علی اصغر مازنی؛ محمد رضا حامدی نیا؛ امیر حسین حقیقی؛ نصرت الله هدایت پور
چکیده
زمینه و هدف: در زمینه انتقال اثر و نوع تمرین مقاومتی- توانی جهت ایجاد سازگاری های مطلوب عصبی- عضلانی در بازیکنان فوتبال همواره اختلاف نظر وجود دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر ۱۲ هفته تمرینات مقاومتی- توانی با بارهای مختلف، بر سازگاری های عصبی- عضلانی بازیکنان فوتبال دانشگاهی بود. روش تحقیق: در این تحقیق نیمه تجربی، ۳۶ آزمودنی ...
بیشتر
زمینه و هدف: در زمینه انتقال اثر و نوع تمرین مقاومتی- توانی جهت ایجاد سازگاری های مطلوب عصبی- عضلانی در بازیکنان فوتبال همواره اختلاف نظر وجود دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر ۱۲ هفته تمرینات مقاومتی- توانی با بارهای مختلف، بر سازگاری های عصبی- عضلانی بازیکنان فوتبال دانشگاهی بود. روش تحقیق: در این تحقیق نیمه تجربی، ۳۶ آزمودنی از ۴ دانشگاه از شهرستان کاشمر انتخاب و به روش نمونه گیری تصادفی، به ۳ گروه مساوی۱۲ نفری شامل گروه بار سبک (70-60 درصد 1RM)، گروه بار متوسط (80-70 درصد 1RM) و گروه بار سنگین (90-80 درصد 1RM) تقسیم گردیدند. برنامه تمرینات مقاومتی- توانی به مدت ۱۲ هفته و هر هفته ۳ جلسه، برای تمام گروه ها اجرا گردید. در مراحل پیش آزمون و پس آزمون، آمپلی تود الکترومایوگرافی و میانگین فرکانس توان در دو عضله پهن خارجی و داخلی، قدرت عضلانی، توان بیهوازی، میانگین و اوج توان انفجاری پایین تنه اندازه گیری شدند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی LSD و آزمون t زوجی در سطح معنیداری 0/05>p مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: اِعمال بار ۹۰-۸۰ درصد (بار سنگین) یک تکرار بیشینه باعث افزایش معنیداری در میانگین فرکانس توان عضله پهن خارجی نسبت به بارهای ۷۰-۶۰ درصد و ۸۰-۷۰ درصد یک تکرار بیشینه شد (به ترتیب با 0/01=p و 0/02=p). به علاوه، اِعمال بار سنگین باعث افزایش معنیداری در مقادیر آمپلی تود الکترومایوگرافیعضلات پهن خارجی (0/01=p) و پهن داخلی (0/006=p) و قدرت عضلانی پایین تنه (0/01=p) نسبت به بار سبک گردید. همچنین اِعمال بار سنگین و متوسط باعث افزایش معنی داری در توان بی هوازی پایینتنه (به ترتیب با 0/0001=p و 0/02=p) نسبت به بار سبک گردیدند. نتیجه گیری: در برنامه ریزی تمرینات مقاومتی- توانی برای تیم های فوتبال، بهتر است از بار سنگین با سرعت بالا و تکرار کم استفاده شود.
حسن نقی زاده؛ محمد علی آذربایجانی؛ مقصود پیری؛ حسن متین همایی
چکیده
زمینه و هدف: یکی از موضوعات مهم توانبخشی ورزشی در افراد مبتلا به سندرم اضافه وزن، افزایش عملکرد عضلانی و تعدیل پاسخهای درد عضلانی متعاقب فعالیتهای بدنی با مصرف گیاهان دارویی است. لذا، هدف از این پژوهش بررسی تاثیر تمرین مقاومتی غیرخطی و مکمل اسید گلیسیریزیک بر عملکرد عضلانی و درد عضلانی ادراک شده در مردان جوان دارای اضافه ...
