مسعود جمشیدی حسین آبادی؛ علی جمشیدی حسین آبادی؛ ناصر بهپور
چکیده
زمینهوهدف: در طول دو دهه گذشته، استفاده از مکمل های اسیدآمینه ای برای پیشرفت در عملکرد ورزشی مورد توجه قرار گرفته است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر مصرف مکمل ال - آرژینین بر پاسخ هورمون رشد، لاکتات و گلوکز سرم به فعالیت هوازی در دانش آموزان پسر بود. روشتحقیق: آزمودنی های این پژوهش تعداد 10 دانش آموز ورزشکار با دامنه سنی 16 تا 18 سال بودند. ...
بیشتر
زمینهوهدف: در طول دو دهه گذشته، استفاده از مکمل های اسیدآمینه ای برای پیشرفت در عملکرد ورزشی مورد توجه قرار گرفته است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر مصرف مکمل ال - آرژینین بر پاسخ هورمون رشد، لاکتات و گلوکز سرم به فعالیت هوازی در دانش آموزان پسر بود. روشتحقیق: آزمودنی های این پژوهش تعداد 10 دانش آموز ورزشکار با دامنه سنی 16 تا 18 سال بودند. مطالعه به صورت نیمه تجربی تصادفی، دو سوکور و متقاطع در یک موقعیت پایه و دو موقعیت مصرف مکمل 1/0 گرم/کیلوگرم/وزن بدن و دارونما )نشاسته( انجام شد. آزمودنی ها در سه مرحله فعالیت دوی هوازی )دویدن با شدت درک فشار بورگ 15 معادل 70 تا 80 درصد حداکثر ضربان قلب به مدت 30 دقیقه( شرکت کردند. مرحله اول قبل از دریافت مکمل و دارونما و مرحله دوم و سوم بعد از دریافت دوره های سه روزه مکمل و دارونما انجام شد. خون گیری از ورید بازویی در مرحله اول، قبل و بعد از آزمون هوازی و در مرحله دوم و سوم بعد از دریافت مکمل و دارونما و بلافاصله پس از آزمون دوی هوازی به عمل آمد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون t همبسته در سطح معناداری 0/05>p بهره برداری شد. یافتهها: افزایش معنی داری پس از مصرف مکمل ال- آرژینین همراه با تمرین، بر پاسخ هورمون رشد سرم مشاهده گردید (0/0001= p) در حالی که در میزان گلوکز (0/11=p ) و لاکتات سرم (0/09=p) تغییر معنی داری ایجاد نگردید. نتیجهگیری: استفاده از مکمل ال- آرژینین می تواند برای ورزشکاران شرکت کننده در فعالیت های هوازی مفید باشد؛ اما پیشنهاد می شود دوزهای بالاتر این مکمل در دوره های طولانی تر مصرف نیز مورد ارزیابی قرار گیرد.
علی مهدوی راد؛ محسن امینایی؛ محمد رضا امیر سیف الدینی
چکیده
زمینهوهدف:کاهش فعالیت جسمانی، چاقی و اضافه وزن از جمله عوامل مهم افزایش سطوح چربی خون می باشند. تاثیر متقابل این عوامل بر هم و در پاسخ به تمرینات ورزشی، می تواند با تغییرات شبانه روزی اعمال فیزیولوژیک بدن رابطه داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر درس تربیت بدنی عمومی (1) در نوبت صبح و عصر بر توان هوازی، ترکیب بدن و نیمرخ لیپیدی ...
