سامان حاجی زاده انور؛ محمدرضا کردی؛ پریسا پورنعمتی؛ سارا فرج نیا؛ نیما قره داغی؛ محمدرضا رحمتی
چکیده
زمینه و هدف: عامل کمکی رونویسی پروکسی زومی 1-آلفا (PGC-1α) در زیستزایی میتوکندریایی و آیریزین در رگزایی، عضلهزایی و سلامتی بسیار مهم میباشند. هدف این تحقیق، بررسی تاثیر غوطهوری در آب سرد پس از فعالیت سرعتی تکراری، بر آیریزین و PGC-1α بود. روش تحقیق: از بین 50 ورزشکار لیگ برتر فوتبال تهران، 20 مرد (میانگین سنی 1/67±23/50 سال)، به ...
بیشتر
زمینه و هدف: عامل کمکی رونویسی پروکسی زومی 1-آلفا (PGC-1α) در زیستزایی میتوکندریایی و آیریزین در رگزایی، عضلهزایی و سلامتی بسیار مهم میباشند. هدف این تحقیق، بررسی تاثیر غوطهوری در آب سرد پس از فعالیت سرعتی تکراری، بر آیریزین و PGC-1α بود. روش تحقیق: از بین 50 ورزشکار لیگ برتر فوتبال تهران، 20 مرد (میانگین سنی 1/67±23/50 سال)، به شکل تصادفی ساده انتخاب و پس از فعالیت سرعتی تکراری شدید، 10 آزمودنی در آب سرد 14 درجه سانتی گراد (CWI) قرار گرفتند و باقی آن ها (CON) روی صندلی نشستند. قبل و پس از فعالیت، غوطهوری آب سرد یا استراحت و 24 ساعت بعد؛ خونگیری به عمل آمد. آیریزین و PGC-1α سرمی با روش الایزا با کیت شرکت زل بایو آلمان سنجیده شدند. برای تعیین طبیعی بودن توزیع دادهها از آزمون شاپیرو-ویلک و برای تعیین اختلاف احتمالی میانگینها در هر یک از گروهها در زمانهای مختلف و بررسی اثر تعاملی روش بازیافت و زمانهای مختلف اندازهگیری؛ از روش آماری تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر استفاده شد و سطح معنی داری 0/05≥p در نظر گرفته شد. یافتهها: عامل زمان بر PGC-1α اثر معنی دار داشت [27/0=2pη، 001/0=p، 52/6=(51 ، 3 )F]، اما اثر گروه [38/0=p ، 79/0=(17، 1) F] و اثر ترکیبی (زمان × گروه) معنی دار نبود [21/0=p، 53/1=(51، 3)F]. عامل PGC-1α در هر دو گروه (CWI و CON) پس از فعالیت افزایش معنی دار داشت (004/0=p)، اما پس از غوطه وری یا استراحت، تغییر معنی دار نداشت (00/1=p). همچنین 24 ساعت بعد، تغییرات آن معنی دار نبود (1/00=p). به علاوه، عامل زمان بر مقادیر آیریزین اثر معنی داری داشت [47/0= 2pη، 001/0p<، 38/15= (51، 3)F]، اما اثر گروه [49/0=p، 48/0= F(17، 1)] و اثر ترکیبی (زمان × گروه) معنی دار نبود [14/0=p، 91/1=(51، 3)F]. همچنین آیریزین در هر دو گروه پس از فعالیت افزایش معنی دار داشت (0/001>p)، اما مقادیر آن پس از غوطه وری یا استراحت، تغییر معنی دار نداشت (06/0=p). به علاوه، 24 ساعت بعد تغییرات این شاخص معنی دار نبود (1/00=p). نتیجه گیری: به نظر فعالیت سرعتی تکراری می تواند با افزایش PGC-1α و آیریزین به فرآیندهای مثبت سلولی کمک نماید.
مرضیه شادروان؛ صادق امانی شلمزاری؛ علی ساریخانی
چکیده
زمینه و هدف: گرلین نقش دوگانهای در توسعه سرطان پستان دارد. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر تمرینات هوازی بر سطوح سرمی و بافتی گرلین در موشهای حامل سرطان پستان بود. روشتحقیق: تومور سرطان پستان وابسته به گیرنده استروژن ناشی از سلول سرطانی MC4-L2 به 16 سر موش بالب-C پیوند زده شد و در ادامه موش ها به صورت تصادفی در دو گروه کنترل (8 سر) و ...
