مسعود خادم پیر؛ صادق چراغ بیرجندی؛ مصطفی تیموری خروی
چکیده
زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس (MS) یک بیماری مزمن سیستم عصبی مرکزی است که مغز و نخاع را درگیر میکند و باعث ایجاد اختلال در هدایت جریانات عصبی و الکتریکی میشود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر هشت هفته تمرینات ترکیبی بر بیان ژن نوروگلین-1، شاخص تعادل و ترکیب بدنی در بیماران مبتلا به MS بود. روش تحقیق: به این منظور، 30 زن از بین زنان ...
بیشتر
زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس (MS) یک بیماری مزمن سیستم عصبی مرکزی است که مغز و نخاع را درگیر میکند و باعث ایجاد اختلال در هدایت جریانات عصبی و الکتریکی میشود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر هشت هفته تمرینات ترکیبی بر بیان ژن نوروگلین-1، شاخص تعادل و ترکیب بدنی در بیماران مبتلا به MS بود. روش تحقیق: به این منظور، 30 زن از بین زنان مبتلا به MS با میانگین سنی 79/4±47/7 سال، و وزن 5/5±69/70 کیلوگرم ساکن شهر مشهد انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم گردیدند. گروه تجربی تمرینات ترکیبی شامل تمرینات مقاومتی با شدت 65 تا 85 درصد یک تکرار بیشینه و تمرینات هوازی با شدت60 تا70 درصد حداکثر ضربان قلب را به مدت هشت هفته، سه روز در هفته و به مدت 45 دقیقه در هر جلسه انجام دادند؛ اما گروه کنترل در طول این دوره، در هیچگونه برنامه ورزشی شرکت نداشتند. نمونه خون از ورید بازویی قبل و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، به صورت ناشتا گرفته شد. بیان ژن نوروگلین-1 با استفاده از روش Real Time PCR تعیین گردید. شاخص تعادل به وسیله آزمونهای BDI و TUG و ترکیب بدن با استفاده از دستگاه بادی آنالایزر اندازه گیری شد. دادهها با استفاده از آزمون t مستقل و وابسته در سطح معنی داری 0/05≥p تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: تمرینات ترکیبی باعث افزایش معنی دار بیان ژن نوروگلین-1 (0/001=p)، تعادل ایستا (0/001=p)، تعادل پویا (0/001=p)، توده بدون چربی (0/001=p) و کاهش معنی دار توده چربی (001/0=p) افراد MS گردید. نتیجهگیری: بر اساس یافتههای تحقیق حاضر، تمرینات ترکیبی با افزایش عوامل تأثیرگذار در بیماری MS، می تواند باعث بهبود این شرایط شود.
سمیه ماهری؛ سیروان آتشک؛ رضا رشدی بناب
چکیده
زمینه و هدف: انجام فعالیتهای ورزشی منظم به عنوان استراتژی ارجح و راهکار موثر برای کاهش سایتوکاینهای التهابی مانند لیپوکالین دو (Lcn2) و بهبود مقاومت به انسولین در افراد چاق توصیه شده است. با توجه به وجود یافتههای محدود و ناهمسو در رابطه با اثرگذاری تمرینات موازی مقاومتی و استقامتی و تاثیر ترتیب اجرای تمرین بر این نشانگرها؛ مطالعه ...
بیشتر
زمینه و هدف: انجام فعالیتهای ورزشی منظم به عنوان استراتژی ارجح و راهکار موثر برای کاهش سایتوکاینهای التهابی مانند لیپوکالین دو (Lcn2) و بهبود مقاومت به انسولین در افراد چاق توصیه شده است. با توجه به وجود یافتههای محدود و ناهمسو در رابطه با اثرگذاری تمرینات موازی مقاومتی و استقامتی و تاثیر ترتیب اجرای تمرین بر این نشانگرها؛ مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثر ترتیب تمرین استقامتی و مقاومتی بر شاخصهای ترکیب بدن، مقاومت به انسولین و سطح سرمی Lcn2 در زنان چاق غیر فعال به اجرا درآمد. روش تحقیق: تعداد 45 زن چاق غیرفعال در یک مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون، به صورت هدفمند شرکت کردند و به طور تصادفی به سه گروه کنترل (15 نفر)، تمرینات موازی مقاومتی+استقامتی (15 نفر) و تمرینات موازی استقامتی+مقاومتی (15 نفر) تقسیم شدند. برنامههای تمرینی بهمدت 12 هفته، سه جلسه در هفته به اجرا درآمدند. تمرین استقامتی مشتمل بر دویدن روی نوارگردان به مدت 20 دقیقه در هر جلسه با شدت 75-55 درصد حداکثر ضربان قلب؛ و تمرین مقاومتی مشتمل بر اجرای حرکات در هشت ایستگاه، دو نوبت، با 15-8 تکرار و شدت 75-55 درصد یک تکرار بیشینه بود. 48 ساعت قبل از شروع تمرینات و 48 بعد از آخرین جلسۀ تمرینی، شاخصهای ترکیب بدن و نمونههای خونی سرم در حالت ناشتایی مورد اندازهگیری قرار گرفت. از آزمون آماریt زوجی و آزمون تحلیل کوواریانس در سطح معنی داری 0/05>p استفاده شد. یافتهها: هر دو برنامه تمرین موازی، باعث کاهش معنیدار شاخصهای ترکیب بدنی (وزن، درصد چربی بدن، شاخص توده بدنی، نسبت دورکمر به لگن) و نشانگرهای HOMA-R و Lcn2 سرمی شدند (0/05>p). با این حال، اختلافی بین اثر دو شیوه تمرین موازی مشاهده نشد (0/05<p). از طرف دیگر، کلیه این شاخصها در گروه کنترل بدون تغییر باقی ماندند (0/05>p). نتیجهگیری: انجام تمرینات موازی صرف نظر از ترتیب اجرای آن، میتواند راهکار درمانی موثری برای بهبود نشانگرهای خطرزای چاقی از جمله مقاومت به انسولین و نشانگر التهابی Lcn2 در زنان چاق باشد.
