه وزن شدند (05/0<p)؛ با این وجود، ترکیب این دو پروتکل تمرینی با اسانس نعناع، بر توده بدون چربی و نسفاتین-1 تاثیر معنی داری نداشتند (05/0<p). نتیجهگیری: زمان شش هفته مداخله با مشخصات به اجرا و مصرف اسانس نعناع (با دوز مصرفی) به صورت مجزا و در ترکیب با پروتکلهای MICT و HIIT؛ برای بهبود نسفاتین-1 و توده بدون چربی مردان دارای اضافه وزن کافی نبود.
رقیه فخرپور؛ سیما اسماعیلی؛ منوچهر خوشباطن
چکیده
زمینه و هدف: بیماری کبد چرب غیرالکلی، یک التهاب کبدی است که بر اثر تجمع بیش از اندازه چربی در بافت کبد ایجاد میشود و گاها با اختلال در فعالیت طبیعی بافت کبد، از جمله نارسایی کبد یا سیروز کبدی همراه است. تمرین و فعالیت بدنی، بهطور بالقوه میتواند در کاهش چربی کبد مؤثر باشد. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر تمرین تناوبی شدید بر سطوح ...
بیشتر
زمینه و هدف: بیماری کبد چرب غیرالکلی، یک التهاب کبدی است که بر اثر تجمع بیش از اندازه چربی در بافت کبد ایجاد میشود و گاها با اختلال در فعالیت طبیعی بافت کبد، از جمله نارسایی کبد یا سیروز کبدی همراه است. تمرین و فعالیت بدنی، بهطور بالقوه میتواند در کاهش چربی کبد مؤثر باشد. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر تمرین تناوبی شدید بر سطوح سرمی فاکتور رشد فیبروبلاست- 21، آنزیم های آسپارات آمینوترانسفراز و آلانین آمینوترانسفراز، نیمرخ لیپیدی و مقاومت به انسولین در زنان مبتلا به کبد چرب به اجرا درآمد. روش تحقیق: در مطالعه نیمه تجربی، 28 زن مبتلا به بیماری کبد چرب غیرالکلی به صورت نمونه در دسترس شرکت کردند و سپس بهطور تصادفی در دو گروه کنترل (14 نفر) و تمرین (14 نفر) قرار گرفتند. برنامه تمرین تناوبی شدید به مدت هشت هفته، با تکرار سه روز در هفته و هر جلسه 50 دقیقه به اجرا درآمد. متغیرهای وابسته تحقیق 72 ساعت قبل از اولین و بعد از آخرین جلسه تمرین اندازه گیری شدند. نتایج با استفاده از آزمون های آماری t وابسته و مستقل در سطح معنیداری 05/0>p استخراج گردید. یافتهها: بعد از هشت هفته تمرین تناوبی شدید، عامل رشد فیبروبلاست-21 (03/0=p) و لیپوپوتئین کلسترول پر چگال (01/0=p) افزایش معنی داری یافتند؛ در حالی که آسپارتات آمینوترانسفراز (04/0=p)، آلانین آمینوترانسفراز (03/0=p)، لیپوپوتئین کلسترول کم چگال (01/0=p)، و تری گلیسیرید (005/0=p) سرمی به طور معنی دار کاهش پیدا کردند و مقاومت به انسولین بدون تغییر باقی ماند (24/0=p). نتیجهگیری: با انجام تمرینات تناوبی شدید می توان انتظار داشت شاخص های خطر در بیماران مبتلا به کبد چرب غیر الکلی، بهبود یابد.
نوشین صالحی اقدم؛ رقیه پوزش جدیدی؛ کریم آزالی علمداری؛ جبار بشیری؛ میرعلی رضا نورآذر
چکیده
زمینه و هدف: مواجهه با آرسنیک با احتمال وقوع آپوپتوزیس در کبد و نارساییهای متابولیک همراه است؛ در حالی که تمرین تناوبی شدید (HIIT) و کورکومین میتوانند این شرایط را به طور مثبت تعدیل نمایند. هدف تحقیق حاضر، بررسی تاثیر HIIT و کورکومین بر عامل دو وابسته به عامل هستهای اریتروئید-2 (NRF2) و کاسپاز-3 کبدی، و ظرفیت ضداکسایشی تام (TAC)، گلوکز، ...