بیشتر
زمینه و هدف: گرلین نقش دوگانهای در توسعه سرطان پستان دارد. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر تمرینات هوازی بر سطوح سرمی و بافتی گرلین در موشهای حامل سرطان پستان بود. روشتحقیق: تومور سرطان پستان وابسته به گیرنده استروژن ناشی از سلول سرطانی MC4-L2 به 16 سر موش بالب-C پیوند زده شد و در ادامه موش ها به صورت تصادفی در دو گروه کنترل (8 سر) و تمرین (8 سر) قرار گرفتند. گروه تمرین به مدت 6 هفته، 5 روز در هفته تمرینات هوازی فزآینده روی نوارگردان را اجرا کردند و گروه کنترل هیچگونه فعالیتی انجام ندادند. حجم تومور موشها به صورت هفتگی با کولیس دیجیتال اندازهگیری شد. در پایان موشها قربانی شده و سرم و بافت تومور آن ها برداشته شد و در دمای 70- درجه سانتی گراد نگهداری گردید. سنجش گرلین با استفاده از کیت الایزا با کد RAB0207صورت گرفت. از آزمون t مستقل و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر برای تحلیل و تفسیر یافته ها استفاده شد و سطح معنی داری 0/05 >p در نظر گرفته شد. یافته ها: بر اساس نتایج آزمون t مستقل، مقدار گرلین درون تومور (0/02=p) و سرم (0/002 =p) در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل به ترتیب پایین تر و بالاتر بود. به علاوه، نسبت وزن قلب به وزن موش ها (0/001=p) در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل به طور معنی دار بالاتر بود. نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نیز برای حجم تومور و غذای مصرفی حاکی از اختلاف معنی دار بین دو گروه بود (0/001 =p). نتیجهگیری: با توجه به نتایج بدست آمده، تمرینات هوازی در موشهای حامل تومور، از طریق تعدیل سطوح گرلین در بافت تومور و سرم، اثرات مفیدی در کاهش حجم تومور، حفظ مصرف غذا و کنترل وزن دارد.
آسیه نمازی؛ سید احمد حسینی
چکیده
زمینه و هدف: وضعیت جسمانی و ترکیب بدنی تحت تأثیر عوامل مختلفی نظیر عوامل بومشناختی (اکولوژیک)، زیست گاهی، تغذیهای، نژادی و همچنین سن و جنس قرار میگیرد. از این رو شناخت عواملی که بتواند اثر بخشی بیشتری در حفظ سلامت و ایجاد نشاط و شادابی برای انجام کارهای روزمره افراد داشته باشد در تسریع این روند به جامعه ورزش کمک کننده خواهد بود. ...
بیشتر
زمینه و هدف: وضعیت جسمانی و ترکیب بدنی تحت تأثیر عوامل مختلفی نظیر عوامل بومشناختی (اکولوژیک)، زیست گاهی، تغذیهای، نژادی و همچنین سن و جنس قرار میگیرد. از این رو شناخت عواملی که بتواند اثر بخشی بیشتری در حفظ سلامت و ایجاد نشاط و شادابی برای انجام کارهای روزمره افراد داشته باشد در تسریع این روند به جامعه ورزش کمک کننده خواهد بود. این تحقیق بهمنظور بررسی ارتباط بین نمایه توده بدن و تیپ بدنی با توانهای محیطی و شاخصهای اجتماعی- اقتصادی در استانهای مختلف کشور انجام گرفت. روش تحقیق: تحقیق حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی اسـت. از دادههای تیپ بدنی و شاخص توده بدن پسران 9 تا 13 سال بهعنوان شاخصهای پیکر سنجی و دادههای ارتفاع، عرض جغرافیایی و شاخص توسعه انسانی، بهعنوان شاخصهای محیطی و اجتماعی- اقتصادی بهرهبرداری شد و شاخص توسعه انسانی که میانگین سه شاخص امید به زندگی، آموزش و تحصیلات و سرانه تولید ناخالص داخلی برحسب برابری قدرت خرید با وزن یکسان به دست میآید، بهعنوان شاخص در نظر گرفته شد. سپس با استفاده از روشها و تکنیکهای آمـاری و آمار فضایی در نرمافزارهای ArcGIS و SPSS تجزیــه و تحلیــل های لازم صورت گرفت. یافته ها: تحلیل رگرسیون نشان داد که رابطه خطی بین نوع تیپ بدنی و ویژگیهای توپوگرافی وجود دارد (0/38=R2 و 0/02=p). بر اساس آزمون رگرسیون، رابطه معنی داری بین شاخص توده بدن با عرض جغرافیایی (0/42=R2 و 0/0001=p)، ارتفاع (0/39=R2 و 0/008=p) و شاخص توسعه انسانی (0/37= R2 و 0/005=p) بدست آمد. نتیجهگیری: وضعیت پیکری و بهویژه تیپ بدنی، به مناطق جغرافیایی و شرایط اقتصادی – اجتماعی مختلف وابسته است و این موضوع میتواند در استعدادیابی، تعیین قطبهای ورزشی و توسعه سلامت، کاربرد گستردهای داشته باشد.
