حوریه کریمی؛ مهتاب معظمی؛ علی یعقوبی؛ صادق عباسیان
چکیده
زمینه و هدف: بیماری آلزایمر به عنوان شایعترین بیماری تحلیل برندۀ مغزی وابسته به سن تعریف میشود. لذا، هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثر رژیمهای با و بدون محدودیت کالریک به همراه تمرین تداومی، بر بیان ژنهای منتخب موثر در بیماری آلزایمر در رتهای نر پیر بود. روش تحقیق: برای این منظور، 36 سر رت نر پیر (26 ماهه با میانگین وزن 3/41 ± ...
بیشتر
زمینه و هدف: بیماری آلزایمر به عنوان شایعترین بیماری تحلیل برندۀ مغزی وابسته به سن تعریف میشود. لذا، هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثر رژیمهای با و بدون محدودیت کالریک به همراه تمرین تداومی، بر بیان ژنهای منتخب موثر در بیماری آلزایمر در رتهای نر پیر بود. روش تحقیق: برای این منظور، 36 سر رت نر پیر (26 ماهه با میانگین وزن 3/41 ± 8/437 گرم) به طور تصادفی به چهار گروه کنترل، تمرین تداومی، تمرین تداومی با محدودیت کالریک، و محدودیت کالریک تقسیم شدند. تمرینات تداومی به مدت هشت هفته و پنج جلسه در هفته (10 دقیقه الی 20 دقیقه) با رعایت اصل اضافه بار بر روی نوارگردان انجام شد. همچنین، محدودیت کالری در ابتدا با کاهش 30 درصدی و سپس 20 درصد ی در غذای مصرفی اعمال گردید. بافت برداری از مغز 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین و بیان ژنها با روش RT-PCR بررسی شد. همچنین، جهت تحلیل نتایج از روش آماری ANOVA با آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. یافتهها: یافتهها حاکی از وجود تغییرات بین گروهی معنیدار در بیان ژن تائو بود (02/0=p). همچنین، تفاوت معنیداری در بیان ژن آمیلوئید بتا و سطوح انسولین رتهای نر پیر وجود نداشت (486/0 = p). نتیجهگیری: به طور کلی تمرین تداومی با و بدون محدودیت کالریک، نتوانست به تغییر معنی دار در بیان ژن پروتئین پیش ساز آمیلوئید بتا منجر شود. اما نتایج تحقیق بیانگر تغییرات معنادار در بیان ژن تائو در بافت مغز رتهای نر سالمند ترجیحا با هدف پیشگیری از آلزایمر بود.
علیرضا قمری؛ مهران قهرمانی؛ ناهید محمدی جاوید
چکیده
زمینه و هدف: سبک زندگی غیر فعال با خطر بالای چاقی، افزایش مقاومت به انسولین و بیماریهای قلبی عروقی همراه است؛ در حالی که مداخله تغذیهای در کنار اجرای برنامههای تمرینی، نقش مهمی در اصلاح آن دارد. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه تاثیر دو نوع تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) و تمرین تداومی با شدت متوسط (MICT) همراه با مصرف اسانس نعناع، بر ...
