سحر قاسمی پور؛ سید محمد مرندی؛ کامران قائدی؛ فاطمه کاظمی نسب؛ سمانه شیرخانی؛ میلاد عبداللهی
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات زیادی به نقش ورزش درکنترل و بهبود عوارض دیابت اشاره کرده اند؛ در حالی که قهوه سبز هم با دارا بودن خاصیت آنتی اکسیدانی، می تواند در کاهش التهاب و مقاومت به انسولین موثر باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر تمرین استقامتی و قهوه سبز بر شاخص های فشار اکسیداتیو و نیتریک اکساید در بافت عضله اسکلتی موشهای نر C57BL/6 بود. روش ...
بیشتر
زمینه و هدف: مطالعات زیادی به نقش ورزش درکنترل و بهبود عوارض دیابت اشاره کرده اند؛ در حالی که قهوه سبز هم با دارا بودن خاصیت آنتی اکسیدانی، می تواند در کاهش التهاب و مقاومت به انسولین موثر باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر تمرین استقامتی و قهوه سبز بر شاخص های فشار اکسیداتیو و نیتریک اکساید در بافت عضله اسکلتی موشهای نر C57BL/6 بود. روش تحقیق: تعداد 35 سر موش C57BL/6 به صورت تصادفی در دو گروه رژیم پرچرب برای القای پیش دیابت و رژیم طبیعی قرار گرفتند. القای پیش دیابت پس از 12 هفته تغذیه با رژیم پرچرب صورت گرفت و پس از آن، نمونه های این گروه به گروههای کنترل، قهوهسبز، تمرین استقامتی، تمرین استقامتی + قهوهسبز (هر گروه 7 سر موش) تقسیم شدند. پروتکل تمرینی به صورت فزآینده (سرعت 15 تا 23 متر/دقیقه) طی 10 هفته، سه جلسه در هفته، و هر جلسه به مدت 45 دقیقه بر روی نوار گردان انجام شد. قهوه سبز به میزان 220 میلی گرم برکیلوگرم وزن موش، سه مرتبه در هفته از طریق گاواژ به موش ها خورانده شد. 24 ساعت پس از آخرین مداخله، بافت برداری از عضله اسکلتی چهارسر رانی انجام شد و پس از وزنکشی، شاخص های فشار اکسیداتیو و نیتریک اکساید با روش الایزا اندازه گیری شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی دانت در سطح 05/0> p استفاده شد. یافتهها: تمرین استقامتی موجب کاهش گلوتاتیون (01/0>p) و مصرف قهوه سبز و تمرین استقامتی + قهوه سبز (به ترتیب با 004/0 > pو 01/0>p ) ؛ موجب افزایش این پروتئین گردید. به علاوه، تمرین ورزشی (03/0>p) موجب کاهش ظرفیت آنتی اکسیدانی تام شد؛ اما مصرف قهوه (004/0> p) و ترکیب تمرین و قهوه سبز (01/0> p) موجب افزایش این شاخص گردید. نتیجهگیری: تمرین استقامتی و مکمل قهوه سبز می تواند یک راهکار درمانی موثر در بهبود ظرفیت آنتی اکسیدانی و پیشگیری یا کاهش عوارض ناشی از بیماری دیابت باشد.
مونا مهاجر؛ رو ح اله حق شناس
چکیده
زمینه و هدف: امروزه پروتئین جدیدی به نام آسپروسین کشف شده است که در تنظیم قند خون نقش دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر هشت هفته تمرین هوازی فزآینده بر بیان ژن آسپروسین و مالون دی آلدئید (MDA) بافت قلب رتهای نر مبتلا به دیابت بود. روش تحقیق: تعداد 32 سر رت نر بالغ نژاد ویستار بهصورت تصادفی به چهار گروه (هر گروه هشت سر موش) کنترل، تمرین، ...
بیشتر
زمینه و هدف: امروزه پروتئین جدیدی به نام آسپروسین کشف شده است که در تنظیم قند خون نقش دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر هشت هفته تمرین هوازی فزآینده بر بیان ژن آسپروسین و مالون دی آلدئید (MDA) بافت قلب رتهای نر مبتلا به دیابت بود. روش تحقیق: تعداد 32 سر رت نر بالغ نژاد ویستار بهصورت تصادفی به چهار گروه (هر گروه هشت سر موش) کنترل، تمرین، دیابت، و تمرین + دیابت تقسیم شدند. پس از دیابتی کردن رتها با تزریق استروپتوزوسین، پروتکل تمرین هوازی فزآینده به مدت 8 هفته و 5 روز در هفته اجرا شد و پس از 48 ساعت از آخرین جلسه تمرین، نمونهبرداری بافت قلب و سرم از رتها صورت گرفت. برای سنجش بیان پروتئین آسپروسین و برای اندازهگیری MDA از روش الایزا و برای سنجش بیان ژن آسپروسین از روش RT-PCR استفاده شد. از آزمونهای آماری کروسکال والیس، تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی جهت تجزیهوتحلیل دادهها در سطح معنی داری 05/0>p استفاده شد. یافتهها: بیان ژن آسپروسین بافت قلب (001/0>p) و سطوح MDA سرم (001/0>p) پس از ابتلا به دیابت به طور معنی داری افزایش یافت، اما تمرین هوازی فزآینده اثر معنی داری بر آن ها نداشت (05/0<p). نتیجهگیری: از آنجا که بیان ژن آسپروسین بهتازگی در بافت قلب تشخیص داده شده است به نظر مطالعات بیشتری برای شناخت عملکرد آن در بافت قلب مورد نیاز است.
حسین کاوسی؛ صادق چراغ بیرجندی؛ نجمه رضائیان؛ علی یعقوبی
چکیده
هدف: چاقی و اضافه وزن یک اختلال متابولیکی است که سطوح بافت چربی در این اختلال تاثیرگذار است. هدف از پژوهش حاضر، تاثیر هشت هفته تمرینات استقامتی تداومی، مقاومتی و تناوبی شدید بر بیان ژن SLIT-2 و UCP-1 رتهای نر ویستارچاق بود.روششناسی: برای این منظور، تعداد 36 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار چاق با سن هشت هفته و وزن 40±325 گرم، به صورت تصادفی ...
بیشتر
هدف: چاقی و اضافه وزن یک اختلال متابولیکی است که سطوح بافت چربی در این اختلال تاثیرگذار است. هدف از پژوهش حاضر، تاثیر هشت هفته تمرینات استقامتی تداومی، مقاومتی و تناوبی شدید بر بیان ژن SLIT-2 و UCP-1 رتهای نر ویستارچاق بود.روششناسی: برای این منظور، تعداد 36 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار چاق با سن هشت هفته و وزن 40±325 گرم، به صورت تصادفی به چهار گروه؛ استقامتی تداومی (10سر)، مقاومتی (8 سر)، تناوبی شدید (10سر) و کنترل (8 سر) تقسیم شدند. موشهای گروههای تجربی به مدت هشت هفته، هفتهای پنج جلسه تمرینات استقامتی تداومی با شدت70 تا80 درصد سرعت بیشینه، مقاومتی با شدت 50 تا 120 درصد وزن بدن و تناوبی شدید با شدت 85 تا 90 درصد حداکثر سرعت را انجام دادند و هر هفته 5 درصد به شدت تمرینات اضافه میشد. برای اندازهگیری بیان ژن SLIT-2 و UCP-1 ازروش Real Time-PCR استفاده شد. از روش آماری تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی جهت تعیین اختلاف بینگروها در سطح معنیداری05/0≥P استفاده شد.یافتهها: نتایج پژوهش حاضرنشان داد هر سه مدل تمرینی استقامتی تداومی، مقاومتی و تناوبی شدید سبب افزایش معنادار بیان ژن SLIT-2 (001/0 =P) و UCP-1 (001/0 =P) نسبت به گروه کنترل شد، اما تفاوتی بین گروههای تجربی مشاهده نشد(999/0=P).بحث: بنابر نتایج این پژوهش، پیشنهاد میشود از تمرینات استقامتی تداومی ، مقاومتی و تناوبی شدید با افزایش بیان ژن SLIT-2 و UCP-1 که فاکتورهای تاثیرگذار بر لیپولیز میباشند و در افزایش لیپولیز تاثیردارند، در جهت کاهش وزن استفاده شود.
بهنام باقرزاده رحمانی؛ امیرحسین حقیقی؛ رویا عسکری
چکیده
زمینـه و هـدف: یافتن تمرین ورزشی که دارای اثربخشی زیاد و سریع باشد، میتواند افراد چاق را برای انجام فعالیت ورزشی ترغیب کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثرات 12 هفته تمرین مقاومتی دایرهای و سنتی همراه با تمرین هوازی بر اینترلوکین-6، عامل نکروز تومور آلفا و قدرت عضلانی در مردان چاق بود. روش تحقیق: تعداد 36 مرد چاق با میانگین ± انحراف ...
بیشتر
زمینـه و هـدف: یافتن تمرین ورزشی که دارای اثربخشی زیاد و سریع باشد، میتواند افراد چاق را برای انجام فعالیت ورزشی ترغیب کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثرات 12 هفته تمرین مقاومتی دایرهای و سنتی همراه با تمرین هوازی بر اینترلوکین-6، عامل نکروز تومور آلفا و قدرت عضلانی در مردان چاق بود. روش تحقیق: تعداد 36 مرد چاق با میانگین ± انحراف استاندارد سن 75/25 ± 22/3 (سال) و شاخص توده بدنی 13/35 ± 3/1 (کیلوگرم بر متر مربع) به صورت هدفمند انتخاب شدند. شرکت کنندگان به صورت تصادفی به سه گروه: کنترل، تمرین مقاومتی سنتی و تمرین مقاومتی دایرهای تقسیم شدند. شرکت کنندگان در گروه های تمرینی، ابتدا تمرین مقاومتی و سپس تمرین هوازی را به مدت 12 هفته و سه جلسه در هفته به اجرا درآوردند. شدت تمرینات طبق اصل اضافه بار و پیشرفت تدریجی، هر چهار هفته تغییر می کرد. برای ارزیابی تفاوت های بین گروه ها از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی شفه در سطح معنی داری 05/0p< استفاده شد. یافته ها: اینترلوکین-6، عامل نکروز تومور آلفا، قدرت بالاتنه، قدرت پایین تنه و وزن بدن بین گروه ها تفاوت های معنی داری داشت (001/0p). اینترلوکین-6 (001/0p) و عامل نکروز تومور آلفا (02/0 =p) در همه گروه های تمرینی نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری داشتند. اما قدرت بالا تنه و پایین تنه، در همه گروه های تمرینی نسبت به گروه کنترل افزایش معنی داری داشتند (001/0p). وزن بدن فقط در گروه تمرین مقاومتی دایرهای نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری کاهش یافت (01/0 =p). نتیجه گیری: انجام 12 هفته تمرینات مقاومتی سنتی و دایرهای همزمان با تمرین هوازی، سبب تعدیل سطوح آدیپوکاین های التهابی و بهبود قدرت عضلانی در مردان چاق می شود؛ اما پیشنهاد میشود برای کاهش وزن بیشتر از تمرینات مقاومتی دایرهای استفاده شود.