سیدهادی حسینی؛ شادمهر میردار هریجانی؛ مهدی هدایتی
چکیده
زمینه و هدف: SP-A فراوان ترین پروتئین سرفکتانت ریوی است که نقش مهمی در از بین بردن عفونت و از بین بردن واسطه های التهابی دارد. از طرفی، پرسیاوشان با دارا بودن عناصر ضدالتهابی همچون فلاونوئیدها و ساپونین ها، نقش مؤثری در مهار واکنش های التهابی بازی می کند. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر یک دوره تمرین تناوبی همراه با مکمل پرسیاوشان برسطوح ...
بیشتر
زمینه و هدف: SP-A فراوان ترین پروتئین سرفکتانت ریوی است که نقش مهمی در از بین بردن عفونت و از بین بردن واسطه های التهابی دارد. از طرفی، پرسیاوشان با دارا بودن عناصر ضدالتهابی همچون فلاونوئیدها و ساپونین ها، نقش مؤثری در مهار واکنش های التهابی بازی می کند. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر یک دوره تمرین تناوبی همراه با مکمل پرسیاوشان برسطوح SP-Aریه رتهای نر بود. روش تحقیق: در این مطالعة تجربی، 30 سر رت نر نژاد ویستار سه هفتهای با میانگین وزن 9±68 گرم به طور تصادفی به گروه های کنترل و تمرین تقسیم شدند. گروه تمرین پس از پایان دورة 6 هفته ای تمرین تناوبی، به سه گروه تمرین، مکمل و تمرین + مکمل تقسیم گردید. به گروه های مکمل و مکمل+ تمرین، به مدت سه هفته مکمل گیاهی پرسیاوشان به صورت روزانه 200 میلی گرم/کیلوگرم وزن بدن به صورت گاواژ خورانده شد. اندازه گیری سطوح SP-A ریه با استفاده از کیت کازابایو ساخت کشور چین و به روش الایزا انجام شد. تحلیل داده ها با آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی LSD در سطح 05/0≥p انجام گرفت. یافته ها: پس از مدت 6 و 9 هفته تمرین تناوبی نسبت به گروه های کنترل، تفاوت معنی داری در سطوح SP-A ریه (به ترتیب با 14/0p= و 28/0p=) مشاهده نگردید؛ اما سطوح SP-A ریه در گروه تمرین – مکمل پرسیاوشان نسبت به سایر گروه ها (0001/0p=) به طور معنی داری کاهش یافت. نتیجه گیری: به نظر می رسد مکمل پرسیاوشان با توجه به ترکیبات ضد اکسایشی موجود در آن توانسته است اثرات پاتوفیزیولوژیکی تمرین تناوبی فزآینده را مهار و شاخص های التهابی را به خوبی کاهش دهد و موجب تقویت سیستم ایمنی ریه شود؛ هر چند بررسی های بیشتر در این زمینه ضرورت دارد.
احترام السادات صحافی؛ مقصود پیری
چکیده
زمینه و هدف: استرس زودرس به عنوان عامل خطر توسعه افسردگی و آسیبهای مرتبط با آن شناخته شدهاست. کاردیومیوپاتی نقش مهمی در پاتوفیزیولوژی افسردگی و بیماریهای قلبی - عروقی بازی میکند. شواهد نشان میدهد که فعالیت بدنی منظم در دوران نوجوانی ممکن است بتواند اثرات منفی استرس جدایی از مادر را به عنوان یک مدل حیوانی معتبر افسردگی ...
