بهناز شکری؛ حمید محبی؛ جواد مهربانی
چکیده
زمینه و هدف: مصرف فروکتوز منجر به تجمع چربی و التهاب سیستمیک در کبد، اختلال در عملکرد آن و فیبروز کبدی میشود و از طرفی هم، فعالیت بدنی و مکمل ویتامین D3، دارای خواص ضد التهابی هستند. از این رو، در این مطالعه، تأثیر تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIIT)، مکمل ویتامین D3 و اثرات ترکیبی آنها، بر نشانگرهای التهاب و عملکرد کبد در رتهای نر نژاد ...
بیشتر
زمینه و هدف: مصرف فروکتوز منجر به تجمع چربی و التهاب سیستمیک در کبد، اختلال در عملکرد آن و فیبروز کبدی میشود و از طرفی هم، فعالیت بدنی و مکمل ویتامین D3، دارای خواص ضد التهابی هستند. از این رو، در این مطالعه، تأثیر تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIIT)، مکمل ویتامین D3 و اثرات ترکیبی آنها، بر نشانگرهای التهاب و عملکرد کبد در رتهای نر نژاد اسپراگ-داولی تغذیه شده با رژیم غذایی سرشار از فروکتوز، بررسی شد. روش تحقیق: تعداد 40 سر رت نر به پنج گروه شامل گروه کنترل دارای رژیم غذایی استاندارد (CS)، کنترل دارای رژیم غذایی سرشار از فروکتوز (10% وزنی-حجمی محلول فروکتوز در آب) (CF)، رژیم غذایی سرشار از فروکتوز + HIIT (تمرین تناوبی شدید 90-85% حداکثر سرعت) (FT)، رژیم غذایی سرشار از فروکتوز + مکمل ویتامین D3 (FD)، و رژیم غذایی سرشار از فروکتوز + HIIT + ویتامین D3 (FTD) تقسیم شدند. مداخلات به مدت 12 هفته اجرا شدند. سطوح متغیرهای وابسته به روشهای الایزا (انسولین، آلبومین، اینترلوکین-10 (IL-10) و اینترلوکین-1بتا (IL-1ß))، آنالایزرهای هماتولوژی خودکار (شمار کل گلبولهای سفید و زمانپروترومبین)، گلوکز اکسیداز (گلوکز)، رنگآمیزی تریکروم-ماسون (فیبروز کبدی) و رنگآمیزی ایمونوهیستوشیمی (فعالیت ماکروفاژهای M1 و M2)؛ اندازهگیری شدند. دادهها با تست تحلیل واریانس یکسویه در سطح معناداری 0.05P< مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. یافتهها: HIIT و ویتامین D3 باعث کاهش معناداری در IL-1ß، IL-10، فعال شدن ماکروفاژهای F4/80+CD11c+، F4/80+CD206+ ، لکوسیتها، زمانپروترومبین و افزایش معناداری در میزان آلبومین شدند. HIIT به طور معناداری موثرتر از مکمل ویتامین D3 در کاهش IL-1ß، IL-10 و زمانپروترومبین بود. علاوه بر این، اثر ترکیبی تمرین و مکمل بر تمامی این عوامل تاثیر بیشتری داشت. نتیجهگیری: HIIT در کاهش التهاب کبد و بهبود عملکرد آن، مؤثرتر از مکمل ویتامین D3 است و اثر ترکیبی آنها، مزایای محافظتی بیشتری در برابر اثرات نامطلوب رژیم غذایی سرشار از فروکتوز ایجاد میکند.
سید مرتضی حسینی؛ حمید محبی؛ حسین غفوری؛ محمد حسین رضا دوست
چکیده
زمینـه و هـدف: بررسی شکلگیری و تجزیه لیپیدها در پاسخ به محرکهای تغذیهای و تمرینی، میتواند دیدگاه بهتری را نسبت به استراتژی پیشگیری و درمان کبد چرب غیرالکلی فراهم نماید. بنابراین، هدف از این مطالعه بررسی اثر تغذیه، تمرین و هیپوکسی بر مکانیسمهای مولکولی فرآیند متابولیسم چربی کبد میباشد. روش تحقیق: تعداد 24 سر رت نر ...