بیشتر
زمینه و هدف: مواجهه با آرسنیک با احتمال وقوع آپوپتوزیس در کبد و نارساییهای متابولیک همراه است؛ در حالی که تمرین تناوبی شدید (HIIT) و کورکومین میتوانند این شرایط را به طور مثبت تعدیل نمایند. هدف تحقیق حاضر، بررسی تاثیر HIIT و کورکومین بر عامل دو وابسته به عامل هستهای اریتروئید-2 (NRF2) و کاسپاز-3 کبدی، و ظرفیت ضداکسایشی تام (TAC)، گلوکز، تریگلیسرید (TG) و لیپوپروتئین کلسترول پرچگال (HDL) خون در موشهای در معرض آرسنیک بود. روش تحقیق: در این تحقیق تجربی، 48 موش نر به شش گروه شامل آرسنیک-HIIT (تمرین)، آرسنیک-کورکومین (کورکومین)، آرسنیک-کورکومین-تمرین (توام)، آرسنیک، کنترل اتانول، و کنترل معمولی تقسیم شدند. آرسنیک و کورکومین به ترتیب با دوز 5 و 15 میلیگرم بر هر کیلوگرم وزن بدن در روز از طریق گاواژ به موشها خورانده شدند. پروتکل HIIT به مدت شش هفته، پنج روز در هفته و هر جلسه شامل 60 دقیقه فعالیت (تناوبهای چهار دقیقهای دویدن با شدت 90-85 درصد vVO2max، با دو دقیقه استراحت فعال) اجرا شد. دادهها با روشهای رنگسنجی و وسترن بلات استخراج شدند و با روش تحلیل واریانس یک راهه در سطح 05/0>p مقایسه گردیدند. یافتهها: در گروه آرسنیک، میزان کاسپاز-3 کبد، گلوکز و TGخون بالاتر؛ و TAC و HDL خون پایینتر از گروه کنترل معمولی بود (001/0=p در همه موارد)؛ در حالی که HDL، گلوکز و TAC خون در سه گروه تمرین، کورکومین و توام؛ و کاسپاز -3 کبد تنها در گروه توام؛ تفاوت معنیداری با گروه کنترل معمولی نداشتند (05/0<p). به علاوه، NRF2 کبدی فقط در گروههای کورکومین و توام به بالاتر از سطح گروه کنترل رسید (001/0=p). نتیجهگیری: با این که تاثیر آرسنیک بر افزایش TG خون، با مداخله تمرین، کورکومین و یا اثر توام آنها، اصلاح نشد؛ ولی هر سه مداخله افزایش قند و کاهش HDL و TAC خون را اصلاح کردند. از طرف دیگر، افزایش کاسپاز-3 کبدی فقط با مداخله توام؛ و کاهش NRF2 کبدی فقط با کورکومین اصلاح شد.
سمیه سعیدی؛ نجمه رضائیان؛ مریم کریمی
چکیده
زمینه و هدف: فیتوئین-آ سایتوکاین مترشحه از کبد است که با بروز بیماریهای مرتبط با چاقی نظیر مقاومت به انسولین و دیابت نوع دو ارتباط دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تمرین تناوبی شدید بر سطح سرمی فیتوئین-آ، انسولین، گلوکز ناشتا و مقاومت به انسولین در زنان جوان چاق بود. روش تحقیق: تعداد 20 زن چاق بهطور تصادفی به دو گروه تجربی (میانگین ...