بیشتر
زمینه و هدف: استرس زودرس به عنوان عامل خطر توسعه افسردگی و آسیبهای مرتبط با آن شناخته شدهاست. کاردیومیوپاتی نقش مهمی در پاتوفیزیولوژی افسردگی و بیماریهای قلبی - عروقی بازی میکند. شواهد نشان میدهد که فعالیت بدنی منظم در دوران نوجوانی ممکن است بتواند اثرات منفی استرس جدایی از مادر را به عنوان یک مدل حیوانی معتبر افسردگی بر رفتار و عملکرد میتوکندریایی قلبی رتهای بالغ تعدیل کند. روش تحقیق: در این مطالعۀ تجربی، استرس جدایی از مادر در 72 نوزاد رت صحرایی نر بوسیلۀ جدایی آن ها از مادرانشان برای 180 دقیقه در روز پس از زایمان روز دوم تا چهاردهم اعمال شد. سپس حیوانات به طور تصادفی در گروههای مختلف دوازده تایی (فلوکستین و نوارگردان) تقسیم شدند و معالجات را طی دوران بلوغ دریافت نمودند. سرانجام اثرات استرس جدایی از مادر در آزمونهای رفتاری رتها ارزیابی شد. نهایتاً، گونههای اکسیژن واکنشی، گلوتاتیون میتوکندریایی، ATP و رهایش سیتوکروم c در بافت قلبی حیوانات اندازه گیری گردید. با استفاده از آزمون t مستقل و تحلیل واریانس یک طرفه و در سطح معنی داری 05/0≥p؛ داده ها تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها: رفتارهای شبه افسردگی بدنبال استرس جدایی از مادر در رتهای صحرایی نر بالغ با اختلال عملکرد میتوکندری قلبی در حیوانات همراه بود. علاوه بر این، نتایج نشان داد که درمان حیوانات با فلوکستین و تمرین اجباری روی نوارگردان طی دوره نوجوانی برخی رفتارهای حیوانی و عملکردهای میتوکندری قلبی را بهبود میبخشد. نتیجهگیری: نتایج این مطالعه قویاً بیانگر اهمیت نوجوانی به عنوان دورهای است که طی آن درمان حیوانات با اجرای تمرین نوارگردان، اثرات محافظتی قابل توجهی بر اختلالات هموستاز انرژی قلبی ناشی از استرس جدایی از مادر دارد.
آرزو اسکندری شهرابی؛ حمید آقا علی نژاد؛ رضا قراخانلو؛ محمد فشی
چکیده
زمینه و هدف: ورزش در محیط گرم منجر به تغییر واکنش هورمونهای استرسی و عوامل ایمنی متفاوت از محیط معمولی می شود. هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر یک وهله فعالیت مقاومتی بر پاسخ های هورمونی و ایمنی در محیط گرم بود. روش تحقیق: تعداد 8 آزمودنی پسر با میانگین سنی 2±27 سال در فرآیند تحقیق شرکت کردند. برنامه تمرین ابتدا در محیط طبیعی ...
بیشتر
زمینه و هدف: ورزش در محیط گرم منجر به تغییر واکنش هورمونهای استرسی و عوامل ایمنی متفاوت از محیط معمولی می شود. هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر یک وهله فعالیت مقاومتی بر پاسخ های هورمونی و ایمنی در محیط گرم بود. روش تحقیق: تعداد 8 آزمودنی پسر با میانگین سنی 2±27 سال در فرآیند تحقیق شرکت کردند. برنامه تمرین ابتدا در محیط طبیعی (20oC) و یک هفته بعد در محیط گرم (35oC ) اجرا شد. یک ساعت پیش، بلافاصله و یک ساعت پس از فعالیت مقاومتی با شدت 70 درصد یک تکرار بیشینه که اجرای 3 نوبت با 10 تکرار را شامل می گردید؛ نمونه های خونی گرفته شد. در هر دو محیط، دمای بدن از ناحیه زیر بغل اندازه گیری شد. مقادیر اینترلوکین-15 (IL-15)، پروتئین شوکی گرمایی 70 (HSP70)، تستوسترون و کورتیزول سرم به روش الایزا اندازه گیری شدند. از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری و آزمون تعقیبی بونفرونی برای استخراج نتایج استفاده شد و سطح معنی داری 0/05≥p منظور گردید. یافته ها: افزایش معنی داری در مقادیر کورتیزول (004/0p=)، تستوسترون (0/02=p)،HSP70 (p=0/001) و IL-15 (p=0/03) پس از فعالیت مقاومتی در محیط گرم نسبت به محیط معمولی؛ بدست آمد. نتیجه گیری: با این فرض این که محیط گرم با افزایش کورتیزول موجب سرکوبی IL-15 می گردد و کاهش این سایتوکاین، احتمالا هایپرتروفی عضلانی را محدود میکند؛ می توان گفت فعالیت مقاومتی حاد در محیط گرم اثرات مثبت فعالیت به منظور هایپرتروفی را کاهش می دهد.
رقیه افرونده؛ مرضیه پاپی صاد؛ فرناز سیفی اسکی شهر
چکیده
زمینه و هدف: بی تمرینی موجب تغییراتی در پاسخ لاکتات خون و عوامل آمادگی جسمانی می شود. بنابراین هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر سه هفته بی تمرینی بر پاسخ لاکتات خون به تمرین میت زنی و عوامل آمادگی جسمانی مرتبط با تکواندو در دختران نوجوان بود. روش تحقیق: هجده تکواندوکار دختر با میانگین سنی 64/1±13 سال و سابقه ورزشی 05/1±07/6 سال به صورت تصادفی ...