حمید رضا سلیمی؛ امیر حسین حقیقی؛ شیما آب آب زاده؛ حمید معرفتی
چکیده
زمینه و هدف: سوء مصرف متآمفتامین موجب انفارکتوس میوکارد، سکتهی مغزی و کاردیومیوپاتی شده که مستقیماً با اختلال عملکرد عروقی مرتبط بوده که بعضاً موجب مرگ مصرفکنندگان میشود. هدف از این پژوهش بررسی اثر تمرین ترکیبی بر بیان شاخصهای Bax و VEGF در قلب رتهای نر متعاقب مصرف مزمن متآمفتامین بود. روش تحقیق : تعداد 30 رت با وزن 210-200 گرم به ...
بیشتر
زمینه و هدف: سوء مصرف متآمفتامین موجب انفارکتوس میوکارد، سکتهی مغزی و کاردیومیوپاتی شده که مستقیماً با اختلال عملکرد عروقی مرتبط بوده که بعضاً موجب مرگ مصرفکنندگان میشود. هدف از این پژوهش بررسی اثر تمرین ترکیبی بر بیان شاخصهای Bax و VEGF در قلب رتهای نر متعاقب مصرف مزمن متآمفتامین بود. روش تحقیق : تعداد 30 رت با وزن 210-200 گرم به طور تصادفی در سه گروه شامل کنترل، شم (معتاد) و معتاد+تمرین ترکیبی تقسیم شدند. جهت ایجاد وابستگی، متآمفتامین به گروههای شم و ترکیبی و به شکل درون صفاقی تزریق شد. تمرین ترکیبی شامل 6 هفته دویدن برروی نوارگردان (3 روز) و تمرین مقاومتی (3 روز) با شدت متوسط بود. پس از این دوره رتها طبق موازین اخلاقی مربوط به حیوانات آزمایشگاهی تشریح و قلبشان خارج شد. 4 قلب از هر گروه به بررسی ایمونوهیستوشیمی و 6 قلب به بررسی بیان ژن اختصاص داده شد. برای بررسی Bax از تکنیک ایمونوهیستوشیمی و برای بررسیVEGF از روش PCR-RT استفاده شد. دادههای تحقیق با تحلیل واریانس یکطرفه، آزمون تعقیبی بونفرونی و با نرم افزار SPSS نسخهی 26 تجزیه و تحلیل شدند و سطح معنیداری 01/0>P در نظر گرفته شد. یافتهها: در گروه شم، در مقایسه با گروه کنترل بیان Bax به میزان قابل توجهی افزایش و بیان VEGF به طور معنیداری کاهش یافت. در گروه تمرین ترکیبی بیان Bax نسبت به گروه شم کاهش قابل توجهی داشت و بیان VEGF نسبت به دو گروه شم و کنترل افزایش معنیداری داشت. نتیجهگیری: افزایش بیان Bax و کاهش بیان VEGF نشاندهندهی افزایش آپوپتوز است که سوء مصرف متآمفتامین موجب افزایش این فرآیند شد، اما تمرین ترکیبی موجب مهار آپوپتوز از طریق تنظیم کاهشی Bax و تنظیم افزایشیVEGF شد.
محمد علی کیالی کوشک قاضی؛ محمد فرامرزی؛ ساناز میرزایان شانجانی؛ یاسر کاظم زاده
چکیده
زمینه و هدف: فوتبال به عنوان محبوبترین رشته ورزشی در جهان شناخته میشود و با توجه به ماهیت این رشته ورزشی و آسیبهای آن محققین هنوز تاثیر تمرینات ورزشی بر سطوح مختلف را به خوبی نشناختهاند. لذا هدف از تحقیق حاضر مقایسه اثر یک دوره تمرین پلایومتریک روی سطوح سالن و چمن بر بیومارکرهای نوین آسیب عضلانی در بازیکنان فوتبال بود. روش تحقیق: ...
بیشتر
زمینه و هدف: فوتبال به عنوان محبوبترین رشته ورزشی در جهان شناخته میشود و با توجه به ماهیت این رشته ورزشی و آسیبهای آن محققین هنوز تاثیر تمرینات ورزشی بر سطوح مختلف را به خوبی نشناختهاند. لذا هدف از تحقیق حاضر مقایسه اثر یک دوره تمرین پلایومتریک روی سطوح سالن و چمن بر بیومارکرهای نوین آسیب عضلانی در بازیکنان فوتبال بود. روش تحقیق: در این مطالعه نیمه تجربی 36 بازیکن فوتبال لیگ دست یک و دست دو رده جوانان و امید کشوری با محدوده سنی 18-22 سال به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. سپس به طور تصادفی در سه گروه شامل: تمرین پلایومتریک بر روی چمن (12 نفر)، تمرین پلایومتریک در سالن (12نفر) و گروه کنترل (12نفر) تقسیم شدند. تمرینات منتخب پلایومتریک روی سطوح سالن و چمن به مدت هشت هفته، دو جلسه در هفته و هر جلسه 60 دقیقه انجام شد. در ابتدا و انتهای دوره تحقیق مقادیر تروپونین T ویژه عضلات اسکلتی (sTnT) و DNA میتوکندریایی (mtDNA) در سه گروه اندازهگیری شد. جهت تجزیه تحلیل یافتهها از آزمونهای آماری t وابسته و آنالیز واریانس یکراهه همراه با آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. یافتهها: یافتههای این تحقیق نشان داد که تفاوت معنی داری در sTnT در گروه های تحقیق وجود ندارد(47/0=p)؛ اما مقادیر mtDNA در گروه-های تمرین در چمن (001/0=p) و تمرین در سالن(001/0=p) به طور معنیداری بالاتر از گروه کنترل بود. همچنین این مقادیر در گروه تمرین در چمن به طور معنیداری بالاتر از گروه تمرین در سالن بود(001/0=p). نتیجهگیری: به نظر میرسد تمرین پلایومتریک در هر دو سطح (چمن و سالن) با افزایش mtDNA میگردد؛ ولی اثر تمرین در چمن نسبت به تمرین در سالن مطلوبتر است. همچنین با توجه به سطح آمادگی بازیکنان به نظر میرسد انجام مطالعات بیشتر با طیف وسیعتری از شاخصهای آسیب عضلانی برای تبیین میزان آسیب عضلانی در فوتبالیستها مورد نیاز است.
علی مصطفی لو؛ سید علیرضا حسینی کاخک؛ امیرحسین حقیقی
چکیده
زمینه و هدف: تمرینهای مقاومتی با شیوههای نوین مانند محدودیت جریان خون که با شدتهای پایینتری انجام میشوند در مقایسه با تمرینهای مقاومتی سنتی میتواند اثرات مطلوبتری بر قدرت و اندازه عضله داشته باشد. از این رو، هدف از مطالعه حاضر بررسی سازگاری هورمونهای تستوسترون و رشد در پاسخ به هشت هفته تمرینهای مقاومتی برونگرا با ...
بیشتر
زمینه و هدف: تمرینهای مقاومتی با شیوههای نوین مانند محدودیت جریان خون که با شدتهای پایینتری انجام میشوند در مقایسه با تمرینهای مقاومتی سنتی میتواند اثرات مطلوبتری بر قدرت و اندازه عضله داشته باشد. از این رو، هدف از مطالعه حاضر بررسی سازگاری هورمونهای تستوسترون و رشد در پاسخ به هشت هفته تمرینهای مقاومتی برونگرا با و بدون محدودیت جریان خون بود. روششناسی: در این مطالعه 40 فوتبالیست در یک طرح تحقیق نیمه تجربی شرکت کردند. آزمودنیها به طور تصادفی به چهار گروه تمرین مقاومتی برونگرا با محدودیت جریان خون (10=n)، تمرین مقاومتی برونگرا بدون محدودیت جریان خون (10=n)، تمرین مقاومتی سنتی (10=n) و کنترل (10=n) تقسیم شدند. جهت ارزیابی قدرت عضلات بالاتنه و قدرت عضلات پا به ترتیب از آزمونهای پرس سینه و پرس پا استفاده شد و همچنین قبل و پس از یک دوره تمرین هشت هفتهای نمونهگیریهای خونی با هدف تعیین غلظت هورمونهای رشد و تستوسترون گرفته شد. از روش تجزیه و تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی به منظور مقایسه بین گروهها استفاده گردید (05/0≥P).یافتهها: نتایج مطالعه نشان داد که هیچ کدام از برنامه های تمرینی تاثیر معناداری بر سطوح سرمی هورمون تستوسترون (27/0 =p) و هورمون رشد (88/0 =p) ندارد (05/0<P).نتیجهگیری: به طور کلی میتوان بیان کرد، بین سه روش تمرینی در بهبود اثرات ناشی از تمرین مقاومتی اختلاف معنی داری مشاهده نشد، لذا احتمالاً هشت هفته تمرین برونگرا با و بدون محدودیت جریان خون و تمرین سنتی علیرغم عدم تاثیر بر سازگاری هورمونیهای رشد و تستوسترون باعث تغییرات مطلوبی در فاکتور قدرت فوتبالیستهای مرد شد.
وحید طالبی؛ کریم آزالی علمداری
چکیده
زمینه و هدف: الیگودندروگلیا در مغز به شدت به فعالیت ورزشی پاسخ میدهد. از این رو، هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر تمرینات اختیاری ساده و پیچیده بر تغییرات NG2 و افسردگی در رت های مبتلا به بیماری آلزایمر بود. روش تحقیق: بدین منظور 60 سر موش ویستار نر (4-6 هفتهای) به طور تصادفی در شش گروه (کنترل-سالم، کنترل-آلزایمر، تمرین ساده-سالم، تمرین پیچیده-سالم، ...
بیشتر
زمینه و هدف: الیگودندروگلیا در مغز به شدت به فعالیت ورزشی پاسخ میدهد. از این رو، هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر تمرینات اختیاری ساده و پیچیده بر تغییرات NG2 و افسردگی در رت های مبتلا به بیماری آلزایمر بود. روش تحقیق: بدین منظور 60 سر موش ویستار نر (4-6 هفتهای) به طور تصادفی در شش گروه (کنترل-سالم، کنترل-آلزایمر، تمرین ساده-سالم، تمرین پیچیده-سالم، تمرین ساده-آلزایمر، تمرین پیچیده-آلزایمر) تقسیم شدند. پس از القای آلزایمر از طریق تزریق استرپتوزوتوسین به بطن مغز، حیوانات به مدت دوازده هفته فعالیت اختیاری ساده و پیچیده را با استفاده از چرخ دوّار تجربه کردند. افسردگی با آزمون محرومیت غذایی بررسی شد و پس از کشتار، بررسی سطوح NG2 هیپوکمپ و قشرحرکتی به روش الایزا اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی مقایسه شدند. یافتهها: تمرین چرخ دوار پیچیده در مقابل تمرین چرخ دوار ساده، سطوح NG2 هیپوکامپ، NG2 قشر حرکتی را افزایش و میزان افسردگی را کاهش داد (05/0>p). نتیجهگیری: به نظر میرسد اجرای تمریناتی که با چالش ذهنی همراه باشند، از اثر بخشی بالاتری در رابطه با افسردگی و سطوح NG2 برخوردار باشند.