فاطمه ذوالفقاری؛ امیرحسین حقیقی
چکیده
زمینه و هدف: ترکیب بدنی ارتباط نزدیکی با سلامت و نحوه اجرای حرکات ورزشی دارد. بنابراین، هدف تحقیق حاضر مقایسه متابولیسم سوبستراها و کارآیی مکانیکی خالص حین دویدن بر روی نوار گردان در دختران چاق، لاغر و با وزن طبیعی بود. روش تحقیق: برای این منظور، 9 دختر لاغر (چربی بدن 56/3 ± 17/19 درصد)، 9 دختر چاق (چربی بدن 42/4 ± 29/42 درصد) و 9 دختر طبیعی ...
بیشتر
زمینه و هدف: ترکیب بدنی ارتباط نزدیکی با سلامت و نحوه اجرای حرکات ورزشی دارد. بنابراین، هدف تحقیق حاضر مقایسه متابولیسم سوبستراها و کارآیی مکانیکی خالص حین دویدن بر روی نوار گردان در دختران چاق، لاغر و با وزن طبیعی بود. روش تحقیق: برای این منظور، 9 دختر لاغر (چربی بدن 56/3 ± 17/19 درصد)، 9 دختر چاق (چربی بدن 42/4 ± 29/42 درصد) و 9 دختر طبیعی (چربی بدن 58/3 ± 23/27 درصد) برای شرکت در طرح انتخاب شدند. پروتکل ورزشی شامل دویدن بر روی نوارگردان با شدت 75 درصد حداکثر ضربان قلب به مدت 30 دقیقه اجرا شد و گازهای تنفسی با استفاده از دستگاه تحلیل گازهای تنفسی به مدت 30 دقیقه در حالت پایه و 30 دقیقه حین فعالیت جمعآوری شد و میزان اکسیداسیون چربی، کربوهیدرات، هزینه انرژی و کارآیی مکانیکی خالص شرکت کنندگان محاسبه گردید. سپس دادههای جمعآوری شده با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون LSD و در سطح 05/p
اعظم بهراد؛ رویا عسکری؛ محمدرضا حامدی نیا
چکیده
زمینه و هدف: در مطالعه حاضر تأثیر دو شیوه تمرینی استقامتی تناوبی شدید و مقاومتی دایرهای بر عملکرد ریوی و ترکیب بدن در دختران دارای اضافه وزن بررسی شد. روش تحقیق: از بین دختران داوطلب واجد شرایط 45 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه تمرین مقاومتی دایرهای، تناوبی شدید و کنترل جای گرفتند. گروههای تمرینی 8 هفته، هفتهای 3 جلسه به ...