بیشتر
زمینه و هدف: بی تمرینی موجب تغییراتی در پاسخ لاکتات خون و عوامل آمادگی جسمانی می شود. بنابراین هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر سه هفته بی تمرینی بر پاسخ لاکتات خون به تمرین میت زنی و عوامل آمادگی جسمانی مرتبط با تکواندو در دختران نوجوان بود. روش تحقیق: هجده تکواندوکار دختر با میانگین سنی 64/1±13 سال و سابقه ورزشی 05/1±07/6 سال به صورت تصادفی به دو گروه تمرین (9 نفر) و بی تمرین (9 نفر) تقسیم شدند. متغیرهای تحقیق قبل و بعد از سه هفته در هر دو گروه اندازه گیری شدند. گروه بی تمرین در این 3 هفته تمرینات خود را قطع کردند، اما گروه دیگر به برنامه تمرینی خود ادامه دادند. لاکتات خون قبل و بلافاصله بعد از تمرین میت زنی اندازه گیری شد؛ بدین صورت که پس از 20 دقیقه گرم کردن، تمرین میت زدن (تمرین پرقدرت، با شدت زیاد در مدت زمان کم) با 3 تکرار و هر تکرار به صورت 20 ثانیه فعالیت و 20 ثانیه استراحت به اجرا درآمد. هم چنین شاخص های چابکی، توان بی هوازی، توان عضلانی و سرعت عکس العمل با آزمون های معتبر مورد ارزیابی قرار گرفتند. آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر برای بررسی تغییرات درون گروهی و آزمون MANCOVA برای مقایسه بین گروه ها مورد استفاده قرار گرفت و سطح معنی داری 05/0> pدر نظر گرفته شد. یافته ها: در هر دو گروه در پاسخ به تمرینات میت زنی، لاکتات خون به طور معنی داری افزایش معنی داری پیدا کرد (001/0=p)؛ اما این پاسخ بعد از سه هفته مداخله در نظر گرفته شده، تفاوت معنی داری نداشت (00/1=p). بعد از سه هفته بی تمرینی، متغیرهای توان عضلانی (01/0=p)، چابکی (04/0=p) و توان بی هوازی (01/0=p) بطور معنی داری نسبت به قبل از سه هفته بی تمرینی افت پیدا کرد؛ اما سرعت عکس العمل تغییر معنی داری نداشت (17/0=p). نتیجه گیری: به نظر می رسد سه هفته بی تمرینی دختران تکواندوکار تغییری در پاسخ لاکتات خون به تمرین میت زنی، و سرعت عکس العمل بوجود نمی آورد، اما موجب افت سایر شاخص های آمادگی جسمانی وابسته به مهارت می شود.
رویا عسکری؛ ندا بدری؛ آمنه بالوی
چکیده
زمینه و هدف: فقر آهن (آنمی) از مهمترین اختلالات متابولیک و از شایعترین کمبودهای تغذیهای در زنان به شمار میرود که میتواند تأثیر بسزایی بر عملکرد ورزشی داشـته باشد. هدف تحقیق حاضر بررسی اثر 8 هفته تمرینات هوازی با دو شدت متفاوت (75-65 درصد و 90-80 درصد ضربان قلب بیشینه) و مصرف مکمل آهن بر میزان ذخایر آهن دختران دانشجو بود. روش تحقیق: ...
بیشتر
زمینه و هدف: فقر آهن (آنمی) از مهمترین اختلالات متابولیک و از شایعترین کمبودهای تغذیهای در زنان به شمار میرود که میتواند تأثیر بسزایی بر عملکرد ورزشی داشـته باشد. هدف تحقیق حاضر بررسی اثر 8 هفته تمرینات هوازی با دو شدت متفاوت (75-65 درصد و 90-80 درصد ضربان قلب بیشینه) و مصرف مکمل آهن بر میزان ذخایر آهن دختران دانشجو بود. روش تحقیق: در این مطالعه 75 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه حکیم سبزواری به طور داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی در 6 گروه شامل گروه اول: تمرینات با شدت بالا (90-80 درصد ضربان قلب بیشینه) + مصرف مکمل، گروه دوم: تمرینات با شدت بالا (90-80 درصد ضربان قلب بیشینه) + مصرف دارونما، گروه سوم: تمرینات با شدت متوسط (75-65 درصد ضربان قلب بیشینه) + مصرف مکمل، گروه چهارم: تمرینات با شدت متوسط (75-65 درصد ضربان قلب بیشینه) + مصرف دارونما، گروه پنجم: گروه کنترل + مکمل، گروه ششم: گروه کنترل + دارونما؛ تقسیم شدند. از تمامی آزمودنیها به صورت ناشتا 14-12 ساعت قبل از شروع اولین جلسه تمرینی و پس از 8 هفته تمرین خونگیری به عمل آمد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس دو سویه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنی داری 05/0>p بررسی شدند. یافته ها: تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که 8 هفته تمرینات هوازی با دو شدت متفاوت، هیچ اثر قابل ملاحظهای بر ذخایر آهن، فریتین، ظرفیت کل اتصال به آهن (TIBC)، ترنسفرین (TSF)، شمارش کامل خون (CBC) و سایر شاخصهای خونی ندارد (05/0<p)؛ در حالی که تمرینات با شدت 90-80 درصد ضربان قلب بیشینه، سبب افزایش سطح حداکثر اکسیژن مصرفی (VO2max) می شود (02/0=p). نتیجه گیری: بر اساس نتایج مطالعه حاضر میتوان گفت که تنها تمرینات با شدت بالا میتواند سبب بهبود VO2max شود، بدون آنکه تغییری را بر ذخایر آهن دختران دانشجو بر جای گذارد.