بیشتر
زمینه و هدف: سبک زندگی غیر فعال با خطر بالای چاقی، افزایش مقاومت به انسولین و بیماریهای قلبی عروقی همراه است؛ در حالی که مداخله تغذیهای در کنار اجرای برنامههای تمرینی، نقش مهمی در اصلاح آن دارد. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه تاثیر دو نوع تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) و تمرین تداومی با شدت متوسط (MICT) همراه با مصرف اسانس نعناع، بر ترکیب بدنی و سطح سرمی نسفاتین-1 مردان دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق: تعداد 48 مرد غیر ورزشکار سالم دارای اضافه وزن (با شاخص توده بدنی 25 تا 30 کیلوگرم/متر مربع) در دامنه سنی 25 تا 35 سال، ساکن شهر کرمانشاه به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به شش گروه مساوی (هر گروه 8 نفر) شامل گروه 1) دارونما، 2) نعناع، 3) MICT + دارونما، 4) HIIT + دارونما، 5) MICT + نعناع، و 6) HIIT + نعناع؛ تقسیم شدند. مداخلات به مدت شش هفته انجام شد . پروتکل های MICT و HIIT به ترتیب با شدت 60 تا 75 درصد و 90 تا 100 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره با تکرار سه جلسه در هفته به اجرا درآمدند وگروه های مکمل نیز 50 میکرولیتر اسانس نعناع در ترکیب با 500 میلی لیتر آب روزانه مصرف کردند. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخة 19 با روش آماری تحلیل واریانس آمیخته در یک طرح ششگروه و دو زمان در سطح معنیداری 05/0≥p مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: پروتکل MICT و HIIT (هر دو) باعث کاهش معنی دار درصد چربی بدن مردان دارای اضافه وزن شدند (05/0<p)؛ با این وجود، ترکیب این دو پروتکل تمرینی با اسانس نعناع، بر توده بدون چربی و نسفاتین-1 تاثیر معنی داری نداشتند (05/0<p). نتیجهگیری: زمان شش هفته مداخله با مشخصات به اجرا و مصرف اسانس نعناع (با دوز مصرفی) به صورت مجزا و در ترکیب با پروتکلهای MICT و HIIT؛ برای بهبود نسفاتین-1 و توده بدون چربی مردان دارای اضافه وزن کافی نبود.
زهره بخشی؛ شیلا نایبی فر؛ عباس صالحی کیا؛ حسین نخعی
چکیده
زمینه و هدف: کنترل چاقی از اجزای مهم بهداشت عمومی به حساب میآید و فعالیت ورزشی با هدف پیشگیری و درمان چاقی، از راهکارهای مهم توصیه شده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر 8 هفته دویدن تداومی بر غلظت سرمی پروتئین شبه متئورین و اینترلوکین-6 (IL-6) در رت های نر مبتلا به سندرم متابولیک بود. روش تحقیق: پژوهش حاضر از نوع تجربی بود. تعداد 24سر رت ...
بیشتر
زمینه و هدف: کنترل چاقی از اجزای مهم بهداشت عمومی به حساب میآید و فعالیت ورزشی با هدف پیشگیری و درمان چاقی، از راهکارهای مهم توصیه شده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر 8 هفته دویدن تداومی بر غلظت سرمی پروتئین شبه متئورین و اینترلوکین-6 (IL-6) در رت های نر مبتلا به سندرم متابولیک بود. روش تحقیق: پژوهش حاضر از نوع تجربی بود. تعداد 24سر رت نر نژاد ویستار 6 هفتهای با وزن 180-150 گرم، بهطور تصادفی به دو گروه رژیم غذایی استاندارد (SD, n=8) و رژیم غذایی با چربی بالا (HFD, n=16) تقسیم شدند و به مدت 12 هفته تحت رژیم غذایی قبل از ورزش قرار گرفتند. بعد از این دوره، 8 سر رت از گروه (SD) و 8 سر رت از گروه HFD انتخاب شدند تا وضعیت سندرم متابولیک از طریق سنجش سرمی نیمرخ لیپید و انسولین تایید شود. سپس 16 رت گروه (HFD) به طور تصادفی به دو گروه کنترل سندرم متابولیک (Ctr+MetS, n=8) و تمرین تداومی (CT, n=8) تقسیم گردیدند. پروتکل دویدن تداومی هوازی با شدتی معادل 75-65 درصد حداکثر سرعت از هفته اول تا هفته هشتم اجرا شد. در پایان هفته هشتم، مقادیر سرمی پروتئین شبه متئورین و IL-6 با استفاده از کیت های ویژه رت شرکت زلبایو کشور آلمان مورد سنجش قرار گرفتند. آزمون آماری تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی برای بررسی تغییرات بین گروهی بکار گرفته شد. دادهها با کمک نرم افزار SPSS نسخه 20 در سطح معنی داری 05/p≤0 تحلیل شدند. یافتهها: انجام 8 هفته دویدن تداومی نتوانست بر سطح سرمی متئورین تاثیر معنی داری (افزایش غیرمعنی دار) داشته باشد (09/0=p)؛ با این حال، سطح سرمی IL-6 در گروه سندرم متابولیک افزایش معنیداری داشت (001/0=p). نتیجه گیری: به نظر میرسد 8 هفته دویدن تداومی اثرات اندکی بر تنظیم التهاب ناشی از چاقی از طریق تنظیم شاخص سرمی پروتئین شبه متئورین و IL-6داشته باشد.