بیشتر
زمینه و هدف: یکی از موضوعات مهم توانبخشی ورزشی در افراد مبتلا به سندرم اضافه وزن، افزایش عملکرد عضلانی و تعدیل پاسخهای درد عضلانی متعاقب فعالیتهای بدنی با مصرف گیاهان دارویی است. لذا، هدف از این پژوهش بررسی تاثیر تمرین مقاومتی غیرخطی و مکمل اسید گلیسیریزیک بر عملکرد عضلانی و درد عضلانی ادراک شده در مردان جوان دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق: در یک کارآزمایی نیمه تجربی، 32 مرد جوان دارای اضافه وزن (میانگین سن: 1/52±22/25 سال و شاخص توده بدن: 0/65±26/90 کیلوگرم بر مترمربع) به صورت داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند و به طور تصادفی در چهار گروه: تمرین مقاومتی غیرخطی+مکمل اسید گلیسیریزیک (8=n)، تمرین مقاومتی غیرخطی+دارونما (8=n)، مکمل اسید گلیسیریزیک (8=n) و کنترل (8=n) جای گرفتند. برنامه تمرینی به مدت 8 هفته و هفتهای 3 جلسه اجرا شد. قبل و بعد از 8 هفته، شاخصهای عملکرد عضلانی با روش یک تکرار بیشینه و درد عضلانی ادراک شده با مقیاس درک درد مکگیل اندازهگیری شدند. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای آماری آنالیز واریانس با اندازهگیریهایمکرر، آنالیز واریانس دوراهه، آنالیز واریانس یک-راهه و ضریب همبستگی پیرسون در سطح معنیداری 0/05>p استفاده گردید. یافتهها: نتایج نشان داد که درد عضلانی ادراک-شده در فواصل زمانی بلافاصله، 24، 48 و 72 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، نسبت به پیشآزمون و گروه کنترل کاهش معنیدار داشت (0/0001 =p). عملکرد عضلانی نسبت به پیشآزمون افزایش معنیدار داشت (0/0001 =p). بین درد عضلانی ادراک شده با شاخص توده بدن و توده بدون چربی رابطه معکوس معنیدار مشاهده شد (0/02 =p). نتیجهگیری: تمرین مقاومتی غیرخطی همراه با مصرف مکمل اسید گلیسیریزیک به جهت حصول نتایج سودمند، میتواند بخش مهمی از برنامه توان-بخشی ورزشی افراد دارای اضافه وزن قرار گیرد.
نبی شمسائی
چکیده
زمینه و هدف: محدودیت جریان خون با تغییرات فیزیولوژیکی متعددی در نورونها همراه است که در نهایت به مرگ سلولی منجر خواهد شد. شواهد نشان میدهد که فعالیت بدنی اثرات محافظت عصبی دارد و میتواند از مغز در برابر آسیب های ناشی از محدودیت جریان خون محافظت کند. این مطالعه با هدف بررسی اثر 4 هفته تمرین استقامتی بر سطح عامل نکروزیس تومور ...
بیشتر
زمینه و هدف: محدودیت جریان خون با تغییرات فیزیولوژیکی متعددی در نورونها همراه است که در نهایت به مرگ سلولی منجر خواهد شد. شواهد نشان میدهد که فعالیت بدنی اثرات محافظت عصبی دارد و میتواند از مغز در برابر آسیب های ناشی از محدودیت جریان خون محافظت کند. این مطالعه با هدف بررسی اثر 4 هفته تمرین استقامتی بر سطح عامل نکروزیس تومور آلفا، اینترلوکین-6 و اینترلوکین-1 بتا هیپوکامپ پس از محدودیت جریان خون- خونرسانی مجدد مغز در موشهای صحرایی نر صورت گرفت. روش تحقیق: تعداد 21 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی به سه گروه کنترل، محدودیت جریان خون و تمرین- محدودیت جریان خون تقسیم شدند. گروه تمرین به مدت 4 هفته، 5 روز در هفته بر روی نوارگردان دویدند. ایسکمی مغزی با انسداد شریانهای کاروتید مشترک به مدت 20 دقیقه ایجاد شد. سطح سایتوکاین ها با روش الایزا اندازه گیری شد. داده ها با آزمون تحلیل واریانس یک سویه و آزمون تعقیبی شفه در سطح معنیداری 0/05≥p، مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. یافته ها: تمرین استقامتی موجب کاهش معنی دار سطح عامل نکروزیس تومور آلفا (0/04=p)، اینترلوکین-6 (0/003=p) و اینترلوکین-1 بتا (0/004=p) شد. نتیجهگیری: تمرین بدنی استقامتی می تواند با کاهش التهاب ناشی از محدودیت جریان خون، در مقابل آسیب ها و اختلالات ناشی از محدودیت جریان خون- خونرسانی مجدد مغز در ناحیه هیپوکامپ، اثر محافظتی داشته باشد.
