سیده عذرا میرکاظمی؛ مهدی مقرنسی؛ رضا قهرمانی؛ خورشید بیجاری؛ سمانه راستگو
چکیده
زمینه و هدف: توجه به تمرینات ورزشی بهمنظور بهبود شاخصهای بیوشیمیایی، فیزیولوژیک و روانشناختی در زنان یائسۀ دارای اضافهوزن و چاق از اهمیت ویژهای برخوردار است. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر چهار هفته تمرین مقاومتی در منزل بر سطوح پلاسمایی پروتئین واکنشی C CRP))، شاخصهای ترکیببدنی و خودکارآمدی در زنان یائسۀ دارای اضافهوزن ...
بیشتر
زمینه و هدف: توجه به تمرینات ورزشی بهمنظور بهبود شاخصهای بیوشیمیایی، فیزیولوژیک و روانشناختی در زنان یائسۀ دارای اضافهوزن و چاق از اهمیت ویژهای برخوردار است. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر چهار هفته تمرین مقاومتی در منزل بر سطوح پلاسمایی پروتئین واکنشی C CRP))، شاخصهای ترکیببدنی و خودکارآمدی در زنان یائسۀ دارای اضافهوزن و چاق شهر بیرجند انجام شد. روش تحقیق: پژوهش حاضر از نوع کاربردی و به روش نیمهتجربی با طرح پیشآزمون-پسآزمون روی 56 زن یائسۀ دارای اضافهوزن و چاق (سن 65-45 سال،(BMI≥25 انجام شد. شرکتکنندگان به صورت تصادفی به دو گروه تمرین مقاومتی در منزل (28 نفر) و کنترل (28 نفر) تقسیم شدند. گروه تمرین، تمرینات مقاومتی را به مدت چهار هفته (28 جلسه90 دقیقهای با شدت متوسط) در منزل انجام دادند که هر جلسه شامل حرکات اسکوات، لانچ، ساق ایستاده، جلو بازو، پشت بازو، شنا، چرخش عضلات پهلو و کمر، ددلیفت با وزنه بود. قبل و بعد از تمرین، سطح پلاسمایی CRP از طریق نمونهگیری خون ناشتا و شاخصهای ترکیببدنی (وزن، تودۀ بدنی (BMI)، دور کمر به باسن (WHR)، دور کمر، دور باسن، دور شکم، دور بازو، دور سینه و دور ران) اندازهگیری شد. همچنین خودکارآمدی با پرسشنامۀ استاندارد شرر و دیگران (1982) ارزیابی گردید. دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس و آزمونt وابسته در سطح معنیداری 05/0 P<تحلیل شدند. یافته ها: پس از چهار هفته تمرین مقاومتی در منزل، در سطح CRP تغییر معنیداری مشاهده نشد؛ در حالی که کاهش معنیداری در WHR، دور سینه، باسن، بازو، ران و کمر مشاهده شد. اما تغییرات وزن، BMI و دور شکم معنیدار نبود. خودکارآمدی در گروه تمرین افزایش یافت. نتیجه گیری: تمرینات مقاومتی در منزل میتواند سلامت جسمی و روانی زنان یائسه را بهبود بخشد و بهعنوان راهکاری مؤثر در مدیریت عوارض یائسگی و اضافهوزن توصیه میشود.
زهرا یاورپناه؛ علی حسنی؛ معصومه قربانی
چکیده
مقدمه و هدف: استفاده از مکملها و تمرینات ورزشی جهت رفع اختلالات متابولیک و درمان بیماریها رواج یافته است؛ هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر تمرین هوازی فزآینده و مکمل سینبیوتیک بر سختیشریانی و پروتئین واکنشی C (PRC) در زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش تحقیق: در این پژوهش نیمه تجربی، 39 زن مبتلا به دیابت نوع دو بهطور ...