محسن جعفری
چکیده
زمینه و هدف: گیرنده های بتا و گامای فعال شونده با تکثیرکننده پراکسیزوم (PPARβ و PPARγ) محرک بیان ژن های درگیر در انتقال معکوس کلسترول و دفاع آنتی اکسیدانی می باشند، از این رو بیان ژن و افزایش فعالیت این دو ماده می تواند یکی از مکانیزم های مطلوب در پیشگیری از آتروسکلروز باشد. هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی تأثیر تمرینات شدید اینتروال ...
بیشتر
زمینه و هدف: گیرنده های بتا و گامای فعال شونده با تکثیرکننده پراکسیزوم (PPARβ و PPARγ) محرک بیان ژن های درگیر در انتقال معکوس کلسترول و دفاع آنتی اکسیدانی می باشند، از این رو بیان ژن و افزایش فعالیت این دو ماده می تواند یکی از مکانیزم های مطلوب در پیشگیری از آتروسکلروز باشد. هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی تأثیر تمرینات شدید اینتروال (HIIT) و کم شدت تداومی (LICT) پس از رژیم غذایی پرچرب (HFD) بر بیان ژن های PPARβ و PPARγ در موش های نر ویستار بود. روش تحقیق: این تحقیق تجربی شامل دو مرحله چاق کردن با HFD (13 هفته) و تمرین (12 هفته، 5 جلسه در هفته) بود. پس از مرحله چاق کردن، آزمودنی ها به 3 گروه کنترل، تمرین HIIT و تمرین LICT تقسیم شدند. پس از پایان تمرینات، بیان ژن های PPARβ و PPARγ با تکنیک واکنش زنجیره پلیمراز در بافت کبد اندازه گیری شد. با استفاده از آزمون های کروسکاوالیس و یومن ویتنی در سطح معنی داری 05/0≥P نتایج استخراج گردید. یافته ها: بیان ژن های PPARβ و PPARγ بین گروه های کنترل با HIT (008/0 p=) و LICT (008/0 p=) و بین گروه HIT با LICT (008/0 p=) متفاوت بود؛ به گونه ای که بیشترین میزان بیان ژن های PPARβ و PPARγ در گروه HIIT و کمترین میزان آن در گروه کنترل به دست آمد. نتیجه گیری: اجرای منظم HIIT و LICT هردو، با افزایش بیان ژن های PPARβ و PPARγ می توانند در کاهش خطر سکته قلبی مؤثر باشند، با این حال استفاده از HIIT اثربخش تر خواهد بود.
حسین طاهری چادرنشین؛ سید حسین ابطحی ایوری؛ حسین شیروانی؛ محمد رضا یوسفی
چکیده
زمینه و هدف: پراکسید هیدروژن (2O2H) باعث بیان عامل رشد اندوتلیال عروقی (VEGF) میشود، این در حالی است که این دو عامل خود تحت تاثیر تمرینات ورزشی و ویتامین E قرار میگیرند. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر مصرف ویتامین E سوکسینات و تمرینات تداومی و تناوبی برVEGF و 2O2H مغز موشهای صحرایی بود. روش تحقیق: 56 سر موش صحرایی آلبینو ویستار (12 هفته سن، 250 ...