الهام شفیعی راد؛ امین عیسی نژاد؛ اسماعیل نصیری
چکیده
زمینه و هدف: بر اساس شواهد موجود، فعالیت ورزشی منظم میتواند موجب کاهش التهاب مزمن شود. هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر 8 هفته تمرین استقامتی بر سطح سرمی اینترلوکین 10 و ترکیب بدنی زنان غیرفعال دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق: 22 زن غیرفعال از زنان میانسال شهر پردیس دارای اضافه وزن (25<BMI) به صورت تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. ...
بیشتر
زمینه و هدف: بر اساس شواهد موجود، فعالیت ورزشی منظم میتواند موجب کاهش التهاب مزمن شود. هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر 8 هفته تمرین استقامتی بر سطح سرمی اینترلوکین 10 و ترکیب بدنی زنان غیرفعال دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق: 22 زن غیرفعال از زنان میانسال شهر پردیس دارای اضافه وزن (25<BMI) به صورت تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. برنامه تمرین استقامتی شامل 8 هفته دویدن بر روی نوار گردان با تواتر 3 جلسه در هفته، به مدت 20 تا 30 دقیقه و شدت 50 تا 70 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره بود. ارزیابی های جسمانی و نمونه گیری خونی در حالت ناشتا، 48 ساعت قبل و بعد از برنامه تمرین استقامتی انجام شد. جهت سنجش اینترلوکین 10 از روش الایزا استفاده شد. برای استخراج نتایج از آزمون آنکوا در سطح معنی داری 05/0>p استفاده شد. یافته ها: درصد چربی (002/0=p)، شاخص توده بدنی (01/0=p) و نسبت دور کمر به دور لگن (04/0=p) گروه تجربی نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری نشان داد، در حالیکه توده بدون چربی (11/0=p) و سطح سرمی اینترلوکین 10 (52/0=p) تغییر معنی دار نکرد. نتیجه گیری: فعالیت ورزشی استقامتی از طریق بهبود ترکیب بدنی میتواند نقش مهمی در پیشگیری از ابتلا به بیماری های مرتبط با اضافه وزن و چاقی داشته باشد؛ اما برای برای دست یابی به اثرات ضد التهابی این نوع فعالیت ورزشی، احتمالا به مطالعات بیشتری نیاز است.
نسرین نیازی نژاد؛ عبدالحسین پرنو؛ رسول اسلامی
چکیده
زمینه و هدف: تاثیر زمان بندی بر سازگاریهای تمرینی مورد تایید قرار گرفته است؛ اما موثرترین روش برای توسعه قدرت و استقامت در طیف گستردهای از جمعیتها هنوز به خوبی شناخته نشده است؛ از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر دو مدل تمرین مقاومتی با زمان بندی خطی و غیرخطی بر قدرت و استقامت عضلانی دختران نوجوان تمریننکرده میباشد. روش ...
بیشتر
زمینه و هدف: تاثیر زمان بندی بر سازگاریهای تمرینی مورد تایید قرار گرفته است؛ اما موثرترین روش برای توسعه قدرت و استقامت در طیف گستردهای از جمعیتها هنوز به خوبی شناخته نشده است؛ از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر دو مدل تمرین مقاومتی با زمان بندی خطی و غیرخطی بر قدرت و استقامت عضلانی دختران نوجوان تمریننکرده میباشد. روش تحقیق: 23 دختر نوجوان تمرین نکرده به طور تصادفی در سه گروه گواه، تمرین با زمان بندی خطی و تمرین با زمان بندی غیرخطی قرار گرفتند. زمانبندی خطی شامل کاهش حجم تمرین و افزایش شدت تمرینات همزمان با پیشرفت تمرینی است و زمانبندی غیرخطی شامل افزایش و کاهش شدت و حجم تمرینات در طول چرخههای تمرینی است. قدرت عضلانی بالاتنه و پائینتنه آزمودنیها به ترتیب از طریق آزمون یک تکرار بیشینه (1RM) در حرکات پرسسینه و پرسپا؛ و استقامت عضلانی بالاتنه و پایین تنه به ترتیب از طریق شنای روی دست و اجرای حرکت اسکات؛ 48 ساعت قبل و بعد از 8 هفته ارزیابی شدند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش آماری آنالیز کوواریانس استفاده شد و سطح معتی داری 0/05> pدر نظر گرفته شد. یافتهها: تحلیل دادهها نشان داد که تمرینات خطی و غیرخطی باعث افزایش معنیدار قدرت عضلانی بالاتنه و پایینتنه، استقامت عضلانی بالاتنه (0/001>p)، استقامت عضلانی پائینتنه و کاهش درصدچربی (0/05>p) شد. علاوهبراین، گروه خطی موجب افزایش بیشتر قدرت عضلانی پایینتنه و گروه غیرخطی موجب افزایش بیشتر استقامت عضلانی بالاتنه شده است (0/05>p). نتیجهگیری: هر چند قدرت و استقامت عضلانی در نتیجه هر دو مدل تمرین مقاومتی خطی و غیرخطی بهبود مییابند؛ مدل تمرین مقاومتی خطی، روش تمرین مناسبتری برای بهبود قدرت عضلانی پایینتنه و مدل تمرین مقاومتی غیرخطی، روش تمرین مناسبتری برای بهبود استقامت عضلانی بالاتنه در دختران نوجوان تمرین نکرده میباشد.
