سیدهادی حسینی؛ شادمهر میردار هریجانی؛ مهدی هدایتی
چکیده
زمینه و هدف: SP-A فراوان ترین پروتئین سرفکتانت ریوی است که نقش مهمی در از بین بردن عفونت و از بین بردن واسطه های التهابی دارد. از طرفی، پرسیاوشان با دارا بودن عناصر ضدالتهابی همچون فلاونوئیدها و ساپونین ها، نقش مؤثری در مهار واکنش های التهابی بازی می کند. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر یک دوره تمرین تناوبی همراه با مکمل پرسیاوشان برسطوح ...
بیشتر
زمینه و هدف: SP-A فراوان ترین پروتئین سرفکتانت ریوی است که نقش مهمی در از بین بردن عفونت و از بین بردن واسطه های التهابی دارد. از طرفی، پرسیاوشان با دارا بودن عناصر ضدالتهابی همچون فلاونوئیدها و ساپونین ها، نقش مؤثری در مهار واکنش های التهابی بازی می کند. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر یک دوره تمرین تناوبی همراه با مکمل پرسیاوشان برسطوح SP-Aریه رتهای نر بود. روش تحقیق: در این مطالعة تجربی، 30 سر رت نر نژاد ویستار سه هفتهای با میانگین وزن 9±68 گرم به طور تصادفی به گروه های کنترل و تمرین تقسیم شدند. گروه تمرین پس از پایان دورة 6 هفته ای تمرین تناوبی، به سه گروه تمرین، مکمل و تمرین + مکمل تقسیم گردید. به گروه های مکمل و مکمل+ تمرین، به مدت سه هفته مکمل گیاهی پرسیاوشان به صورت روزانه 200 میلی گرم/کیلوگرم وزن بدن به صورت گاواژ خورانده شد. اندازه گیری سطوح SP-A ریه با استفاده از کیت کازابایو ساخت کشور چین و به روش الایزا انجام شد. تحلیل داده ها با آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی LSD در سطح 05/0≥p انجام گرفت. یافته ها: پس از مدت 6 و 9 هفته تمرین تناوبی نسبت به گروه های کنترل، تفاوت معنی داری در سطوح SP-A ریه (به ترتیب با 14/0p= و 28/0p=) مشاهده نگردید؛ اما سطوح SP-A ریه در گروه تمرین – مکمل پرسیاوشان نسبت به سایر گروه ها (0001/0p=) به طور معنی داری کاهش یافت. نتیجه گیری: به نظر می رسد مکمل پرسیاوشان با توجه به ترکیبات ضد اکسایشی موجود در آن توانسته است اثرات پاتوفیزیولوژیکی تمرین تناوبی فزآینده را مهار و شاخص های التهابی را به خوبی کاهش دهد و موجب تقویت سیستم ایمنی ریه شود؛ هر چند بررسی های بیشتر در این زمینه ضرورت دارد.
حسین فکور رشید؛ حسن دانشمندی
چکیده
زمینه و هدف: عارضه کف پای صاف می تواند با تعادل و کنترل پاسچر مبتلایان ارتباط داشته باشد. همچنین بهبود عارضه مذکور از طریق برنامه های تمرینی اصلاحی همواره مورد بحث بوده است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی اثر یک برنامه اصلاحی 6 هفته ای بر بهبود کف پای صاف و تعادل ایستای پسران بود. روش تحقیق: مطالعه از نوع نیمه تجربی و نمونه آماری شامل ...
بیشتر
زمینه و هدف: عارضه کف پای صاف می تواند با تعادل و کنترل پاسچر مبتلایان ارتباط داشته باشد. همچنین بهبود عارضه مذکور از طریق برنامه های تمرینی اصلاحی همواره مورد بحث بوده است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی اثر یک برنامه اصلاحی 6 هفته ای بر بهبود کف پای صاف و تعادل ایستای پسران بود. روش تحقیق: مطالعه از نوع نیمه تجربی و نمونه آماری شامل 50 دانش آموز پسر 10 تا 12 سال دارای کف پای صاف بود که به دو گروه تجربی (35) نفر و گروه شاهد (15) نفر تقسیم شدند. نمونه ها با استفاده از روش افت ناوی انتخاب شدند. ارزیابی تعادل ایستا بوسیله دستگاه تعادل سنج بیودکس صورت گرفت. اطلاعات ثبات پاسچر در سه جهت قدامی- خلفی، داخلی خارجی و شاخص کلی تعادل بدست آمد. از آزمون کولموگروف اسمیرنوف برای سنجش توزیع طبیعی داده ها، آزمون فرض ها از آزمون ویلکاکسون، یومان ویتنی و t وابسته با سطح معناداری 05/pیافته ها: نتایج نشان داد که میان پیش آزمون و پس آزمون گروه تجربی تفاوت معنی داری در جهت بهبود عارضه وجود دارد (001/p=0)، و تفاوت میان پس آزمون دو گروه تجربی و شاهد هم معنی دار است (003/p=0). به علاوه، بین پیش آزمون و پس آزمون شاخص تعادل قدامی خلفی (03/p=0) و شاخص کلی گروه تجربی تفاوت معنی دار در جهت بهبود تعادل مشاهده شد ) 005 / p=0 (، اما در شاخص جانبی تفاوت معنی داری وجود نداشت (08/p=0). از طرف دیگر، اختلاف معنی دار بین پس آزمون گروه شاهد و تجربی در هر سه شاخص ثباتی مشاهده شد (شاخص جانبی تعادل 04/p=0 ، شاخص قدامی 005/p=0 و شاخص کلی p=0/009و نتایج بهبود تعادل را در گروه تجربی نشان داد. نتیجه گیری: براساس یافته های تحقیق، اصلاح کف پای صاف کودکان پسر 10 تا 12 ساله و بهبود تعادل ایستای آنان با اجرای برنامه تمرینی منتخب از سوی معلمان، مربیان و درمانگران اکیدا توصیه می شود.