بیشتر
زمینه و هدف: فیتوئین-آ سایتوکاین مترشحه از کبد است که با بروز بیماریهای مرتبط با چاقی نظیر مقاومت به انسولین و دیابت نوع دو ارتباط دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تمرین تناوبی شدید بر سطح سرمی فیتوئین-آ، انسولین، گلوکز ناشتا و مقاومت به انسولین در زنان جوان چاق بود. روش تحقیق: تعداد 20 زن چاق بهطور تصادفی به دو گروه تجربی (میانگین سنی 32/5±4/14 سال و شاخص توده بدنی 33/18±6/12 کیلوگرم/مترمربع) و کنترل (میانگین سنی 35/45±2/33 سال و شاخص توده بدنی 31/58±1/65 کیلوگرم/مترمربع) تقسیم شدند. آزمودنیها در گروه تجربی در 8 هفته تمرین تناوبی شدید شامل یک دقیقه تناوب دویدن با شدت 90 درصد حداکثر ضربان قلب با 1 دقیقه تناوب استراحت دویدن با شدت 60-50 درصد حداکثر ضربان قلب، 20 دقیقه در هر جلسه، 3 جلسه در هفته شرکت کردند. اندازهگیری شاخصهای خونی و ترکیب بدنی مورد بررسی، قبل و بعد از اجرای پروتکل تمرینی انجام گرفت. تجزیهوتحلیل دادهها به کمک آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون t زوجی در سطح معنی داری <۰/۰5p انجام شد. یافتهها: بر اساس آزمون تحلیل کوواریانس، تغییرات سطوح سرمی فیتوئین- آ (0/04=p)، انسولین (0/03=p)، وزن (001/0=p)، شاخص توده بدنی (005/0=p)، درصد چربی (0/0001=p) و محیط کمر (0/002=p) در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری داشت. نتیجه گیری: به نظر میرسد کاهش سطوح فیتوئین-آ پس از تمرینات تناوبی شدید، در بهبود مقاومت به انسولین در زنان جوان چاق نقش ندارد.
محسن جعفری
چکیده
زمینه و هدف: گیرنده های بتا و گامای فعال شونده با تکثیرکننده پراکسیزوم (PPARβ و PPARγ) محرک بیان ژن های درگیر در انتقال معکوس کلسترول و دفاع آنتی اکسیدانی می باشند، از این رو بیان ژن و افزایش فعالیت این دو ماده می تواند یکی از مکانیزم های مطلوب در پیشگیری از آتروسکلروز باشد. هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی تأثیر تمرینات شدید اینتروال ...
بیشتر
زمینه و هدف: گیرنده های بتا و گامای فعال شونده با تکثیرکننده پراکسیزوم (PPARβ و PPARγ) محرک بیان ژن های درگیر در انتقال معکوس کلسترول و دفاع آنتی اکسیدانی می باشند، از این رو بیان ژن و افزایش فعالیت این دو ماده می تواند یکی از مکانیزم های مطلوب در پیشگیری از آتروسکلروز باشد. هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی تأثیر تمرینات شدید اینتروال (HIIT) و کم شدت تداومی (LICT) پس از رژیم غذایی پرچرب (HFD) بر بیان ژن های PPARβ و PPARγ در موش های نر ویستار بود. روش تحقیق: این تحقیق تجربی شامل دو مرحله چاق کردن با HFD (13 هفته) و تمرین (12 هفته، 5 جلسه در هفته) بود. پس از مرحله چاق کردن، آزمودنی ها به 3 گروه کنترل، تمرین HIIT و تمرین LICT تقسیم شدند. پس از پایان تمرینات، بیان ژن های PPARβ و PPARγ با تکنیک واکنش زنجیره پلیمراز در بافت کبد اندازه گیری شد. با استفاده از آزمون های کروسکاوالیس و یومن ویتنی در سطح معنی داری 05/0≥P نتایج استخراج گردید. یافته ها: بیان ژن های PPARβ و PPARγ بین گروه های کنترل با HIT (008/0 p=) و LICT (008/0 p=) و بین گروه HIT با LICT (008/0 p=) متفاوت بود؛ به گونه ای که بیشترین میزان بیان ژن های PPARβ و PPARγ در گروه HIIT و کمترین میزان آن در گروه کنترل به دست آمد. نتیجه گیری: اجرای منظم HIIT و LICT هردو، با افزایش بیان ژن های PPARβ و PPARγ می توانند در کاهش خطر سکته قلبی مؤثر باشند، با این حال استفاده از HIIT اثربخش تر خواهد بود.
آسیه میرزا آقاجانی؛ حسن علی خانی؛ زهرا حجتی؛ علی قرائت
چکیده
چکیده زمینه و هدف: از آنجا که استفاده از تمرینات تناوبی موجب تاثیر بیشتر بر عملکرد هوازی می شود؛ در پژوهش حاضر به مقایسه اثر دو نوع تمرین تداومی و تناوبی شدید بر عملکرد هوازی قایقرانان نخبه پرداخته شد. روش تحقیق: از بین 60 قایقران حاضر در مسابقات قهرمان کشوری سال 1394، تعداد 18 قایقران مرد دعوت شده به اردوی تیم ملی روئینگ، به صورت تصادفی ...