محمد کریمی؛ فاطمه صفاپور
چکیده
زمینه و هدف: سروتونین و دوپامین، انتقال دهنده های عصبی مونوآمینی مؤثر در کنترل احساسات و اشتها می باشند. هدف از مطالعه حاضر تعیین اثر 8 هفته تمرینات منتخب یوگا بر سطوح سروتونین و دوپامین زنان چاق غیر ورزشکار بود. روش تحقیق: در این مطالعه نیمه تجربی، 20 زن چاق غیرورزشکار با شاخص توده بدنی برابر و یا بیشتر از 30 کیلوگرم بر مترمربع و دامنه ...
بیشتر
زمینه و هدف: سروتونین و دوپامین، انتقال دهنده های عصبی مونوآمینی مؤثر در کنترل احساسات و اشتها می باشند. هدف از مطالعه حاضر تعیین اثر 8 هفته تمرینات منتخب یوگا بر سطوح سروتونین و دوپامین زنان چاق غیر ورزشکار بود. روش تحقیق: در این مطالعه نیمه تجربی، 20 زن چاق غیرورزشکار با شاخص توده بدنی برابر و یا بیشتر از 30 کیلوگرم بر مترمربع و دامنه سنی 25 تا 35 سال، برای شرکت در تحقیق داوطلب شدند. آزمودنی ها به طور تصادفی در دو گروه مساوی 10 نفره شامل گروه کنترل (بدون فعالیت بدنی منظم) و گروه تجربی (تمرینات منتخب یوگا) تقسیم گردیدند. گروه تجربی به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 60 تا 75 دقیقه تمرینات منتخب یوگا را به اجرا درآوردند. قبل و بعد از مداخله تمرینی، از همه شرکت کنندگان نمونه خونی از ورید کوبیتال در حالت 12 ساعت ناشتایی گرفته شد. سطوح سروتونین و دوپامین با روش الایزا مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج با استفاده از روش آزمون t زوجی و کوواریانس در سطح معنی داری 0/05>p استخراج گردید. یافته ها: اجرای 8 هفته تمرینات منتخب یوگا منجر به افزایش معنی دار در سطوح سروتونین (0/02=p) و دوپامین (0/001=p) گروه تجربی نسبت به گروه کنترل گردید. نتیجه گیری: به نظر می رسد انجام تمرینات یوگا می تواند اثرات مثبتی بر برخی انتقال دهنده های عصبی مؤثر در رفتارهای دریافت غذا و اشتها در زنان چاق داشته باشد.
عباس پورحیدری؛ فرهاد رحمانی نیا
چکیده
زمینه و هدف: با وجود اهمیت آمادگی جسمانی مطلوب برای افراد نظامی و انتظامی، نشان داده شده است که چاقی و افزایش وزن در نیروهای نظامی و انتظامی رو به گسترش است. هدف کلی پژوهش حاضر، بررسی آثار تمرین هوازی و بی تمرینی بر شاخص مقاومت به انسولین، نیمرخ لیپیدی و ترکیب بدنی مردان دارای اضافه وزن نیروی انتظامی بود. روش تحقیق: تعداد 40 نفر از مردان ...