سعید ایل بیگی؛ محمد اسماعیل افضل پور؛ محمد یوسفی؛ یگانه فیضی
چکیده
زمینه و هدف: از آنجا که زعفران دارای خواص بالقوهای چون اثرات آنتی اکسیدانی و ضد التهابی است، می تواند در تعدیل عوامل التهابی ناشی از فعالیت های شدید ورزشی، نقش داشته باشد. ازا ین رو، هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر کوتاه مدت مصرف عصاره زعفران بر سطوح سرمی اینترلوکین-6 (IL-6)، عامل نکروزی تومور آلفا (TNF-α) و کورتیزول مردان جوان بدنبال ...
بیشتر
زمینه و هدف: از آنجا که زعفران دارای خواص بالقوهای چون اثرات آنتی اکسیدانی و ضد التهابی است، می تواند در تعدیل عوامل التهابی ناشی از فعالیت های شدید ورزشی، نقش داشته باشد. ازا ین رو، هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر کوتاه مدت مصرف عصاره زعفران بر سطوح سرمی اینترلوکین-6 (IL-6)، عامل نکروزی تومور آلفا (TNF-α) و کورتیزول مردان جوان بدنبال یک جلسه فعالیت ورزشی شدید بود. روش تحقیق: پژوهـش حاضـر از نـوع نیمه تجربـی بـود. تعداد 24 نفر از دانشجویان پسر به صورت تصادفی به دو گروه (زعفران و دارونما) به طور مساوی تقسیم شدند. نمونه های خونی قبل و بلافاصله بعد از 30 دقیقه فعالیت شدید 85 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره) روی نوارگردان، اخذ گردید. پس از اتمام پیش آزمون، گروه زعفران به مدت 15 روز عصاره زعفران به میزان 400 میلی گرم و گروه دارونما به همان میزان نشاسته مصرف کردند. سپس همانند پیش آزمون، مجدداً دو نوبت نمونه گیری خون قبل و بلافاصله بعد از فعالیت شدید گرفته شد. سطوح سرمی IL-6 و TNF-α با روش الایزا و کورتیزول با روش رادیوایمونواسی ارزیابی گردید. نتایج با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس در سطح معنی داری 05/0p≤ ارزیابی شدند. یافته ها: پس از اجرای پروتکل هوازی شدید، غلظت کورتیزول (01/0p₌) و TNF-α (02/0p₌) سرم در گروه مکمل زعفران به طور معنی دار کمتر از گروه دارونما بود؛ اما غلظت IL-6 سرم دو گروه تفاوت معنی دار آماری (49/0=p) نداشت. نتیجه گیری: مصرف کوتاه مدت زعفران قبل از فعالیت های شدید، میتواند رهاسازی برخی از شاخصهای التهابی و کورتیزول را تعدیل کرده و برای ورزشکاران درگیر در فعالیتهای شدید، مطلوب باشد.
فاطمه درخشانی؛ َاعظم زرنشان؛ کریم آزالی علمداری
چکیده
زمینه و هدف: سیستم کمپلمان نقش اساسی در آسیبشناسی و پیشرفت بیماری مولتیپل اسکلروزیس دارد. پروتئین های C3 و C4 اجزای اصلی سیستم کمپلمان و نشانگرهای زیستی بالقوه در تشخیص بیماریهای دمیلینه کننده التهابی خود ایمنی سیستم عصبی مرکزی هستند. هدف مطالعه حاظر بررسی اثر تمرینات ترکیبی بر پروتئینهای سرمی سیستم کمپلمان C3 ، C4 ، نسبت C3/C4 ...