مهدی ضیایی بشیرزاد؛ صادق چراغ بیرجندی؛ محمد امین یونسی هروی؛ رضا سالاری نیا
چکیده
مقدمه: هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر چهار هفته تمرین هوازی یک و دو جلسه در روز بر عملکرد حرکتی و بیان ژن گیرنده تروپومیوزین کیناز B و فسفاتیدیل اینوزیتول-3-کیناز هیپوکمپ رت های مبتلا به ضایعه نخاعی بود.روش کار: این مطالعه از نوع تجربــی بـر روی رتهای نر بالغ و جوان انجـام شـد. حیوانات بهصورت تصادفی به 6 گروه (کنترل سالم، سالم با پروتکل ...
بیشتر
مقدمه: هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر چهار هفته تمرین هوازی یک و دو جلسه در روز بر عملکرد حرکتی و بیان ژن گیرنده تروپومیوزین کیناز B و فسفاتیدیل اینوزیتول-3-کیناز هیپوکمپ رت های مبتلا به ضایعه نخاعی بود.روش کار: این مطالعه از نوع تجربــی بـر روی رتهای نر بالغ و جوان انجـام شـد. حیوانات بهصورت تصادفی به 6 گروه (کنترل سالم، سالم با پروتکل تمرینی اول، سالم با پروتکل تمرین دوم، ضایعه نخاعی، ضایعه نخاعی با پروتکل تمرین اول و ضایعه نخاعی با پروتکل تمرین دوم، هر گروه 7 سر) تقسیم شدند. ابتدا، حیوانات تحت بیهوشی عمومی و آسیب نخاعی قرار گرفتند. پس از دو هفته ریکاوری، رتها بهمدت 4 هفته دو نوع برنامه تمرین هوازی انجام دادند. پس از انجام تمرینها، تست حرکتی و تستهای مولکولی جهت سنجش تغییرات بیان ژن گیرنده تروپومیوزین کیناز B و فسفاتیدیل اینوزیتول-3-کیناز هیپوکمپ از هیپوکمپ حیوانات انجام گردید. تجزیه و تحلیل اطلاعات توسط نرمافزار SPSS 20.0 انجام شد. سطح معناداری نیز 05/0 در نظر گرفته شد.نتایج: نتایج نشان داد اجرای چهار هفته تمرینات یک و دو جلسهای هوازی موجب افزایش معنی داری در میزان بیان ژن گیرنده تروپومیوزین کیناز B و فسفاتیدیل اینوزیتول-3-کیناز نسبت به گروه آسیب نخاعی شد. علاوه براین، این پروتکلهای تمرینی بر ایجاد بهبودی حرکتی در حیوانات دچار ضایعه نخاعی نیز نقش داشته است. بنابراین میتواند عاملی برای رشد آکسونی و بقای نرونی در بهبودی ضایعه نخاعی باشد. نتیجهگیری: پروتکلهای تمرینی در این مطالعه علاوه بر ایجاد بهبود حرکتی در حیوانات دچار ضایعه نخاعی بر بیان ژن گیرنده تروپومیوزین کیناز B و فسفاتیدیل اینوزیتول-3-کیناز مؤثر بوده و میتواند عاملی برای رشد آکسونی و بقای نرونی در بهبودی ضایعه نخاعی باشد.
محمدرضا بندلی؛ امیرحسین حقیقی؛ رویا عسکری
چکیده
زمینه و هدف: پویایی میتوکندری تحت تاثیر تقسیم و ادغام میباشد و تمرین ورزشی ممکن است بر آن موثر باشد. هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثر هشت هفته تمرین تناوبی با شدت متوسط بر بیان ژن برخی شاخصهای درگیر در تقسیم و ادغام میتوکندری ها در عضله نعلی موشهای صحرائی میباشد. روش تحقیق: برای این منظور، 12 موش صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی ...
بیشتر
زمینه و هدف: پویایی میتوکندری تحت تاثیر تقسیم و ادغام میباشد و تمرین ورزشی ممکن است بر آن موثر باشد. هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثر هشت هفته تمرین تناوبی با شدت متوسط بر بیان ژن برخی شاخصهای درگیر در تقسیم و ادغام میتوکندری ها در عضله نعلی موشهای صحرائی میباشد. روش تحقیق: برای این منظور، 12 موش صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی به دو گروه مساوی (هر گروه شش موش) کنترل و تمرین تناوبی با شدت متوسط (MIT) تقسیم شدند. ابتدا آزمون واماندهساز و میانگین سرعت بیشینه موشها برای طراحی برنامه تمرینی، محاسبه شد. برنامه تمرینی شامل مراحل دویدن بر روی نوارگردان با شدت 60 تا 65 درصد سرعت بیشینه (شش تناوب چهار دقیقهای) و استراحت فعال با شدت 30 درصد سرعت بیشینه (شش تناوب دو دقیقهای) بود که به مدت 8 هفته و با تکرار 5 جلسه در هفته، با رعایت اصل اضافه بار اچرا گردید. برای ارزیابی تغییرات بیان ژن شاخصهای PGC-1α ،Opa1،Fis1، Drp1،Mfn1 & 2 بافت عضله نعلی موشهای صحرائی استخراج و بیان ژنها با استفاده از روش PCR اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از روش آماری t مستقل در سطح معنی داری 05/0≥p تحلیل شدند. یافتهها: در گروه MIT، بیان ژنهایDrp1 و Fis1 طور معنی دار کاهش؛ و بیان ژنهای PGC-1α، Mfn1 و Mfn2 افزایش یافت؛ در حالی که تغییر معنی داری در بیان ژن opa1 ایجاد نشد. نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش حاضر، میتوان عنوان کرد احتمالا" سازگاری تمرینات ورزشی تناوبی اثر محافظتی بر پویایی کیفیت میتوکندریایی دارد، اما از بروز تقسیم میتوکندریایی، به طور کامل جلوگیری نمی کند.
سعید ایل بیگی؛ مرضیه ثاقب جو؛ بهنام سالاری؛ یگانه فیضی
چکیده
نتایج برخی از مطالعات حاکی است که سیر و فرآوردههای آن در حالت پایه از بروز فشار اکسایشی تغییرات نامطلوب شاخصهای اکسایشی در افراد غیرفعال جلوگیری مینماید. هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر مصرف سیر بر گلوتاتیون سرم و برخی شاخص های آسیب سلولی در افراد غیر فعال پس از یک جلسه فعالیت واماندهساز می باشد. روش تحقیق: 10 دانشجوی پسر غیرفعال ...
بیشتر
نتایج برخی از مطالعات حاکی است که سیر و فرآوردههای آن در حالت پایه از بروز فشار اکسایشی تغییرات نامطلوب شاخصهای اکسایشی در افراد غیرفعال جلوگیری مینماید. هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر مصرف سیر بر گلوتاتیون سرم و برخی شاخص های آسیب سلولی در افراد غیر فعال پس از یک جلسه فعالیت واماندهساز می باشد. روش تحقیق: 10 دانشجوی پسر غیرفعال سالم با میانگین سنی 6/2±6/25 سال و شاخص توده بدنی 7/1±5/23 کیلو گرم بر متر مربع به صورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت نمودند. شرکت کنندگان دو بار پروتکل تمرینی بروس را با فاصله دو هفته انجام دادند. خونگیری اولیه به شکل ناشتا و خونگیری دوم بلافاصله پس از فعالیت وامانده ساز انجام شد. سپس شرکت کنندگان، مکمل یا دارونما (۱۰۰۰میلی گرم کپسول حاوی پودر سیر یا آرد به عنوان دارونما) به مدت دو هفته قبل از فعالیت وامانده ساز مصرف کردند و متعاقب آن، فعالیت واماندهساز بروس را انجام دادند. سنجش شاخصهای گلوتاتیون، کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز با استفاده از کیت پارس آزمون انجام گرفت. برای تجزیه تحلیل دادهها از آزمون t مستقل و وابسته در سطح معنیداری 05/0 استفاده شد. یافته ها: نتایج آماری نشان داد که سطح گلوتاتیون در دو گروه مکمل و دارونما بعد از فعالیت واماندهساز (001/0=P) و در گروه مصرف کننده مکمل سیر نسبت به گروه دارونما (001/0=p) کاهش معنیداری پیدا کرد. سطح لاکتات دهیدروژناز و کراتین کیناز در هر دو گروه مکمل سیر (001/0=p) و دارونما (001/0=p) بعد از فعالیت واماندهساز افزایش و در گروه مصرف کننده مکمل نسبت به گروه دارونما تفاوت معنی داری نداشت (08/0=p). نتیجهگیری: مصرف حاد سیر، احتمالاَ با فعال کردن آنزیم گلوتاتیون موجب افزایش برداشت بیشتر این آنتی اکسیدان در پاسخ به فعالیت واماندهساز میشود. همچنین فعالیت واماندهساز بروس موجب ایجاد آسیب سلولی میشود که مصرف مکمل سیر تاثیری بر بروز آسیب سلولی ندارد
محبوبه سازگار؛ امیر رشیدلمیر؛ رامبد خواجه ای؛ امنه برجسته یزدی
چکیده
زمینه و هدف: با جراحی باز پیوند عروق کرونر قلب خون رسانی قلبی بهبود می یابد، ولی درمان مطلوب وقتی است که با انجام فعالیت بدنی و رژیم غذایی مناسب؛ نیمرخ لیپیدی بهبود یابد. هدف این پژوهش، تاثیر یک دوره تمرین ترکیبی بر سطوح پلاسمایی آپولیپوپروتئینB (ApoB)، نیمرخ لیپیدی و ترکیب بدن مردان میانسال پس از عمل پیوند عروق کرونری بود. روش تحقیق: در ...
