جواد طلوعی آذر؛ یوسف صابری؛ اصغر توفیقی؛ بهلول قربانیان
چکیده
زمینه و هدف: فعالیت ورزشی بسته به شدت و مدت تمرین، در اختلال یا بهبود سیستم ایمنی موثر است و استفاده از مکملهای گیاهی در کنار تمرین ورزشی، ترشح سایتوکاینهای پیش و ضد التهابی را تنظیم کرده و بر سیستم ایمنی تاثیر مثبت دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر 10 هفته تمرین هوازی تداومی و مکمل سزامین بر سطوح سرمی اینترلوکین-6 (IL-6) و اینترلوکین-1 ...
بیشتر
زمینه و هدف: فعالیت ورزشی بسته به شدت و مدت تمرین، در اختلال یا بهبود سیستم ایمنی موثر است و استفاده از مکملهای گیاهی در کنار تمرین ورزشی، ترشح سایتوکاینهای پیش و ضد التهابی را تنظیم کرده و بر سیستم ایمنی تاثیر مثبت دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر 10 هفته تمرین هوازی تداومی و مکمل سزامین بر سطوح سرمی اینترلوکین-6 (IL-6) و اینترلوکین-1 بتا (IL-1β) در مردان تمرین کرده بود. روش تحقیق: چهل آزمودنی مرد تمرین کرده (25 – 20 سال) به طور تصادفی در چهار گروه (هر گروه 10 نفر) شامل گروه دارونما، تمرین هوازی، تمرین هوازی + سزامین و سزامین قرار گرفتند. پروتکل تمرین هوازی هر جلسه 35-30 دقیقه، 4 روز در هفته و به مدت 10 هفته اجرا شد. مکمل سزامین به مقدار 50 میلیگرم در هر هفته به صورت کپسول ژلاتینی به گروههای دریافت کننده مکمل سزامین داده شد. همچنین، گروه دارونما کپسول حاوی نشاسته مصرف نمود. اندازه گیری IL-6 و IL-1β با روش الایزا انجام شد. برای تحلیل دادهها از آزمون آماری تحلیل کوواریانس (ANCOVA) استفاده شد و سطح معنیداری 0/05>p در نظر گرفته شد. یافتهها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون، تنها تمرین هوازی سبب کاهش معنیدار IL-6 (p=0/008، F=7/98) وIL-1β (p=0/04، F=4/23) شد، اما اثر مکمل و اثر توام تمرین هوازی و مکمل بر این متغیرها، معنیدار نبود (0/05<p). نتیجه گیری: به نظر می رسد، در افراد تمرین کرده مصرف مکمل سزامین تاثیرات قابل توجهی بر سیستم ایمنی نداشته باشد. در مقابل، سازگاری ناشی از تمرین بهتر از مکمل سزامین در کنترل عوامل پیش التهابی نظیر IL-6 و IL-1β موثر است. با وجود این، به تحقیقات گسترده تر با بررسی سایر عوامل نیاز است تا به نتایج قطعی برسیم.
محسن اکبرپور؛ ابوذر جهانمهر
چکیده
زمینه و هدف: شاخصهای التهابی با ایجاد تغییر در ترکیب بدن و عملکرد هورمونها، منجر به ایجاد بیماری های قلبی- عروقی و دیابت می شوند؛ در حالی که سبک زندگی فعال و انجام فعالیت های بدنی، ممکن است منجر به بهبود این شاخص ها شوند. لذا هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر 8 هفته تمرین ترکیبی قدرتی- استقامتی در دو نوبت صبح و عصر بر اینترلوکین 6 و پروتئین ...