بیشتر
زمینه و هدف: سیستم کمپلمان نقش اساسی در آسیبشناسی و پیشرفت بیماری مولتیپل اسکلروزیس دارد. پروتئین های C3 و C4 اجزای اصلی سیستم کمپلمان و نشانگرهای زیستی بالقوه در تشخیص بیماریهای دمیلینه کننده التهابی خود ایمنی سیستم عصبی مرکزی هستند. هدف مطالعه حاظر بررسی اثر تمرینات ترکیبی بر پروتئینهای سرمی سیستم کمپلمان C3 ، C4 ، نسبت C3/C4 و عملکرد حرکتی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود. روش تحقیق: جامعه آماری بیماران زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس و عضو انجمن مولتیپل اسکلروزیس استان آذربایجان شرقی بود که تعداد 30 نفر با مقیاس وضعیت ناتوانی گسترده (5>EDSS) پس از غربالگری بهصورت هدفمند انتخاب و بهطور تصادفی در دو گروه تجربی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. تمرینات ترکیبی با رعایت دستورالعملهای کالج پزشکی ورزشی آمریکا (ACSM) برای بیماران مولتیپل اسکلروزیس، به مدت دوازده هفته، سه روز در هفته / یک ساعت در هر جلسه، ترکیب تمرینات استقامتی(پیادهروی و ایروبیک، 40-60 درصد MHR)، مقاومتی (تراباند زرد، یک الی سه ست با هشت الی 15 تکرار)، تعادل، تنفسی و کششی اعمال شد. سطوح سرمی کمپلمان C3 ،C4 با روش توربیدومتری و عملکردهای حرکتی خطر سقوط و تعادل به ترتیب به کمک آزمونهای برخاستن و راه رفتن زماندار (TUG) و پنج بار نشستن و بلند شدن (FTSST) اندازهگیری شدند. از آزمون آنکوا برای مقایسه بین گروهی در سطح معنیداری 05/0>p استفاده شد. یافتهها: کاهش معنیداری در سطوح سرمی کمپلمان C3 در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل حاصل شد (01/0=p). تفاوت معنیداری در سطوح کمپلمان C4 (52/0=p) و نسبت C3/C4 (22/0=p) بین دو گروه مورد مطالعه مشاهده نشد. عملکرد حرکتی خطر سقوط (01/0=p) و تعادل در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل (001/0=p) بهبودی معنیداری داشتند. نتیجهگیری: به کارگیری تمرینات ترکیبی در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس، میتواند در کاهش پروتئین کمپلمان C3 و بهبود عملکرد حرکتی مفید باشد.
افشار جعفری؛ مریم تقی زادفانید؛ سعید نیکوخصلت؛ یوسف بافنده تیز
چکیده
زمینه و هدف: سندروم اختلالات گوارشی (افزایش آسیب و نفوذپذیری روده و اندوتوکسمی)، از عوامل محدود کننده و شایع در فعالیتهای ورزشی شدید و درازمدت میباشد. با توجه به روشن نبودن اثرات حاد و درازمدت تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر عملکرد دستگاه گوارش، مطالعه حاضر با هدف تعیین اثرات تک جلسه ای و هشت هفته ای HIIT بر برخی از علائم و نشانگرهای ...
بیشتر
زمینه و هدف: سندروم اختلالات گوارشی (افزایش آسیب و نفوذپذیری روده و اندوتوکسمی)، از عوامل محدود کننده و شایع در فعالیتهای ورزشی شدید و درازمدت میباشد. با توجه به روشن نبودن اثرات حاد و درازمدت تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر عملکرد دستگاه گوارش، مطالعه حاضر با هدف تعیین اثرات تک جلسه ای و هشت هفته ای HIIT بر برخی از علائم و نشانگرهای سندروم اختلال گوارشی دختران ورزشکار انجام شد. روش تحقیق: تعداد 20 دختر ورزشکار، در قالب یک طرح نیمه تجربی دو گروهی شامل گروه کنترل (10 نفر) و گروه HIIT (10 نفر) در مطالعه شرکت کردند. قرارداد ورزشی تک جلسهای شامل 18 بار دویدن 400 متر با شدت 100 تا 110 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی بود که در دورۀ تمرین (هشت هفته) از نه به 18 تکرار 400 متر رسید. نمونۀ خون قبل، بلافاصله و دو ساعت پس از اجرای قراردادهای ورزشی جمعآوری گردید. شاخصهای پروتئین متصل به اسید چرب روده (I-FABP)، زونولین، لیپوپلی ساکارید (LPS) و ایمونوگلوبین ام (IgM) سرم به روش الایزا اندازهگیری شدند و سپس، همه دادهها با استفاده از روش های آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و ویلکاکسون در سطح معنی داری 05/0>p نتایج استخراج گردید. یافتهها: یک جلسه HIIT در ابتدا و انتهای دوره تمرین، موجب افزایش معنی دار I-FABP، زونولین، LPS و کاهش معنی دار غلظت IgM سرمی شد (0/05>p) و تنها تغییرات زونولین در جلسه ابتدایی؛ و زونولین و IgM در جلسه انتهایی دوره HIIT، پس از گذشت دو ساعت به حالت اولیه برگشت. تفاوت غلظت LPS و IgM گروه های کنترل و HIIT پس از هشت هفته تمرین معنی دار نبود (0/05<p). نتیجهگیری: ممکن است یک جلسه HIIT باعث افزایش نفوذپذیری FABP رودهای و اندوتوکسمی دستگاه گوارش شود؛ اما سازگاری مثبت ناشی از انجام یک دوره HIIT (هشت هفته)، بهبود پاسخ ورزشی نشانگرهای یکپارچگی رودهای دختران ورزشکار را در پی دارد.
