رقیه همتی؛ سعید دباغ نیکوخصلت؛ آمنه پوررحیم قورقچی
چکیده
زمینه و هدف: احتمالاً دوزهای مختلف مکمل سیر متعاقب فعالیت استقامتی حاد، بر زمان انعقاد خون اثر متفاوتی دارند. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر مصرف سه دوز مختلف 500، 750 و 1000 میلیگرم مکمل سیر بر زمان نسبی ترومبوپلاستین و پروترومبین پس از فعالیت استقامتی شدید در مردان فعال بود. روش تحقیق: تعداد 15 مرد جوان سالم فعال در مرحله رقابت (میانگین ...
بیشتر
زمینه و هدف: احتمالاً دوزهای مختلف مکمل سیر متعاقب فعالیت استقامتی حاد، بر زمان انعقاد خون اثر متفاوتی دارند. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر مصرف سه دوز مختلف 500، 750 و 1000 میلیگرم مکمل سیر بر زمان نسبی ترومبوپلاستین و پروترومبین پس از فعالیت استقامتی شدید در مردان فعال بود. روش تحقیق: تعداد 15 مرد جوان سالم فعال در مرحله رقابت (میانگین سنی 88/7± 27 سال، وزن 45/6±9/73 کیلوگرم، و حداکثر اکسیژن مصرفی 49/0±35/59 میلیلیتر/کیلوگرم/دقیقه) با حداقل سه سال فعالیت منظم در دوی استقامتی 5000 متر، به صورت داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند. شرکت کنندگان طی چهار جلسه، دوزهای مختلف سیر (500، 750 و 1000 میلیگرم پودر سیر) و نشاسته (دارونما) را مصرف کرده و چهار ساعت بعد، یک فعالیت استقامتی به مدت 30 دقیقه با شدت 85-65 درصد حداکثر ضربان قلب هدف را بر روی نوارگردان انجام دادند. نمونه خونی، قبل و چهار ساعت بعد از مصرف مکمل یا دارونما و نیز بلافاصله بعد از فعالیت استقامتی حاد، گرفته شد. تفاوت بین دوزهای مختلف پس از سیر پس از فعالیت استقامتی و تأثیر هر یک از دوزهای سیر با دارونما، با روش تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معنیداری 05/0>p محاسبه گردید. یافتهها: سه دوز مصرفی 500، 750 و 1000 میلیگرم سیر، زمان نسبی ترومبوپلاستین را به طور معنیداری افزایش دادند؛ در حالی که پس از یک جلسه فعالیت استقامتی حاد متعاقب هر سه دوز، زمان نسبی ترومبوپلاستین کاهش معنیداری داشت. این کاهش، پس از مصرف دوز 500 میلیگرم در مقایسه با 1000 میلیگرم، به طور معنیداری بیشتر بود. از طرف دیگر، پس از مصرف سه دوز متفاوت سیر و متعاقب یک جلسه فعالیت استقامتی حاد، زمان پروترومبین، تغییر معنیداری نداشت. نتیجهگیری: به نظر میرسد برای کاهش زمان ترومبوپلاستین پس از یک جلسه فعالیت استقامتی حاد در افراد فعال، مصرف مکمل سیر با دوز 500 میلیگرم مؤثرتر است.
افشار جعفری؛ مریم تقی زادفانید؛ سعید نیکوخصلت؛ یوسف بافنده تیز
چکیده
زمینه و هدف: سندروم اختلالات گوارشی (افزایش آسیب و نفوذپذیری روده و اندوتوکسمی)، از عوامل محدود کننده و شایع در فعالیتهای ورزشی شدید و درازمدت میباشد. با توجه به روشن نبودن اثرات حاد و درازمدت تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر عملکرد دستگاه گوارش، مطالعه حاضر با هدف تعیین اثرات تک جلسه ای و هشت هفته ای HIIT بر برخی از علائم و نشانگرهای ...
بیشتر
زمینه و هدف: سندروم اختلالات گوارشی (افزایش آسیب و نفوذپذیری روده و اندوتوکسمی)، از عوامل محدود کننده و شایع در فعالیتهای ورزشی شدید و درازمدت میباشد. با توجه به روشن نبودن اثرات حاد و درازمدت تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر عملکرد دستگاه گوارش، مطالعه حاضر با هدف تعیین اثرات تک جلسه ای و هشت هفته ای HIIT بر برخی از علائم و نشانگرهای سندروم اختلال گوارشی دختران ورزشکار انجام شد. روش تحقیق: تعداد 20 دختر ورزشکار، در قالب یک طرح نیمه تجربی دو گروهی شامل گروه کنترل (10 نفر) و گروه HIIT (10 نفر) در مطالعه شرکت کردند. قرارداد ورزشی تک جلسهای شامل 18 بار دویدن 400 متر با شدت 100 تا 110 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی بود که در دورۀ تمرین (هشت هفته) از نه به 18 تکرار 400 متر رسید. نمونۀ خون قبل، بلافاصله و دو ساعت پس از اجرای قراردادهای ورزشی جمعآوری گردید. شاخصهای پروتئین متصل به اسید چرب روده (I-FABP)، زونولین، لیپوپلی ساکارید (LPS) و ایمونوگلوبین ام (IgM) سرم به روش الایزا اندازهگیری شدند و سپس، همه دادهها با استفاده از روش های آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و ویلکاکسون در سطح معنی داری 05/0>p نتایج استخراج گردید. یافتهها: یک جلسه HIIT در ابتدا و انتهای دوره تمرین، موجب افزایش معنی دار I-FABP، زونولین، LPS و کاهش معنی دار غلظت IgM سرمی شد (0/05>p) و تنها تغییرات زونولین در جلسه ابتدایی؛ و زونولین و IgM در جلسه انتهایی دوره HIIT، پس از گذشت دو ساعت به حالت اولیه برگشت. تفاوت غلظت LPS و IgM گروه های کنترل و HIIT پس از هشت هفته تمرین معنی دار نبود (0/05<p). نتیجهگیری: ممکن است یک جلسه HIIT باعث افزایش نفوذپذیری FABP رودهای و اندوتوکسمی دستگاه گوارش شود؛ اما سازگاری مثبت ناشی از انجام یک دوره HIIT (هشت هفته)، بهبود پاسخ ورزشی نشانگرهای یکپارچگی رودهای دختران ورزشکار را در پی دارد.