یوسف سارانی مرام؛ مجید وحیدیان رضازاده؛ حامد فنایی
چکیده
زمینه و هدف: یکی از بیماریهای متابولیکی در جوامع گوناگون، بیماری دیابت نوع یک میباشد. نتایج تحقیقات نشان داده که فعالیت ورزشی و مصرف مکملها میتوانند اثرات مثبتی بر بهبود بیماریهای مختلف داشته باشند. هدف از انجام این تحقیق بررسی اثر تعاملی تمرینات ورزشی و مصرف گزنه بر میزان آپلین بهعنوان یکی از آدیپوکاینهای مترشحه از بافت ...
بیشتر
زمینه و هدف: یکی از بیماریهای متابولیکی در جوامع گوناگون، بیماری دیابت نوع یک میباشد. نتایج تحقیقات نشان داده که فعالیت ورزشی و مصرف مکملها میتوانند اثرات مثبتی بر بهبود بیماریهای مختلف داشته باشند. هدف از انجام این تحقیق بررسی اثر تعاملی تمرینات ورزشی و مصرف گزنه بر میزان آپلین بهعنوان یکی از آدیپوکاینهای مترشحه از بافت چربی موشهای مبتلا به دیابت نوع یک بود. روش تحقیق: برای این منظور، تعداد 40 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار بهصورت تصادفی به 4 گروه شامل گروه کنترل، گروه مصرف گزنه، گروه تمرین مقاومتی+گزنه و گروه تمرین استقامتی+گزنه تقسیم شدند. با استفاده از استرپتوزوتوسین، دیابت نوع یک به همه حیوانات القاء شد. بهجز گروه کنترل، سایر گروهها روزانه عصاره گزنه به میزان 1 میلیگرم/ کیلوگرم وزن بدن دریافت کردند. گروه تمرین مقاومتی+گزنه بالا رفتن از نردبان همراه با وزنههای متصل به دم را که بهطور تدریجی افزایش مییافت، به اجرا درآوردند. گروه تمرین استقامتی+گزنه نیز به فعالیت شنا پرداختند. پروتکلهای تمرین به مدت 8 هفته به اجرا درآمدند و در پایان هفته هشتم، از بطن چپ قلب حیوانات بهصورت مستقیم نمونه خون تهیه گردید. اندازهگیری آپلین پلاسما با استفاده از کیت آزمایشگاهی آپلین و به روش الایزا انجام شد. برای بررسی تغییرات وزن آزمون t وابسته، بهمنظور مقایسه میانگینها در گروههای مختلف، آزمون تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی و برای بررسی رابطه بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید و سطح معنیداری 0/05>p در نظر گرفته شد. یافتهها: آپلین در گروههای گزنه (0/04=p)، تمرین مقاومتی+گزنه (0/04=p) و گروه تمرین استقامتی+گزنه (0/0001=p) نسبت به کنترل افزایش معنیداری داشت؛ تغییرات این شاخص در گروه تمرین استقامتی+گزنه نسبت به گروه گزنه (0/02=p) و گروه تمرین مقاومتی+گزنه (0/04=p)؛ با افزایش معنیداری بیشتری همراه بود. در مقایسه میانگین وزن پیشآزمون و پسآزمون آزمودنیها، در گروههای کنترل، گزنه و تمرین مقاومتی+گزنه؛ کاهش معنیداری (0/0001=p)، مشاهده شد؛ اما این تغییرات در گروه تمرین استقامتی+ گزنه (0/89=p) معنیدار نبود. نتیجهگیری: بهبود سطح پلاسمایی آپلین در گروه تمرین استقامتی+گزنه در موشهای مبتلا به دیابت نوع یک، احتمالاً ناشی از اثر تعاملی تمرینات استقامتی و مصرف همزمان گزنه میباشد.
محسن اکبرپور؛ ابوذر جهانمهر
چکیده
زمینه و هدف: شاخصهای التهابی با ایجاد تغییر در ترکیب بدن و عملکرد هورمونها، منجر به ایجاد بیماری های قلبی- عروقی و دیابت می شوند؛ در حالی که سبک زندگی فعال و انجام فعالیت های بدنی، ممکن است منجر به بهبود این شاخص ها شوند. لذا هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر 8 هفته تمرین ترکیبی قدرتی- استقامتی در دو نوبت صبح و عصر بر اینترلوکین 6 و پروتئین ...