زهره کلاهی؛ علی یعقوبی؛ نجمه رضائیان؛ مجید خزاعی
چکیده
زمینه و هدف: بیماریهای التهابی روده دستهای از بیماریهای مزمن دستگاه گوارش میباشند که با اسهال، درد شکم و خونریزی در مدفوع مشخص می شوند و درمان آن ها هنوز با چالش هایی مواجه است. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر تمرینات هوازی شنا به تنهایی و همراه با آب حاوی هیدروژن بر علایم، تغییرات بافت شناسی و شاخص های استرس اکسیداتیو در بیماری التهابی ...
بیشتر
زمینه و هدف: بیماریهای التهابی روده دستهای از بیماریهای مزمن دستگاه گوارش میباشند که با اسهال، درد شکم و خونریزی در مدفوع مشخص می شوند و درمان آن ها هنوز با چالش هایی مواجه است. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر تمرینات هوازی شنا به تنهایی و همراه با آب حاوی هیدروژن بر علایم، تغییرات بافت شناسی و شاخص های استرس اکسیداتیو در بیماری التهابی روده در مدل تجربی می باشد. روش تحقیق: تعداد 30 سر موش نر نژاد C57BL/6 به طور تصادفی به گروه های کنترل، تمرین شنا، کولیت، کولیت+ تمرین شنا، کولیت+ تمرین شنا+ آب حاوی هیدروژن (ترکیبی) تقسیم شدند. در پایان آزمایش، وزن بدن، طول کولون، تغییرات بافت شناسی و شاخص های استرس اکسایشی اندازه گیری شدند. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس یک راهه و دو راهه در سطح معنی داری 0/05˂p صورت گرفت. یافته ها: در حیوانات مبتلا به کولیت، شاخصهای شدت فعالیت بیماری (کاهش وزن، خونریزی و بیرونزدگی رکتوم و قوام مدفوع) در گروه تمرین شنا در مقایسه با گروه کولیت، به طور معنیدار کاهش یافت (0/05˂p)؛ به گونه ای که این شاخص در گروه درمان ترکیبی در مقایسه با گروه تمرین تنها، کاهش بیشتری داشت (0/001˂p). طول کولون در گروههای تمرین شنا و گروه ترکیبی در مقایسه با گروه کولیت، به طور معنی دار افزایش یافت (0/05˂p). به علاوه، تغییرات بافتشناسی در گروههای ترکیبی در مقایسه با گروه کولیت، بهطور معنیداری بهبود یافت (0/01˂p). حیوانات مبتلا به کولیت دارای سطح بافتی بالای شاخص مالون دی آلدئید و کاهش شاخصهای آنتیاکسیدانی (گروه های تام تیول، سوپراکسید دسموتاز و کاتالاز) نسبت به گروه کنترل بودند (001/0>p) و تمرینات شنا بخصوص در ترکیب با آب حاوی هیدروژن، به طور معنی داری سبب افزایش عوامل آنتی اکسیدان و کاهش مالون دی آلدئید گردید (0/05˂p). نتیجه گیری: تمرینات هوازی شنا بخصوص در ترکیب با آب حاوی هیدروژن، سبب بهبود علائم و تغییرات هیستولوژیک در کولیت میشود و ازاینرو، میتواند در کنار سایر داروهای معمول، به درمان کولیت کمک نماید.
سعید ایل بیگی؛ علیرضا مرشدی؛ مرضیه ثاقب جو؛ مهدیه عبدالهزاده
چکیده
زمینه و هدف: امروزه یکی از مهمترین دغدغههای مربیان علاوه بر نوع تمرین مناسب جهت بهبود عملکرد ورزشی، تمرین روی انواع سطوح تمرینی است که در تیمهای ورزشی به ندرت مورد توجه قرار گرفته است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر شش هفته تمرین اختصاصی والیبال روی سطوح مختلف (بتن، کفپوش و ماسه) بر برخی عوامل منتخب آمادگی جسمانی در پسران والیبالیست ...