بیشتر
زمینهوهدف:کاهش فعالیت جسمانی، چاقی و اضافه وزن از جمله عوامل مهم افزایش سطوح چربی خون می باشند. تاثیر متقابل این عوامل بر هم و در پاسخ به تمرینات ورزشی، می تواند با تغییرات شبانه روزی اعمال فیزیولوژیک بدن رابطه داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر درس تربیت بدنی عمومی (1) در نوبت صبح و عصر بر توان هوازی، ترکیب بدن و نیمرخ لیپیدی و لیپوپروتئینی خون دانشجویان غیر ورزشکار دانشگاه شهید باهنر کرمان انجام شد. روشتحقی: 15 آزمودنی گروه عصر، 14 آزمودنی گروه صبح و 15 آزمودنی گروه کنترل، از بین دانشجویان غیر ورزشکاری که در حال گذراندن واحد تربیت بدنی عمومی (1) به صورت داوطلب انتخاب شدند. نمونه خون از آزمودنی ها در حالت ناشتا و در دو نوبت، قبل و بعد از 8 هفته مداخله گرفته شد. تغییرات نیمرخ لیپیدی سرم )تری گلیسرید، کلسترول تام، لیپوپروتئین با چگالی بالا و لیپوپروتئین با چگالی کم( با روش آنزیماتیک مورد ارزیابی قرار گرفت. توان هوازی با آزمون کوپر و درصد چربی بدن با روش چین پوستی، در زمان های مشابه مورد اندازه گیری قرار گرفتند. نتایج با استفاده از آزمون تحلیل واریانس استخراج شدند و تغییرات در سطح 0/05≥p معنی دار تلقی گردید. یافتهها: نتایج نشان داد که 8 هفته درس تربیت بدنی عمومی (1) با تکرار یک جلسه در هفته در نوبت صبح و عصر، بر شاخص های کلسترول تام ، تری گلیسرید، لیپوپروتئین با چگالی بالا و لیپوپروتئین با چگالی کم و درصد چربی بدن تاثیر معنی داری ندارد؛ در حالی که توان هوازی دانشجویان را صرف نظر از وهله صبح یا عصر، به طور معنی داری (0/01>p) بالا می برد. نتیجهگیری: یک جلسه درس تربیت بدنی عمومی برای ارتقاء سامتی دانشجویان کافی نیست و ارائه آن در نوبت صبح و عصر تفاوتی ندارد.
امیرحسین حقیقی؛ علی زعفرانیه؛ سید علیرضا حسینی کاخک
چکیده
زمینهوهدف: با وجود آن که کافئین به عنوان یک مکمل تحریک کننده روانی به طور گسترده توسط ورزشکاران استفاده می شود؛ اما اثربخشی مصرف آن در دوره های مختلف تمرینی و انواع ورزش ها، به خوبی مشخص نیست. هدف تحقیق حاضر، بررسی اثر مکمل کافئین بر برخی شاخص های مهارتی و آمادگی حرکتی بازیکنان زبده تنیس روی میز شهرستان سبزوار بود. روشتحقیق: 14 بازیکن ...
بیشتر
زمینهوهدف: با وجود آن که کافئین به عنوان یک مکمل تحریک کننده روانی به طور گسترده توسط ورزشکاران استفاده می شود؛ اما اثربخشی مصرف آن در دوره های مختلف تمرینی و انواع ورزش ها، به خوبی مشخص نیست. هدف تحقیق حاضر، بررسی اثر مکمل کافئین بر برخی شاخص های مهارتی و آمادگی حرکتی بازیکنان زبده تنیس روی میز شهرستان سبزوار بود. روشتحقیق: 14 بازیکن مرد تنیس روی میز (با میانگین سنی 6/ 11 ± 29 سال، قد 79 / 7± 175 سانتی متر و وزن 26 / 15 ± 07 / 77 کیلوگرم) به طور داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند. طرح تحقیق به صورت متقاطع و به گونه ای طراحی شد که آزمودنی ها سه مرتبه با فاصله یک شبانه روز از یکدیگر در یکی از سه حالت کنترل، مصرف مکمل کافئین (5 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) و مصرف دارونما (پودر نشاسته به صورت کپسول) قرار گرفتند. در هر جلسه آزمودنی ها به ترتیب آزمون های مهارتی فورهند، بک هند، سرویس و در نهایت، آزمون چابکی و زمان عکس العمل را اجرا کردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شدند و سطح معنی داری 05/p<0 در نظر گرفته شد. یافتهها: نتایج نشان داد که مصرف کافئین اثر معنی داری بر نتایج آزمو نهای مهارتی فورهند، بک هند، سرویس تنیس روی میز و همچنین آزمو نهای چابکی و زمان عکس العمل (به نور و صدا) بازیکنان ندارد (05/p>0). نتیجهگیری: مصرف 5 میلی گرم کافئین به ازاء هر کیلوگرم وزن بدن، بر بهبود شاخص های مهارتی و آمادگی حرکتی بازیکنان زبده تنیس روی میز تاثیر ندارد.