بیشتر
چکیده زمینه و هدف: از آنجا که استفاده از تمرینات تناوبی موجب تاثیر بیشتر بر عملکرد هوازی می شود؛ در پژوهش حاضر به مقایسه اثر دو نوع تمرین تداومی و تناوبی شدید بر عملکرد هوازی قایقرانان نخبه پرداخته شد. روش تحقیق: از بین 60 قایقران حاضر در مسابقات قهرمان کشوری سال 1394، تعداد 18 قایقران مرد دعوت شده به اردوی تیم ملی روئینگ، به صورت تصادفی به دو گروه تمرینی تداومی و تناوبی شدید تقسیم شدند. از ارگومتر قایقرانی و دستگاه تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی استفاده شد و همزمان، متغیرهای فیزیولوژیک عملکرد هوازی شامل حداکثر اکسیژن مصرفی (VO2max)، حداقل سرعت رسیدن به حداکثر اکسیژن مصرفی (VVo2max ) و زمان رسیدن به واماندگی (Tmax) اندازه گیری شدند. تمرین تداومی 3 هفته، 10 جلسه پارو زدن در مسافت 10 کیلومتر با شدت70 الی 75 درصد حداکثر ضربان قلب بود. 80 درصد تمرین تناوبی شدید مشابه گروه تداومی بود، اما 20 درصد دیگر به شکل 6 دور پارو زدن یک دقیقه ای با 100 درصد (VVo2max ) و با افزایش یک دور در هر هفته اجرا شد. آزمون t وابسته و مستقل به ترتیب برای مقایسه درون گروهی و بین گروهی در سطح 0/05>p به کار گرفته شد. یافته ها: در گروه تداومی و تناوبی شدید، افزایش معنی دار VO2max (به ترتیب 0/01=p و 0/001=p) و VVo2max (0/02=p و 0/004=p) مشاهده شد؛ اما شاخص زمان واماندگی (Tmax)، فقط در گروه تناوبی شدید افزایش معنی دار داشت (0/001=p). نتایج آزمون t مستقل برای مقایسه دو گروه در شاخص VO2max (p=0/52)، VVo2max (p=0/42) و Tmax (p=0/14)، تفاوت معنی داری را نشان نداد. نتیجه گیری: هر دو نوع تمرین شاخص های VO2max و VVo2max را بهبود بخشیدند، اما میزان بهبودی پس از تمرین تناوبی به طور غیر معنی دار بیشتر بود؛ با اختصاص تنها 20 درصد جلسات تمرین به تمرینات تناوبی شدید، اظهار نظر قطعی به مطالعه بیشتر موکول می گردد.
اعظم بهراد؛ رویا عسکری؛ محمدرضا حامدی نیا
چکیده
زمینه و هدف: در مطالعه حاضر تأثیر دو شیوه تمرینی استقامتی تناوبی شدید و مقاومتی دایرهای بر عملکرد ریوی و ترکیب بدن در دختران دارای اضافه وزن بررسی شد. روش تحقیق: از بین دختران داوطلب واجد شرایط 45 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه تمرین مقاومتی دایرهای، تناوبی شدید و کنترل جای گرفتند. گروههای تمرینی 8 هفته، هفتهای 3 جلسه به ...