بیشتر
زمینه و هدف: با جراحی باز پیوند عروق کرونر قلب خون رسانی قلبی بهبود می یابد، ولی درمان مطلوب وقتی است که با انجام فعالیت بدنی و رژیم غذایی مناسب؛ نیمرخ لیپیدی بهبود یابد. هدف این پژوهش، تاثیر یک دوره تمرین ترکیبی بر سطوح پلاسمایی آپولیپوپروتئینB (ApoB)، نیمرخ لیپیدی و ترکیب بدن مردان میانسال پس از عمل پیوند عروق کرونری بود. روش تحقیق: در این مطالعه نیمه تجربی 25 مرد میانسال با میانگین سن 8/3± 56 سال و وزن 13/7± 75 کیلوگرم که چهار ماه از جراحی آنها گذشته بود به روش هدفمند و در دسترس انتخاب و به دو گروه تمرین (14 نفر) و کنترل (11نفر) تقسیم شدند. گروه تمرین ترکیبی هشت هفته سه جلسهای تمرین هوازی- مقاومتی انجام دادند. هر جلسه تمرین هوازی شامل: راه رفتن روی تردمیل؛ رکاب زدن روی دوچرخه کارسنج با شدت 55 تا 80 درصد حداکثر ضربان قلب بود. تمرین مقاومتی شامل سه ست حرکات: اسکات با توپ فیزیوبال؛ تاشدن و دور شدن شانه و ران؛ تا شدن آرنج؛ دور شدن و نزدیک شدن پنجه پا به ساق پا با مقاومت کم تا متوسط بود. ترتیب انجام تمرین هوازی و مقاومتی اختیاری بود. گروه کنترل هیچ گونه تمرین ورزشی نداشتند. قبل و بعد از مداخله، اندازهها و ترکیب بدن آزمودنیها و سطوح پلاسمایی ApoB، LDL و HDL اندازه گیری شد؛ سپس با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و در سطح معنیداری 05/0>p، نتایج استخراج شدند. یافته ها: تمرین ترکیبی باعث کاهش معنی دار وزن، توده چربی، نمایه توده بدن، سطوح پلاسمایی ApoB؛ TC؛ نسبت LDL/HDL و شاخص آتروژنیک [(TC - HDL) / HDL]؛ و افزایش معنی دار HDL شد. نتیجه گیری: هشت هفته تمرینات ترکیبی، به واسطه کاهش وزن؛ توده چربی بدن؛ شاخص آتروژنیک و بهبود نیمرخ لیپیدی؛ می تواند در پیشگیری از خطر مجدد سکته قلبی موثر باشد.
زهرا یاورپناه؛ علی حسنی؛ معصومه قربانی
چکیده
مقدمه و هدف: استفاده از مکملها و تمرینات ورزشی جهت رفع اختلالات متابولیک و درمان بیماریها رواج یافته است؛ هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر تمرین هوازی و مکمل سینبیوتیک بر سختی شریانی و پروتئین واکنشی C در زنان یائسه مبتلابه دیابت نوع 2 بود. مواد و روشها: در این پژوهش نیمه تجربی، 39 زن مبتلابه دیابت نوع 2 بهطور تصادفی به سه گروه تمرین ...
بیشتر
مقدمه و هدف: استفاده از مکملها و تمرینات ورزشی جهت رفع اختلالات متابولیک و درمان بیماریها رواج یافته است؛ هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر تمرین هوازی و مکمل سینبیوتیک بر سختی شریانی و پروتئین واکنشی C در زنان یائسه مبتلابه دیابت نوع 2 بود. مواد و روشها: در این پژوهش نیمه تجربی، 39 زن مبتلابه دیابت نوع 2 بهطور تصادفی به سه گروه تمرین هوازی+دارونما، تمرین هوازی+مکمل سینبیوتیک و مکمل سینبیوتیک تقسیم شدند. مدت برنامه تمرینی 12 هفته بود (سه جلسه در هفته که بخش اصلی تمرین در جلسه اول شامل ۲۵ دقیقه فعالیت با شدت ۴۰ تا ۴۵ درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره بود و هر دو هفته ۵ دقیقه به مدتزمان و ۵ درصد بهشدت فعالیت اضافه شد). آزمودنیهای گروه مکمل یک ساعت پس از صرف ناهار، یک عدد کپسول سینبیوتیک با کانت 109×1 CFU)) را مصرف کردند. از آزمون آنوا جهت بررسی اختلاف بین گروهی و آزمونT همبسته جهت بررسی اختلاف درونگروهی آزمودنیها استفاده گردید.یافتهها: نتایج درونگروهی نشان داد که شاخص پایی بازویی (ABI) در گروه تمرین هوازی+دارونما (039/0P=) و تمرین هوازی+مکمل سینبیوتیک (028/0P=) بهطور معناداری افزایشیافته است. همچنین شاخص قلبی عروقی مچپایی (CAVI) در گروه تمرین هوازی+دارونما (002/0P=) و تمرین هوازی+مکمل سینبیوتیک (022/0P=)، پروتئین واکنشیC در هر 3 گروه تمرین هوازی+دارونما (001/0P=)، تمرین هوازی+مکمل سینبیوتیک (0001/0P=) و گروه مکمل سینبیوتیک (002/0P=) کاهش معناداری را نشان داد. سطوح سرمی گلوکز ناشتا، انسولین، شاخص مقاومت به انسولین، BMI و درصد چربی بدن در هر 3 گروه نیز کاهش داشت، اما این کاهش معنادار نبود. نتایج حاصل از آنوا در مقایسه بین گروهی تفاوت معناداری را در گروههای پژوهش نشان نداد ABI (292/0P=)، CAVI (303/0P=)، CRP (483/0P=)، انسولین (730/0P=).بحث و نتیجهگیری: بهنظر میرسد تمرین هوازی و مصرف سینبیوتیک در زنان یائسه دیابتی نوع2 میتواند بر روند بهبود شاخصهای سختی شریانی و پروتئین واکنشی C مؤثر باشد.
بدرخان رشوان اسماعیل؛ الهه پیرعلائی؛ سعید نیکوخصلت؛ علیرضا رشیدپور؛ غلامرضا حمیدیان
چکیده
زمینه و هدف: تحقیقات قبلی اثرات مخرب p53 و miR-34a در دیابت نوع دو را نشان دادهاند. با این حال، اثرات تمرینات ورزشی بر تغییرات p53 و miR-34a بافت قلبی موشهای مبتلاء به دیابت نوع دو نامشخص است. بنابراین، این مطالعه با هدف بررسی تأثیر تمرین هوازی بر بیان ژنهای p53 و miR-34a در بافت قلب موشهای صحرایی دیابتی نوع دو انجام شد. روش تحقیق: برای این منظور، ...
بیشتر
زمینه و هدف: تحقیقات قبلی اثرات مخرب p53 و miR-34a در دیابت نوع دو را نشان دادهاند. با این حال، اثرات تمرینات ورزشی بر تغییرات p53 و miR-34a بافت قلبی موشهای مبتلاء به دیابت نوع دو نامشخص است. بنابراین، این مطالعه با هدف بررسی تأثیر تمرین هوازی بر بیان ژنهای p53 و miR-34a در بافت قلب موشهای صحرایی دیابتی نوع دو انجام شد. روش تحقیق: برای این منظور، 20 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (میانگین 28±239 گرم، سن شش الی هشت هفتهای) به صورت تصادفی به چهار گروه شامل گروه کنترل دیابتی، کنترل سالم، تمرین دیابتی، و تمرین سالم تقسیم شدند. غذای حیوانات به صورت پلت با دسترسی آزاد و آب در یک بطری 500 میلیلیتری ارائه شد. برای القاء دیابت نوع دو، رژیم غذایی پرچرب (60 درصد) به مدت دو هفته و سپس تزریق استرپتوزوسین در حالت ناشتا صورت گرفت. پروتکل تمرینی شامل هشت هفته دویدن روی تردمیل به مدت 30-60 دقیقه با سرعت 5-10 متر در دقیقه، پنج روز در هفته و با رعایت اصل اضافه بار بود. بیان ژنهای p53 و miR-34a در نمونههای بافت قلب با Real-Time PCR اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از آنالیز واریانس یکطرفه در سطح 05/0≥p مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافتهها: هشت هفته ابتلاء به دیابت منجر به افزایش معنیدار p53 و miR-34a نسبت به گروههای کنترل سالم و تمرین سالم شد (0001/0=p). با این حال، هشت هفته تمرین هوازی کاهش معنیدار بیان ژن miR-34a (02/0=p) و عدم تغییر معنیدار بیان ژن p53 (05/0=p) نسبت به گروه کنترل دیابتی را به همراه داشت. نتیجهگیری: به نظر میرسد بخشی از تأثیرات مورفولوژیکی و سلولی مخرب دیابت نوع دو بر بافت قلبی، از طریق اثرات هشت هفته تمرین هوازی بر بیان ژن miR-34a تحت تأثیر قرار گیرد؛ اما احتمالاً برای مشاهده تأثیرات کاهشی بر p53 به شرایط تمرینی متفاوتی نیاز باشد.
الهه پیرعلائی؛ غلامرضا حمیدیان؛ زهرا مهری رخ؛ علیرضا رشیدپور؛ مرتضی نیک خصال
چکیده
مقدمه: این مطالعه با هدف بررسی تأثیر تمرین هوازی با مکمل عصاره هیدروالکلی میوه قرهقات بر شاخصهای گلایسمیک و بیان miR-195 در بافت قلبی موشهای صحرایی دیابتی شده نوع دو انجام شد.روشپژوهش: موشهای صحرایی نر نژاد ویستار (24=n، میانگین وزنی 20±200 گرم و هشت هفته سن) به طور تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند: 1) کنترل دیابتی، 2) دیابتی+مکمل، 3) ...
بیشتر
مقدمه: این مطالعه با هدف بررسی تأثیر تمرین هوازی با مکمل عصاره هیدروالکلی میوه قرهقات بر شاخصهای گلایسمیک و بیان miR-195 در بافت قلبی موشهای صحرایی دیابتی شده نوع دو انجام شد.روشپژوهش: موشهای صحرایی نر نژاد ویستار (24=n، میانگین وزنی 20±200 گرم و هشت هفته سن) به طور تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند: 1) کنترل دیابتی، 2) دیابتی+مکمل، 3) دیابتی+تمرین و 4) دیابتی+مکمل+تمرین. برای القاء دیابت نوع دو، رژیم غذایی پرچرب (60 درصد) به مدت دو هفته و سپس تزریق استرپتوزوسین در حالت ناشتا صورت گرفت. موشهای صحرایی گروههای مکمل، روزانه 250 میلیگرم عصاره میوه قرهقات به ازای هر کیلوگرم وزن بدن دریافت کردند. تمرین هوازی شامل دویدن روی تردمیل بود که در هفته آخر به 24-18 متر در دقیقه برای 60-30 دقیقه رسید که به مدت هشت هفته و پنج روز در هفته اجرا شد. پس از هشت هفته، تمام موشهای صحرایی با ترکیبی از محلول کتامین و زایلازین بیهوش شدند. گلوکز، انسولین، مقاومت به انسولین و miR-195 بافت قلبی اندازهگیری شد. برای تحلیل دادهها از آزمون آماری آنالیز واریانس یکراهه با استفاده از نرمافزار SPSS در سطح معنیداری 05/0>P استفاده شد.یافتهها: مقادیر گلوکز خون ناشتا و مقاومت به انسولین پس از هشت هفته مداخله در تمام گروهها نسبت به گروه دیابتی کاهش معنیداری یافت (01/0>P). همچنین کاهش معنیداری در مقادیر انسولین در گروههای مصرف کننده مکمل نسبت به گروههای دیابتی و دیابتی+تمرین مشاهده گردید (05/0>P). علاوه بر این مقادیر بیان miR-195 پس از هشت هفته مداخله در گروه دیابتی+مکمل+تمرین نسبت به گروه دیابتی+تمرین کاهش معنیداری نشان داد (05/0>P).نتیجهگیری: طبق نتایج، تمرین هوازی و مکملدهی قرهقات به تنهایی یا در ترکیب با یکدیگر منجر به بهبود شاخصهای گلایسمیک و بیان miR-195 میشوند؛ با این حال مکملدهی قرهقات همراه با تمرین هوازی اثرات مطلوبتری بر بیان miR-195 بافت قلبی موشهای صحرایی دیابتی نوع دارد.