بیشتر
زمینه و هدف: شاخصهای التهابی با ایجاد تغییر در ترکیب بدن و عملکرد هورمونها، منجر به ایجاد بیماری های قلبی- عروقی و دیابت می شوند؛ در حالی که سبک زندگی فعال و انجام فعالیت های بدنی، ممکن است منجر به بهبود این شاخص ها شوند. لذا هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر 8 هفته تمرین ترکیبی قدرتی- استقامتی در دو نوبت صبح و عصر بر اینترلوکین 6 و پروتئین واکنشی C (CRP) در مردان جوان دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق: تعداد 40 مرد غیر ورزشکار دارای اضافه وزن با میانگین سنی 57/1±24 سال و شاخص توده بدن 6/3±22/28 کیلوگرم بر متر مربع به صورت تصادفی در دو گروه تمرینی و دو گروه کنترل صبح و عصر تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت 8 هفته برنامه تمرین ترکیبی که شامل تمرین قدرتی و استقامتی را اجرا کردند، اما گروه های کنترل در مدت زمان مداخله، در هیچ گونه برنامه تمرینی منظم شرکت نکردند. از آزمودنی ها قبل و پس از 8 هفته، 5 میلی لیتر خون سیاهرگی جهت اندازه گیری اینترلوکین 6 و CRP گرفته شد. اینترلوکین 6 با استفاده از روش الایزا و CRP با استفاده از روش لاتکس– آگلوتیناسیون مورد سنجش قرار گرفت. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک سویه و آزمون تعقیبی LSD برای مقایسه های بین گروهی؛ و آزمون t وابسته برای مقایسه های درون گروهی، در سطح معنی داری 05/0>p انجام گرفت. یافته ها: اجرای 8 هفته تمرین ترکیبی در زمان صبح و عصر باعث کاهش سایتوکان التهابی اینترلوکین 6 (به ترتیب با 01/0=p و 006/0=p) و CRP (به ترتیب با 03/0=p و 02/0=p) شد. نتیجه گیری: تمرین ترکیبی در زمان صبح و عصر سبب کاهش درصدی عوامل پیش التهابی می گردد. لذا مردان دارای اضافه وزن می توانند ترکیب تمرینات قدرت و استقامت را صرف نظر از زمان اجرا در صبح یا عصر، به منظور کاهش عوامل خطرزا بکار ببرند.
نیکو خسروی؛ رحمان سوری؛ سیدعباس میرشفیعی؛ فهیمه قلی جانی
چکیده
زمینه و هدف: پروتئین شبه آنژیوپویتین-4 (ANGPTL4) یکی از تنظیم گرهای نوظهور متابولیسم چربی هاست که در بروز بیماری های همراه با چاقی نظیر بیماریهای قلبی- عروقی نقش دارد؛ بنابراین هدف از تحقیق حاضر، تاثیر 12 هفته تمرین استقامتی بر سطوح سرمی ANGPTL4 و نیمرخ لیپیدی در زنان چاق 65-50 ساله بود. روش تحقیق: 18 زن چاقِ یائسه و کم تحرک ...
بیشتر
زمینه و هدف: پروتئین شبه آنژیوپویتین-4 (ANGPTL4) یکی از تنظیم گرهای نوظهور متابولیسم چربی هاست که در بروز بیماری های همراه با چاقی نظیر بیماریهای قلبی- عروقی نقش دارد؛ بنابراین هدف از تحقیق حاضر، تاثیر 12 هفته تمرین استقامتی بر سطوح سرمی ANGPTL4 و نیمرخ لیپیدی در زنان چاق 65-50 ساله بود. روش تحقیق: 18 زن چاقِ یائسه و کم تحرک (شاخص تودۀ بدنی بیشتر از 30 کیلوگرم/مترمربع) به طور تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی در 12 هفته تمرین استقامتی شامل دویدن روی نوارگردان با شدت 80-60 درصد حداکثر ضربان قلب شرکت کردند. سطوح سرمی ANGPTL4، نیمرخ لیپیدی و شاخص های ترکیب بدنی قبل و 24 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین؛ اندازه گیری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون های t وابسته، t مستقل و ضریب همبستگی پیرسون در سطح معنی داری 0/05>p انجام گرفت. یافته ها: بر اساس نتایج آزمون t وابسته، سطوح ANGPTL4 (p=0/04)، کلسترول تام (0/01=p)، تریگلیسرید (0/03=p) و لیپوپروتئین بسیار کم چگالی (0/01=p) بعد از 12 هفته تمرین استقامتی به طور معنی دار کاهش یافت؛ با این حال آزمون t مستقل تفاوت معنی داری را بین تغییرات هیچ یک از شاخص های خونی، در دو گروه تجربی و گروه کنترل نشان نداد (0/05<p). بین سطوح اولیه و تغییرات ANGPTL4 با سطوح اولیه و تغییرات نیمرخ لیپیدی، رابطۀ معنی داری به دست نیامد (0/05<p)؛ و از بین شاخص های ترکیب بدنی، فقط با تغییرات محیط کمر رابطه مثبت معنی داری مشاهده گردید (0/04=p). نتیجه گیری: تمرین استقامتی مزمن در تنظیم سطح سرمی ANGPTL4 و بهبود نیمرخ لیپیدی در زنان چاق یائسه کم تحرک نقش دارد و سبب کاهش خطر بیماری های قلبی- عروقی می گردد.