جهانگیر احمدی؛ علی حسنی؛ عادل دنیائی
چکیده
زمینهوهدف: هدف از تحقیق حاضر بررسی شش هفته تمرین مقاومتی همراه با مصرف مکمل جینسینگ (آسیایی) بر توان هوازی و بی هوازی دانشجویان مرد غیرفعال دانشگاه شاهرود بود. روشتحقیق: بدین منظور 50 دانشجو با میانگین سنی 2± 19 سال و شاخص توده بدن 3± 22 کیلو گرم داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنی ها به صورت تصادفی به چهار گروه شامل گروه مکمل ...
بیشتر
زمینهوهدف: هدف از تحقیق حاضر بررسی شش هفته تمرین مقاومتی همراه با مصرف مکمل جینسینگ (آسیایی) بر توان هوازی و بی هوازی دانشجویان مرد غیرفعال دانشگاه شاهرود بود. روشتحقیق: بدین منظور 50 دانشجو با میانگین سنی 2± 19 سال و شاخص توده بدن 3± 22 کیلو گرم داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنی ها به صورت تصادفی به چهار گروه شامل گروه مکمل + تمرین ( 13 نفر)، گروه دارونما + تمرین (13 نفر)، گروه مکمل(12 نفر) و گروه کنترل (12 نفر) تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت شش هفته، سه جلسه در هفته و طبق برنامه مدون به تمرین پرداختند. قبل و بعد از برنامه تمرین و مکمل دهی، آزمون هوازی بروس، آزمون ب یهوازی وینگیت و ارزیابی ترکیب بدن به عمل آمد. به منظور بررسی طبیعی بودن توزیع داد ه ها از آزمون کولموگروف – اسمیرنف و برای استخراج نتایج، از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر(4×2) و t وابسته در سطح معنی داری 05/p<0 استفاده شد. یافتهها: اوج توان بی هوازی (02/p=0 ) و حداکثر توان هوازی (p=0/001) در سه گروه تجربی (مداخله) به طور معنی دار بهبود پیدا کرد، در حالی که میانگین توان بی هوازی(p=0/12)، حداقل توان بی هوازی (09/p=0) و شاخص خستگی بین چهار گروه تفاوت معنی داری (32/p=0) نداشت. نتیجهگیری: در مقایسه با تمرین مقاومتی تنها، تمرین مقاومتی همراه با مکمل جینسینگ نقش بیشتری در بهبود توان هوازی و بی هوازی افراد غیر فعال دارد.
مهرداد فتحی؛ احسان میر
چکیده
زمینهوهدف: عدم تعادل سیستم هموستازی بدن، می تواند منجر به شکل گیری لخته خون گردد. یکی از عوامل فیزیولوژیکی مهم در فرآیند هموستاز بدن، انعقاد خون می باشد. اطلاعات ناهمسویی در باره تأثیر انواع تمرین ورزشی به ویژه تمرین مقاومتی، بر عوامل انعقادی وجود دارد. از اینرو، هدف پژوهش حاضر بررسی اثر 12جلسه تمرین مقاومتی بر سطوح فعالیت های انعقادی ...
بیشتر
زمینهوهدف: عدم تعادل سیستم هموستازی بدن، می تواند منجر به شکل گیری لخته خون گردد. یکی از عوامل فیزیولوژیکی مهم در فرآیند هموستاز بدن، انعقاد خون می باشد. اطلاعات ناهمسویی در باره تأثیر انواع تمرین ورزشی به ویژه تمرین مقاومتی، بر عوامل انعقادی وجود دارد. از اینرو، هدف پژوهش حاضر بررسی اثر 12جلسه تمرین مقاومتی بر سطوح فعالیت های انعقادی و فیبرینولیتیک در مردان غیر فعال بود. روشتحقیق: در این مطالعه نیمه تجربی، 20 آزمودنی به روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (10 نفر) و کنترل (10 نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرین مقاومتی شامل شش حرکت پرس سینه با هالتر، سیم کش از جلو، پشت بازو با سیم کش، هاگ پا، جلو ران با دستگاه و پشت ران با دستگاه (سه حرکت پایین تنه و سه حرکت بالاتنه) بود که به مدت 12 جلسه با شدت 40 تا 60 درصد یک تکرار بیشینه اجرا شد. پیش از شروع و پس از پایان دوره 12 جلسه ای تمرین مقاومتی، نمونه های خونی جمع آوری شدند. برای مقایسه میانگین های درون گروهی و بین گروهی از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبیLSD استفاده شد و نتایج در سطح معنی داری 05/pیافتهها: اگرچه سطوح فیبرینوژن در گروه تمرین مقاومتی کاهش و عامل D-dimer افزایش یافت، اما این تغ ییرات از لحاظ آماری معنی دار نبود و تعداد پلاکت ها نیز در هر دو گروه تغ ییر معنی داری نشان نداد(05/p>0). با این حال، عوامل PT و PTT در گروه تمرین مقاومتی به طور معنی دار(به ترتیب با 02/p=0 و 01/p=0) افزایش یافتند. نتیجهگیری: چهار هفته تمرین مقاومتی می تواند از طریق کاهش سطوح فیبرینوژن و افزایش عوامل PT و PTT ، در جلوگیری از ترومبوز و بروز ناگهانی بیماری های قلبی در مردان غیر فعال جوان باشد.