الهام قاسمی؛ جواد نخزری خداخیر
چکیده
زمینه و هدف: مصرف برخی مکملهای ضدالتهابی میتواند در کاهش التهاب ناشی از فعالیتهای شدید، موثر باشد. هدف از مطالعه حاضر، مقایسه پاسخ نترین-1، عامل نکروز تومور آلفا (TNF-𝛼) و اینترلوکین-17 (IL-17) به یک جلسه فعالیت تداومی و تناوبی شدید پس از مکملدهی کوتاه مدت کوئرستین، در دختران فعال بود. روش تحقیق: تعداد 40 دانشجوی دختر فعال (میانگین سنی ...
بیشتر
زمینه و هدف: مصرف برخی مکملهای ضدالتهابی میتواند در کاهش التهاب ناشی از فعالیتهای شدید، موثر باشد. هدف از مطالعه حاضر، مقایسه پاسخ نترین-1، عامل نکروز تومور آلفا (TNF-𝛼) و اینترلوکین-17 (IL-17) به یک جلسه فعالیت تداومی و تناوبی شدید پس از مکملدهی کوتاه مدت کوئرستین، در دختران فعال بود. روش تحقیق: تعداد 40 دانشجوی دختر فعال (میانگین سنی 03/61±3/21 سال؛ شاخص توده بدنی 12/79±3/21 کیلوگرم/متر مربع) بهصورت هدفمند انتخاب و بهطور تصادفی به چهار گروه فعالیت تداومی + مکمل، تناوبی + مکمل، تداومی + دارونما و فعالیت تناوبی + دارونما تقسیم شدند. آزمودنیها بهمدت دو هفته مکمل کوئرستین (روزانه 1000 میلی گرم) یا دارونما مصرف کردند و در ابتدا و انتهای دوره نیز یک جلسه فعالیت تداومی و تناوبی را اجرا کردند. خونگیری در چهار مرحله؛ در ابتدا و پس از دو هفته مکمل دهی (قبل و پس از فعالیت) انجام شد. دادهها با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس دوراهه با اندازه گیری مکرر، تحلیل واریانس یکراهه و تعقیبیLSD ؛ در سطح معنیداری 05/0≥ p تحلیل گردید. یافته ها: فعالیت تداومی و تناوبی سبب کاهش معنیدار نترین-1 ( به ترتیب 01/0 p=و 001/0 p=) و افزایش TNF-𝛼 (به ترتیب 01/0 p=و 01/0 p=) گردید، درحالیکه دو هفته مکملگیری کوئرستین با کاهش غیر معنیدار نترین-1 (به ترتیب با 19/0p= و 32/0p=) و افزایش غیرمعنیدار TNF-𝛼 (به ترتیب با 54/0p= و 16/0p=)؛ در پاسخ به فعالیت تداومی و تناوبی همراه بود. همچنین تفاوت معنیداری در مقادیر نترین-1 (18/0p=) و TNF-𝛼 (42/0p=) بین گروههای تداومی و تناوبی مشاهده نشد. نهایتا این که پاسخ IL-17 نیز به فعالیت تناوبی و تداومی، قبل و پس از مکملدهی، تفاوت معنیداری نشان نداشت (14/0p=).نتیجه گیری: مصرف کوتاه مدت مکمل کوئرستین با بهبود وضعیت التهابی سبب پیشگیری از التهاب ناشی از فعالیت حاد تناوبی و تداومی در دختران فعال میگردد.
سعید عابدین زاده؛ انسیه زاهدی؛ حمید عباسی؛ رضا شریفات پور
چکیده
زمینه و هدف: کودکان دارای سندروم داون در عوامل آمادگی جسمانی، مانند تعادل، قدرت و استقامت عضلانی؛ توانایی کمتری نسبت به افراد سالم دارند هدف از انجام این مطالعه، بررسی تاثیر تمرینات ریباند بر تعادل، قدرت و استقامت عضلانی کودکان سندروم داون بود. روش تحقیق: تعداد 30 کودک سندروم داون در دامنه سنی 12-7 سال و ضریب هوشی بین ۵۰ تا ۷۰ به صورت ...
بیشتر
زمینه و هدف: کودکان دارای سندروم داون در عوامل آمادگی جسمانی، مانند تعادل، قدرت و استقامت عضلانی؛ توانایی کمتری نسبت به افراد سالم دارند هدف از انجام این مطالعه، بررسی تاثیر تمرینات ریباند بر تعادل، قدرت و استقامت عضلانی کودکان سندروم داون بود. روش تحقیق: تعداد 30 کودک سندروم داون در دامنه سنی 12-7 سال و ضریب هوشی بین ۵۰ تا ۷۰ به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفره شامل گروه تجربی و گروه کنترل تقسیم شدند. به منظور ارزیابی تعادل ایستا و پویا از آزمون بروئینینکس- اوزرتسکی، ارزیابی قدرت فلکشن و چهارسر از ارزیابی دستی عملکرد عضلانی، و استقامت عضلانی از آزمون اسکات؛ در قبل و بعد از انجام تمرینات استفاده شد. گروه تجربی تمرینات ریباند را به مدت هشت هفته و سه جلسه در هفته، هر جلسه به مدت 45 دقیقه به اجرا درآوردند. به منظور تحلیل دادهها، از آزمونهای تجزیه و تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر دو راهه، در سطح معنیداری 05/0≥p استفاده شد. یافتهها: انجام هشت هفته تمرینات ریباند، موجب بهبود معنیداری در شاخصهای تعادل ایستا (001/0>p ) و پویا (001/0>p )، و قدرت (001/0>p ) و استقامت عضلانی (001/0>p ) اندام تحتانی گردید. نتیجهگیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر، انجام تمرینات ریباند میتواند تعادل، قدرت و استقامت عضلانی را بهبود بخشیده و نهایتا موجب کاهش خطرات ناشی از سقوط در کودکان سندروم داون شود. لذا انجام این تمرینات به درمانگران توصیه میشود.
نبی شمسائی؛ هادی عبدی؛ زهرا آبادی
چکیده
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر ترکیب تمرینات ورزشی استقامتی و مصرف داروی آتورواستاتین بر خصوصیات اسپرم و سطح هورمونهای جنسی موشهای صحرایی نر مبتلا به آنفارکتوس میوکارد بود. روش تحقیق: تعداد 28 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به چهار گروه (کنترل، آتورواستاتین، تمرین ورزشی، آتورواستاتین+ تمرین ورزشی) تقسیم شدند. جهت ایجاد انفارکتوس ...
بیشتر
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر ترکیب تمرینات ورزشی استقامتی و مصرف داروی آتورواستاتین بر خصوصیات اسپرم و سطح هورمونهای جنسی موشهای صحرایی نر مبتلا به آنفارکتوس میوکارد بود. روش تحقیق: تعداد 28 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به چهار گروه (کنترل، آتورواستاتین، تمرین ورزشی، آتورواستاتین+ تمرین ورزشی) تقسیم شدند. جهت ایجاد انفارکتوس میوکارد از تزریق زیرجلدی ایزوپرنالین به میزان 150 میلیگرم/کیلوگرم وزن بدن در دو روز متوالی استفاده شد. پس از القاء انفارکتوس برنامه تمرین و مداخله دارویی شروع شد. برنامه تمرین ورزشی شامل دویدن بر روی تردمیل به مدت 8 هفته، 5 روز در هفته بود. گروه مداخله دارویی روزانه میزان 10 میلیگرم/کیلوگرم آتورواستاتین با استفاده از گاواژ دریافت کردند. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، خونگیری و تشریح انجام شد. جهت اندازهگیری سطح فاکتورهای سرمی از روش الایزا استفاده شد. همچنین برای ارزیابی خصوصیات اسپرمها، اپیدیدیم از بافت بیضه جدا و مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد که تمرین استقامتی، مصرف آتورواستاتین و ترکیب آنها باعث کاهش تعداد اسپرم، درصد اسپرمهای زنده، میزان تحرک اسپرمها، کاهش تستوسترون، LH، FSH، افزایش سطح HDL و کاهش سطوح LDL، کلسترول و تری گلیسرید سرمی در رتهای مبتلا به انفارکتوس میوکارد گردید. نتیجهگیری: تمرین استقامتی، مصرف آتورواستاتین و ترکیب آنها، اگر چه باعث بهبود نیمرخ لیپیدی گردید اما بر سطوح هورمونهای جنسی و پارامترهای اسپرمی و در نتیجه عملکرد تولیدمثلی موشهای صحرایی نر مبتلا به آنفارکتوس میوکارد اثرات مخربی دارد.
محمدرضا یوسفی؛ فاطمه اسماعیلی
چکیده
زمینه و هدف: چاقی کودکان یک چالش بهداشت عمومی در جهان است. در دهههای اخیر شیوع اضافه وزن و چاقی در میان کودکان و نوجوانان سراسر جهان افزایش یافته که با افزایش خطر چاقی در دوران بزرگسالی همراه میباشد. هدف از این مطالعه، مقایسه تأثیر هشت هفته تمرین تناوبی شدید و تمرین ایروبیک بر سطوح سرمی نوروگلین-4 و نیمرخ متابولیکی دانشآموزان ...