بیشتر
زمینه و هدف: پراکسید هیدروژن (2O2H) باعث بیان عامل رشد اندوتلیال عروقی (VEGF) میشود، این در حالی است که این دو عامل خود تحت تاثیر تمرینات ورزشی و ویتامین E قرار میگیرند. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر مصرف ویتامین E سوکسینات و تمرینات تداومی و تناوبی برVEGF و 2O2H مغز موشهای صحرایی بود. روش تحقیق: 56 سر موش صحرایی آلبینو ویستار (12 هفته سن، 250 تا 300 گرم وزن) به طور تصادفی در 7 گروه کنترل (C)، حامل (V)، مکمل (S)، تمرین تداومی (CT)، تمرین تداومی + مصرف مکمل (CT+S)، تمرین تناوبی (IT) و تمرین تناوبی + مصرف مکمل (IT+S) تقسیم شدند. مغز موشها متعاقب 6 هفته تمرین تداومی (80 درصد max2VO) و تناوبی (95 تا 100 درصد max2VO) توام با مصرف ویتامین E (60 میلیگرم/کیلوگرم وزن بدن/روز) برداشته شد. محتوای VEGF به روش ساندویچ الایزا و 2O2H به روش رنگ سنجی اندازهگیری شدند. از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی بونفرونی برای استخراج نتایج در سطح 0/05>p استفاده شد. یافتهها: سطوح 2O2H (به ترتیب با 0/01=p و 0/001=p) وVEGF (به ترتیب با 0/007=p و 0/001=p) مغز به طور معنیداری در هر دو گروه CT و IT نسبت به گروه C افزایش یافت؛ به گونـهای که افزایش 2O2H وVEGF در گروه IT نسبت به CT بیشتر بود (0/02=p برای هر دو عامل 2O2H وVEGF). با وجود این، مکملدهی ویتامین E تاثیری بر 2O2H (به ترتیب با 0/59=p= 0/99 ،p و 0/51=p) و VEGF (به ترتیب با 0/99=p= 0/99 ،p و 0/67=p) مغز سه گروه S،CT+S وIT+S نداشت. به علاوه، همبستگی معنیداری بین 2O2H و VEGF مغز دیده شد (0/001=p= 0/73 ،r). نتیجهگیری: اجرای تمرینات ورزشی تناوبی با حداکثر شدت نسبت به اجرای تداومی، موجب افزایش بیشتری در عوامل درگیر در رگ زایی میشود و مکملدهی ویتامین E سوکسینات تاثیری بر این سازگاریهای ندارد.
مصطفی شکیبا؛ مهرداد فتحی؛ سارا غلامی اول
چکیده
زمینه و هدف: برخی از سایتوکاینها بهعنوان عوامل پیش بینی خطر بیماری های قلبی- عروقی معرفی گردیدهاند. هدف از این مطالعه تعیین اثر 8 هفته تمرین تداومی و تناوبی بر سطوح سرمی اینترلوکین- 6 (IL-6)، عامل نکروز تومور-آلفا (TNF-α) و پروتئین واکنشی C (hs-CRP) با حساسیت بالا در زنان بسکتبالیست بود. روش تحقیق: تعداد 38 نفر زن بسکتبالیست ...
