فروزان زاهدمنش؛ خدیجه نصیری؛ ولی الله دبیدی روشن
چکیده
زمینه و هدف: شیوع COVID-19 تاثیری زیادی بر همه جنبه های زندگی بشر داشته و برای کنترل آن، استفاده از ماسک های تنفسی به عنوان ابزاری کنترلی، گسترش یافته است. هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر استفاده از ماسک های پزشکی بر پاسخ های قلبی – عروقی و درک فشار زنان سالم حین اجرای یک پروتکل ورزشی زیربیشینه بود. روش تحقیق: این یک طرح تحقیق تصادفی جهت ارزیابی ...
بیشتر
زمینه و هدف: شیوع COVID-19 تاثیری زیادی بر همه جنبه های زندگی بشر داشته و برای کنترل آن، استفاده از ماسک های تنفسی به عنوان ابزاری کنترلی، گسترش یافته است. هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر استفاده از ماسک های پزشکی بر پاسخ های قلبی – عروقی و درک فشار زنان سالم حین اجرای یک پروتکل ورزشی زیربیشینه بود. روش تحقیق: این یک طرح تحقیق تصادفی جهت ارزیابی اثرات ماسک های تنفسی(N95 در برابر جراحی) و یا وضعیت بدون ماسک، متعاقب یک فعالیت زیربیشینه ( با شدت 60 تا 70 درصد حداکثر ضربان قلب) در سه گروه زنان داوطلب سالم (به ترتیب با میانگین سن و نمایه توده بدن معادل 6±3/28 سال و 3±23 کیلوگرم بر متر مربع) اجرا شد. شرکت کنندگان در گروه های تمرین زیربیشینه با ماسک N95 ، تمرین زیربیشینه با ماسک جراحی، و تمرین زیربیشینه بدون ماسک قرار گرفتند. پارامترهای قلبی - عروقی شامل مدت QRS، فاصله QT، قطعه ST و مدت موج P با دستگاه ECG ارزیابی و داده ها با آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی در سطح p≤0/05حلیل شدند. یافته ها: پوشیدن ماسک تاثیر معنی داری بر درصد اشباع هموگلوبین از اکسیژن (77/p=0)، ضربان قلب (34/p=0)، فاصله QT (64/p=0)، قطعه ST (58/p=0)، مدت موج QRS (67/p=0) و مدت موج P (45/p=0) متعاقب فعالیت زیربیشینه روی نوارگردان نداشت. میزان درک فشار متعاقب فعالیت با ماسک N95 افزایش معنی داری نسبت به گروه بدون ماسک (006/0=p) و افزایش غیرمعنی داری در مقایسه با گروه با ماسک جراحی (06/0=p) داشت. نتیجه گیری: پوشیدن یک ماسک تنفسی، بویژه ماسک جراحی در حین اجرای فعالیت ورزشی زیربیشینه، بر پاسخ های قلبی عروقی و عملکرد زنان سالم تاثیر زیان باری ندارد.
احمد پارسایی فر؛ ولی الله دبیدی روشن
چکیده
زمینه و هدف: برخی از سایتوکاینها بهعنوان عوامل پیشبینی خطر بیماریهای قلبی- عروقی معرفی گردیدهاند. هدف از این مطالعه تعیین اثر 8 هفته تمرین تداومی و تناوبی بر سطوح سرمی اینترلوکین- 6 (IL-6)، عامل نکروز تومور-آلفا (TNF-α) و پروتئین واکنشی C (hs-CRP) با حساسیت بالا در زنان بسکتبالیست بود. روش تحقیق: تعداد 38 نفر زن بسکتبالیست سالم ...
بیشتر
زمینه و هدف: برخی از سایتوکاینها بهعنوان عوامل پیشبینی خطر بیماریهای قلبی- عروقی معرفی گردیدهاند. هدف از این مطالعه تعیین اثر 8 هفته تمرین تداومی و تناوبی بر سطوح سرمی اینترلوکین- 6 (IL-6)، عامل نکروز تومور-آلفا (TNF-α) و پروتئین واکنشی C (hs-CRP) با حساسیت بالا در زنان بسکتبالیست بود. روش تحقیق: تعداد 38 نفر زن بسکتبالیست سالم بهصورت داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند و بهطور تصادفی به سه گروه تمرین تداومی، تمرین تناوبی و کنترل تقسیم شدند. خونگیری در دو مرحله پیش و پسآزمون و پس از 12 ساعت ناشتایی صورت گرفت. تمرینات تداومی و تناوبی به مدت 8 هفته، هر هفته 3 جلسه به ترتیب با شدت 55% تا 70% حداکثر ضربان قلب افزایش یافت و تمرین تناوبی با شدت 60% تا 75% حـداکثر ضـربان قلـب اجـرا شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS نسخه 16 و با استفاده از آزمون آنوای یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی انجام شد. یافتهها: هشت هفته تمرین تداومی و تناوبی،IL-6 (به ترتیب با 04/0>p و0/03>p)،TNF-α (به ترتیب با 0/03>p و 0/01>p) وhs-CRP (به ترتیب با 04/0>p و 009/0>p) را بهطور معنیداری کاهش دادند. به علاوه، تمرینـات تناوبـی در مقـابـل تمرینـات تداومی منجـر به کاهـش بیشتـر سطـوح IL-6 (20% در مقابل 19/13%؛ 03/0>p)، TNF-α(12/42% در مقـابـل 31/29%؛ 02/0>p) وhs-CRP (17/52% در مقـابل 17/21%؛01/0>p) گردیدند. نتیجهگیری: هر دو نوع تمرین تداومی و تناوبی سطوح سایتوکینهای التهابی را بهطور معنیداری کاهش دادند؛ اما تاثیر تمرینات تناوبی در کنترل این عوامل خطرساز بیماریهای قلبی- عروقی بیشتر بود.
