امین آشفته؛ صادق چراغ بیرجندی؛ حسین طاهری چادرنشین
چکیده
زمینه و هدف: اگرچه تمرینات ورزشی و آنتیاکسیدانها سلامت مغز را بهبود می بخشند، اثر تعاملی تمرین مقاومتی و ژل رویال به خوبی مشخص نشده است. لذا هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر تمرینات مقاومتی با مکملدهی ژل رویال بر بیان ژن عامل رشد عصب (NGF) و گیرنده تیروزین کیناز A (TrkA) در بافت هیپوکامپ موشهای صحرایی نر آلزایمری شده بود. روش ...
بیشتر
زمینه و هدف: اگرچه تمرینات ورزشی و آنتیاکسیدانها سلامت مغز را بهبود می بخشند، اثر تعاملی تمرین مقاومتی و ژل رویال به خوبی مشخص نشده است. لذا هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر تمرینات مقاومتی با مکملدهی ژل رویال بر بیان ژن عامل رشد عصب (NGF) و گیرنده تیروزین کیناز A (TrkA) در بافت هیپوکامپ موشهای صحرایی نر آلزایمری شده بود. روش تحقیق: در این مطالعه تجربی، به 42 سر موش صحرایی نر نژاد اسپراگ ـ داولی، تریمتیلتین (8 میلی گرم/کیلوگرم وزن بدن) تزریق شد. سپس موش ها به صورت تصادفی و به طور مساوی به 7 گروه شامل گروه کنترل، تمرین مقاومتی، تمرین مقاومتی+مصرف ژل رویال با دوز 100 میلی گرم/کیلوگرم، تمرین مقاومتی+مصرف ژل رویال با دوز 200 میلی گرم/کیلوگرم، مصرف ژل رویال با دوز 100 میلی گرم/کیلوگرم، مصرف ژل رویال با دوز 200 میلی گرم/کیلوگرم، و گروه شم تقسیم شدند. پروتکل تمرین مقاومتی به مدت 8 هفته، سه جلسه در هفته با شدت 30 تا 100 درصد وزن بدن موش ها انجام شد. بررسی بیان ژنها با استفاده از روش Real-time PCR انجام شد و تمام پرایمرها توسط نرم افزار Allele IDv7.8 طراحی گردیدند. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها، از روش تحلیل واریانس دو-راهه و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معنی داری 05/0>p استفاده شد. یافتهها: پروتکل تمرین مقاومتی موجب افزایش بیان NGF گردید (001/0=p). مصرف ژل رویال (با دوز 100 و 200 میلی گرم/کیلوگرم)، تمرین مقاومتی+مصرف ژل رویال (با دوز 100 و 200 میلی گرم/کیلوگرم) موجب افزایش معنیدار بیان NGF و گیرنده TrkA شد (001/0=p). از طرف دیگر، اثر مکمل ژل رویال بر بیان NGF و گیرنده TrkA وابسته به دوز مصرفی بود؛ به گونه ای که اثر دوز 200 نسبت به دوز 100 میلی گرم/کیلوگرم؛ به طور معنیداری بیشتر بود (001/0=p). نتیجهگیری: هر دو مداخله تمرین مقاومتی و مصرف ژل رویال، به تنهایی و در ترکیب با همدیگر، موجب افزایش بیان نوروتروفینها در هیپوکامپ موشهای صحرایی مبتلا به آلزایمر می گردد؛ اما مصرف ژل رویال با دوز بالاتر، بهبودی بیشتری ایجاد می کند.
یوسف سارانی مرام؛ مجید وحیدیان رضازاده؛ حامد فنایی
چکیده
زمینه و هدف: یکی از بیماریهای متابولیکی در جوامع گوناگون، بیماری دیابت نوع یک میباشد. نتایج تحقیقات نشان داده که فعالیت ورزشی و مصرف مکملها میتوانند اثرات مثبتی بر بهبود بیماریهای مختلف داشته باشند. هدف از انجام این تحقیق بررسی اثر تعاملی تمرینات ورزشی و مصرف گزنه بر میزان آپلین بهعنوان یکی از آدیپوکاینهای مترشحه از بافت ...