بیشتر
زمینه و هدف: برخی از سایتوکاینها بهعنوان عوامل پیش بینی خطر بیماری های قلبی- عروقی معرفی گردیدهاند. هدف از این مطالعه تعیین اثر 8 هفته تمرین تداومی و تناوبی بر سطوح سرمی اینترلوکین- 6 (IL-6)، عامل نکروز تومور-آلفا (TNF-α) و پروتئین واکنشی C (hs-CRP) با حساسیت بالا در زنان بسکتبالیست بود. روش تحقیق: تعداد 38 نفر زن بسکتبالیست سالم بهصورت داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند و بهطور تصادفی به سه گروه تمرین تداومی، تمرین تناوبی و کنترل تقسیم شدند. خونگیری در دو مرحله پیش و پسآزمون و پس از 12 ساعت ناشتایی صورت گرفت. تمرینات تداومی و تناوبی به مدت 8 هفته، هر هفته 3 جلسه به ترتیب با شدت 55% تا 70% حداکثر ضربان قلب افزایش یافت و تمرین تناوبی با شدت 60% تا 75% حداکثر ضربان قلب اجرا شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS نسخه 16 و استفاده از آزمون یک طرفه آنوا و آزمون تعقیبی توکی انجام شد. یافته ها: هشت هفته تمرین تداومی و تناوبی، IL-6 (به ترتیب با 04/0p< و 03/0p<)، TNF-α (به ترتیب با 03/0p< و 01/0p<) و hs-CRP (به ترتیب با 04/0 p<و 009/0p<) را بهطور معنیداری کاهش دادند. به علاوه، تمرینات تناوبی در مقابل تمرینات تداومی منجر به کاهش بیشتر سطوح IL-6 (20% در مقابل 19/13%؛ 08/0p<)، TNF-α (12/42% در مقابل 31/29%؛ 20/0p<) و hs-CRP (17/52% در مقابل 17/21%؛ 01/0p<) گردیدند. نتیجه گیری: هر دو نوع تمرین تداومی و تناوبی سطوح سایتوکینهای التهابی را بهطور معنیداری کاهش دادند؛ اما تاثیر تمرینات تناوبی در کنترل این عوامل خطرساز بیماریهای قلبی- عروقی بیشتر بود.
کریم آزالی علمداری
چکیده
زمینه و هدف: مولکول چسبان بینسلولی-1 (ICAM-1) نسبت به شاخصهای التهابی مانند پروتئین واکنشی C (CRP)، در پیشبینی بیماری قلبی- عروقی دقت بیشتری دارد، ولی تأثیر انواع تمرینات ورزشی بر این شاخص و وضعیت التهابی و متابولیکی بیماران سندرممتابولیک، به خوبی شناخته نشده است؛ از این رو تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر 8 هفته تمرین تناوبی شدید و تداومی ...
بیشتر
زمینه و هدف: مولکول چسبان بینسلولی-1 (ICAM-1) نسبت به شاخصهای التهابی مانند پروتئین واکنشی C (CRP)، در پیشبینی بیماری قلبی- عروقی دقت بیشتری دارد، ولی تأثیر انواع تمرینات ورزشی بر این شاخص و وضعیت التهابی و متابولیکی بیماران سندرممتابولیک، به خوبی شناخته نشده است؛ از این رو تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر 8 هفته تمرین تناوبی شدید و تداومی متوسط بر ICAM-1، CRP و شاخصهای قلبی- متابولیکی مردان میانسال به اجرا درآمد. روشتحقیق: سی و چهار مرد دارای سندرم متابولیک به طور تصادفی سه گروه تمرین تناوبی شدید (12=n)، تمرین تداومی متوسط (12=n) و گروه کنترل (10=n) تقسیم شدند و در حالت پایه و پس از انجام 8 هفته (سه جلسه دویدن در هفته) تمرین تداومی و تناوبی (به ترتیب با شدت 70-60 و 75-50 حداکثر ضربان قلب ذخیره)، خونگیری در حالت ناشتا به عمل آمد. گلوکز و چربی خون به روش آنزیمی (با کیتهای شرکت پارس آزمون) و CRP و ICAM-1 سرم به روش الایزا (با کیتهای شرکت کوزابیو) اندازهگیری شدند. از آزمون تحلیل واریانس یک سویه و آزمون t همبسته برای تحلیل داده ها در سطح اطمینان آماری 95 درصد استفاده شد. یافتهها: هر دو نوع تمرین تداومی و تداومی بهترتیب باعث کاهش معنیدار ICAM-1 (001/0=p، 04/0=p)، CRP (001/0=p، 02/0=p)، تریگلیسرید (001/0=p، 001/0=p)، قندخونناشتا (001/0=p، 001/0=p)، فشار متوسط سرخرگی (008/0=p، 02/0=p)، دور کمر (001/0=p، 04/0=p)، وخامت کلی سندرم متابولیک (001/0=p، 001/0=p) و مقاومت انسولینی (007/0=p، 03/0=p) و افزایش HDL خون (001/0=p، 01/0=p)، شدند. فقط در مورد HDL (005/0=p)، دورکمر (001/0=p) و امتیاز z سندرم متابولیک (001/0=p)، تمرین تداومی اثرگذاری بیشتری داشت. نتیجهگیری: با وجود یکسان بودن اثرگذاری هر دو نوع تمرین بر CRP و ICAM-1 سرمی، تمرین تداومی بر دور کمر، HDL و وخامت سندرم متابولیک بیماران تاثیر بیشتری داشت که مناسب بودن بیشتر این نوع تمرینات برای کمک به این گروه را پیشنهاد میکند.