بیشتر
زمینه و هدف: امروزه یکی از مهمترین دغدغههای مربیان علاوه بر نوع تمرین مناسب جهت بهبود عملکرد ورزشی، تمرین روی انواع سطوح تمرینی است که در تیمهای ورزشی به ندرت مورد توجه قرار گرفته است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر شش هفته تمرین اختصاصی والیبال روی سطوح مختلف (بتن، کفپوش و ماسه) بر برخی عوامل منتخب آمادگی جسمانی در پسران والیبالیست بود. روش تحقیق: سی و شش پسر والیبالیست (میانگین سنی، 82/0±11/16 سال) هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در سه گروه تمرینی شامل تمرین روی سطح بتنی؛ تمرین روی سطح کفپوش؛ و تمرین روی سطح ماسه تقسیم شدند. برنامه آزمون عملکردی تلاش تکراری (پرش و زمان واقعی، زمان و پرش ایدهآل) با چهار بار تکرار و استراحت بین تکرارها با سرعت حرکت بازیکنان طی چهار تا هشت ثانیه بود. تمامی آزمونها قبل و بعد از برنامه تمرینی اجرا شدند. آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنیداری 05/0 ≥p مورد استفاده قرار گرفت. یافتهها: توان بیهوازی، توان انفجاری (رکورد پرش) و کاهش زمان در آزمون عملکردی تکراری در گروهای تمرین روی ماسه و کفپوش، نسبت به گروه تمرین روی بتن، افزایش یافت. میزان چابکی و تعادل پویا در گروه تمرین روی سطح ماسه و کفپوش نسبت به گروه تمرینی روی سطح بتن، به ترتیب کاهش و افزایش معنیداری داشت. ضمن آن که تعادل پویا در گروه تمرین ماسه نسبت به گروه تمرین کفپوش، افزایش بیشتری داشت. نتیجهگیری: تمرینات اختصاصی والیبال روی سطوح ماسه نسبت به سطوح دیگر، با افزایش اضافهبار تمرین باعث ایجاد سازگاریهای عصبی - عضلانی و در نهایت، بهبود عملکرد آمادگی جسمانی بازیکنان والیبال می شود. بر این اساس، مربیان میتوانند از سطوح ماسه برای به حداکثر رساندن مزایای تمرین و جلوگیری از آسیب و درد بازیکنان استفاده کنند.
محمد علی خانی؛ علی اصغر نورسته؛ امیر حسین قربانی؛ حسن علی خانی؛ آسیه میرزا آقاجانی
چکیده
زمینه و هدف: هدف این پژوهش بررسی تاثیر 8 هفته تمرینات ثبات مرکزی با توپ سوئیسی بر تعادل فوتبالیست های نوجوان بود. روش تحقیق: از بین کلیه ورزشکاران فوتبالیست 12 تا 15 سال حاضر در مدارس فوتبال شهر لاهیجان، 30 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و تجربی قرار گرفتند. گروه تجربی برنامه تمرینی شامل تمری نهای ...
بیشتر
زمینه و هدف: هدف این پژوهش بررسی تاثیر 8 هفته تمرینات ثبات مرکزی با توپ سوئیسی بر تعادل فوتبالیست های نوجوان بود. روش تحقیق: از بین کلیه ورزشکاران فوتبالیست 12 تا 15 سال حاضر در مدارس فوتبال شهر لاهیجان، 30 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و تجربی قرار گرفتند. گروه تجربی برنامه تمرینی شامل تمری نهای مرتبط با ثبات مرکزی را به مدت 8 هفته با تکرار 3 بار در هفته، به اجرا درآوردند. در چهار هفته اول، تمرینات مذکور، 2 بلوک 5 کوششی و در چهار هفته دوم، 2 بلوک 10 کوششی بود؛ در این مدت گروه کنترل تنها در کلا سهای فوتبال شرکت داشتند. تعادل ایستا و پویا به ترتیب با آزمون ایستادن لک لک و آزمون تعدیل شده ستاره (Y) ارزیابی گردیدند. پس از بررسی طبیعی بودن توزیع میانگین داد هها با آزمون کولموگروف - اسمیرنوف، از آزمون t مستقل و وابسته برای مقایسه تغییرات بین گروهی و درون گروهی استفاده گردید و سطح معنی داری 0/05>p درنظر گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد که اختاف معنی داری در تعادل ایستا بین دو گروه در پس آزمون وجود ندارد (0/91=p). در تعادل پویا اختاف معنی داری در دو جهت خلفی خارجی (0/04=p) و خلفی داخلی (0/002=p) در گروه تجربی پس از تمرینات مشاهده شد، اما در جهت قدامی پیشرفت معناداری بدست نیامد (0/33=p). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این تحقیق مربیان و معلمان م یتوانند از تمرینات ثبات مرکزی برای بهبود تعادل پویا در افراد نوجوان استفاده نمایند، وضعیتی که با بهبود اجرا، یادگیری بهتر، و کاهش آسیب های ورزشی همراه خواهد بود.
ابوالفضل خوری؛ حسن دانشمندی؛ علی رضا رحیمی
چکیده
زمینه و هدف: وزنه برداری به عنوان یک رشته قدرتی علاوه بر سازگاری های عضلانی – اسکلتی خاص، با آسیب های متفاوتی نیز همراه است، از این رو هدف از تحقیق حاضر مطالعه رابطه بین شیوع و علل آسیب های ورزشی و زیان های مالی آن در وزنه برداران لیگ برتر بود. روش تحقیق: تعداد 100 وزنه بردار حاضر در لیگ سال 1391 با میانگین سنی30/2±54/25 سال و سابقه ورزشی ...