بیشتر
زمینه و هدف: شاخصهای التهابی با ایجاد تغییر در ترکیب بدن و عملکرد هورمونها، منجر به ایجاد بیماری های قلبی- عروقی و دیابت می شوند؛ در حالی که سبک زندگی فعال و انجام فعالیت های بدنی، ممکن است منجر به بهبود این شاخص ها شوند. لذا هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر 8 هفته تمرین ترکیبی قدرتی- استقامتی در دو نوبت صبح و عصر بر اینترلوکین 6 و پروتئین واکنشی C (CRP) در مردان جوان دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق: تعداد 40 مرد غیر ورزشکار دارای اضافه وزن با میانگین سنی 57/1±24 سال و شاخص توده بدن 6/3±22/28 کیلوگرم بر متر مربع به صورت تصادفی در دو گروه تمرینی و دو گروه کنترل صبح و عصر تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت 8 هفته برنامه تمرین ترکیبی که شامل تمرین قدرتی و استقامتی را اجرا کردند، اما گروه های کنترل در مدت زمان مداخله، در هیچ گونه برنامه تمرینی منظم شرکت نکردند. از آزمودنی ها قبل و پس از 8 هفته، 5 میلی لیتر خون سیاهرگی جهت اندازه گیری اینترلوکین 6 و CRP گرفته شد. اینترلوکین 6 با استفاده از روش الایزا و CRP با استفاده از روش لاتکس– آگلوتیناسیون مورد سنجش قرار گرفت. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک سویه و آزمون تعقیبی LSD برای مقایسه های بین گروهی؛ و آزمون t وابسته برای مقایسه های درون گروهی، در سطح معنی داری 05/0>p انجام گرفت. یافته ها: اجرای 8 هفته تمرین ترکیبی در زمان صبح و عصر باعث کاهش سایتوکان التهابی اینترلوکین 6 (به ترتیب با 01/0=p و 006/0=p) و CRP (به ترتیب با 03/0=p و 02/0=p) شد. نتیجه گیری: تمرین ترکیبی در زمان صبح و عصر سبب کاهش درصدی عوامل پیش التهابی می گردد. لذا مردان دارای اضافه وزن می توانند ترکیب تمرینات قدرت و استقامت را صرف نظر از زمان اجرا در صبح یا عصر، به منظور کاهش عوامل خطرزا بکار ببرند.
مجتبی خاکی؛ عباسعلی گائینی؛ محمد رضا کردی؛ محمد رضا رحمتی؛ عباس حسینی؛ سامان حاجی زاده
چکیده
زمینه و هدف: امروزه یافتن بهترین روش بازیافت برای ورزشکاران اهمیت زیادی پیدا کرده است. هدف تحقیق حاضر بررسی آثار تکرار فعالیتهای سرعتی (RSA) و 12 دقیقه غوطهوری در آب سرد (CWI) 14 درجه سانتیگراد بلافاصله بعد از RSA، بر مقادیر سرمی شاخصهای التهابی خستگی اینترلوکین-6 (IL-6) و عامل نکروز تومور آلفا (TNF-α) در مردان فعال بود. روش تحقیق: روش ...