عباس قنبری نیاکی؛ مهدی علی اکبری بیدختی؛ محمد جواد دهقان چینی
چکیده
زمینه و هدف: عامل موثر در بیماری تصلب شرایین قلبی- عروقی، تجمع کلسترول در ماکروفاژهای شریانی و هر یک از عوامل تعدیل گردش خون و سطح کلسترول بافت است. با توجه به عوارض برخی از مکمل های مجاز و غیر مجاز، افراد تشویق می شوند تا از مکمل های گیاهی مانند گرده گل زنبور عسل استفاده کنند. هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر تمرین مقاومتی دایرهای ...
بیشتر
زمینه و هدف: عامل موثر در بیماری تصلب شرایین قلبی- عروقی، تجمع کلسترول در ماکروفاژهای شریانی و هر یک از عوامل تعدیل گردش خون و سطح کلسترول بافت است. با توجه به عوارض برخی از مکمل های مجاز و غیر مجاز، افراد تشویق می شوند تا از مکمل های گیاهی مانند گرده گل زنبور عسل استفاده کنند. هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر تمرین مقاومتی دایرهای با مکمل سازی گرده گل زنبور عسل بر شاخص های لیپیدی در مردان جوان دانشگاهی بود. روش تحقیق: بیست و سه مرد سالم تمرین نکرده با میانگین سن 2/26±23/26 سال و شاخص توده بدنی 2/88±23/00 کیلوگرم بر متر مربع به دو گروه دارونما–تمرین (11 نفر) و گرده گل زنبور عسل-تمرین (12 نفر) تقسیم شدند. تمرین مقاومتی دایرهای شامل 12 ایستگاه (هر ایستگاه 30 ثانیه با شدت 40 % یک تکرار بیشینه) به مدت دو هفته (پنج جلسه در هفته) اجرا شد. روزانه 10 گرم گرده در دو وعده (پنج گرم) صبح و بلافاصله بعد از تمرین استفاده شد. نمونه خونی 48 ساعت قبل و بعد از آخرین جلسه تمرین گرفته شد و برای تحلیل چربیها، لیپوپروتئینها و آپولیپوپروتئینهای A (Apo A) و B (Apo B) پلاسما مورد استفاده قرار گرفت. جهت مقایسه بین گروه ها از آزمون تحلیل واریانس دو طرفه (two-way ANOVA) و برای تغییرات درون گروهی از آزمون t همبسته در سطح معنیداری 0/05>p استفاده گردید. یافته ها: نتایج کاهش معنی داری در سطوح کلسترول تام (TC)، تری گلیسیرید (TG)، لیپوپروتئین کم چگال (LDL-C)، لیپوپروتئین خیلی کم چگال (vLDL-C)، لیپوپروتئین a (Lp (a)) و Apo B و افزایش معنیداری در سطوح Apo A و نسبت Apo A/ Apo B در گروه گرده گل-تمرین نشان داد (0/05>p). با این حال، تفاوت معنیداری بین دو گروه در سطوح متغیرها مشاهده نشد (0/05≤p). نتیجه گیری: مکمل سازی با گرده گل زنبور عسل به همراه تمرین مقاومتی دایرهای، موجب بهبود برخی از شاخص های مهم قلبی- عروقی شد که احتمالا بدلیل وجود پلی فنولهای گرده گل، از اکسایش لیپوپروتئین ها جلوگیری و کاهش ساخت Apo B را محقق ساخته است.