بیشتر
زمینه و هدف: وزنه برداری به عنوان یک رشته قدرتی علاوه بر سازگاری های عضلانی – اسکلتی خاص، با آسیب های متفاوتی نیز همراه است، از این رو هدف از تحقیق حاضر مطالعه رابطه بین شیوع و علل آسیب های ورزشی و زیان های مالی آن در وزنه برداران لیگ برتر بود. روش تحقیق: تعداد 100 وزنه بردار حاضر در لیگ سال 1391 با میانگین سنی30/2±54/25 سال و سابقه ورزشی 26/2±91/8 سال، به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. اطلاعات تحقیق در طی دو سال قبل، از طریق یک پرسشنامه محقق ساخته که بر مبنای پرسشنامه آسیب فولر و دیگران (سال2006) تدوین شده بود، جمع آوری گردید. روایی پرسشنامه توسط اساتید تایید و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ، ضریب 87/0 به دست آمد. اطلاعات مربوط به هزینهها از طریق چک لیست ثبت هزینه های آسیب، جمع آوری شد. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون در سطح 05/0≥p مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: سهم آسیب ها در اندام فوقانی 92/38 درصد، اندام تحتانی 33/42 درصد و در سر و صورت و گردن 82/6 درصد به دست آمد. همچنین بیشترین میزان آسیب با 79/24 درصد، مربوط به کشیدگی در اندام تحتانی و بیشترین میزان هزینه آسیب مربوط به زانو بود. مهم ترین عامل خطرزا در بروز آسیب ها، عدم رعایت اصول علمی تمرینات مقاومتی گزارش شد. رابطه معنی داری بین میزان هزینه با میزان شیوع آسیب در اندام تحتانی (57/0-=r،0001/0=p) مشاهده گردید. سایر نتایج نشان داد که بین میزان شیوع آسیب با استفاده نکردن از کمربند (13/0-=r، 04/0=p) و گرم نکردن قبل از تمرین (23/0-= r، 03/0=p) در اندام فوقانی، رابطه معنی داری وجود دارد. همچنین رابطه معنی داری بین میزان شیوع آسیب با استفاده نکردن از زانوبند (19/0-=r، 02/0=p)، کمربند (29/0-=r، 01/0=p) و گرم نکردن قبل از تمرین (23/0-=r، 04/0=p) در اندام تحتانی، به دست آمد. نتیجه گیری: با انجام تمرینات مقاومتی ویژه وزنه برداری به خصوص در اندام تحتانی، گرم کردن اختصاصی و استفاده از کمربند وزنه برداری، می توان به پیشگیری از آسیب دیدگی وزنه برداران و کاهش هزینه ها،کمک کرد.
فرزانه موثقی؛ حیدر صادقی؛ سبحان سبحانی؛ جواد نعمتی
چکیده
زمینه و هدف: انقباض برونگرا از لحاظ مکانیکی کاراییاش بیشتر بوده اما استراتژی فعالسازی منحصر بفردی را به کار میگیرد که عضله را مستعد آسیب میکند. کنترل قامت در بسیاری از فعالیت های ورزشی و روزمره ضروری میباشد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تاثیر فعالیت برونگرا حاد آسیبزا با سرعت انقباض بالای عضله بازکننده زانوی پای برتر بر ...
بیشتر
زمینه و هدف: انقباض برونگرا از لحاظ مکانیکی کاراییاش بیشتر بوده اما استراتژی فعالسازی منحصر بفردی را به کار میگیرد که عضله را مستعد آسیب میکند. کنترل قامت در بسیاری از فعالیت های ورزشی و روزمره ضروری میباشد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تاثیر فعالیت برونگرا حاد آسیبزا با سرعت انقباض بالای عضله بازکننده زانوی پای برتر بر شاخصهای آسیب عضلانی و کنترل قامت در دختران جوان تمرین کرده بود. روش تحقیق: 10 دختر جوان (1/66±21/9 سال) تمرینکرده بهطور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. جهت ایجاد آسیب عضلانی، آزمودنیها 300 انقباض برونگرا با شدت 150 درصد حداکثر گشتاور همطول و سرعت ゚/s240 را بر روی عضلات بازکننده زانوی پای برتر انجام دادند. شاخصهای آسیب عضلانی (حداکثر گشتاور همطول، میزان درد، محیط ران)، کنترل قامت (مسافت و سرعت حرکت مرکز فشار در دو محور) قبل، یک و 48 ساعت پس از فعالیت برونگرا اندازهگیری شدند. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از نرم افزار 16SPSS و آزمون آنالیز واریانس با اندازهگیری مکرر، انجام گردید. یافتهها: تمامی شاخصهای آسیب عضلانی مورد مطالعه، متعاقب فعالیت برونگرا به طور معنیداری تغییر یافت (0/05>p) که نشان دهنده ایجاد آسیب عضلانی بود. بر خلاف آن، تفاوت معنیداری بین مسافت و سرعت حرکت مرکز فشار در دو محور، قبل، یک و 48 ساعت پس از فعالیت برونگرا مشاهده نشد. نتیجهگیری: در مجموع نتایج تحقیق حاضر نشان داد که فعالیت برونگرا آسیبزا با سرعت بالا که به طور خاص بر روی عضله بازکننده زانو انجام شود، کنترل قامت دختران جوان تمرینکرده در ایستادن تک پا را تحت تاثیر قرار نمیدهد.