بیشتر
زمینه و هدف: امروزه یافتن بهترین روش بازیافت برای ورزشکاران اهمیت زیادی پیدا کرده است. هدف تحقیق حاضر بررسی آثار تکرار فعالیتهای سرعتی (RSA) و 12 دقیقه غوطهوری در آب سرد (CWI) 14 درجه سانتیگراد بلافاصله بعد از RSA، بر مقادیر سرمی شاخصهای التهابی خستگی اینترلوکین-6 (IL-6) و عامل نکروز تومور آلفا (TNF-α) در مردان فعال بود. روش تحقیق: روش تحقیق نیمه تجربی و جامعه آماری مردان فعال با دامنه سنی 20 تا 26 سال بودند. بدین منظور تعداد 20 نفر مرد فعال با دامنه سنی 20 تا 26 سال پس از انجام RSA به صورت تصادفی به دو گروه 10 نفره کنترل استراحت غیر فعال (PAS) و تجربی CWI تقسیم شدند. از هر دو گروه قبل و بعد از فعالیت ورزشی و بلافاصله و 24 ساعت بعد از غوطهوری در آب سرد نمونه خونی گرفته شد. برای بررسی تأثیر RSA بر مقادیر سرمی شاخصهای التهابی از آزمون ناپارامتریک ویلکاکسون و برای بررسی تأثیر CWI بر این مقادیر از آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر استفاده شد (05/0>p). یافتهها: نتایج تحقیق نشان داد که RSA موجب افزایش مقادیر سرمی TNF-α و IL-6 می شود (به ترتیب با 02/0=p و 0001/0=p). CWI پس از RSA موجب کاهش معنیدار مقادیر سرمی TNF-α شد (006/0=p). CWI و PAS پس از RSA هیچکدام مانع افزایش معنیدار مقادیر سرمی IL-6 نشدند، اما در گروه آب سرد این افزایش کمتر بود (001/0=p). CWI پس از RSA باعث کاهش معنیدار مقادیر سرمی TNF-α در 24 ساعت پس از CWI شد (01/0=p). شاخص های CWI و PAS پس از RSA باعث کاهش معنی دار (01/0=p) (01/0=p) مقادیر سرمی IL-6 در 24 ساعت پس از CWI شدند. نتیجه گیری: غوطه وری در آب سرد و سرما با کاهش موضعی نفوذپذیری عروق خونی موجب محدود کردن یا به تأخیر انداختن تجمع برخی عوامل التهابی می شود.
مصطفی شکیبا؛ مهرداد فتحی؛ سارا غلامی اول
چکیده
زمینه و هدف: برخی از سایتوکاینها بهعنوان عوامل پیش بینی خطر بیماری های قلبی- عروقی معرفی گردیدهاند. هدف از این مطالعه تعیین اثر 8 هفته تمرین تداومی و تناوبی بر سطوح سرمی اینترلوکین- 6 (IL-6)، عامل نکروز تومور-آلفا (TNF-α) و پروتئین واکنشی C (hs-CRP) با حساسیت بالا در زنان بسکتبالیست بود. روش تحقیق: تعداد 38 نفر زن بسکتبالیست ...
بیشتر
زمینه و هدف: برخی از سایتوکاینها بهعنوان عوامل پیش بینی خطر بیماری های قلبی- عروقی معرفی گردیدهاند. هدف از این مطالعه تعیین اثر 8 هفته تمرین تداومی و تناوبی بر سطوح سرمی اینترلوکین- 6 (IL-6)، عامل نکروز تومور-آلفا (TNF-α) و پروتئین واکنشی C (hs-CRP) با حساسیت بالا در زنان بسکتبالیست بود. روش تحقیق: تعداد 38 نفر زن بسکتبالیست سالم بهصورت داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند و بهطور تصادفی به سه گروه تمرین تداومی، تمرین تناوبی و کنترل تقسیم شدند. خونگیری در دو مرحله پیش و پسآزمون و پس از 12 ساعت ناشتایی صورت گرفت. تمرینات تداومی و تناوبی به مدت 8 هفته، هر هفته 3 جلسه به ترتیب با شدت 55% تا 70% حداکثر ضربان قلب افزایش یافت و تمرین تناوبی با شدت 60% تا 75% حداکثر ضربان قلب اجرا شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS نسخه 16 و استفاده از آزمون یک طرفه آنوا و آزمون تعقیبی توکی انجام شد. یافته ها: هشت هفته تمرین تداومی و تناوبی، IL-6 (به ترتیب با 04/0p< و 03/0p<)، TNF-α (به ترتیب با 03/0p< و 01/0p<) و hs-CRP (به ترتیب با 04/0 p<و 009/0p<) را بهطور معنیداری کاهش دادند. به علاوه، تمرینات تناوبی در مقابل تمرینات تداومی منجر به کاهش بیشتر سطوح IL-6 (20% در مقابل 19/13%؛ 08/0p<)، TNF-α (12/42% در مقابل 31/29%؛ 20/0p<) و hs-CRP (17/52% در مقابل 17/21%؛ 01/0p<) گردیدند. نتیجه گیری: هر دو نوع تمرین تداومی و تناوبی سطوح سایتوکینهای التهابی را بهطور معنیداری کاهش دادند؛ اما تاثیر تمرینات تناوبی در کنترل این عوامل خطرساز بیماریهای قلبی- عروقی بیشتر بود.