بیشتر
زمینه و هدف: چاقی کودکان یک چالش بهداشت عمومی در جهان است. در دهههای اخیر شیوع اضافه وزن و چاقی در میان کودکان و نوجوانان سراسر جهان افزایش یافته که با افزایش خطر چاقی در دوران بزرگسالی همراه میباشد. هدف از این مطالعه، مقایسه تأثیر هشت هفته تمرین تناوبی شدید و تمرین ایروبیک بر سطوح سرمی نوروگلین-4 و نیمرخ متابولیکی دانشآموزان دختر چاق مقطع ابتدایی بود. روش تحقیق: جامعه آماری شامل دختران چاق مقطع ابتدایی 12-7 سال شهرستان ایلام با شاخص توده بدنی در محدوده صدک 95 یا بیشتر بودند. از این بین، تعداد 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب و در 3 گروه تمرین تناوبی شدید (I)، تمرین ایروبیک (II)، و گروه کنترل (III) (هر گروه 10 نفر) گروه بندی شدند. برنامه تمرینات تناوبی شدید با شدت 60 تا 70 درصد در هفته اول و 90 تا 100 درصد حداکثر ضربان قلب در هفته پایانی و تمرینات ایروبیک با شدت 60 تا 75 درصد حداکثر ضربان قلب به مدت 8 هفته و هر هفته 3 جلسه به اجرا در آمد. متغیرهای انسولین، گلوکز و TG توسط دستگاه اتوآنالیزور به روش فتومتریک و نوروگلین 4 به روش الایزا مورد سنجش قرار گرفتند. برای تحلیل نتایج، از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنی داری p≤0/05 استفاده شد. یافتهها: هشت هفته تمرینات تناوبی شدید و تمرینات ایروبیک موجب افزایش سطوح سرمی نوروگلین-4( 01/0=p) و کاهش معنی دار انسولین (04/0=p)، تریگلیسیرید (01/0=p) و مقاومت به انسولین (006/0=p) دانشآموزان گردید؛ اما سطح سرمی گلوکز دانشآموزان تغییر معنی داری نکرد (85/0=p). نتیجهگیری: تمرینات تناوبی شدید و ایروبیک از طریق بهبود وضعیت متابولیک، می تواند موجب کاهش خطر بیماریهای مرتبط با چاقی دانش آموزان شود.
فاطمه درخشانی؛ َاعظم زرنشان؛ کریم آزالی علمداری
چکیده
زمینه و هدف: سیستم کمپلمان نقش اساسی در آسیبشناسی و پیشرفت بیماری مولتیپل اسکلروزیس دارد. پروتئینهای C3 و C4 اجزای اصلی سیستم کمپلمان و نشانگرهای زیستی بالقوه در تشخیص بیماریهای دمیلینه کننده التهابی خود ایمنی سیستم عصبی مرکزی هستند. هدف مطالعه حاظر بررسی اثر تمرینات ترکیبی بر پروتئینهای سرمی سیستم کمپلمان C3 ، C4 ، نسبت C3/C4 و عملکرد ...
بیشتر
زمینه و هدف: سیستم کمپلمان نقش اساسی در آسیبشناسی و پیشرفت بیماری مولتیپل اسکلروزیس دارد. پروتئینهای C3 و C4 اجزای اصلی سیستم کمپلمان و نشانگرهای زیستی بالقوه در تشخیص بیماریهای دمیلینه کننده التهابی خود ایمنی سیستم عصبی مرکزی هستند. هدف مطالعه حاظر بررسی اثر تمرینات ترکیبی بر پروتئینهای سرمی سیستم کمپلمان C3 ، C4 ، نسبت C3/C4 و عملکرد حرکتی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود. روش تحقیق: جامعه آماری بیماران زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس و عضو انجمن مولتیپل اسکلروزیس استان آذربایجان شرقی بود که تعداد 30 نفر با مقیاس وضعیت ناتوانی گسترده (5>EDSS) پس از غربالگری انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه تجربی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. تمرینات ترکیبی با رعایت دستورالعملهای کالج پزشکی ورزشی آمریکا (ACSM) برای بیماران مولتیپل اسکلروزیس، به مدت دوازده هفته، سه روز در هفته / یک ساعت در هر جلسه، ترکیب تمرینات استقامتی(پیادهروری و ایروبیک، 40-60 درصد MHR)، مقاومتی(تراباند زرد، یک الی 3 سه ست با هشت الی 15 تکرار)، تعادل، تنفسی و کششی اعمال شد. سطوح سرمی کمپلمان C3 , C4 با روش توربیدومتری و عملکردهای حرکتی خطر سقوط و تعادل به ترتیب به کمک تستهای برخاستن و راه رفتن زماندار(TUG) و پنج بار نشستن و بلند شدن(FTSST) اندازهگیری شدند. از آزمون آنکوا برای مقایسه بین گروهی در سطح معنیداری 05/0> p استفاده شد. یافتهها: کاهش معنیداری در سطوح سرمی کمپلمانC3 در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل حاصل شد (01/0=P). تفاوت معنیداری در سطوح کمپلمان C4 (52/0= p) و نسبت C3/C4 (22/0=p) بین دو گروه مورد مطالعه مشاهده نشد. عملکرد حرکتی خطر سقوط (01/0= p) و تعادل در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل(001/0= p) بهبودی معنیداری داشتند.نتیجه گیری: به کارگیری تمرینات ترکیبی در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس میتواند در کاهش پروتئین کمپلمان C3 و بهبود عملکرد حرکتی مفید باشد.
حوریه کریمی؛ مهتاب معظمی؛ علی یعقوبی؛ صادق عباسیان
چکیده
زمینه و هدف: بیماری آلزایمر به عنوان شایعترین بیماری تحلیل برندۀ مغزی وابسته به سن تعریف میشود. لذا، هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثر رژیمهای با و بدون محدودیت کالریک به همراه تمرین تداومی، بر بیان ژنهای منتخب موثر در بیماری آلزایمر در رتهای نر پیر بود. روش تحقیق: برای این منظور، 36 سر رت نر پیر (26 ماهه با میانگین وزن 3/41 ± ...
بیشتر
زمینه و هدف: بیماری آلزایمر به عنوان شایعترین بیماری تحلیل برندۀ مغزی وابسته به سن تعریف میشود. لذا، هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثر رژیمهای با و بدون محدودیت کالریک به همراه تمرین تداومی، بر بیان ژنهای منتخب موثر در بیماری آلزایمر در رتهای نر پیر بود. روش تحقیق: برای این منظور، 36 سر رت نر پیر (26 ماهه با میانگین وزن 3/41 ± 8/437 گرم) به طور تصادفی به چهار گروه کنترل، تمرین تداومی، تمرین تداومی با محدودیت کالریک، و محدودیت کالریک تقسیم شدند. تمرینات تداومی به مدت هشت هفته و پنج جلسه در هفته (10 دقیقه الی 20 دقیقه) با رعایت اصل اضافه بار بر روی نوارگردان انجام شد. همچنین، محدودیت کالری در ابتدا با کاهش 30 درصدی و سپس 20 درصد ی در غذای مصرفی اعمال گردید. بافت برداری از مغز 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین و بیان ژنها با روش RT-PCR بررسی شد. همچنین، جهت تحلیل نتایج از روش آماری ANOVA با آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. یافتهها: یافتهها حاکی از وجود تغییرات بین گروهی معنیدار در بیان ژن تائو بود (02/0=p). همچنین، تفاوت معنیداری در بیان ژن آمیلوئید بتا و سطوح انسولین رتهای نر پیر وجود نداشت (486/0 = p). نتیجهگیری: به طور کلی تمرین تداومی با و بدون محدودیت کالریک، نتوانست به تغییر معنی دار در بیان ژن پروتئین پیش ساز آمیلوئید بتا منجر شود. اما نتایج تحقیق بیانگر تغییرات معنادار در بیان ژن تائو در بافت مغز رتهای نر سالمند ترجیحا با هدف پیشگیری از آلزایمر بود.
مینا تفضلی؛ صادق چراغ بیرجندی
چکیده
زمینه و هدف: سمافورین C3 و لیپوکالین 2 نوعی آدیپوکاین نسبتاً جدید هستند که از بافت چربی ترشح میشوند و با التهاب خفیف، چاقی و سندروم متابولیک ارتباط نزدیکی دارند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرینات مقاومتی و تناوبی شدید بر بیان سمافورین C3، لیپوکاین 2 و شاخص لی در رتهای سالمند چاق است. روش تحقیق: در این مطالعه تجربی، 30 سر ...
بیشتر
زمینه و هدف: سمافورین C3 و لیپوکالین 2 نوعی آدیپوکاین نسبتاً جدید هستند که از بافت چربی ترشح میشوند و با التهاب خفیف، چاقی و سندروم متابولیک ارتباط نزدیکی دارند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرینات مقاومتی و تناوبی شدید بر بیان سمافورین C3، لیپوکاین 2 و شاخص لی در رتهای سالمند چاق است. روش تحقیق: در این مطالعه تجربی، 30 سر رت نر سالمند نژاد ویستار با میانگین سنی 20-22 ماه و میانگین وزن اولیه 20 ± 250 گرم، پس از رسیدن به حد وزنی مطلوب به سه گروه کنترل، تمرین تناوبی شدید و تمرین مقاومتی (هر گروه ده سر) تقسیم شدند. پروتکل تمرینات مقاومتی شامل هشت هفته و هفتهای پنج جلسه صعود از یک نردبان یک متری با 26 پله و پروتکل تمرینات تناوبی شدید شامل سه قسمت گرم کردن، بدنه اصلی متشکل از تکرارهای تناوبی و سرد کردن بود. برای اندازهگیری بیان ژنهای سمافورین C3 و لیپوکالین 2 بافت چربی ازروش Real Time-PCR استفاده شد. از روش آماری تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی جهت تعیین اختلاف بینگروها در سطح معناداری05/0≥p استفاده شد. یافتهها: نتایج پژوهش حاضرنشان داد هر دو مدل تمرین مقاومتی و تناوبی شدید سبب کاهش معنادار بیان ژن سمافورین C3، لیپوکالین 2 و شاخص لی نسبت به گروه کنترل شد، اما تفاوتی بین گروههای تجربی مشاهده نشد. نتیجهگیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر، به نظر میرسد که تمرینات ورزشی مقاومتی و تناوبی شدید با تأثیر مثبت بر بیان ژن سمافورین C3، لیپوکالین 2 و شاخص لی میتوانند بهعنوان راهکار موثر در زمینه افزایش لیپولیز و کاهش اختلالات مرتبط با اضافه وزن و چاقی در نظر گرفته شوند. همچنین پیشنهاد میشود از این نوع تمرینات در برنامههای ورزشی سالمندان بهعنوان یک شیوه تمرینی موثر جهت بهبود عملکرد و ترکیب بدنی استفاده گردد.
مینو باسامی؛ آناهیتا اعتصام؛ بختیار ترتیبیان؛ امیر حسین محکمی
چکیده
این مطالعه تاثیر فعالیت ورزشی فزاینده و EMS بر فاکتورهای قلبی-تنفسی مردان دارای اضافه وزن را بررسی نمود. روش تحقیق: در این مطالعه، ۱۰ مرد دارای اضافهوزن (میانگین سن 08/6 ± 1/29 سال، شاخص توده بدنی 98/1 ± 49/28 کیلوگرم بر متر مربع) به صورت داوطلبانه شرکت نمودند. این افراد در سه جلسه به آزمایشگاه مراجعه نمودند. در جلسه اول، آزمودنیها آزمون ...
