سعید عابدین زاده؛ انسیه زاهدی؛ حمید عباسی؛ رضا شریفات پور
چکیده
زمینه و هدف: کودکان دارای سندروم داون در عوامل آمادگی جسمانی، مانند تعادل، قدرت و استقامت عضلانی؛ توانایی کمتری نسبت به افراد سالم دارند هدف از انجام این مطالعه، بررسی تاثیر تمرینات ریباند بر تعادل، قدرت و استقامت عضلانی کودکان سندروم داون بود. روش تحقیق: تعداد 30 کودک سندروم داون در دامنه سنی 12-7 سال و ضریب هوشی بین ۵۰ تا ۷۰ به صورت ...
بیشتر
زمینه و هدف: کودکان دارای سندروم داون در عوامل آمادگی جسمانی، مانند تعادل، قدرت و استقامت عضلانی؛ توانایی کمتری نسبت به افراد سالم دارند هدف از انجام این مطالعه، بررسی تاثیر تمرینات ریباند بر تعادل، قدرت و استقامت عضلانی کودکان سندروم داون بود. روش تحقیق: تعداد 30 کودک سندروم داون در دامنه سنی 12-7 سال و ضریب هوشی بین ۵۰ تا ۷۰ به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفره شامل گروه تجربی و گروه کنترل تقسیم شدند. به منظور ارزیابی تعادل ایستا و پویا از آزمون بروئینینکس- اوزرتسکی، ارزیابی قدرت فلکشن و چهارسر از ارزیابی دستی عملکرد عضلانی، و استقامت عضلانی از آزمون اسکات؛ در قبل و بعد از انجام تمرینات استفاده شد. گروه تجربی تمرینات ریباند را به مدت هشت هفته و سه جلسه در هفته، هر جلسه به مدت 45 دقیقه به اجرا درآوردند. به منظور تحلیل دادهها، از آزمونهای تجزیه و تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر دو راهه، در سطح معنیداری 05/0≥p استفاده شد. یافتهها: انجام هشت هفته تمرینات ریباند، موجب بهبود معنیداری در شاخصهای تعادل ایستا (001/0>p ) و پویا (001/0>p )، و قدرت (001/0>p ) و استقامت عضلانی (001/0>p ) اندام تحتانی گردید. نتیجهگیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر، انجام تمرینات ریباند میتواند تعادل، قدرت و استقامت عضلانی را بهبود بخشیده و نهایتا موجب کاهش خطرات ناشی از سقوط در کودکان سندروم داون شود. لذا انجام این تمرینات به درمانگران توصیه میشود.
سعید ایل بیگی؛ علیرضا مرشدی؛ مرضیه ثاقب جو؛ مهدیه عبدالهزاده
چکیده
زمینه و هدف: امروزه یکی از مهمترین دغدغههای مربیان علاوه بر نوع تمرین مناسب جهت بهبود عملکرد ورزشی، تمرین روی انواع سطوح تمرینی است که در تیمهای ورزشی به ندرت مورد توجه قرار گرفته است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر شش هفته تمرین اختصاصی والیبال روی سطوح مختلف (بتن، کفپوش و ماسه) بر برخی عوامل منتخب آمادگی جسمانی در پسران والیبالیست ...
بیشتر
زمینه و هدف: امروزه یکی از مهمترین دغدغههای مربیان علاوه بر نوع تمرین مناسب جهت بهبود عملکرد ورزشی، تمرین روی انواع سطوح تمرینی است که در تیمهای ورزشی به ندرت مورد توجه قرار گرفته است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر شش هفته تمرین اختصاصی والیبال روی سطوح مختلف (بتن، کفپوش و ماسه) بر برخی عوامل منتخب آمادگی جسمانی در پسران والیبالیست بود. روش تحقیق: سی و شش پسر والیبالیست (میانگین سنی، 82/0±11/16 سال) هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در سه گروه تمرینی شامل تمرین روی سطح بتنی؛ تمرین روی سطح کفپوش؛ و تمرین روی سطح ماسه تقسیم شدند. برنامه آزمون عملکردی تلاش تکراری (پرش و زمان واقعی، زمان و پرش ایدهآل) با چهار بار تکرار و استراحت بین تکرارها با سرعت حرکت بازیکنان طی چهار تا هشت ثانیه بود. تمامی آزمونها قبل و بعد از برنامه تمرینی اجرا شدند. آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنیداری 05/0 ≥p مورد استفاده قرار گرفت. یافتهها: توان بیهوازی، توان انفجاری (رکورد پرش) و کاهش زمان در آزمون عملکردی تکراری در گروهای تمرین روی ماسه و کفپوش، نسبت به گروه تمرین روی بتن، افزایش یافت. میزان چابکی و تعادل پویا در گروه تمرین روی سطح ماسه و کفپوش نسبت به گروه تمرینی روی سطح بتن، به ترتیب کاهش و افزایش معنیداری داشت. ضمن آن که تعادل پویا در گروه تمرین ماسه نسبت به گروه تمرین کفپوش، افزایش بیشتری داشت. نتیجهگیری: تمرینات اختصاصی والیبال روی سطوح ماسه نسبت به سطوح دیگر، با افزایش اضافهبار تمرین باعث ایجاد سازگاریهای عصبی - عضلانی و در نهایت، بهبود عملکرد آمادگی جسمانی بازیکنان والیبال می شود. بر این اساس، مربیان میتوانند از سطوح ماسه برای به حداکثر رساندن مزایای تمرین و جلوگیری از آسیب و درد بازیکنان استفاده کنند.
