بهنام باقرزاده رحمانی؛ امیرحسین حقیقی؛ رویا عسکری
چکیده
زمینـه و هـدف: یافتن تمرین ورزشی که دارای اثربخشی زیاد و سریع باشد، میتواند افراد چاق را برای انجام فعالیت ورزشی ترغیب کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثرات 12 هفته تمرین مقاومتی دایرهای و سنتی همراه با تمرین هوازی بر اینترلوکین-6 (IL-6)، عامل نکروزی تومور آلفا (TNF-α) و قدرت عضلانی در مردان چاق بود. روش تحقیق: تعداد 36 مرد چاق (با میانگین ...
بیشتر
زمینـه و هـدف: یافتن تمرین ورزشی که دارای اثربخشی زیاد و سریع باشد، میتواند افراد چاق را برای انجام فعالیت ورزشی ترغیب کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثرات 12 هفته تمرین مقاومتی دایرهای و سنتی همراه با تمرین هوازی بر اینترلوکین-6 (IL-6)، عامل نکروزی تومور آلفا (TNF-α) و قدرت عضلانی در مردان چاق بود. روش تحقیق: تعداد 36 مرد چاق (با میانگین سنی 22/3 ± 75/25 سال و شاخص توده بدنی 3/1 ± 13/35 کیلوگرم بر متر مربع) به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه مساوی (12 نفر) شامل کنترل، تمرین مقاومتی سنتی + هوازی و تمرین مقاومتی دایرهای + هوازی تقسیم شدند. شرکت کنندگان در گروه های تمرینی، ابتدا تمرین مقاومتی و سپس تمرین هوازی را به مدت 12 هفته و سه جلسه در هفته به اجرا درآوردند. تمرین مقاومتی با شدت 55 تا 75 درصد یک تکرار بیشینه و تمرین هوازی با شدت 45 تا 65 درصد ضربان قلب ذخیره در طول 12 هفته اجرا شد. خونگیری در دو مرحله پیش و پس آزمون جهت سنجش شاخص های IL-6 و TNF-α صورت گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمونهای آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و تعقیبی شفه در سطح معنی داری 05/0>p استفاده شد. یافته ها: سطوح IL-6 و TNF-α در گروههای تمرینی نسبت به گروه کنترل کاهش معنیداری داشتند (001/0>p)، اما بین دو گروه تمرینی تفاوت معنیداری مشاهده نشد (05/0<p). قدرت عضلانی بالاتنه و پایینتنه در هر دو گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل افزایش معنیداری داشت (001/0>p)، اما این تغییرات بین دو گروه تمرینی معنیدار نبود (05/0<p). وزن بدن فقط در گروه تمرین مقاومتی دایرهای نسبت به گروه کنترل به طور معنیداری کاهش یافت (01/0>p). نتیجه گیری: انجام 12 هفته تمرینات مقاومتی سنتی و دایرهای همزمان با تمرین هوازی، سبب تعدیل سطوح آدیپوکاین های التهابی و بهبود قدرت عضلانی در مردان چاق می شود؛ اما پیشنهاد میشود برای کاهش وزن بیشتر از تمرینات مقاومتی دایرهای استفاده گردد.
محمد علی کیالی کوشک قاضی؛ محمد فرامرزی؛ ساناز میرزایان شانجانی؛ یاسر کاظم زاده
چکیده
زمینه و هدف: فوتبال به عنوان محبوبترین رشته ورزشی در جهان شناخته میشود و با توجه به ماهیت این رشته ورزشی و آسیبهای آن، محققین هنوز تاثیر تمرینات ورزشی بر روی سطوح مختلف را به خوبی نشناختهاند. لذا هدف از تحقیق حاضر مقایسه اثر هشت تمرین پلایومتریک روی سطوح سالن و چمن بر نشانگرهای آسیب عضلانی در بازیکنان فوتبال بود. ...