بیشتر
این مطالعه تاثیر فعالیت ورزشی فزاینده و EMS بر فاکتورهای قلبی-تنفسی مردان دارای اضافه وزن را بررسی نمود. روش تحقیق: در این مطالعه، ۱۰ مرد دارای اضافهوزن (میانگین سن 08/6 ± 1/29 سال، شاخص توده بدنی 98/1 ± 49/28 کیلوگرم بر متر مربع) به صورت داوطلبانه شرکت نمودند. این افراد در سه جلسه به آزمایشگاه مراجعه نمودند. در جلسه اول، آزمودنیها آزمون فزاینده را تا رسیدن به نسبت تبادل تنفسی معادل یک انجام دادند و سپس آزمون را تا واماندگی برای تعیین توان هوازی (VO2max) ادامه دادند. در جلسه دوم، همان آزمون تکرار شد، با این تفاوت که در حین آزمون، تحریک الکتریکی عضلانی (EMS) با فرکانس 75-35 هرتز اعمال شد. در جلسه سوم، تنها EMS به کار گرفته شد. فاکتورهای قلبی-تنفسی قبل، حین و طی 20 دقیقه ریکاوری مورد بررسی قرار گرفتند. تحلیل آماری دادهها با استفاده از روش آنووا با اندازهگیریهای مکرر و در سطح معناداری 5/0p< انجام شد. یافته ها: تحقیق حاضر نشان داد که بین جلسه فعالیت ورزشی فزاینده و جلسه EMS و فعالیت ورزشی همراه با EMS تفاوت معناداری در متغیرهای انرژی مصرفی، تهویه ریوی، نسبت VE/VCO2، اکسیژن مصرفی و ضربان قلب وجود دارد (5/0p< ). اما بین جلسه فعالیت ورزشی فزاینده همراه با EMS و جلسه فعالیت ورزشی فزاینده تفاوت معناداری در تمامی متغیرهای پژوهش در زمانهای قبل از فعالیت، حین فعالیت و 10-20 دقیقه زمان ریکاوری در مردان دارای اضافهوزن مشاهده نشد ( 5/0< p). همچنین، بین سه جلسه تفاوت معناداری در فشار خون دوره ریکاوری مشاهده نگردید ( 5/0< p). نتیجهگیری: فعالیت ورزشی فزاینده بر فاکتورهای قلبی-تنفسی تاثیر مثبت دارد و نسبت به ورزش فزاینده + EMS در حین انجام فعالیت، تاثیر بیشتری داشته و زمان ریکاوری را سریع تر می کند.
حمیده نخعی؛ مهدی مقرنسی؛ محمد اسماعیل افضل پور؛ محمدعلی سردار
چکیده
زمینه و هدف: بیماری کبد چرب غیرالکلی به شدت با مقاومت به انسولین در کبد و بافتهای محیطی، مانند عضلات اسکلتی و بافت چربی همراه است و تمرین بدنی منظم می تواند بر تندرستی انسان و پیشگیری و حتی درمان بیماریها موثر باشد. هدف مطالعه حاضر مقایسه اثر تمرینات تناوبی شدید و تداومی هوازی بر سطوح سرمی گیرنده پپتید شبه گلوکاگون-1 و فتوئین آ و ...
بیشتر
زمینه و هدف: بیماری کبد چرب غیرالکلی به شدت با مقاومت به انسولین در کبد و بافتهای محیطی، مانند عضلات اسکلتی و بافت چربی همراه است و تمرین بدنی منظم می تواند بر تندرستی انسان و پیشگیری و حتی درمان بیماریها موثر باشد. هدف مطالعه حاضر مقایسه اثر تمرینات تناوبی شدید و تداومی هوازی بر سطوح سرمی گیرنده پپتید شبه گلوکاگون-1 و فتوئین آ و حساسیت به انسولین در موشهای نر مبتلا به کبد چرب غیرالکلی ناشی از رژیم پر چرب بود. روشتحقیق: روش تحقیق از نوع تجربی بود. تعداد 40 سر رت صحرایی نر با سن 8-6 هفته با دامنه وزنی بین 150 تا 180 گرم تهیه شدند و به روش تصادفی به چهار گروه (هر گروه 10 سر رت) شامل تمرین تناوبی شدید (80-95 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی)، تمرین تداومی متوسط (50-60 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی)، کنترل (بیماری کبد چرب) و کنترل سالم (غذای استاندارد)؛ تقسیم شدند. تمرینات ورزشی به مدت 8 هفته و هر هفته 5 جلسه، به اجرا درآمد. برای استخراج نتایج، از آزمون های آماری تحلیل واریانس یک راهه و توکی در سطح معنیداری 05/0>P استفاده شد. یافتهها: تمرین تناوبی شدید (008/0=P) و تمرین تدوامی متوسط (033/0=P) موجب کاهش میزان سرمی فتوئین آ گردید و بین اثر دو تمرین تفاوت معنی داری (05/ 0 P<) وجود نداشت. تمرین تناوبی شدید (008/0=P) و تمرین تدوامی متوسط (003/0=P) موجب افزایش سرمی گیرندۀ پپتید شبه گلوکاگون-1 گردید و بین اثر دو تمرین تفاوت معنیداری (05/ 0 P<) وجود نداشت. تمرین تناوبی شدید (007/0=P) و تمرین تدوامی متوسط (013/0=P) موجب افزایش حساسیت به انسولین گردید و بین اثر دو تمرین تفاوت معنیداری (05/ 0 P<) وجود نداشت. نتیجهگیری: تمرینات تناوبی شدید و هوازی تداومی موجب بهبود میزان فتوئین آ، سطوح سرمی گیرنده پپتید شبه گلوکاگن-1 و حساسیت به انسولین شدند؛ ضمن اینکه هر دو نوع تمرین اثر مشابهی دارند.
بهناز شکری؛ حمید محبی؛ جواد مهربانی
چکیده
زمینه و هدف: مصرف فروکتوز منجر به تجمع چربی و التهاب سیستمیک در کبد، اختلال در عملکرد آن و فیبروز کبدی میشود و از طرفی هم، فعالیت بدنی و مکمل ویتامین D3، دارای خواص ضد التهابی هستند. از این رو، در این مطالعه، تأثیر تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIIT)، مکمل ویتامین D3 و اثرات ترکیبی آنها، بر نشانگرهای التهاب و عملکرد کبد در رتهای نر نژاد ...
بیشتر
زمینه و هدف: مصرف فروکتوز منجر به تجمع چربی و التهاب سیستمیک در کبد، اختلال در عملکرد آن و فیبروز کبدی میشود و از طرفی هم، فعالیت بدنی و مکمل ویتامین D3، دارای خواص ضد التهابی هستند. از این رو، در این مطالعه، تأثیر تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIIT)، مکمل ویتامین D3 و اثرات ترکیبی آنها، بر نشانگرهای التهاب و عملکرد کبد در رتهای نر نژاد اسپراگ-داولی تغذیه شده با رژیم غذایی سرشار از فروکتوز، بررسی شد. روش تحقیق: تعداد 40 سر رت نر به پنج گروه شامل گروه کنترل دارای رژیم غذایی استاندارد (CS)، کنترل دارای رژیم غذایی سرشار از فروکتوز (10% وزنی-حجمی محلول فروکتوز در آب) (CF)، رژیم غذایی سرشار از فروکتوز + HIIT (تمرین تناوبی شدید 90-85% حداکثر سرعت) (FT)، رژیم غذایی سرشار از فروکتوز + مکمل ویتامین D3 (FD)، و رژیم غذایی سرشار از فروکتوز + HIIT + ویتامین D3 (FTD) تقسیم شدند. مداخلات به مدت 12 هفته اجرا شدند. سطوح متغیرهای وابسته به روشهای الایزا (انسولین، آلبومین، اینترلوکین-10 (IL-10) و اینترلوکین-1بتا (IL-1ß))، آنالایزرهای هماتولوژی خودکار (شمار کل گلبولهای سفید و زمانپروترومبین)، گلوکز اکسیداز (گلوکز)، رنگآمیزی تریکروم-ماسون (فیبروز کبدی) و رنگآمیزی ایمونوهیستوشیمی (فعالیت ماکروفاژهای M1 و M2)؛ اندازهگیری شدند. دادهها با تست تحلیل واریانس یکسویه در سطح معناداری 0.05P< مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. یافتهها: HIIT و ویتامین D3 باعث کاهش معناداری در IL-1ß، IL-10، فعال شدن ماکروفاژهای F4/80+CD11c+، F4/80+CD206+ ، لکوسیتها، زمانپروترومبین و افزایش معناداری در میزان آلبومین شدند. HIIT به طور معناداری موثرتر از مکمل ویتامین D3 در کاهش IL-1ß، IL-10 و زمانپروترومبین بود. علاوه بر این، اثر ترکیبی تمرین و مکمل بر تمامی این عوامل تاثیر بیشتری داشت. نتیجهگیری: HIIT در کاهش التهاب کبد و بهبود عملکرد آن، مؤثرتر از مکمل ویتامین D3 است و اثر ترکیبی آنها، مزایای محافظتی بیشتری در برابر اثرات نامطلوب رژیم غذایی سرشار از فروکتوز ایجاد میکند.
مریم شعبانیان؛ محمد رمی؛ مهرزاد شعبانی؛ علی اکبر علیزاده
چکیده
زمینه وهدف: بیماری مالتیپل اسکلروزیس(MS) یکی از شایعترین بیماریهای التهابی مزمن سیستم عصبی مرکزی است که عملکرد حسی و حرکتی را تحت تاثیر قرار میدهد. از آنجایی که فعالیت بدنی ممکن است دارای فواید ضدالتهابی برای این بیماران باشد، لذا هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر فعالیت بدنی شنا بر محتوای پروتئینهای AMPK و Sirt1 و عملکرد حرکتی رتهای ...