محبوبه برات پور؛ ولی الله دبیدی روشن؛ نیلوفر کریمی
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات متعددی افزایش التهاب سیستمیک متعاقب تمرینات مقاومتی سنگین را نشان داده اند، اما اثر مصرف مکمل ضدالتهابی زنجبیل بر سایتوکین های پیش التهابی و شاخص های پروتئین های مرحله حاد در بلافاصله و 24 ساعت پس از اجرای ورزش های توانی در ورزشکاران مشخص نیست. هدف این مطالعه بررسی تاثیر مکمل دهی کوتاه مدت زنجبیل بر تغییرات مقادیر ...
بیشتر
زمینه و هدف: مطالعات متعددی افزایش التهاب سیستمیک متعاقب تمرینات مقاومتی سنگین را نشان داده اند، اما اثر مصرف مکمل ضدالتهابی زنجبیل بر سایتوکین های پیش التهابی و شاخص های پروتئین های مرحله حاد در بلافاصله و 24 ساعت پس از اجرای ورزش های توانی در ورزشکاران مشخص نیست. هدف این مطالعه بررسی تاثیر مکمل دهی کوتاه مدت زنجبیل بر تغییرات مقادیر برخی شاخص های مرتبط التهاب سیستمیک (اینترفرون گاما و آمیلوئید A سرم [ SAA ] به عنوان شاخص های التهابی و اینترلوکین- 2 به عنوان یک شاخص ضدالتهابی) در بلافاصله بعد، و 24 ساعت پس از اجرای تمرین به روش آکسفورد در مردان ورزشکار می باشد. روش تحقیق: 20 مرد ورزشکار در یک طرح طولی به طور تصادفی به گروه تمرین قدرتی به روش آکسفورد (تجربی) با و بدون مکمل زنجبیل، و گروه تمرین قدرتی به روش آکسفورد (دارونما) با و بدون دارونما (نشاسته)، تقسیم شدند. پروتکل تمرین آکسفورد توسط دوگروه در دو مرحله قبل و بعد از دوره دریافت مکمل و یا دارونما و با شرایط مشابه، اجرا شد. آزمودنی های گروه تجربی، 3 گرم پودر زنجبیل را در سه وعده (هر وعده یک گرم)، قبل از سه وعده اصلی غذایی برای مدت یک هفته مصرف کردند. خون گیری از ورید پیش بازویی در سه مرحله قبل، بلافاصله، و 24 ساعت پس از اجرای تمرین قدرتی آکسفورد، اجرا شد. یافته ها: تمرین مقاومتی به روش آکسفورد در هر دو گروه تجربی و دارونما، باعث افزایش معنی دار اینترفرون گاما ، آمیلوئید A سرم و اینترلوکین- 2، بخصوص بلافاصله (مقدارp به ترتیب 0/000 ، 0/0001 و 0/01) و 24 ساعت (مقدار p به ترتیب 0/002، 0/04، 0/006) پس از آن در مقایسه با سطوح پایه شد. با این وجود، مکمل گیری زنجبیل باعث کاهش معنی دار های اینترفرون گاما(p<0/001) و آمیلوئید A سرم ( p<0/001) در بلافاصله، و 24 ساعت پس از اجرای تمرین آکسفورد گردید. نتیجه گیری: تمرین مقاومتی فزآینده باعث گسترش التهاب در طی 24 ساعت پس از اتمام آن می شود و مصرف مکمل زنجبیل قبل از اجرای فعالیت های ورزشی، یک روش مداخل های جایگزین برای عدم افزایش و یا تخفیف اثرات التهابی و استرسی ناشی از پروتکل تمرینی سنگین می باشد.