مسعود خادم پیر؛ صادق چراغ بیرجندی؛ مصطفی تیموری خروی
چکیده
زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس (MS) یک بیماری مزمن سیستم عصبی مرکزی است که مغز و نخاع را درگیر میکند و باعث ایجاد اختلال در هدایت جریانات عصبی و الکتریکی میشود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر هشت هفته تمرینات ترکیبی بر بیان ژن نوروگلین-1، شاخص تعادل و ترکیب بدنی در بیماران مبتلا به MS بود. روش تحقیق: به این منظور، 30 زن از بین زنان ...
بیشتر
زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس (MS) یک بیماری مزمن سیستم عصبی مرکزی است که مغز و نخاع را درگیر میکند و باعث ایجاد اختلال در هدایت جریانات عصبی و الکتریکی میشود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر هشت هفته تمرینات ترکیبی بر بیان ژن نوروگلین-1، شاخص تعادل و ترکیب بدنی در بیماران مبتلا به MS بود. روش تحقیق: به این منظور، 30 زن از بین زنان مبتلا به MS با میانگین سنی 79/4±47/7 سال، و وزن 5/5±69/70 کیلوگرم ساکن شهر مشهد انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم گردیدند. گروه تجربی تمرینات ترکیبی شامل تمرینات مقاومتی با شدت 65 تا 85 درصد یک تکرار بیشینه و تمرینات هوازی با شدت60 تا70 درصد حداکثر ضربان قلب را به مدت هشت هفته، سه روز در هفته و به مدت 45 دقیقه در هر جلسه انجام دادند؛ اما گروه کنترل در طول این دوره، در هیچگونه برنامه ورزشی شرکت نداشتند. نمونه خون از ورید بازویی قبل و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، به صورت ناشتا گرفته شد. بیان ژن نوروگلین-1 با استفاده از روش Real Time PCR تعیین گردید. شاخص تعادل به وسیله آزمونهای BDI و TUG و ترکیب بدن با استفاده از دستگاه بادی آنالایزر اندازه گیری شد. دادهها با استفاده از آزمون t مستقل و وابسته در سطح معنی داری 0/05≥p تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: تمرینات ترکیبی باعث افزایش معنی دار بیان ژن نوروگلین-1 (0/001=p)، تعادل ایستا (0/001=p)، تعادل پویا (0/001=p)، توده بدون چربی (0/001=p) و کاهش معنی دار توده چربی (001/0=p) افراد MS گردید. نتیجهگیری: بر اساس یافتههای تحقیق حاضر، تمرینات ترکیبی با افزایش عوامل تأثیرگذار در بیماری MS، می تواند باعث بهبود این شرایط شود.
وحید تقی زاده؛ الهام حکاک دخت؛ مهدی قهرمانی مقدم
چکیده
چکیده زمینه و هدف: مولتیپلاسکلروزیس (اماس) یک بیماری خودایمنی است که منجر به انحطاط عصبی پیشرونده میشود. عوامل نوروتروفیک مانندBDNF نقش مهمی در پاتوژنز و درمان اماس بازی میکنند. این تحقیق با هدف تعیین تاثیر هشت هفته تمرین پیلاتس بر سطح سرمی BDNF و تعادل پویای مردان مبتلا به اماس انجام شد.روش تحقیق: روش مطالعهی این تحقیق از نوع ...