بیشتر
زمینه و هدف: فوتبال به عنوان محبوبترین رشته ورزشی در جهان شناخته میشود و با توجه به ماهیت این رشته ورزشی و آسیبهای آن، محققین هنوز تاثیر تمرینات ورزشی بر روی سطوح مختلف را به خوبی نشناختهاند. لذا هدف از تحقیق حاضر مقایسه اثر هشت تمرین پلایومتریک روی سطوح سالن و چمن بر نشانگرهای آسیب عضلانی در بازیکنان فوتبال بود. روش تحقیق: در این مطالعه نیمه تجربی، 36 بازیکن فوتبال لیگ دسته یک و دو رده جوانان و امید کشوری (با میانگین سنی 81/2 ± 94/20 سال) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. سپس بهطور تصادفی در سه گروه مساوی (12 نفر) شامل تمرین پلایومتریک روی چمن، تمرین پلایومتریک در سالن و گروه کنترل تقسیم گردیدند. تمرینات منتخب پلایومتریک روی سطوح سالن و چمن به مدت هشت هفته، دو جلسه در هفته و هر جلسه 60 دقیقه انجام شد. در ابتدا و انتهای دوره تحقیق، مقادیر سرمی تروپونین T ویژه عضلات اسکلتی (sTnT) به روش الایزا و DNA میتوکندریایی (mtDNA) در سلول های سفید خون به روش Real Time-PCR در سه گروه اندازهگیری شد. جهت تجزیه تحلیل یافتهها از آزمونهای آماری t وابسته و آنالیز واریانس یکراهه همراه با آزمون تعقیبی توکی در سطح 05/0≥p استفاده شد. یافتهها: تفاوت معنیداری در مقادیر sTnT بین گروههای تحقیق وجود نداشت (47/0=p)؛ اما بیان ژنی mtDNA در گروههای تمرین در چمن (001/0=p) و تمرین در سالن (001/0=p) به طور معنیداری بالاتر از گروه کنترل بود. همچنین بیان ژن mtDNA در گروه تمرین در چمن به طور معنیداری بالاتر از گروه تمرین در سالن بود (001/0=p). نتیجهگیری: اگرچه تمرین پلایومتریک در چمن و سالن هر دو، با افزایش بیان ژنی mtDNA در سلولهای لکوسیت خون همراه هستند؛ اما اثر تمرین در چمن نسبت به تمرین در سالن بر بیان ژنی mtDNA مطلوبتر است. بنابراین پیشنهاد می گردد به منظور افزایش محتوای DNA بازیکنان فوتیال از تمرینات پلیومتریک در چمن استفاده کنند.
مهدی ضیایی بشیرزاد؛ صادق چراغ بیرجندی؛ محمد امین یونسی هروی؛ رضا سالاری نیا
چکیده
زمینه و هدف: ضایعات نخاعی شرایطی است که به واسطه از بین رفتن حس، حرکت و حرکات ارادی اندامهای تحتانی رخ میدهد. هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر چهار هفته تمرین هوازی با تکرار یک و دو جلسه در روز بر عملکرد حرکتی و بیان ژن گیرنده تروپومیوزین کیناز B (TrkB) و فسفاتیدیل اینوزیتول-3-کیناز (PI3K) هیپوکمپ رتهای مبتلا به ضایعه نخاعی بود. روش تحقیق: ...