بیشتر
زمینه و هدف: یکی از بیماریهای متابولیکی در جوامع گوناگون، بیماری دیابت نوع یک میباشد. نتایج تحقیقات نشان داده که فعالیت ورزشی و مصرف مکملها میتوانند اثرات مثبتی بر بهبود بیماریهای مختلف داشته باشند. هدف از انجام این تحقیق بررسی اثر تعاملی تمرینات ورزشی و مصرف گزنه بر میزان آپلین بهعنوان یکی از آدیپوکاینهای مترشحه از بافت چربی موشهای مبتلا به دیابت نوع یک بود. روش تحقیق: برای این منظور، تعداد 40 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار بهصورت تصادفی به 4 گروه شامل گروه کنترل، گروه مصرف گزنه، گروه تمرین مقاومتی+گزنه و گروه تمرین استقامتی+گزنه تقسیم شدند. با استفاده از استرپتوزوتوسین، دیابت نوع یک به همه حیوانات القاء شد. بهجز گروه کنترل، سایر گروهها روزانه عصاره گزنه به میزان 1 میلیگرم/ کیلوگرم وزن بدن دریافت کردند. گروه تمرین مقاومتی+گزنه بالا رفتن از نردبان همراه با وزنههای متصل به دم را که بهطور تدریجی افزایش مییافت، به اجرا درآوردند. گروه تمرین استقامتی+گزنه نیز به فعالیت شنا پرداختند. پروتکلهای تمرین به مدت 8 هفته به اجرا درآمدند و در پایان هفته هشتم، از بطن چپ قلب حیوانات بهصورت مستقیم نمونه خون تهیه گردید. اندازهگیری آپلین پلاسما با استفاده از کیت آزمایشگاهی آپلین و به روش الایزا انجام شد. برای بررسی تغییرات وزن آزمون t وابسته، بهمنظور مقایسه میانگینها در گروههای مختلف، آزمون تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی و برای بررسی رابطه بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید و سطح معنیداری 0/05>p در نظر گرفته شد. یافتهها: آپلین در گروههای گزنه (0/04=p)، تمرین مقاومتی+گزنه (0/04=p) و گروه تمرین استقامتی+گزنه (0/0001=p) نسبت به کنترل افزایش معنیداری داشت؛ تغییرات این شاخص در گروه تمرین استقامتی+گزنه نسبت به گروه گزنه (0/02=p) و گروه تمرین مقاومتی+گزنه (0/04=p)؛ با افزایش معنیداری بیشتری همراه بود. در مقایسه میانگین وزن پیشآزمون و پسآزمون آزمودنیها، در گروههای کنترل، گزنه و تمرین مقاومتی+گزنه؛ کاهش معنیداری (0/0001=p)، مشاهده شد؛ اما این تغییرات در گروه تمرین استقامتی+ گزنه (0/89=p) معنیدار نبود. نتیجهگیری: بهبود سطح پلاسمایی آپلین در گروه تمرین استقامتی+گزنه در موشهای مبتلا به دیابت نوع یک، احتمالاً ناشی از اثر تعاملی تمرینات استقامتی و مصرف همزمان گزنه میباشد.
احمد میر؛ محمد علی آذربایجانی؛ حسن متین همائی؛ حامد فنایی
چکیده
زمینه و هدف: کاهش ریلکسین در دوران یائسگی یکی از عواملی است که سبب تغییرات فیزیولوژیک در زنان می شود، با توجه به کمبود اطلاعات در خصوص تاثیر فعالیت ورزشی بر غلظت ریلکسین، هدف مطالعه حاضر بررسی اثر شدت های مختلف تمرین مقاومتی و هوازی بر سطوح غلظت ریلکسین سرم موش های اوارکتومی شده بود. روش تحقیق: در این مطالعه تجربی، 60 سر موش صحرایی ماده ...
بیشتر
زمینه و هدف: کاهش ریلکسین در دوران یائسگی یکی از عواملی است که سبب تغییرات فیزیولوژیک در زنان می شود، با توجه به کمبود اطلاعات در خصوص تاثیر فعالیت ورزشی بر غلظت ریلکسین، هدف مطالعه حاضر بررسی اثر شدت های مختلف تمرین مقاومتی و هوازی بر سطوح غلظت ریلکسین سرم موش های اوارکتومی شده بود. روش تحقیق: در این مطالعه تجربی، 60 سر موش صحرایی ماده با میانگین وزنی (10±230 گرم) به صورت تصادفی در 6 گروه 10 تایی شامل: اوارکتومی، اوارکتومی+تمرین مقاومتی شدید، اوارکتومی+تمرین مقاومتی با شدت کم، اوارکتومی+تمرین شنا تناوبی شدید، اوارکتومی+تمرین شنا تداومی و گروه شم قرار گرفتند. نخست حیوانات اوارکتومی شدند و یک هفته پس از آن موش های گروه تمرین با تکرار 3 جلسه در هفته به مدت 8 هفته تمرینات ورزشی را انجام دادند. پس از آن سطوح غلظت ریلکسین سرم به روش (ELISA) اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک راهه در سطح معنی داری (05/0>p) انجام گردید. یافته ها: غلظت ریلکسین سرمی پس از 8 هفته تمرین، در گروه شم (0001/0p=)، گروه تمرین مقاومتی با شدت زیاد (0001/0p=) و گروه تمرین شنا تناوبی با شدت زیاد (002/0p=) در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی دار نشان داد و عدم معنی داری در گروه تمرین شنا تداومی (10/0p=) و گروه تمرین مقاومتی با شدت کم (43/0p=) مشاهده گردید. نتیجه گیری: ریلکسین آثار مثبتی بر بافت های مختلف بدن دارد، این هورمون در دوران یائسگی کاهش می یابد ولی با انجام فعالیت های ورزشی پر شدت غلظت این هورمون افزایش خواهد داشت.