بیشتر
زمینـه و هـدف: بررسی شکلگیری و تجزیه لیپیدها در پاسخ به محرکهای تغذیهای و تمرینی، میتواند دیدگاه بهتری را نسبت به استراتژی پیشگیری و درمان کبد چرب غیرالکلی فراهم نماید. بنابراین، هدف از این مطالعه بررسی اثر تغذیه، تمرین و هیپوکسی بر مکانیسمهای مولکولی فرآیند متابولیسم چربی کبد میباشد. روش تحقیق: تعداد 24 سر رت نر نژاد ویستار با سن تقریبی پنج هفته و میانگین وزن 9/94±165/90 گرم، به طور تصادفی به چهار گروه شامل رژیم غذایی نرمال (ND)، رژیم غذایی پرچرب (HFD)، رژیم غذایی پرچرب+تمرین در حالت نرموکسی (HFD+NE)، و رژیم غذایی پرچرب+تمرین در حالت هیپوکسی (HFD+HE) تقسیم شدند. پس از تعیین حداکثر سرعت هوازی (MAV) در شرایط نرموکسی (ارتفاع ̴ 50 متر) و هیپوکسی - هیپو باریک (ارتفاع ̴ 3000 متر)، تمرینات با شدتی معادل 68 تا 80 درصد MAV به مدت 12 هفته و تکرار سه جلسه در هفته، با رعایت اصل اضافهبار اجرا شدند. در پایان، نمونههای بافتی برای اندازهگیری تغییرات بیان ژنهای Srebf1 ،Chreb و Atgl جمعآوری شد. بیان ژنها با استفاده از روش Real-Time PCR اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از آزمونهای تحلیل واریانس و توکی در سطح معنیداری 0/05>p تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها: در تمامی گروههای دارای HFD، محتوای چربی کبدی و بیان ژنهای Srebf1 و Chreb نسبت به گروه ND، افزایش داشت. میزان افزایش بیان ژن Srebf1 و Chreb در گروه HFD+HE نسبت به سایر گروهها بیشتر بود؛ اما بیان ژن Atgl در گروه HFD نسبت به دیگر گروهها، پایینتر بود. نتیجهگیری: به نظر میرسد HFD با افزایش لیپوژنز و کاهش لیپولیز، سبب افزایش محتوای چربی کبدی میشود. احتمالاً تمرین از طریق افزایش بیان ژنهای لیپولیزی، میزان افزایش محتوای چربی کبد در رتهای دارای HFD را تا حدودی کنترل میکند؛ اما در تغییر بیان ژنهای لیپوژنزی نسبت به تغذیه، نقش کمتری دارد. بهطورکلی تمرین در شرایط هیپوکسی، تأثیر مازادی بر کاهش محتوای چربی کبدی ندرد.
الما تبری؛ حمید محبی
چکیده
زمینه و هدف: بخوبی مشخص شده است که عامل نسخه برداری A میتوکندری (TFAM) و عامل تنفسی هسته ای-1 (NRF-1) تنطیم کننده های کلیدی بایوژنز میتوکندری و فسفوریلاسیون اکسیداتیو هستند. این مطالعه اثر 12 هفته تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIIT) و متوسط (MIIT) را بر مولکول های تنظیمی بایوژنز میتوکندری (TFAM و NRF-1) عضله اسکلتی رت های نر دیابتی نوع دو بررسی کرد. ...
بیشتر
زمینه و هدف: بخوبی مشخص شده است که عامل نسخه برداری A میتوکندری (TFAM) و عامل تنفسی هسته ای-1 (NRF-1) تنطیم کننده های کلیدی بایوژنز میتوکندری و فسفوریلاسیون اکسیداتیو هستند. این مطالعه اثر 12 هفته تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIIT) و متوسط (MIIT) را بر مولکول های تنظیمی بایوژنز میتوکندری (TFAM و NRF-1) عضله اسکلتی رت های نر دیابتی نوع دو بررسی کرد. روش تحقیق: تعداد 40 سر رت نر (سن: 8 هفته، وزن: 20±180 گرم) به دو گروه رژیم غذای پر چرب (HFD) شامل 32 سر و رژیم غذای استاندارد (C) شامل 8 سر تقسیم شدند. پس از القاء دیابت نوع دو از طریق استروپتوزوتوسین در رت های چاق، 8 سر رت دیابتی (D) و 8 سر رت گروه C کشته شدند و 24 سر رت باقیمانده به طور تصادفی به سه گروه کنترل دیابتی (DC)، گروهMIIT ، و گروه HIIT تقسیم گردیدند. برنامه MIIT شامل 13 وهله فعالیت 4 دقیقهای با شدت 70-65 درصد VO2max و برنامه HIIT شامل اجرای 10 وهله فعالیت 4 دقیقهای با شدت 90-85 درصد VO2max با دورههای استراحتی فعال دو دقیقهای بودند که به مدت 12 هفته با تکرار 5 جلسه در هفته، به اجرا در آمدند. از روش وسترن بلات برای اندازه گیری مقادیر پروتئین های TFAM و NRF1 و از آزمون های پارامتریک و ناپارامتریک برای تحلیل داده ها در سطح معنی داری 05/0≥p استفاده شد. یافتهها: سطوح پروتئینی TFAM و NRF1 پس از القاء دیابت نسبت به گروه C به طور معنی داری کاهش یافت (01/0>p). هر دو برنامه HIIT و MIIT منجر به افزایش غیر معنی دار سطوح پروتئینی NRF-1 نسبت به گروه DC شدند (05/0<p)؛ ضمن آن که HIIT بر TFAM اثر معنی داری نداشت (05/0<p). نتیجهگیری: به نظر میرسد برنامه های HIIT و MIIT منجر به بهبود تنفس میتوکندریایی می شوند، اما اثری بر بایوژنز میتوکندری ندارند؛ با این وجود بررسی های بیشتر در این زمینه ضروری است.