محمد جواد شفاهی؛ محسن ثالثی؛ رسول رضائی؛ فرهاد دریانوش
چکیده
زمینه و هدف: پروتئین تنظیم کننده بیوژنز میتوکندریایی گیرنده فعال کننده تکثیر پروکسیزوم گاما-1 آلفا (PGC-1α) به عنوان عامل اصلی مسیر سیگنالینگ در کنترل متابولیسم میتوکندری عمل میکند. در عین حال، یک عامل رونویسی به نام عامل 2 وابسته به اریتروئید عامل هستهای-2 (Nrf2) نیز شناخته شده که با فعال سازی PGC-1α رابطه دارد و تا حدودی مشخص ...
بیشتر
زمینه و هدف: پروتئین تنظیم کننده بیوژنز میتوکندریایی گیرنده فعال کننده تکثیر پروکسیزوم گاما-1 آلفا (PGC-1α) به عنوان عامل اصلی مسیر سیگنالینگ در کنترل متابولیسم میتوکندری عمل میکند. در عین حال، یک عامل رونویسی به نام عامل 2 وابسته به اریتروئید عامل هستهای-2 (Nrf2) نیز شناخته شده که با فعال سازی PGC-1α رابطه دارد و تا حدودی مشخص شده است که مسیر یکی از این دو عامل رونویسی، میتواند بر دیگری تأثیر بگذارد. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرین مقاومتی به همراه مصرف مکملدهی کوآنزیم Q10 بر مقادیر Nrf2، PGC-1α در رتهای نر نژاد اسپراگوداولی بود. روش تحقیق: در این تحقیق تجربی، 36 سر رت به صورت تصادفی به شش گروه مساوی شامل گروه تمرین مقاومتی، دو گروه تمرین مقاومتی و مکمل Q10 با دوزهای 200 و 300 میلی گرم/کیلوگرم وزن، دو گروه مکمل Q10 با دوزهای 200 و 300 میلی گرم/کیلوگرم وزن، و کنترل تقسیم شدند. مکمل به رتها در گروههای تمرین - مکمل و مکمل، گاواژ شد. تمرین مقاومتی شامل سه نوبت با پنج تکرار بود که سه روز در هفته و به مدت هشت هفته اجرا گردید. از آزمونهای تحلیل واریانس یک راهه و توکی در سطح معنی داری 05/0>p برای استخراج نتایج استفاده شد. یافتهها: بیان Nrf2 و PGC-1α به طور معنیداری در گروههای تمرین مقاومتی و تمرین مقاومتی + مکمل (دوز 200 میلی گرم/کیلوگرم) افزایش یافت (0001>p)، در حالی که در گروه تمرین مقاومتی + مکمل با دوز 300 میلی گرم/کیلوگرم (07/0>p) و دو گروه دریافت کننده مکمل (09/0>p) تغییر معنیداری نکرد. نتیجه گیری: با توجه به اثر افزایشی ترکیب تمرینات مقاومتی همراه با مکمل دهی Q10 (با دوز 200 میلی گرم/کیلوگرم) در بهبود Nrf2 و PGC-1α؛ میتوان این شیوه را در بیوژنز میتوکندریایی موثر دانست.
یگانه فیضی؛ سید حسین ابطحی ایوری؛ مصطفی رضوانی
چکیده
زمینه و هدف: تمرینات ورزشی متوسط تا شدید باعث آسیب بافتهای بدن میگردد، اما استفاده از مکملهای آنتی اکسیدانی میتواند استرس اکسیداتیو ناشی از تمرین ورزشی را تعدیل نماید. هدف تحقیق حاضر بررسی تغییرات سرمی آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز (GPX) و سوپراکسید دیسموتاز (SOD) دختران غیرفعال مصرف کننده کوآنزیم Q10 پس از تمرینات حاد مقاومتی ...
بیشتر
زمینه و هدف: تمرینات ورزشی متوسط تا شدید باعث آسیب بافتهای بدن میگردد، اما استفاده از مکملهای آنتی اکسیدانی میتواند استرس اکسیداتیو ناشی از تمرین ورزشی را تعدیل نماید. هدف تحقیق حاضر بررسی تغییرات سرمی آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز (GPX) و سوپراکسید دیسموتاز (SOD) دختران غیرفعال مصرف کننده کوآنزیم Q10 پس از تمرینات حاد مقاومتی متوسط و شدید بود. روشتحقیق: نوع تحقیق نیمه تجربی میباشد. تعداد 27 دانشجوی دختر به طور تصادفی در سه گروه (دو گروه تمرین مقاومتی و یک گروه کنترل) قرار گرفتند. گروههای تجربی یک جلسه فعالیت حاد مقاومتی با شدت متوسط (70 درصد 1RM) و فعالیت حاد مقاومتی شدید (85 درصد 1RM) را در ابتدا و انتهای دو هفته پروتکل تحقیق به اجرا درآوردند و در طول این مدت، مکمل کوآنزیم Q10 (30 میلی گرم/روز) دریافت نمودند. خونگیری بلافاصله پس از فعالیت حاد و مکمل گیری صورت گرفت. شاخصهای GPX و SOD با روش رنگ سنجی آنزیمی مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج با استفاده از آزمونهای تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و LSD در سطح 0/05>p استخراج گردید. یافتهها: فعالیت حاد مقاومتی متوسط و شدید تغییر معنی داری در فعالیت آنزیم GPX (به ترتیب با 0/06=p و 0/19=p) و SOD (به ترتیب با 0/42=p و 0/61=p) سرم ایجاد نکرد، اما اجرای آن ها پس از دو هفته مکمل یاری کوآنزیم Q10، با افزایش معنی دار فعالیت آنزیمهای SOD (به ترتیب با 0/01=p و 006/0=p) و GPX (p=0/01) همراه بود. در مقایسه تاثیر دو نوع تمرین، تمرین مقاومتی شدید کاهش بیشتر شاخص GPX (p=0/002) را در پی داشت. نتیجهگیری: مصرف کوتاه مدت مکمل کوآنزیم Q10 موجب بهبود وضعیت آنتی اکسیدانی افراد غیرفعال شده و می تواند نگرانی افراد تمرین کننده را برای محفوظ ماندن از اثرات مخرب استرس اکسیداتیو پس از تمرینات مقاومتی حاد شدید (بالای 85 درصد 1RM) رفع نماید و به عنوان یک راهبرد تغذیه ای، در کنار سایر مکمل ها گنجانده شود.