بیشتر
زمینه و هدف: ضایعات نخاعی شرایطی است که به واسطه از بین رفتن حس، حرکت و حرکات ارادی اندامهای تحتانی رخ میدهد. هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر چهار هفته تمرین هوازی با تکرار یک و دو جلسه در روز بر عملکرد حرکتی و بیان ژن گیرنده تروپومیوزین کیناز B (TrkB) و فسفاتیدیل اینوزیتول-3-کیناز (PI3K) هیپوکمپ رتهای مبتلا به ضایعه نخاعی بود. روش تحقیق: این مطالعه تجربــی روی رتهای نر بالغ و جوان اجرا شـد. حیوانات بهطور تصادفی به شش گروه شامل کنترل سالم، آسیب نخاعی، آسیب نخاعی + پروتکل تمرین اول، کنترل سالم + پروتکل تمرین اول، آسیب نخاعی + پروتکل تمرین دوم و کنترل سالم + پروتکل تمرین دوم (هر گروه هفت سر) تقسیم شدند. ابتدا، گروهها (به غیر از گروههای کنترل سالم) تحت بیهوشی عمومی و آسیب نخاعی قرار گرفتند. پس از دو هفته ریکاوری، همه رتها بهمدت چهار هفته، دو نوع تمرین هوازی با تکرار یک و دو جلسه تمرین در روز را انجام دادند. پس از دوره تمرینی، آزمون های حرکتی و مولکولی جهت سنجش تغییرات بیان ژن گیرنده TrkB و PI3K هیپوکمپ انجام گردید. از روش تحلیل واریانس یکراهه برای مقایسه تغییرات بین گروهی در سطح معنیداری 05/0>p استفاده شد. یافتهها: اجرای چهار هفته تمرینات یک و دو جلسهای هوازی موجب افزایش معنیدار بیان ژن گیرنده TrkB و PI3K در گروههای آسیب نخاعی + پروتکل تمرین اول و آسیب نخاعی + پروتکل تمرین دوم نسبت به گروه آسیب نخاعی شد. تغییرات معنیداری در بیان ژن PI3K بین دو گروه آسیب نخاعی با دو تمرین هوازی مشاهده نشد، اما تغییرات در بیان ژن TrkB بین گروه آسیب نخاعی + پروتکل تمرین اول و آسیب نخاعی + پروتکل تمرین دوم معنیدار بود. آزمون حرکتی نیز بهبودی عملکرد حرکتی را در هفته چهارم در گروه آسیب نخاعی + پروتکل تمرین دوم نشان داد. نتیجهگیری: پروتکلهای تمرینی (به ویژه تمرین با تکرار دو بار در روز) علاوه بر ایجاد بهبود حرکتی در حیوانات دچار ضایعه نخاعی، بر بیان ژن گیرنده TrkB و PI3K مؤثر است و میتواند عاملی برای رشد آکسونی و بقای نورونی در بهبودی ضایعه نخاعی باشد.
محبوبه سازگار؛ امیر رشیدلمیر؛ رامبد خواجه ای؛ آمنه برجسته یزدی
چکیده
زمینه و هدف: با جراحی باز پیوند عروق کرونر قلب، خون رسانی قلبی بهبود مییابد، اما روند بهبودی زمانی کامل میشود که با انجام فعالیتبدنی و رژیم غذایی مناسب؛ نیمرخ لیپیدی بهبود یابد. هدف این پژوهش، بررسی تاثیر یک دوره تمرین ترکیبی بر سطوح پلاسمایی آپولیپوپروتئینB (ApoB)، نیمرخ لیپیدی و ترکیب بدن مردان میانسال پس از عمل پیوند عروق ...
بیشتر
زمینه و هدف: با جراحی باز پیوند عروق کرونر قلب، خون رسانی قلبی بهبود مییابد، اما روند بهبودی زمانی کامل میشود که با انجام فعالیتبدنی و رژیم غذایی مناسب؛ نیمرخ لیپیدی بهبود یابد. هدف این پژوهش، بررسی تاثیر یک دوره تمرین ترکیبی بر سطوح پلاسمایی آپولیپوپروتئینB (ApoB)، نیمرخ لیپیدی و ترکیب بدن مردان میانسال پس از عمل پیوند عروق کرونری بود. روش تحقیق: در این مطالعه نیمه تجربی، 25 مرد میانسال (با میانگین سنی 8/3± 56 سال؛ وزن 13/7± 75 کیلوگرم) که چهار ماه از جراحی آنها گذشته بود، بهصورت هدفمند انتخاب و در دو گروه تمرین (14 نفر) و کنترل (11نفر) تقسیم شدند. گروه تمرین، برنامه تمرین هوازی- مقاومتی را به مدت هشت هفته و سه جلسه در هفته به اجرا در آوردند. هر جلسه تمرین هوازی شامل راه رفتن روی نوارگردان و رکاب زدن روی چرخ کارسنج با شدت 55 تا 80 درصد حداکثر ضربان قلب و هر جلسه تمرین مقاومتی شامل اجرای حرکات اسکوات با توپ فیزیوبال، تاشدن و دور شدن شانه و ران، تا شدن آرنج، و دور شدن و نزدیک شدن پنجه پا به ساق پا با مقاومت کم تا متوسط بود. ترتیب انجام تمرین هوازی و مقاومتی اختیاری بود. قبل و بعد از مداخله، سطوح پلاسمایی ApoB، نیمرخ لیپیدی، و ترکیب بدنی اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی، و در سطح معنیداری 05/0>p تحلیل گردید. یافتهها: تمرین ترکیبی باعث کاهش معنیدار وزن، توده چربی، نمایه توده بدن، سطوح پلاسمایی ApoB، کلسترول، نسبت لیپوپروتئین کم چگال به پرچگال، و شاخص آتروژنیک؛ و افزایش معنیدار لیپوپروتئین پرچگال شد. نتیجه گیری: هشت هفته تمرینات ترکیبی، بهواسطه کاهش وزن، توده چربی بدن، شاخص آتروژنیک و بهبود نیمرخ لیپیدی میتواند در پیشگیری از خطر مجدد سکته قلبی موثر باشد.