نسرین نیازی نژاد؛ عبدالحسین پرنو؛ رسول اسلامی
چکیده
زمینه و هدف: تاثیر زمان بندی بر سازگاریهای تمرینی مورد تایید قرار گرفته است؛ اما موثرترین روش برای توسعه قدرت و استقامت در طیف گستردهای از جمعیتها هنوز به خوبی شناخته نشده است؛ از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر دو مدل تمرین مقاومتی با زمان بندی خطی و غیرخطی بر قدرت و استقامت عضلانی دختران نوجوان تمریننکرده میباشد. روش ...
بیشتر
زمینه و هدف: تاثیر زمان بندی بر سازگاریهای تمرینی مورد تایید قرار گرفته است؛ اما موثرترین روش برای توسعه قدرت و استقامت در طیف گستردهای از جمعیتها هنوز به خوبی شناخته نشده است؛ از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر دو مدل تمرین مقاومتی با زمان بندی خطی و غیرخطی بر قدرت و استقامت عضلانی دختران نوجوان تمریننکرده میباشد. روش تحقیق: 23 دختر نوجوان تمرین نکرده به طور تصادفی در سه گروه گواه، تمرین با زمان بندی خطی و تمرین با زمان بندی غیرخطی قرار گرفتند. زمانبندی خطی شامل کاهش حجم تمرین و افزایش شدت تمرینات همزمان با پیشرفت تمرینی است و زمانبندی غیرخطی شامل افزایش و کاهش شدت و حجم تمرینات در طول چرخههای تمرینی است. قدرت عضلانی بالاتنه و پائینتنه آزمودنیها به ترتیب از طریق آزمون یک تکرار بیشینه (1RM) در حرکات پرسسینه و پرسپا؛ و استقامت عضلانی بالاتنه و پایین تنه به ترتیب از طریق شنای روی دست و اجرای حرکت اسکات؛ 48 ساعت قبل و بعد از 8 هفته ارزیابی شدند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش آماری آنالیز کوواریانس استفاده شد و سطح معتی داری 0/05> pدر نظر گرفته شد. یافتهها: تحلیل دادهها نشان داد که تمرینات خطی و غیرخطی باعث افزایش معنیدار قدرت عضلانی بالاتنه و پایینتنه، استقامت عضلانی بالاتنه (0/001>p)، استقامت عضلانی پائینتنه و کاهش درصدچربی (0/05>p) شد. علاوهبراین، گروه خطی موجب افزایش بیشتر قدرت عضلانی پایینتنه و گروه غیرخطی موجب افزایش بیشتر استقامت عضلانی بالاتنه شده است (0/05>p). نتیجهگیری: هر چند قدرت و استقامت عضلانی در نتیجه هر دو مدل تمرین مقاومتی خطی و غیرخطی بهبود مییابند؛ مدل تمرین مقاومتی خطی، روش تمرین مناسبتری برای بهبود قدرت عضلانی پایینتنه و مدل تمرین مقاومتی غیرخطی، روش تمرین مناسبتری برای بهبود استقامت عضلانی بالاتنه در دختران نوجوان تمرین نکرده میباشد.
جهانگیر احمدی؛ علی حسنی؛ عادل دنیائی
چکیده
زمینهوهدف: هدف از تحقیق حاضر بررسی شش هفته تمرین مقاومتی همراه با مصرف مکمل جینسینگ (آسیایی) بر توان هوازی و بی هوازی دانشجویان مرد غیرفعال دانشگاه شاهرود بود. روشتحقیق: بدین منظور 50 دانشجو با میانگین سنی 2± 19 سال و شاخص توده بدن 3± 22 کیلو گرم داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنی ها به صورت تصادفی به چهار گروه شامل گروه مکمل ...