بیشتر
زمینه و هدف: در مطالعه حاضر تأثیر دو شیوه تمرینی استقامتی تناوبی شدید و مقاومتی دایرهای بر عملکرد ریوی و ترکیب بدن در دختران دارای اضافه وزن بررسی شد. روش تحقیق: از بین دختران داوطلب واجد شرایط 45 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه تمرین مقاومتی دایرهای، تناوبی شدید و کنترل جای گرفتند. گروههای تمرینی 8 هفته، هفتهای 3 جلسه به تمرین پرداختند. تمرین مقاومتی در 7 ایستگاه، 2 نوبت، 15-8 تکرار و شدت 85-65 درصد یک تکرار بیشینه و تمرین تناوبی به صورت دویدنهای 2 دقیقهای با شدت 95-85 درصد ضربان قلب بیشینه، 11-8 تکرار و استراحت فعال (40-30 درصد ضربان قلب بیشینه) اجرا گردید. قبل و بعد از دوره تمرینی، شاخصهای تنفسی، ترکیب بدن، قدرت و استقامت عضلانی و حداکثر اکسیژن مصرفی اندازهگیری شدند. نتایج با آزمونهای تحلیل واریانس یکسویه، تعقیبی LSD و t وابسته استخراج گردید و سطح معنیداری 0/05>p در نظر گرفته شد. یافتهها: بین تأثیر دو نوع تمرین بر بازدم با فشار در اولین ثانیه (FEV1) ، ظرفیت حیاتی با فشار (FVC)، نسبت بازدم با فشار در ثانیه اول بر ظرفیت حیاتی با فشار (FEV1/FVC) و جریان بازدمی 75- 25 درصد (FEF 25- 75%)، وزن، شاخص توده بدن و محیط کمر به لگن؛ تفاوت معنیداری وجود نداشت (0/05<p)؛ اما FVC در گروهتمرین مقاومتی نسبت به حالت پایه بهبود یافت (0/03=p). توده بدون چربی تنها در گروه مقاومتی افزایش معنیداری داشت (0/03=p)، اما درصد چربی در دو گروه تمرین مقاومتی و تناوبی (به ترتیب با 0/008=p و 0/01=p) کاهش معنیداری پیدا کرد. نتیجهگیری: انجام یک دوره تمرینات تناوبی شدید یا مقاومتی دایرهای تأثیر معنیداری بر اغلب شاخصهای تنفسی پویا نداشتند؛ اما به نظر میرسد تمرین مقاومتی به بهبود بیشتری در FVC و ترکیب بدنی شرکتکنندگان منجر می شود.
علی مهدوی راد؛ محسن امینایی؛ محمد رضا امیر سیف الدینی
چکیده
زمینهوهدف:کاهش فعالیت جسمانی، چاقی و اضافه وزن از جمله عوامل مهم افزایش سطوح چربی خون می باشند. تاثیر متقابل این عوامل بر هم و در پاسخ به تمرینات ورزشی، می تواند با تغییرات شبانه روزی اعمال فیزیولوژیک بدن رابطه داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر درس تربیت بدنی عمومی (1) در نوبت صبح و عصر بر توان هوازی، ترکیب بدن و نیمرخ لیپیدی ...
بیشتر
زمینهوهدف:کاهش فعالیت جسمانی، چاقی و اضافه وزن از جمله عوامل مهم افزایش سطوح چربی خون می باشند. تاثیر متقابل این عوامل بر هم و در پاسخ به تمرینات ورزشی، می تواند با تغییرات شبانه روزی اعمال فیزیولوژیک بدن رابطه داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر درس تربیت بدنی عمومی (1) در نوبت صبح و عصر بر توان هوازی، ترکیب بدن و نیمرخ لیپیدی و لیپوپروتئینی خون دانشجویان غیر ورزشکار دانشگاه شهید باهنر کرمان انجام شد. روشتحقی: 15 آزمودنی گروه عصر، 14 آزمودنی گروه صبح و 15 آزمودنی گروه کنترل، از بین دانشجویان غیر ورزشکاری که در حال گذراندن واحد تربیت بدنی عمومی (1) به صورت داوطلب انتخاب شدند. نمونه خون از آزمودنی ها در حالت ناشتا و در دو نوبت، قبل و بعد از 8 هفته مداخله گرفته شد. تغییرات نیمرخ لیپیدی سرم )تری گلیسرید، کلسترول تام، لیپوپروتئین با چگالی بالا و لیپوپروتئین با چگالی کم( با روش آنزیماتیک مورد ارزیابی قرار گرفت. توان هوازی با آزمون کوپر و درصد چربی بدن با روش چین پوستی، در زمان های مشابه مورد اندازه گیری قرار گرفتند. نتایج با استفاده از آزمون تحلیل واریانس استخراج شدند و تغییرات در سطح 0/05≥p معنی دار تلقی گردید. یافتهها: نتایج نشان داد که 8 هفته درس تربیت بدنی عمومی (1) با تکرار یک جلسه در هفته در نوبت صبح و عصر، بر شاخص های کلسترول تام ، تری گلیسرید، لیپوپروتئین با چگالی بالا و لیپوپروتئین با چگالی کم و درصد چربی بدن تاثیر معنی داری ندارد؛ در حالی که توان هوازی دانشجویان را صرف نظر از وهله صبح یا عصر، به طور معنی داری (0/01>p) بالا می برد. نتیجهگیری: یک جلسه درس تربیت بدنی عمومی برای ارتقاء سامتی دانشجویان کافی نیست و ارائه آن در نوبت صبح و عصر تفاوتی ندارد.