الهه پیرعلائی؛ غلامرضا حمیدیان؛ زهرا مهری رخ؛ علیرضا رشیدپور؛ مرتضی نیک خصال
چکیده
زمینه و هدف: میکرو RNAها و مکملهای آنتیاکسیدانی بهعنوان اهداف درمانی بالقوه برای عوارض قلبیعروقی و هایپرگلیسمی ناشی از دیابت مطرح شدهاند. این مطالعه به بررسی اثر تمرین هوازی همراه با عصاره هیدروالکلی میوه قرهقات بر شاخصهای گلایسمیک و بیان miR-195 در بافت قلبی رتهای مبتلا به دیابت نوع دو پرداخته است. روش تحقیق: تعداد 24 موشهای ...
بیشتر
زمینه و هدف: میکرو RNAها و مکملهای آنتیاکسیدانی بهعنوان اهداف درمانی بالقوه برای عوارض قلبیعروقی و هایپرگلیسمی ناشی از دیابت مطرح شدهاند. این مطالعه به بررسی اثر تمرین هوازی همراه با عصاره هیدروالکلی میوه قرهقات بر شاخصهای گلایسمیک و بیان miR-195 در بافت قلبی رتهای مبتلا به دیابت نوع دو پرداخته است. روش تحقیق: تعداد 24 موشهای صحرایی نر نژاد ویستار (میانگین وزنی 20±200 گرم و سن هشت هفته) بهطور تصادفی به چهار گروه کنترل دیابتی، دیابتی+مکمل، دیابتی+تمرین، و دیابتی+مکمل+تمرین تقسیم شدند. دیابت نوع دو با تغذیه رژیم پرچرب و تزریق استرپتوزوتوسین القا شد. گروههای دریافتکننده مکمل، روزانه ۲۵۰ میلیگرم بر کیلوگرم از وزن بدن عصاره قرهقات دریافت کردند. پروتکل تمرینی شامل دویدن روی نوارگردان با سرعت ۱۸ تا ۲۴ متر در دقیقه، به مدت ۳۰ تا ۶۰ دقیقه به مدت هشت هفته و پنج روز در هفته اجرا شد. پس از پایان مداخله، گلوکز، انسولین، مقاومت به انسولین و miR-195 بافت قلبی اندازهگیری شد. برای تحلیل دادهها از آزمون آماری آنالیز واریانس یکراهه با استفاده از نرمافزار SPSS در سطح معنیداری 05/0>p استفاده شد. یافتهها: پس از هشت هفته مداخله، گلوکز خون ناشتا و مقاومت به انسولین در تمامی گروههای مداخله نسبت به گروه کنترل دیابتی کاهش معنی داری نشان داد (p=0/001). سطح انسولین در گروههای دریافتکننده مکمل نسبت به گروههای دیابتی و تمرین بهتنهایی، بهطور معنی داری کاهش یافت (به ترتیب با p=0/002، p=0/001). بیان miR-195 در تمامی گروههای دیابتی+مکمل، دیابتی+تمرین و دیابتی+مکمل+تمرین؛ نسبت به گروه کنترل دیابتی، کاهش معنی داری داشت ( به ترتیب با p=0/001، p=0/001 ،p=0/01). نتیجهگیری: هر دو مداخله تمرین هوازی و مکملدهی قرهقات باعث بهبود شاخصهای گلایسمیک و بیان miR-195 میشوند؛ و ترکیب مکملدهی قرهقات با تمرین هوازی اثرات مطلوبتری بر بیان miR-195 بافت قلبی موشهای صحرایی دیابتی نوع دو دارد.