مجید وحیدیان؛ آزیتا منفرد؛ مهدی مقرنسی
چکیده
زمینه و هدف: بافت چربی بهعنوان یک بافت اندوکرین، محل تولید بیش از 50 سایتوکاین و سایر مولکولهایی است که در فرآیندهای ایمنی و التهابی بدن دخیل میباشند. هدف این مطالعه بررسی اثر تعاملی تمرین روی چرخ کارسنج و مصرف عصاره ضدالتهابی گزنه، بر تغییرات برخی شاخصهای التهابی مرتبط با چاقی در زنان دچار اضافهوزن و چاق بود. روش تحقیق: تعداد ...
بیشتر
زمینه و هدف: بافت چربی بهعنوان یک بافت اندوکرین، محل تولید بیش از 50 سایتوکاین و سایر مولکولهایی است که در فرآیندهای ایمنی و التهابی بدن دخیل میباشند. هدف این مطالعه بررسی اثر تعاملی تمرین روی چرخ کارسنج و مصرف عصاره ضدالتهابی گزنه، بر تغییرات برخی شاخصهای التهابی مرتبط با چاقی در زنان دچار اضافهوزن و چاق بود. روش تحقیق: تعداد 46 نفر زن دارای اضافهوزن و چاق با BMI بزرگتر از 25 کیلوگرم بر مترمربع و دامنه سنی 45-25 سال بهصورت هدفمند انتخاب و بهطور تصادفی به 4 گروه شامل گروههای تمرین + گزنه (12 نفر با میانگین نمایه توده بدن 4/83±31/28)، تمرین + دارونما (12 نفر با میانگین نمایه توده بدن 3/11±30/34)، گزنه (11 نفر با میانگین نمایه توده بدن 4/22±29/66) و دارونما (11 نفر با میانگین نمایه توده بدن 2/63±29/79) تقسیم شدند. تمرین هوازی شامل فعالیت به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته، هر جلسه 16 تا 30 دقیقه با شدت 55 تا 75 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره بهصورت رکاب زدن روی چرخ کارسنج بود. شرکتکنندگان در دو گروه مصرفکننده گزنه روزانه 8 میلیلیتر عصاره هیدروالکلی گزنه دریافت نمودند و دارونمای مورداستفاده نیز ترکیبی از آب و رنگ مشابه عصاره به میزان روزانه 8 میلیلیتر بود. دادهها با آزمونهای کولموگروف – اسمیرنوف، آنالیز واریانس یکسویه و t وابسته در سطح معنیداری 05/0p≤ تحلیل شد. یافتهها: نتایج نشان داد که پس از 8 هفته مداخله، مقادیر عامل نکروز دهنده تومور آلفا در گروههای تمرین + گزنه (0/005=p)، تمرین + دارونما (0/04=p) و گزنه (0/02=p) بهطور معنیدار کاهش یافت. همچنین 8 هفته مداخله موجب کاهش معنیدار IL-6 در گروههای تمرین + گزنه (0/03=p) و تمرین + دارونما (0/004=p) گردید؛ درحالیکه در گروه دارونما افزایش معنیداری داشت (0/01=p). نتیجهگیری: تمرین هوازی روی چرخ کارسنج بهعنوان یک شیوه غیرتهاجمی و مصرف عصاره گزنه بهعنوان یک مکمل گیاهی، میتوانند بهتنهایی و بهصورت ترکیبی، شاخصهای التهابی را در افراد دارای اضافهوزن یا چاق تعدیل نمایند.