عماد شکوهی؛ علی اصغر نورسته؛ علی شمسی ماجلان؛ محمد علی سنجری
چکیده
زمینهوهدف: ثبات پاسچرال، به معنی توانایی بدن در حفظ مرکز ثقل در محدوده ثبات است. بازیکنان فوتبال به یک ثبات عملکردی قاب لاطمینان وابسته هستند، بنابراین آسیب های مچ ممکن است باعث یک وقفه در بازی حرفه ای بازیکنان فوتبال شود. هدف ار پژوهش حاضر مقایسه ثبات پاسچرال بازیکنان فوتبال با آسیب مزمن مچ پا در آزمون عملکردی پرش- فرود بود. روشتحقیق: ...
بیشتر
زمینهوهدف: ثبات پاسچرال، به معنی توانایی بدن در حفظ مرکز ثقل در محدوده ثبات است. بازیکنان فوتبال به یک ثبات عملکردی قاب لاطمینان وابسته هستند، بنابراین آسیب های مچ ممکن است باعث یک وقفه در بازی حرفه ای بازیکنان فوتبال شود. هدف ار پژوهش حاضر مقایسه ثبات پاسچرال بازیکنان فوتبال با آسیب مزمن مچ پا در آزمون عملکردی پرش- فرود بود. روشتحقیق: 28 بازیکنان فوتبال شامل 14 فرد با بی ثباتی مچ پا و 14فرد سالم در پژوهش شرکت کردند. برای بررسی ثبات پاسچرال و اندازه گیری متغیرهای زمان رسیدن به ثبات(TTS) و جابجایی مرکز فشار (COP)، آزمودنی ها فعالیت عملکردی پرش- فرود را بر روی صفحه نیرو انجام دادند.ارزیابی آسیب مچ پا به دو صورت، پرسش از خود فرد و پرسشنامه انجام گردید. برای تجزیه و تحلیل آماری از آزمون t مستقل در سطح معنی داری 05/pیافتهها: نتایج نشان داد که در پرش رو به جلو، متغیر COP در جهت داخلی- خارجی (002/p=0) و قدامی- خلفی (01/p=0) و همچنین در پرش جانبی، متغیر COPدر جهت داخلی- خارجی (008/p=0) و قدامی- خلفی (02/p=0) بین بازیکنان فوتبال با و بدون بی ثباتی مزمن مچ پا، تفاوت معنی داری دارد؛ به گونه ای که COP در بازیکنان با بی ثباتی بیشتر از بازیکنان سالم بود. در حالی که زمان رسیدن به ثبات در بازیکنان با بی ثباتی و بازیکنان سالم بسیار نزدیک به یکدیگر بود، و در متغیر TTS تفاوت معنی داری بین دو گروه وجود نداشت ( 05/p<0). نتیجهگیری: با توجه به نقش اساسی رباط های داخلی- خارجی مچ پا در ثبات پا، به نظر می رسد که آسیب این ناحیه در تغییرات مرکز فشار اثر می گذارد و بازیکنان فوتبال با آسیب بی ثباتی مزمن مچ پا، تغییرات بیشتری در مرکز فشار نسبت به بازیکنان سالم دارند. با توجه به نقش حس عمقی در کنترل پاسچر، ورزشکاران مبتا به آسیب دیدگی مچ پا می توانند با انجام تمرینات حس عمقی و افزایش قدرت اندام تحتانی خود تا حد زیادی نقایص ثبات و تعادل خود را برطرف کنند.