بیشتر
زمینهوهدف: هدف از تحقیق حاضر بررسی شش هفته تمرین مقاومتی همراه با مصرف مکمل جینسینگ (آسیایی) بر توان هوازی و بی هوازی دانشجویان مرد غیرفعال دانشگاه شاهرود بود. روشتحقیق: بدین منظور 50 دانشجو با میانگین سنی 2± 19 سال و شاخص توده بدن 3± 22 کیلو گرم داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنی ها به صورت تصادفی به چهار گروه شامل گروه مکمل + تمرین ( 13 نفر)، گروه دارونما + تمرین (13 نفر)، گروه مکمل(12 نفر) و گروه کنترل (12 نفر) تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت شش هفته، سه جلسه در هفته و طبق برنامه مدون به تمرین پرداختند. قبل و بعد از برنامه تمرین و مکمل دهی، آزمون هوازی بروس، آزمون ب یهوازی وینگیت و ارزیابی ترکیب بدن به عمل آمد. به منظور بررسی طبیعی بودن توزیع داد ه ها از آزمون کولموگروف – اسمیرنف و برای استخراج نتایج، از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر(4×2) و t وابسته در سطح معنی داری 05/p<0 استفاده شد. یافتهها: اوج توان بی هوازی (02/p=0 ) و حداکثر توان هوازی (p=0/001) در سه گروه تجربی (مداخله) به طور معنی دار بهبود پیدا کرد، در حالی که میانگین توان بی هوازی(p=0/12)، حداقل توان بی هوازی (09/p=0) و شاخص خستگی بین چهار گروه تفاوت معنی داری (32/p=0) نداشت. نتیجهگیری: در مقایسه با تمرین مقاومتی تنها، تمرین مقاومتی همراه با مکمل جینسینگ نقش بیشتری در بهبود توان هوازی و بی هوازی افراد غیر فعال دارد.
محبوبه برات پور؛ ولی الله دبیدی روشن؛ نیلوفر کریمی
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات متعددی افزایش التهاب سیستمیک متعاقب تمرینات مقاومتی سنگین را نشان داده اند، اما اثر مصرف مکمل ضدالتهابی زنجبیل بر سایتوکین های پیش التهابی و شاخص های پروتئین های مرحله حاد در بلافاصله و 24 ساعت پس از اجرای ورزش های توانی در ورزشکاران مشخص نیست. هدف این مطالعه بررسی تاثیر مکمل دهی کوتاه مدت زنجبیل بر تغییرات مقادیر ...
بیشتر
زمینه و هدف: مطالعات متعددی افزایش التهاب سیستمیک متعاقب تمرینات مقاومتی سنگین را نشان داده اند، اما اثر مصرف مکمل ضدالتهابی زنجبیل بر سایتوکین های پیش التهابی و شاخص های پروتئین های مرحله حاد در بلافاصله و 24 ساعت پس از اجرای ورزش های توانی در ورزشکاران مشخص نیست. هدف این مطالعه بررسی تاثیر مکمل دهی کوتاه مدت زنجبیل بر تغییرات مقادیر برخی شاخص های مرتبط التهاب سیستمیک (اینترفرون گاما و آمیلوئید A سرم [ SAA ] به عنوان شاخص های التهابی و اینترلوکین- 2 به عنوان یک شاخص ضدالتهابی) در بلافاصله بعد، و 24 ساعت پس از اجرای تمرین به روش آکسفورد در مردان ورزشکار می باشد. روش تحقیق: 20 مرد ورزشکار در یک طرح طولی به طور تصادفی به گروه تمرین قدرتی به روش آکسفورد (تجربی) با و بدون مکمل زنجبیل، و گروه تمرین قدرتی به روش آکسفورد (دارونما) با و بدون دارونما (نشاسته)، تقسیم شدند. پروتکل تمرین آکسفورد توسط دوگروه در دو مرحله قبل و بعد از دوره دریافت مکمل و یا دارونما و با شرایط مشابه، اجرا شد. آزمودنی های گروه تجربی، 3 گرم پودر زنجبیل را در سه وعده (هر وعده یک گرم)، قبل از سه وعده اصلی غذایی برای مدت یک هفته مصرف کردند. خون گیری از ورید پیش بازویی در سه مرحله قبل، بلافاصله، و 24 ساعت پس از اجرای تمرین قدرتی آکسفورد، اجرا شد. یافته ها: تمرین مقاومتی به روش آکسفورد در هر دو گروه تجربی و دارونما، باعث افزایش معنی دار اینترفرون گاما ، آمیلوئید A سرم و اینترلوکین- 2، بخصوص بلافاصله (مقدارp به ترتیب 0/000 ، 0/0001 و 0/01) و 24 ساعت (مقدار p به ترتیب 0/002، 0/04، 0/006) پس از آن در مقایسه با سطوح پایه شد. با این وجود، مکمل گیری زنجبیل باعث کاهش معنی دار های اینترفرون گاما(p<0/001) و آمیلوئید A سرم ( p<0/001) در بلافاصله، و 24 ساعت پس از اجرای تمرین آکسفورد گردید. نتیجه گیری: تمرین مقاومتی فزآینده باعث گسترش التهاب در طی 24 ساعت پس از اتمام آن می شود و مصرف مکمل زنجبیل قبل از اجرای فعالیت های ورزشی، یک روش مداخل های جایگزین برای عدم افزایش و یا تخفیف اثرات التهابی و استرسی ناشی از پروتکل تمرینی سنگین می باشد.