بیشتر
زمینه و هدف: با وجود اهمیت آمادگی جسمانی مطلوب برای افراد نظامی و انتظامی، نشان داده شده است که چاقی و افزایش وزن در نیروهای نظامی و انتظامی رو به گسترش است. هدف کلی پژوهش حاضر، بررسی آثار تمرین هوازی و بی تمرینی بر شاخص مقاومت به انسولین، نیمرخ لیپیدی و ترکیب بدنی مردان دارای اضافه وزن نیروی انتظامی بود. روش تحقیق: تعداد 40 نفر از مردان نیروی انتظامی دارای اضافه وزن با میانگین سنی6/3±29/8 سال، قد 6±175/5 سانتی متر، وزن 6/2±87/42 کیلوگرم و شاخص توده بدن 4/4±28/55؛ به صورت هدفمند در تحقیق شرکت کردند و به طور تصادفی به دو گروه 20 نفری شامل گروه تمرینات هوازی و یک گروه شاهد تقسیم گردیدند. برنامه تمرینی هوازی مشتمل بر دویدن مداوم با روند ثابت به مدت 8 هفته، سه جلسه در هفته، با شدت 65 تا 75 درصد حداکثر ضربان قلب، به مدت 20 دقیقه در هر جلسه و افزایش یک دقیقه ای به زمان تمرین در هر جلسه؛ اجرا شد. پس از انجام پروتکل تمرینات هوازی توسط گروه تجربی و آزمون گیری برای بار دوم، آزمودنی ها به مدت 6 هفته در شرایط بی تمرینی قرار گرفتند. بعد از 6 هفته بی تمرینی، تمامی آزمون ها تکرار شدند. برای مطالعه اثر درون گروهی و بین گروهی، از آزمون آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی توکی در سطح 0/05≥p استفاده شد. یافته ها: اجرای 8 هفته تمرین هوازی موجب کاهش معنی دار مقاومت به انسولین (0/003=p)، درصد چربی (0/001=p)، شاخص توده بدن (0/004=p)، و بهبودی نیمرخ لیپیدی (0/05>p) شد؛ اما پس از 6 هفته بی تمرینی، تمامی سازگاری های ایجاد شده حالت اولیه قبل از تمرین برگشت. نتیجه گیری: تمرین هوازی مداوم و منظم می تواند در بهبود عوامل خطرزای قلبی – عروقی در نیروهای انتظامی موثر باشد، در حالی که با بی تمرینی، این آثار مثبت از بین می رود.
مجید وحیدیان؛ آزیتا منفرد؛ مهدی مقرنسی
چکیده
زمینه و هدف: بافت چربی بهعنوان یک بافت اندوکرین، محل تولید بیش از 50 سایتوکاین و سایر مولکولهایی است که در فرآیندهای ایمنی و التهابی بدن دخیل میباشند. هدف این مطالعه بررسی اثر تعاملی تمرین روی چرخ کارسنج و مصرف عصاره ضدالتهابی گزنه، بر تغییرات برخی شاخصهای التهابی مرتبط با چاقی در زنان دچار اضافهوزن و چاق بود. روش تحقیق: تعداد ...
بیشتر
زمینه و هدف: بافت چربی بهعنوان یک بافت اندوکرین، محل تولید بیش از 50 سایتوکاین و سایر مولکولهایی است که در فرآیندهای ایمنی و التهابی بدن دخیل میباشند. هدف این مطالعه بررسی اثر تعاملی تمرین روی چرخ کارسنج و مصرف عصاره ضدالتهابی گزنه، بر تغییرات برخی شاخصهای التهابی مرتبط با چاقی در زنان دچار اضافهوزن و چاق بود. روش تحقیق: تعداد 46 نفر زن دارای اضافهوزن و چاق با BMI بزرگتر از 25 کیلوگرم بر مترمربع و دامنه سنی 45-25 سال بهصورت هدفمند انتخاب و بهطور تصادفی به 4 گروه شامل گروههای تمرین + گزنه (12 نفر با میانگین نمایه توده بدن 4/83±31/28)، تمرین + دارونما (12 نفر با میانگین نمایه توده بدن 3/11±30/34)، گزنه (11 نفر با میانگین نمایه توده بدن 4/22±29/66) و دارونما (11 نفر با میانگین نمایه توده بدن 2/63±29/79) تقسیم شدند. تمرین هوازی شامل فعالیت به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته، هر جلسه 16 تا 30 دقیقه با شدت 55 تا 75 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره بهصورت رکاب زدن روی چرخ کارسنج بود. شرکتکنندگان در دو گروه مصرفکننده گزنه روزانه 8 میلیلیتر عصاره هیدروالکلی گزنه دریافت نمودند و دارونمای مورداستفاده نیز ترکیبی از آب و رنگ مشابه عصاره به میزان روزانه 8 میلیلیتر بود. دادهها با آزمونهای کولموگروف – اسمیرنوف، آنالیز واریانس یکسویه و t وابسته در سطح معنیداری 05/0p≤ تحلیل شد. یافتهها: نتایج نشان داد که پس از 8 هفته مداخله، مقادیر عامل نکروز دهنده تومور آلفا در گروههای تمرین + گزنه (0/005=p)، تمرین + دارونما (0/04=p) و گزنه (0/02=p) بهطور معنیدار کاهش یافت. همچنین 8 هفته مداخله موجب کاهش معنیدار IL-6 در گروههای تمرین + گزنه (0/03=p) و تمرین + دارونما (0/004=p) گردید؛ درحالیکه در گروه دارونما افزایش معنیداری داشت (0/01=p). نتیجهگیری: تمرین هوازی روی چرخ کارسنج بهعنوان یک شیوه غیرتهاجمی و مصرف عصاره گزنه بهعنوان یک مکمل گیاهی، میتوانند بهتنهایی و بهصورت ترکیبی، شاخصهای التهابی را در افراد دارای اضافهوزن یا چاق تعدیل نمایند.