محسن اکبرپور؛ ابوذر جهانمهر
چکیده
زمینه و هدف: شاخصهای التهابی با ایجاد تغییر در ترکیب بدن و عملکرد هورمونها، منجر به ایجاد بیماری های قلبی- عروقی و دیابت می شوند؛ در حالی که سبک زندگی فعال و انجام فعالیت های بدنی، ممکن است منجر به بهبود این شاخص ها شوند. لذا هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر 8 هفته تمرین ترکیبی قدرتی- استقامتی در دو نوبت صبح و عصر بر اینترلوکین 6 و پروتئین ...
بیشتر
زمینه و هدف: شاخصهای التهابی با ایجاد تغییر در ترکیب بدن و عملکرد هورمونها، منجر به ایجاد بیماری های قلبی- عروقی و دیابت می شوند؛ در حالی که سبک زندگی فعال و انجام فعالیت های بدنی، ممکن است منجر به بهبود این شاخص ها شوند. لذا هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر 8 هفته تمرین ترکیبی قدرتی- استقامتی در دو نوبت صبح و عصر بر اینترلوکین 6 و پروتئین واکنشی C (CRP) در مردان جوان دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق: تعداد 40 مرد غیر ورزشکار دارای اضافه وزن با میانگین سنی 57/1±24 سال و شاخص توده بدن 6/3±22/28 کیلوگرم بر متر مربع به صورت تصادفی در دو گروه تمرینی و دو گروه کنترل صبح و عصر تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت 8 هفته برنامه تمرین ترکیبی که شامل تمرین قدرتی و استقامتی را اجرا کردند، اما گروه های کنترل در مدت زمان مداخله، در هیچ گونه برنامه تمرینی منظم شرکت نکردند. از آزمودنی ها قبل و پس از 8 هفته، 5 میلی لیتر خون سیاهرگی جهت اندازه گیری اینترلوکین 6 و CRP گرفته شد. اینترلوکین 6 با استفاده از روش الایزا و CRP با استفاده از روش لاتکس– آگلوتیناسیون مورد سنجش قرار گرفت. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک سویه و آزمون تعقیبی LSD برای مقایسه های بین گروهی؛ و آزمون t وابسته برای مقایسه های درون گروهی، در سطح معنی داری 05/0>p انجام گرفت. یافته ها: اجرای 8 هفته تمرین ترکیبی در زمان صبح و عصر باعث کاهش سایتوکان التهابی اینترلوکین 6 (به ترتیب با 01/0=p و 006/0=p) و CRP (به ترتیب با 03/0=p و 02/0=p) شد. نتیجه گیری: تمرین ترکیبی در زمان صبح و عصر سبب کاهش درصدی عوامل پیش التهابی می گردد. لذا مردان دارای اضافه وزن می توانند ترکیب تمرینات قدرت و استقامت را صرف نظر از زمان اجرا در صبح یا عصر، به منظور کاهش عوامل خطرزا بکار ببرند.
معصومه نوبهار؛ شادمهر میردار هریجانی؛ زینب گرگین کرجی
چکیده
زمینه و هدف: شدت، مدت و تکرار جلسات تمرین در روز می توانند آثارمتفاوتی بر بروز آسیب های اکسایشی و سیستم ضد اکسایشی بدن داشته باشند. هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر 1 و 2 جلسه تمرین فزآینده در روز بر فعالیت آنزیم های اسپارتاتآمینوترانسفراز (AST)، آلانینآمینوترانسفراز (ALT) و آلکانینفسفاتاز (ALP) سرم دختران فعال بود. روش تحقیق:در این ...
بیشتر
زمینه و هدف: شدت، مدت و تکرار جلسات تمرین در روز می توانند آثارمتفاوتی بر بروز آسیب های اکسایشی و سیستم ضد اکسایشی بدن داشته باشند. هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر 1 و 2 جلسه تمرین فزآینده در روز بر فعالیت آنزیم های اسپارتاتآمینوترانسفراز (AST)، آلانینآمینوترانسفراز (ALT) و آلکانینفسفاتاز (ALP) سرم دختران فعال بود. روش تحقیق:در این مطالعه نیمه تجربی 21 دانشجوی دختر تربیتبدنی بهطورتصادفی (7 نفر) به دو گروه تمرینی و یک گروه کنترل تقسیم شدند. گروه کنترل از شرکت در هرگونه فعالیت ورزشی، در طی یک هفته منع شد. اولین گروه تمرینی 1 جلسه در روز تمرین کردند، در حالی که دومین گروه تمرینی 2 جلسه در روز (هر دو به مدت 7 روز) تمرین کردند. تمرین شامل دویدن بر روی نوارگردان باسرعت اولیه 6 تا 8 کیلومتر برساعت بود. پس از 3 دقیقه،1 دقیقه استراحت به صورت فعال (با سرعت 3 کیلومتر بر ساعت) اجرا گردید. سپس 2 کیلومتر بر ساعت برسرعت قبلی افزوده شده و فعالیت تا حد واماندگی ادامه یافت. به منظور سنجش متغیرهای بیوشیمیایی، خون وریدی قبل از تمرین، بعد از روزهای 1، 4 و 7 تمرینی و 24 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی جمع آوری گردید. نتایح با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی LSD در سطح معنی داری 05/0p< استخراج گردید. یافته ها: در هر دو گروه تجربی، فعالیت AST و ALP در روزهای 1، 4 و 7 تمرین افزایش معنیداری داشت (05/0>p)؛ اما پس از 24 ساعت استراحت، مقادیر AST گروههای تجربی به سطح قبل از تمرین کاهش یافت. نتیجه گیری: نتایج دال بر آن است که جلسات تمرینی فزآینده (با تکرار 1 یا 2 جلسه در روز)، ممکن است سطوح آنزیم های AST، ALT و ALP سرم را افزایش دهند، اما این تغییرات نامطلوب می تواند با در نظر گرفتن بازگشت به حالت اولیه مناسب، اصلاح شود.