زهرا یاورپناه؛ علی حسنی؛ معصومه قربانی
چکیده
مقدمه و هدف: استفاده از مکملها و تمرینات ورزشی جهت رفع اختلالات متابولیک و درمان بیماریها رواج یافته است؛ هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر تمرین هوازی فزآینده و مکمل سینبیوتیک بر سختیشریانی و پروتئین واکنشی C (PRC) در زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش تحقیق: در این پژوهش نیمه تجربی، 39 زن مبتلا به دیابت نوع دو بهطور ...
بیشتر
مقدمه و هدف: استفاده از مکملها و تمرینات ورزشی جهت رفع اختلالات متابولیک و درمان بیماریها رواج یافته است؛ هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر تمرین هوازی فزآینده و مکمل سینبیوتیک بر سختیشریانی و پروتئین واکنشی C (PRC) در زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش تحقیق: در این پژوهش نیمه تجربی، 39 زن مبتلا به دیابت نوع دو بهطور تصادفی به سه گروه تمرین هوازی+دارونما، تمرین هوازی+مکمل سینبیوتیک و مکمل سینبیوتیک تقسیم شدند. برنامه تمرینی با شدت 40 تا 70 ضربان قلب ذخیره بهصورت فزاینده در 12 هفته اجرا شد. آزمودنیهای گروه مکمل، یک ساعت پس از صرف ناهار، یک عدد کپسول سینبیوتیک باکانت (109×1 CFU) را مصرف کردند. برای سنجش CRP، قندخون ناشتا، سطح انسولین پلاسما پس از حداقل ۱۰ ساعت ناشتایی، به میزان پنج سیسی خون از سیاهرگ بازویی اخذ گردید و به روش الایزا و با کیتهای مخصوص اندازهگیری شد. از آزمون t زوجی برای مقایسه درونگروهی و از روش تحلیل واریانس یکراهه برای مقایسه تغییرات بین گروهی در سطح معنیداری 05/0>p استفاده شد. یافتهها: پس از مداخله شاخص پاییبازویی (ABI) در گروه تمرین هوازی+دارونما (03/0=p) و تمرین هوازی+مکمل سینبیوتیک (0/02=p) بهطور معنیداری نسبت به پیش آزمون افزایشیافت. همچنین شاخص قلبی-عروقی مچپایی (CAVI) در گروه تمرین هوازی+دارونما (0/002=p) و تمرین هوازی+مکمل سینبیوتیک (02/0=p)؛ و PRC در هر سه گروه تمرین هوازی+دارونما (001/0=p)، تمرین هوازی+مکمل سینبیوتیک (0001/0=p)، و گروه مکمل سینبیوتیک (002/0=p)؛ کاهش معنیداری را نشان داد. با این حال، سطوح سرمی گلوکز ناشتا، انسولین، شاخص مقاومت به انسولین، شاخص توده بدن و درصد چربی بدن در سه گروه تغییر معنیداری نکرد (05/0<p). همچنین، شاخصهای ABI (0/29=p)، CAVI (0/30=p)، PRC (0/48=p)، و انسولین (0/73=p)؛ تفاوت معنیداری بین گروهها نداشت. نتیجهگیری: بهنظر میرسد تمرین هوازی و مصرف سینبیوتیک در زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع دو، میتواند بر روند بهبود شاخصهای سختی شریانی و PRC مؤثر باشد.