جواد وکیلی؛ لیلا حسین پور
چکیده
زمینهوهدف: در افراد چاق عوامل خطرزای قلبی – عروقی در حد بحرانی هستند، اما با تدابیر تغذیه ای و تمرینی مناسب، می توان از پیشرفت خطر و احتمال بیماری جلوگیری کرد. هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر 8 هفته تمرین هوازی و مصرف چای سبز بر برخی عوامل خطرزای قلبی- عروقی زنان چاق بود. روشتحقیق:بدین منظور 46 زن چاق میان سال سالم به صورت داوطلبانه در تحقیق ...
بیشتر
زمینهوهدف: در افراد چاق عوامل خطرزای قلبی – عروقی در حد بحرانی هستند، اما با تدابیر تغذیه ای و تمرینی مناسب، می توان از پیشرفت خطر و احتمال بیماری جلوگیری کرد. هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر 8 هفته تمرین هوازی و مصرف چای سبز بر برخی عوامل خطرزای قلبی- عروقی زنان چاق بود. روشتحقیق:بدین منظور 46 زن چاق میان سال سالم به صورت داوطلبانه در تحقیق شرکت کرده و به طور تصادفی در 4 گروه تمرین هوازی (n=13) گروه مصرف چای سبز (n=11)، تمرین هوازی+ مصرف چای سبز (n=12) و گروه کنترل (n=10)؛ قرار گرفتند.گروه تمرین هوازی به مدت 8 هفته، هر هفته 3 جلسه به مدت 60 دقیقه با شدت 55 تا 65 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره، تمرین هوازی را اجرا کردند.گروه مصرف چای سبز در همین مدت زمان، روزانه سه وعده و در هر وعده 5/2 گرم مکمل چای سبز نوشیدند. گروه تمرین هوازی+ مصرف چای سبز همزمان با مصرف چای سبز، تمرین هوازی را اجرا کردند. بر روی گروه کنترل هیچ مداخله ای صورت نگرفت.48 ساعت قبل و بعد از برنامه تمرینی در شرایط ناشتا، نمونه های خونی گرفته شد و سپس با روش های استاندارد، مقادیر لیپوپروتئین با چگالی پایین (LDL)، لیپوپروتئین با چگالی بالا (HDL)، تری گلیسیرید(TG) و پروتئین واکنش گر C با حساسیت بالا (hs-CRP) اندزه گیری شدند. برای بررسی طبیعی بودن داده ها از آزمون کلموگروف- اسمیرنف و برای بررسی تغییرات مقادیر متغیرهای وابسته از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه(ANOVA) و آزمون تعقیبی شفه در سطح معنی داری 0/05>pاستفاده شد. یافتهها: بین تغییرات hs-CRP در چهار گروه تفاوت معنی داری مشاهده شد (0/0001=p)، به گونه ای که مقدار آن در گروه تمرین+ چای سبز نسبت به سه گروه چای سبز(0/001=p)، تمرین هوازی (0/03=p) و گروه کنترل (0/0001=p) به طور معنی دار پایین تر بود. همچنین بین تغییرات LDL-C نیز در چهار گروه تفاوت معنی داری مشاهده شد (0/009=p)، طوری که در گروه تمری+ چای سبز (0/01=p)و تمرین هوازی (0/03=p) نسبت به گروه کنترل به طور معنی دار پایین تر بود. با این وجود، HDL-C فقط در گروه چای سبز نسبت به گروه کنترل افزایش معنی داری (0/007=p) داشت، به عاوه، تغییرات TG در چهار گروه تفاوت معنی داری نداشت (0/20=p)، اما در درصد چربی زیر پوستی در هر سه گروه تجربی به طور معنی دار (0/0001=p)کاهش یافت. نتیجهگیری: در صورتی که تمرین هوازی با مصرف چای سبز همراه شود، به دلیل اثر آنتی اکسیدانی و ضد التهابی این مکمل، بهبود بیشتری در عوامل خطر زای قلبی – عروقی زنان چاق ایجاد خواهد شد.