علی رضا حسینی کاخک؛ شهناز نصرابادی؛ امیرحسین حقیقی؛ اکرم شریفی مقدم
چکیده
زمینه و هدف: افراد مبتلا به کم توانی ذهنی معمولا از آمادگی جسمانی پایین و ترکیب بدنی نامناسب برخوردارند. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر یک دوره تمرین ورزشی بر ترکیب بدنی و آمادگی جسمانی دختران کمتوان ذهنی بود. روش تحقیق: تعداد 22 دختر حرفه آموز یک مرکز توانبخشی خصوصی (دامنه سنی: 30-22 سال، ضریب هوشی: 70-50) به صورت تصادفی به دو گروه کنترل ...
بیشتر
زمینه و هدف: افراد مبتلا به کم توانی ذهنی معمولا از آمادگی جسمانی پایین و ترکیب بدنی نامناسب برخوردارند. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر یک دوره تمرین ورزشی بر ترکیب بدنی و آمادگی جسمانی دختران کمتوان ذهنی بود. روش تحقیق: تعداد 22 دختر حرفه آموز یک مرکز توانبخشی خصوصی (دامنه سنی: 30-22 سال، ضریب هوشی: 70-50) به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل دو بخش مقاومتی و هوازی، به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 90 دقیقه اجرا شد. بخش مقاومتی شامل تمرینات با کش لاستیکی و تمرینات تحمل وزن بدن (به رعایت اصل اضافه بار) و تمرینات هوازی شامل راه رفتن، دویدن، بازی آزاد و حرکات ریتمیک بود. قبل و بعد از برنامه تمرینی، آزمون های ترکیب بدن، قدرت عمومی و توان هوازی به عمل آمد. داده ها با استفاده از آزمون های t وابسته و مستقل با کمک نرم افزار SPSS نسخه 18 تجزیه و تحلیل گردید و سطح معنی داری آزمونها 0/05>p در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه کنترل و تجربی تفاوت معنی داری در وزن (0/63=p)، شاخص توده بدنی (0/19=p)، توده بدون چربی (0/81=p)، توده چربی (0/37=p) و حداکثر اکسیژن مصرفی اندازه گیری شده با آزمون شاتل ران (0/26=p) وجود ندارد؛ اما تمرین ورزشی به اجرا درآمده باعث افزایش معنیدار قدرت عمومی (0/001=p) شرکت کنندگان گردید. نتیجه گیری: تمرین ترکیبی مشتمل بر تمرینات مقاومتی هوازی، می تواند قدرت عضلانی دختران کم توان ذهنی را بهبود بخشد، اما برای بهبودی ترکیب بدنی و توان هوازی آن ها کفایت نمی کند. از این رو پیشنهاد می شود تمرینات ورزشی به عنوان بخشی از برنامه روزانه مراکز توانبخشی با تاکید بر مدت مناسب و شدت مطلوب، طراحی و اجرا شود.
نیکو خسروی؛ رحمان سوری؛ سیدعباس میرشفیعی؛ فهیمه قلی جانی
چکیده
زمینه و هدف: پروتئین شبه آنژیوپویتین-4 (ANGPTL4) یکی از تنظیم گرهای نوظهور متابولیسم چربی هاست که در بروز بیماری های همراه با چاقی نظیر بیماریهای قلبی- عروقی نقش دارد؛ بنابراین هدف از تحقیق حاضر، تاثیر 12 هفته تمرین استقامتی بر سطوح سرمی ANGPTL4 و نیمرخ لیپیدی در زنان چاق 65-50 ساله بود. روش تحقیق: 18 زن چاقِ یائسه و کم تحرک ...