بیشتر
چکیده زمینه و هدف: مولتیپلاسکلروزیس (اماس) یک بیماری خودایمنی است که منجر به انحطاط عصبی پیشرونده میشود. عوامل نوروتروفیک مانندBDNF نقش مهمی در پاتوژنز و درمان اماس بازی میکنند. این تحقیق با هدف تعیین تاثیر هشت هفته تمرین پیلاتس بر سطح سرمی BDNF و تعادل پویای مردان مبتلا به اماس انجام شد.روش تحقیق: روش مطالعهی این تحقیق از نوع نیمه تجربی با طرح پیشآزمون و پسآزمون بود. تعداد22 مرد مبتلا به اماس با میانگین سنی 7/3±9/34 سال، توده بدنی 3/4±07/24 کیلوگرم بر متر مربع و سطح ناتوانی 07/1±6/3، به صورت هدفمند و داوطلبانه انتخاب شده و سپس به صورت تصادفی به دو گروه تمرین (12 نفر) و کنترل (10 نفر) تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه تجربی، در یک دوره برنامه تمرین پیلاتس، به مدت هشت هفته و سه جلسه در هر هفته شرکت کردند. در مرحلهی پیشآزمون و پسآزمون، آزمون تعادل TUG جهت سنجش تعادل بیماران و نمونهگیری خونی جهت اندازهگیری سطح BDNF سرم (24 ساعت قبل و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین پس از 12 ساعت ناشتایی) انجام گرفت. در پایان، برای مقایسه تغییرات درونگروهی و بینگروهی به ترتیب از آزمونهای تیوابسته و تیمستقل با سطح اطمینان 05/0P ≤ استفاده شد.یافتهها: در گروه تجربی بعد از دو ماه تمرین افزایش معناداری در سطح سرمیBDNF گزارش شد (012/0P=). همچنین تغییرات آزمون تعادل(043/0P=) نیز معنادار بود. شایان ذکر است که در گروه کنترل هیچگونه تغییر معناداری گزارش نشد.نتیجهگیری: یک دوره برنامه تمرینی منتخب پیلاتس باعث بهبود تعادل پویا شده و سطح BDNF را افزایش میدهد. بنابراین مطالعهی حاضر نشان میدهد که ورزش پیلاتس میتواند به عنوان بخش مهمی از برنامههای توانبخشی بیماران مبتلا به اماس بهکارگرفته شود.
سعید بحیرایی؛ حسن دانشمندی
چکیده
زمینه و هدف: سندرم داون به عنوان شایع ترین دلیل ناتوانی های عقلی ناشی از اختالات ژنتیکی شناخته می شود. مبتلایان به سندرم داون ویژگی های فیزیولوژیکی و آناتومیکی خاصی دارند که آن ها را از دیگر همتایان سالم متفاوت می سازد. هدف از این پژوهش مطالعه رابطه بین نیمرخ ساختاری با کنترل پاسچردرکودکان سندرم داون بود. روش تحقیق: در این مطالعه 30 فرد ...
بیشتر
زمینه و هدف: سندرم داون به عنوان شایع ترین دلیل ناتوانی های عقلی ناشی از اختالات ژنتیکی شناخته می شود. مبتلایان به سندرم داون ویژگی های فیزیولوژیکی و آناتومیکی خاصی دارند که آن ها را از دیگر همتایان سالم متفاوت می سازد. هدف از این پژوهش مطالعه رابطه بین نیمرخ ساختاری با کنترل پاسچردرکودکان سندرم داون بود. روش تحقیق: در این مطالعه 30 فرد مبتلا به سندرم داون (میانگین سنی 07 / 2± 02 /15 سال، قد 65 / 10 ± 155 سانتیمتر، وزن 80 ± 63 / 61 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 4/21± 85 / 25 کیلوگرم/مترمربع) و 25 فرد سالم (میانگین سنی 13 / 2± 04 / 15 سال، قد 42 / 11 ± 36 / 164 سانتیمتر، وزن 01 / 12 ± 24 / 56 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 58 / 3± 72 / 20 کیلوگرم/مترمربع) شرکت کردند. برای بررسی وضعیت سر و شانه، زوایای لوردوز و کایفوز و تعادل آزمودن یها، به ترتیب از روش عکسبرداری، خط کش منعطف و دستگاه تعادل سنج بایودکس استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آماری t مستقل و ضریب همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 21 در سطح 05/p یافته ها: نتایج نشان داد که زاویه سربه جلو (001/p=0)، و تعادل (001/p=0) در افراد سندرم داون به طور معنی داری کمتر از افراد سالم است، در حالی که زاویه کایفوز (001/ p=0) آن ها بیشتر از افراد سالم بود. همچنین رابطه معنی داری بین ناهنجاری سر به جلو و تعادل قدامی-خلفی ( 02/ p=0)، بین ناهنجاری کایفوز با تعادل قدامی-خلفی (009/ p=0) و بین ناهنجاری کایفوز با تعادل کلی (006/ p=0) به دست آمد. نتیجه گیری: باتوجه به ضعف تعادل و مشاهده برخی ناهنجاری های ساختاری در مبتلایان به سندرم داون، اجرای برنامه ها و تمرینات اصلاحیه منظور بهبودتعادل و اصلاح پاسچر در آنان، ضروری به نظر می رسد.