بیشتر
زمینه وهدف: بیماری مالتیپل اسکلروزیس(MS) یکی از شایعترین بیماریهای التهابی مزمن سیستم عصبی مرکزی است که عملکرد حسی و حرکتی را تحت تاثیر قرار میدهد. از آنجایی که فعالیت بدنی ممکن است دارای فواید ضدالتهابی برای این بیماران باشد، لذا هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر فعالیت بدنی شنا بر محتوای پروتئینهای AMPK و Sirt1 و عملکرد حرکتی رتهای مدل MS میباشد. روش تحقیق: در این پژوهش، 20 سر رت با میانگین سن 12هفته به طور تصادفی به 4 گروه: گروه کنترل سالم، سالم تمرین، کنترلMS و تمرینMS تقسیم شدند. جهت القای بیماری MS، رتها در گروههای بیمار به مدت 6 هفته با غذای دارای کوپریزون با نسبت وزنی 5/0درصد تغذیه شدند. پروتکل تمرین شنا به مدت 6 هفته انجام شد. پس از انجام آزمونهای رفتاری روتارود و جعبه باز، بافت هیپوکمپ استخراج و مقادیر پروتئینها اندازهگیری شد. داده ها توسط آزمون آنوای یکراهه و سپس آزمون تعقیبی توکی مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها: نتایج آزمونهای جعبه باز و روتارود نشان داد که عملکرد فعالیت حرکتی و حفظ تعادل در گروه کنترلMS نسبت به گروه کنترل سالم دچار اختلال شده و به دنبال فعالیت شنا به صورت معناداری بهبود یافت(05/0p<). همچنین نتایج نشان که محتوای پروتئینهای AMPK و Sirt1 در گروه کنترلMS نسبت به گروه کنترل سالم به صورت معنیداری کاهش یافت(05/0p<)، همچنین مقادیر این پروتئینها در گروه تمرینMS نسبت به گروه کنترلMS به صورت معناداری افزایش یافت(05/0p<). نتیجهگیری: براساس نتایج پژوهش حاضر احتمالا میتوان گفت که فعالیت ورزشی شنا، با تنظیم محتوای پروتئینهای AMPK و Sirt1 میتواند سبب بهبود متابولیسم انرژی نورونها و تنظیم فرآیندهای متابولیکی سیستم عصبی مرکزی شود و به عنوان یک راهبرد غیردارویی جهت بهبود علائم بیماران مبتلا به MS امیدوارکننده باشد.
هادی گلپسندی؛ محمد رحمان رحیمی
چکیده
زمینه و هدف: دیابت نوع 2 ملیتوس (T2DM) از طریق هایپرگلایسیمی مزمن بر یکپارچگی و عملکرد میتوکندری تاثیر میگذارد. لذا اثر ترکیبی تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) و تزریق ویتامینD3 بر پروتئینهای مرتبط با میتوفاژی در بافت قلب موشهای مبتلا به T2DM انجام شد. روشتحقیق: تعداد 40 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به طورتصادفی در پنج گروه کنترل (NC)، کنترل ...
بیشتر
زمینه و هدف: دیابت نوع 2 ملیتوس (T2DM) از طریق هایپرگلایسیمی مزمن بر یکپارچگی و عملکرد میتوکندری تاثیر میگذارد. لذا اثر ترکیبی تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) و تزریق ویتامینD3 بر پروتئینهای مرتبط با میتوفاژی در بافت قلب موشهای مبتلا به T2DM انجام شد. روشتحقیق: تعداد 40 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به طورتصادفی در پنج گروه کنترل (NC)، کنترل دیابت (DC)، دیابت + HIIT (D+HIIT)، دیابت + ویتامینD3 (D+VD3)، دیابت+ HIIT+ ویتامینD3 (D+HIIT+VD3) قرار گرفتند. T2DMبا تغذیه موشها با HFD و به دنبال آن، تزریق استرپتوزوتوسین القا شد. پروتکلHIIT شامل دویدن روی نوارگردان در قالب وهلههای کوتاه فعالیت با شدت بالا 90-85 درصد حداکثر سرعت دویدن در مدت زمان 49 دقیقه بود و ویتامین D3 به صورت زیرجلدی هر هفته به میزان 10000 واحد بینالمللی/ کیلوگرم تزریق شد. 48 ساعت پس از مداخله، نمونههای بافت قلب جمعآوری شد و پروتئینهای پارکین و PINK-1 با استفاده از روش وسترن بلات اندازه گیری شدند. همچنین، سطح گلوکزسرم، مقاومت به انسولین و زمان رسیدن به خستگی هم اندازهگیری گردید. یافته ها با آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی بونفرونی، در سطح معنی داری (001/0=p) تحلیل شدند. یافتهها: القاء T2DM به طور قابل توجهی سطوح پارکین و PINK-1 را در بافت قلب کاهش داد(018/0=p و 036/0=p)؛ با این حال، هر دو مداخله تمرین HIIT و ویتامینD3، به صورت جداگانه و ترکیبی، به طورمعنادار محتوای پروتئین پارکین و PINK-1 را افزایش دادند (001/0=p). به علاوه، مداخله ترکیبی HIIT و ویتامینD3، منجر به بهبود معنادار در سطح گلوکز سرم، مقاومت به انسولین و ظرفیت هوازی شد (001/0=p). نتیجهگیری: به نظر میرسد ترکیب HIIT و ویتامین از طریق تقویت میتوفاژی، یک اثر محافظتی در برابر اختلالات میتوکندریایی و متابولیکی ناشی از T2DM ایجاد میکند و به بهبود کلی سلامت متابولیک و عملکرد جسمانی در مدل حیوانی القاء شده به T2DM می انجامد.
الهام قاسمی؛ شیلا نایبی فر؛ فاطمه نورا
چکیده
زمینه و هدف: پروتئینهای شبه آنژیوپویتین نوع 3 (ANGPTL3) و 4 (ANGPTL4) از تنظیمگرهای نوظهور متابولیسم چربیها میباشند که در بروز بیماریهای مرتبط با چاقی مانند بیماریهای قلبی و عروقی نقش دارند. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIIT) همراه با مکمل اسپیرولینا بر سطوح سرمی ANGPTL3، ANGPTL4 و نیمرخ لیپیدی در زنان ...
بیشتر
زمینه و هدف: پروتئینهای شبه آنژیوپویتین نوع 3 (ANGPTL3) و 4 (ANGPTL4) از تنظیمگرهای نوظهور متابولیسم چربیها میباشند که در بروز بیماریهای مرتبط با چاقی مانند بیماریهای قلبی و عروقی نقش دارند. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIIT) همراه با مکمل اسپیرولینا بر سطوح سرمی ANGPTL3، ANGPTL4 و نیمرخ لیپیدی در زنان سالمند چاق بود. روش تحقیق: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده با طرح پیشآزمون و پسآزمون است. تعداد 60 نفر از زنان سالمند چاق (میانگین سنی 24/72±6/60 سال؛ شاخص توده بدنی 53/3±20/31 کیلوگرم/متر مربع) به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و بهصورت تصادفی در چهار گروه مساوی مکمل+ تمرین، دارونما + تمرین، مکمل و کنترل جای گرفتند. گروههای تمرینی به مدت هشت هفته به اجرای HIIT (سه جلسه در هفته) پرداختند، در حالیکه گروههای مکمل روزانه دو عدد کپسول 500 میلیگرم اسپیرولینا مصرف کردند. متغیرهای پژوهش در ابتدا و انتهای مطالعه اندازهگیری شدند. دادهها با استفاده از آزمونهای تحلیل کوواریانس و تعقیبی توکی و با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 22 در سطح معنیداری 05/0≥ p تجزیهوتحلیل شدند. یافتهها: پس از هشت هفته HIIT به همراه مصرف اسپیرولینا سطوح سرمی ANGPTL3 (01/0> p)،ANGPTL4 (001/0> p)، تریگلیسرید (001/0> p)، وزن (001/0> p) و درصد چربی بدن (001/0> p) در گروههای مکمل+ تمرین، دارونما + تمرین و مکمل کاهش یافت. درحالیکه تنها در گروههای مکمل+ تمرین و دارونما + تمرین سطوح کلسترول تام (001/0> p) و لیپوپروتئین با چگالی پائین (001/0> p) کاهش معنیدار و لیپوپروتئین با چگالی بالا (001/0> p) افزایش معنیدار نشان داد. نتیجهگیری: به نظر میرسد تمرینات تناوبی شدید و مکمل اسپیرولینا باعث تنظیم متابولیسم لیپید و بهبود نیمرخ لیپیدی و کاهش خطر ابتلا به بیماریهای قلبی و عروقی در سالمندان چاق میگردد.
مهدی مقرنسی؛ مژگان حاتمی فارسی؛ فاطمه حاجی زاده؛ مجتبی امیرآبادی زاده
چکیده
هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر شش هفته تمرین تناوبی شدید و مصرف مکمل اسپیرولینا بر سطوح سرمی پراکسید هیدروژن و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام دختران دارای اضافه وزن بود.روش تحقیق: تعداد 30 دختر دارای اضافه وزن و چاق ساکن شهرستان خرامه به طور هدفمند انتخاب و صورت تصادفی به سه گروه 10 نفره (کنترل، تمرین+مکمل و تمرین+دارونما) تقسیم شدند. قبل از ...
بیشتر
هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر شش هفته تمرین تناوبی شدید و مصرف مکمل اسپیرولینا بر سطوح سرمی پراکسید هیدروژن و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام دختران دارای اضافه وزن بود.روش تحقیق: تعداد 30 دختر دارای اضافه وزن و چاق ساکن شهرستان خرامه به طور هدفمند انتخاب و صورت تصادفی به سه گروه 10 نفره (کنترل، تمرین+مکمل و تمرین+دارونما) تقسیم شدند. قبل از شروع و 24 ساعت پس از اتمام دوره تمرین ویژگیهای تن سنجی آزمودنیها اندازهگیری شد. سپس آزمودنیها به مدت 6 هفته و 3 جلسه در هفته به اجرای تمرین تناوبی شدید پرداختند. گروه های مکمل در طول این مدت روزانه 2 عدد قرص 500 میلی گرمی اسپیرولینا دریافت کردند. 24 ساعت قبل و 48 ساعت بعد از دوره تمرین در حالت ناشتایی نمونه خون آزمودنیها گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در گروههای تمرین+مکمل و تمرین+ دارونما مقادیر پراکسید هیدروژن(000/0p= و 001/0p=) و ظرفیت آنتی اکسیدان تام(000/0p= و002/0p=) به ترتیب به طور معنیداری کاهش و افزایش را نشان داد. در گروههای تمرین+ مکمل و تمرین+دارونما مقادیر وزن(001/0p= و016/0p=)، شاخص توده بدنی(001/0p= و022/0p=) و درصد چربی(000/0p= و001/0p=) به طور معنیداری نسبت به گروه کنترل کاهش یافت. در ارتباط با شاخص نسبت دور کمر به لگن(016/0p=) نتایج نشان داد که این شاخص فقط در گروه تمرین+ مکمل کاهش معنی-داری پیدا کرد و مقادیر حداکثر اکسیژن(039/0 p=و002/0p=) مصرفی نیز در گروه تمرین+ مکمل و تمرین+ دارونما افزایش معنیداری داشت. نتیجهگیری: به نظر میرسد که تمرین تناوبی شدید به همراه مصرف مکمل اسپیرولینا توانسته در برنامه کاهش وزن موثر باشد و همچنین از طریق بالا بردن میزان TAC با بهبود سیستم دفاع آنتی اکسیدانی از تجمع رادیکالهای آزاد جلوگیری کرده و مانع آسیب سلولی شود.