بیشتر
زمینه و هدف: پروتئین شبه آنژیوپویتین-4 (ANGPTL4) یکی از تنظیم گرهای نوظهور متابولیسم چربی هاست که در بروز بیماری های همراه با چاقی نظیر بیماریهای قلبی- عروقی نقش دارد؛ بنابراین هدف از تحقیق حاضر، تاثیر 12 هفته تمرین استقامتی بر سطوح سرمی ANGPTL4 و نیمرخ لیپیدی در زنان چاق 65-50 ساله بود. روش تحقیق: 18 زن چاقِ یائسه و کم تحرک (شاخص تودۀ بدنی بیشتر از 30 کیلوگرم/مترمربع) به طور تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی در 12 هفته تمرین استقامتی شامل دویدن روی نوارگردان با شدت 80-60 درصد حداکثر ضربان قلب شرکت کردند. سطوح سرمی ANGPTL4، نیمرخ لیپیدی و شاخص های ترکیب بدنی قبل و 24 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین؛ اندازه گیری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون های t وابسته، t مستقل و ضریب همبستگی پیرسون در سطح معنی داری 0/05>p انجام گرفت. یافته ها: بر اساس نتایج آزمون t وابسته، سطوح ANGPTL4 (p=0/04)، کلسترول تام (0/01=p)، تریگلیسرید (0/03=p) و لیپوپروتئین بسیار کم چگالی (0/01=p) بعد از 12 هفته تمرین استقامتی به طور معنی دار کاهش یافت؛ با این حال آزمون t مستقل تفاوت معنی داری را بین تغییرات هیچ یک از شاخص های خونی، در دو گروه تجربی و گروه کنترل نشان نداد (0/05<p). بین سطوح اولیه و تغییرات ANGPTL4 با سطوح اولیه و تغییرات نیمرخ لیپیدی، رابطۀ معنی داری به دست نیامد (0/05<p)؛ و از بین شاخص های ترکیب بدنی، فقط با تغییرات محیط کمر رابطه مثبت معنی داری مشاهده گردید (0/04=p). نتیجه گیری: تمرین استقامتی مزمن در تنظیم سطح سرمی ANGPTL4 و بهبود نیمرخ لیپیدی در زنان چاق یائسه کم تحرک نقش دارد و سبب کاهش خطر بیماری های قلبی- عروقی می گردد.
محمدعلی قرائت؛ علی رضا رمضانی
چکیده
زمینه و هدف: تمرینات تناوبی اثرات متفاوتی بر شاخص های فیزیولوژیک و عملکردی ورزشکاران دارد. همچنین اثرات متنوعی بر عوامل خونی موثر بر عملکرد در پی این تمرینات گزارش گردیده است. بنابراین، مطالعه حاضر قصد دارد به بررسی اثر دو نوع تمرین تناوبی بر شاخصهای عملکردی و عوامل خونی پاروزنان نخبه مرد و مقایسه آن با تمرین سنتی بپردازد. ...
بیشتر
زمینه و هدف: تمرینات تناوبی اثرات متفاوتی بر شاخص های فیزیولوژیک و عملکردی ورزشکاران دارد. همچنین اثرات متنوعی بر عوامل خونی موثر بر عملکرد در پی این تمرینات گزارش گردیده است. بنابراین، مطالعه حاضر قصد دارد به بررسی اثر دو نوع تمرین تناوبی بر شاخصهای عملکردی و عوامل خونی پاروزنان نخبه مرد و مقایسه آن با تمرین سنتی بپردازد. روش تحقیق: تعداد 30 پاروزن نخبه با میانگین سنی 3/60±22/40 سال، حاضر در اردوهای ملی در سال 1393 به طور تصادفی در سه گروه تمرین تناوبی فزآینده، تناوبی یکنواخت و سنتی استقامتی قرار گرفتند. اکسیژن مصرفی بیشینه، میانگین سرعت ارگومتر (vRmax)، بیشترین زمان فعالیت ارگومتر در سرعت میانگین (TvRmax)، ضربان قلب و لاکتات خون پس از آزمون بیشترین زمان فعالیت ارگومتر در دو مرحله پیش و پسآزمون اندازهگیری شد. طول دوره تمرین در سه گروه تناوبی فزآینده، تناوبی یکنواخت و سنتی؛ 8 هفته طول کشید. شاخص های خونی شامل سلول های قرمز خون، هماتوکریت، هموگلوبین و میانگین تخریب هموگلوبین با دستگاه آنالیزگر خون اندازهگیری شدند. از روش تحلیل واریانس یک سویه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنی داری 0/05>p برای استخراج نتایج استفاده شد. یافتهها: بهبود معنی داری در اکسیژن مصرفی بیشینه (به ترتیب با 0/0001=p و 0/03=p)، vRmax (به ترتیب با 0/02=p و 0/02=p)، و TvRmax (به ترتیب با p=0/01 و 0/03=p) در دو گروه تمرین فزآینده و یکنواخت مشاهده شد. میانگین برون ده توان نیز در گروه تمرین فزآینده (0/02=p) و یکنواخت (0/03=p) بهبود یافت؛ اما تغییرات در عوامل هموریولوژیک بین سه گروه تفاوت معنی داری نداشت (05/0<p). نتیجه گیری: تمرینات تناوبی فزآینده و یکنواخت موجب ارتقای سطح عملکرد پاروزنان میگردند؛ اما تمرین تناوبی فزآینده در میزان تحمل فعالیت شدید در آستانه لاکتات، بهبودی بیشتری ایجاد می کند.