آسیه میرزا آقاجانی؛ حسن علی خانی؛ زهرا حجتی؛ علی قرائت
چکیده
چکیده زمینه و هدف: از آنجا که استفاده از تمرینات تناوبی موجب تاثیر بیشتر بر عملکرد هوازی می شود؛ در پژوهش حاضر به مقایسه اثر دو نوع تمرین تداومی و تناوبی شدید بر عملکرد هوازی قایقرانان نخبه پرداخته شد. روش تحقیق: از بین 60 قایقران حاضر در مسابقات قهرمان کشوری سال 1394، تعداد 18 قایقران مرد دعوت شده به اردوی تیم ملی روئینگ، به صورت تصادفی ...
بیشتر
چکیده زمینه و هدف: از آنجا که استفاده از تمرینات تناوبی موجب تاثیر بیشتر بر عملکرد هوازی می شود؛ در پژوهش حاضر به مقایسه اثر دو نوع تمرین تداومی و تناوبی شدید بر عملکرد هوازی قایقرانان نخبه پرداخته شد. روش تحقیق: از بین 60 قایقران حاضر در مسابقات قهرمان کشوری سال 1394، تعداد 18 قایقران مرد دعوت شده به اردوی تیم ملی روئینگ، به صورت تصادفی به دو گروه تمرینی تداومی و تناوبی شدید تقسیم شدند. از ارگومتر قایقرانی و دستگاه تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی استفاده شد و همزمان، متغیرهای فیزیولوژیک عملکرد هوازی شامل حداکثر اکسیژن مصرفی (VO2max)، حداقل سرعت رسیدن به حداکثر اکسیژن مصرفی (VVo2max ) و زمان رسیدن به واماندگی (Tmax) اندازه گیری شدند. تمرین تداومی 3 هفته، 10 جلسه پارو زدن در مسافت 10 کیلومتر با شدت70 الی 75 درصد حداکثر ضربان قلب بود. 80 درصد تمرین تناوبی شدید مشابه گروه تداومی بود، اما 20 درصد دیگر به شکل 6 دور پارو زدن یک دقیقه ای با 100 درصد (VVo2max ) و با افزایش یک دور در هر هفته اجرا شد. آزمون t وابسته و مستقل به ترتیب برای مقایسه درون گروهی و بین گروهی در سطح 0/05>p به کار گرفته شد. یافته ها: در گروه تداومی و تناوبی شدید، افزایش معنی دار VO2max (به ترتیب 0/01=p و 0/001=p) و VVo2max (0/02=p و 0/004=p) مشاهده شد؛ اما شاخص زمان واماندگی (Tmax)، فقط در گروه تناوبی شدید افزایش معنی دار داشت (0/001=p). نتایج آزمون t مستقل برای مقایسه دو گروه در شاخص VO2max (p=0/52)، VVo2max (p=0/42) و Tmax (p=0/14)، تفاوت معنی داری را نشان نداد. نتیجه گیری: هر دو نوع تمرین شاخص های VO2max و VVo2max را بهبود بخشیدند، اما میزان بهبودی پس از تمرین تناوبی به طور غیر معنی دار بیشتر بود؛ با اختصاص تنها 20 درصد جلسات تمرین به تمرینات تناوبی شدید، اظهار نظر قطعی به مطالعه بیشتر موکول می گردد.