بیشتر
مقدمه و هدف: استفاده از مکملها و تمرینات ورزشی جهت رفع اختلالات متابولیک و درمان بیماریها رواج یافته است؛ هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر تمرین هوازی فزآینده و مکمل سینبیوتیک بر سختیشریانی و پروتئین واکنشی C (PRC) در زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش تحقیق: در این پژوهش نیمه تجربی، 39 زن مبتلا به دیابت نوع دو بهطور تصادفی به سه گروه تمرین هوازی+دارونما، تمرین هوازی+مکمل سینبیوتیک و مکمل سینبیوتیک تقسیم شدند. برنامه تمرینی با شدت 40 تا 70 ضربان قلب ذخیره بهصورت فزاینده در 12 هفته اجرا شد. آزمودنیهای گروه مکمل، یک ساعت پس از صرف ناهار، یک عدد کپسول سینبیوتیک باکانت (109×1 CFU) را مصرف کردند. برای سنجش CRP، قندخون ناشتا، سطح انسولین پلاسما پس از حداقل ۱۰ ساعت ناشتایی، به میزان پنج سیسی خون از سیاهرگ بازویی اخذ گردید و به روش الایزا و با کیتهای مخصوص اندازهگیری شد. از آزمون t زوجی برای مقایسه درونگروهی و از روش تحلیل واریانس یکراهه برای مقایسه تغییرات بین گروهی در سطح معنیداری 05/0>p استفاده شد. یافتهها: پس از مداخله شاخص پاییبازویی (ABI) در گروه تمرین هوازی+دارونما (03/0=p) و تمرین هوازی+مکمل سینبیوتیک (0/02=p) بهطور معنیداری نسبت به پیش آزمون افزایشیافت. همچنین شاخص قلبی-عروقی مچپایی (CAVI) در گروه تمرین هوازی+دارونما (0/002=p) و تمرین هوازی+مکمل سینبیوتیک (02/0=p)؛ و PRC در هر سه گروه تمرین هوازی+دارونما (001/0=p)، تمرین هوازی+مکمل سینبیوتیک (0001/0=p)، و گروه مکمل سینبیوتیک (002/0=p)؛ کاهش معنیداری را نشان داد. با این حال، سطوح سرمی گلوکز ناشتا، انسولین، شاخص مقاومت به انسولین، شاخص توده بدن و درصد چربی بدن در سه گروه تغییر معنیداری نکرد (05/0<p). همچنین، شاخصهای ABI (0/29=p)، CAVI (0/30=p)، PRC (0/48=p)، و انسولین (0/73=p)؛ تفاوت معنیداری بین گروهها نداشت. نتیجهگیری: بهنظر میرسد تمرین هوازی و مصرف سینبیوتیک در زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع دو، میتواند بر روند بهبود شاخصهای سختی شریانی و PRC مؤثر باشد.
محسن اکبرپور؛ ابوذر جهانمهر
چکیده
زمینه و هدف: شاخصهای التهابی با ایجاد تغییر در ترکیب بدن و عملکرد هورمونها، منجر به ایجاد بیماری های قلبی- عروقی و دیابت می شوند؛ در حالی که سبک زندگی فعال و انجام فعالیت های بدنی، ممکن است منجر به بهبود این شاخص ها شوند. لذا هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر 8 هفته تمرین ترکیبی قدرتی- استقامتی در دو نوبت صبح و عصر بر اینترلوکین 6 و پروتئین ...
بیشتر
زمینه و هدف: شاخصهای التهابی با ایجاد تغییر در ترکیب بدن و عملکرد هورمونها، منجر به ایجاد بیماری های قلبی- عروقی و دیابت می شوند؛ در حالی که سبک زندگی فعال و انجام فعالیت های بدنی، ممکن است منجر به بهبود این شاخص ها شوند. لذا هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر 8 هفته تمرین ترکیبی قدرتی- استقامتی در دو نوبت صبح و عصر بر اینترلوکین 6 و پروتئین واکنشی C (CRP) در مردان جوان دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق: تعداد 40 مرد غیر ورزشکار دارای اضافه وزن با میانگین سنی 57/1±24 سال و شاخص توده بدن 6/3±22/28 کیلوگرم بر متر مربع به صورت تصادفی در دو گروه تمرینی و دو گروه کنترل صبح و عصر تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت 8 هفته برنامه تمرین ترکیبی که شامل تمرین قدرتی و استقامتی را اجرا کردند، اما گروه های کنترل در مدت زمان مداخله، در هیچ گونه برنامه تمرینی منظم شرکت نکردند. از آزمودنی ها قبل و پس از 8 هفته، 5 میلی لیتر خون سیاهرگی جهت اندازه گیری اینترلوکین 6 و CRP گرفته شد. اینترلوکین 6 با استفاده از روش الایزا و CRP با استفاده از روش لاتکس– آگلوتیناسیون مورد سنجش قرار گرفت. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک سویه و آزمون تعقیبی LSD برای مقایسه های بین گروهی؛ و آزمون t وابسته برای مقایسه های درون گروهی، در سطح معنی داری 05/0>p انجام گرفت. یافته ها: اجرای 8 هفته تمرین ترکیبی در زمان صبح و عصر باعث کاهش سایتوکان التهابی اینترلوکین 6 (به ترتیب با 01/0=p و 006/0=p) و CRP (به ترتیب با 03/0=p و 02/0=p) شد. نتیجه گیری: تمرین ترکیبی در زمان صبح و عصر سبب کاهش درصدی عوامل پیش التهابی می گردد. لذا مردان دارای اضافه وزن می توانند ترکیب تمرینات قدرت و استقامت را صرف نظر از زمان اجرا در صبح یا عصر، به منظور کاهش عوامل خطرزا بکار ببرند.