سعید رحمتی؛ حمید رجبی؛ مهرداد سعدی؛ حسین نیکرو
چکیده
زمینه و هدف: تمرین انسدادی روش تمرینی نسبتا جدیدی است که می تواند آثار تمرین در شرایط هایپوکسی را تا حدودی شبیه سازی کند و اثر مطلوبی بر سلول های خونی بگذارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر یک دورۀ کوتاه مدت فعالیت رکاب زدن زیربیشینه همراه با محدودیت جریان خون بر سطح سرمی هموگلوبین، گلبول های قرمز خون و هماتوکریت در مردان ...
بیشتر
زمینه و هدف: تمرین انسدادی روش تمرینی نسبتا جدیدی است که می تواند آثار تمرین در شرایط هایپوکسی را تا حدودی شبیه سازی کند و اثر مطلوبی بر سلول های خونی بگذارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر یک دورۀ کوتاه مدت فعالیت رکاب زدن زیربیشینه همراه با محدودیت جریان خون بر سطح سرمی هموگلوبین، گلبول های قرمز خون و هماتوکریت در مردان فعال انجام شد. روش تحقیق: برای این منظور 24 نفر از دانشجویان تربیت بدنی دانشگاه خوارزمی به صورت داوطلبانه انتخاب شدند و به سه گروه رکاب زدن همراه با محدودیت جریان خون (8=n)، رکاب زدن بدون محدودیت جریان خون (8=n) و کنترل (8=n) تقسیم گردیدند. آزمودنیهای گروه تمرین با انسداد و تمرین بدون انسداد به مدت 3 هفته، هر هفته 3 جلسه و در مجموع 9 جلسه تمرین کردند. هر جلسه تمرین شامل 3 وهله سه دقیقه ای رکاب زدن با شدت 50 درصد توان حداکثری بود که بین هر وهله 45-30 ثانیه استراحت وجود داشت. میزان فشار روی ران در گروه انسداد 170-140 میلی متر جیوه بود. متغیرهای وابسته با استفاده از دستگاه سلول شمار هماتولوژی و کیت های جمع آوری کنندۀ خون که حاوی مادۀ ضد انعقاد بودند، اندازه گیری شدند. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از آزمونهای t وابسته، تحلیل واریانس یک طرفه، و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنی داری 0/05≥p استفاده گردید. یافتهها: نتایج درون گروهی نشان داد 3 هفته تمرین زیر بیشینۀ رکاب زدن همراه با انسداد عروق پا در مقایسه با پیش آزمون، باعث تغییرات معنیداری در مقادیرگلبولهای قرمز (RBC)، هموگلوبین (HGB)، هماتوکریت (Hct) می شود (0/05>p)؛ اما این تغییرات در گروه های بدون انسداد و کنترل معنی دار نبودند. از طرف دیگر، نتایج بین گروهی نشان داد که 3 هفته فعالیت زیربیشینۀ رکاب زدن همراه با انسداد عروق پا در مقایسه با سایر گروه ها، میزان HGB (p=0/02)، RBC (p=0/002) و Hct (p=0/03) را به طور معنی داری افزایش می دهد. نتیجه گیری: محدودیت جریان خون موضعی هنگام فعالیت زیر بیشینه رکابزدن اثر مثبتی بر میزان HGB، RBC و Hct خون دارد؛ از این رومی توان انتظار داشت تمرین انسدادی تا حدی بتواند اثر تمرین در شرایط هایپوکسی را ایجاد نماید.