بیشتر
زمینه و هدف: در مطالعه حاضر تأثیر دو شیوه تمرینی استقامتی تناوبی شدید و مقاومتی دایرهای بر عملکرد ریوی و ترکیب بدن در دختران دارای اضافه وزن بررسی شد. روش تحقیق: از بین دختران داوطلب واجد شرایط 45 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه تمرین مقاومتی دایرهای، تناوبی شدید و کنترل جای گرفتند. گروههای تمرینی 8 هفته، هفتهای 3 جلسه به تمرین پرداختند. تمرین مقاومتی در 7 ایستگاه، 2 نوبت، 15-8 تکرار و شدت 85-65 درصد یک تکرار بیشینه و تمرین تناوبی به صورت دویدنهای 2 دقیقهای با شدت 95-85 درصد ضربان قلب بیشینه، 11-8 تکرار و استراحت فعال (40-30 درصد ضربان قلب بیشینه) اجرا گردید. قبل و بعد از دوره تمرینی، شاخصهای تنفسی، ترکیب بدن، قدرت و استقامت عضلانی و حداکثر اکسیژن مصرفی اندازهگیری شدند. نتایج با آزمونهای تحلیل واریانس یکسویه، تعقیبی LSD و t وابسته استخراج گردید و سطح معنیداری 0/05>p در نظر گرفته شد. یافتهها: بین تأثیر دو نوع تمرین بر بازدم با فشار در اولین ثانیه (FEV1) ، ظرفیت حیاتی با فشار (FVC)، نسبت بازدم با فشار در ثانیه اول بر ظرفیت حیاتی با فشار (FEV1/FVC) و جریان بازدمی 75- 25 درصد (FEF 25- 75%)، وزن، شاخص توده بدن و محیط کمر به لگن؛ تفاوت معنیداری وجود نداشت (0/05<p)؛ اما FVC در گروهتمرین مقاومتی نسبت به حالت پایه بهبود یافت (0/03=p). توده بدون چربی تنها در گروه مقاومتی افزایش معنیداری داشت (0/03=p)، اما درصد چربی در دو گروه تمرین مقاومتی و تناوبی (به ترتیب با 0/008=p و 0/01=p) کاهش معنیداری پیدا کرد. نتیجهگیری: انجام یک دوره تمرینات تناوبی شدید یا مقاومتی دایرهای تأثیر معنیداری بر اغلب شاخصهای تنفسی پویا نداشتند؛ اما به نظر میرسد تمرین مقاومتی به بهبود بیشتری در FVC و ترکیب بدنی شرکتکنندگان منجر می شود.
رضا قراری عارفی؛ سیروس چوبینه؛ محمد رضا کردی
چکیده
زمینه و هدف: رابطه معکوسی بین میزان فعالیت بدنی و نشانگرهای زیستی التهابی وجود دارد؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر 6 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا بر سرعت رسوب گلبولهای قرمز خون مردان جوان غیر فعال است. روش تحقیق: به این منظور، 18 مرد جوان غیر فعال (میانگین سن: 71/1±80/23 سال، قد: 89/5±22/178 سانتیمتر و وزن: 91/6±27/74 کیلوگرم) ...
بیشتر
زمینه و هدف: رابطه معکوسی بین میزان فعالیت بدنی و نشانگرهای زیستی التهابی وجود دارد؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر 6 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا بر سرعت رسوب گلبولهای قرمز خون مردان جوان غیر فعال است. روش تحقیق: به این منظور، 18 مرد جوان غیر فعال (میانگین سن: 71/1±80/23 سال، قد: 89/5±22/178 سانتیمتر و وزن: 91/6±27/74 کیلوگرم) بهصورت داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند و به طور تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم گردیدند. آزمودنیهای گروه تمرین به مدت 6 هفته و هر هفته 3 جلسه تمرین تناوبی با شدت بالا (بالای 90 درصد حداکثر ضربان قلب) را اجرا کردند. از همه آزمودنیها قبل و بعد از 6 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا در حالت ناشتا خونگیری به عمل آمد. سرعت رسوب گلبول های قرمز با روش وسترگرن و میزان هماتوکریت، تعداد سلولهای قرمز و هموگلوبین به روش فلوسیتومتری اندازه گیری شدند. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای آماری t مستقل و t همبسته در سطح 05/0>p استفاده گردید. یافتهها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که 6 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا منجر به کاهش معنی دار سرعت رسوب گلبولهای قرمز (004/0=p)، درصد چربی (01/0=p)، هماتوکریت پلاسما (002/0=p)، تعداد سلولهای قرمز پلاسما (001/0=p)، هموگلوبین پلاسما (001/0=p) و افزایش حجم پلاسما (001/0=p) در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل شد. نتیجه گیری: احتمالاً تمرین تناوبی با شدت بالا، یک عامل کارآمد برای بهبود متغیرهای خونی مرتبط با عوامل خطرزای بیماری های قلبی ـ عروقی در مردان غیر فعال است.