محسن محمدنیا احمدی؛ حمید رجبی
چکیده
زمینه و هدف: غوطه وری در آب سرد روشی برای بازگشت به حالت اولیه از مسابقه یا تمرین می باشد. اثربخشی کوتاه مدت غوطه وری بر بازگشت به حالت اولیه در مطالعات بسیاری بررسی شده و نتایج منفاوتی گزارش شده است؛ با این حال ابعاد سازش گونه آن تا حد زیادی مورد غفلت واقع شده است. بنابراین هدف پژوهش حاضر، بررسی اثرات غوطه وری در آب با دمای ...
بیشتر
زمینه و هدف: غوطه وری در آب سرد روشی برای بازگشت به حالت اولیه از مسابقه یا تمرین می باشد. اثربخشی کوتاه مدت غوطه وری بر بازگشت به حالت اولیه در مطالعات بسیاری بررسی شده و نتایج منفاوتی گزارش شده است؛ با این حال ابعاد سازش گونه آن تا حد زیادی مورد غفلت واقع شده است. بنابراین هدف پژوهش حاضر، بررسی اثرات غوطه وری در آب با دمای سرد و معتدل طولانی مدت پس از تمرین، بر سازگاری های تمرین مقاومتی می باشد. روش تحقیق: 32 موش صحرایی نر نژاد اسپراگ - داولی (8 هفته ای) به طور تصادفی به چهار گروه مساوی شامل کنترل (22/50±208/52 گرم)، تمرین مقاومتی (26/70±208/87 گرم)، تمرین مقاومتی و غوطه وری در آب با دمای ˚C 27 (208/37±16/30 گرم) و تمرین مقاومتی و غوطه وری در آب با دمای ˚C 14 (218/75±33/20 گرم) تقسیم شدند. تمرین به مدت 8 هفته، 3 روز در هفته، با 3 نوبت 5 تکراری بالا رفتن از نردبان اجرا شد و مقاومت از طریق اتصال کیسه محتوی وزنه به دم حیوان اعمال گردید. در انتهای هر جلسه، موشهای گروه 3 و 4 به ترتیب درون استخر آبی با دمای ˚C27 و ˚C14 به مدت 6 دقیقه قرار گرفتند. حداکثر قدرت بالا رفتن موش از نردبان در شروع و در جلسه آخر اندازه گیری شد. 24 ساعت پس از جلسه تمرینی آخر و پس از بی هوشی، عضله نعلی و خم کننده دراز انگشتان (FHL) موش ها برداشته و وزن شد. بافت چربی زیر جلدی شکمی- کشاله ای نیز به سرعت جدا و بلافاصله وزن شد. داده ها با استفاده از روش آنالیز واریانس یکطرفه و در سطح معنی داری 0/05>p مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که میزان وزن چربی زیر جلدی - شکمی (0/01=p)، وزن نسبی عضلات نعلی و FHL (p=0/01) و حداکثر قدرت بالا رفتن از نردبان (0/001=p) در گروه ها بطور معنی داری از نظر آماری با یکدیگر متفاوت هستند؛ به گونه ای که در تمامی موارد، این شاخص ها در گروه تمرین مقاومتی و غوطهوری در آب معتدل، بهبودی بیشتری دارد. نتیجه گیری: غوطه وری در آب معتدل (با دمای ˚C27) می تواند بر سازگاریهای طولانی مدت تمرین مقاومتی در موش ها اثرگذار باشد؛ استفاده از این دما برای مداخلات غوطه وری ورزشکاران پیشنهاد می گردد.