امیر کارگران؛ صادق امانی شلمزاری
چکیده
زمینه و هدف: فعالیت دوگانه به سالمندان توصیه میشود، در حالی که این تمرینات بار متابولیکی اندکی بر ساختار عضلانی اسکلتی تحمیل میکند. بنابراین، هدف پژوهش حاضر تعیین اثر هشت هفته فعالیت پیاده روی- شناختی همراه با محدودیت جریان خون بر کیفیت عضلانی و تراکم استخوانی سالمندان زن بود. روش تحقیق: تعداد 28 زن سالمند (90/2±1/63 سال) واجد ...
بیشتر
زمینه و هدف: فعالیت دوگانه به سالمندان توصیه میشود، در حالی که این تمرینات بار متابولیکی اندکی بر ساختار عضلانی اسکلتی تحمیل میکند. بنابراین، هدف پژوهش حاضر تعیین اثر هشت هفته فعالیت پیاده روی- شناختی همراه با محدودیت جریان خون بر کیفیت عضلانی و تراکم استخوانی سالمندان زن بود. روش تحقیق: تعداد 28 زن سالمند (90/2±1/63 سال) واجد شرایط و داوطلب در تحقیق، به صورت تصادفی در سه گروه (10=n) تمرین هوازی - شناختی (CAG)، هوازی - شناختی با محدودیت جریان خون (CAOG)، و کنترل (CG) قرار گرفتند. آزمودنیهای گروههای تجربی تمرین پیادهروی - شناختی شامل 20 دقیقه فعالیت پیاده روی - شناختی را با شدت 45 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره به مدت هشت هفته با تکرار سه جلسه در هفته اجرا کردند. در گروه انسداد جریان خون، دو جفت کاف به قسمت بالای هر دو ران بسته شد. فشار کاف 50 درصد فشار انسداد شریانی بود و به میزان 10 درصد، هر دو هفته یک بار افزوده شد. فعالیتهای شناختی شامل شمارش معکوس، یادآوری اشیا و بازی کلمات بود. کیفیت عضلات بالا و پایین تنه، قدرت عضلانی بالا و پایین تنه و آزمون شناختی و عملکرد جسمانی قبل و بعد از اجرای پروتکل تحقیق بررسی شد. از آزمون تحلیل کوواریانس برای تحلیل یافتهها در سطح معنیداری 05/0>p استفاده گردید. یافتهها: بهبود معنیدار در شاخصهای کیفیت عضلات پایین تنه (001/0=p)، قدرت پایین تنه (001/0=p)، آزمون عملکردی (001/0=p)، توده چربی (001/0=p) و درصد چربی (001/0=p) در گروه CAOG نسبت به دو گروه دیگر مشاهده شد. به علاوه، بهبود معنیدار در توده بدنی (001/0=p)، شاخص توده بدنی (001/0=p) و آزمون شناختی (001/0=p) در دو گروه تجربی نسبت به گروه کنترل مشاهده گردید. با این وجود، اختلافی در تراکم معدنی استخوانی (08/0=p)، توده بدون چربی (19/0=p) و کیفیت عضلات بالاتنه (09/0=p) بین گروهها بدست نیامد. نتیجهگیری: افزودن انسداد جریان خون به فعالیت پیاده روی، موجب افزایش قدرت عضلات و متعاقباً بهبود کیفیت عضله میگردد. فعالیت شناختی در حین پیاده روی نیز با بهبود عملکرد شناختی مغز همراه است. از این رو، به سالمندان توصیه میشود برای کسب مزایای بیشتر حین فعالیت پیاده روی، از فعالیتهای شناختی و محدودیت جریان خون استفاده نمایند.
عبدالله حسینلو؛ رقیه پوزش جدیدی؛ کریم آزالی علمداری؛ جبار بشیری؛ میرعلی رضا نورآذر
چکیده
زمینه و هدف: در مورد تاثیر توام تمرین و کورکومین بر آثار سمی آرسنیک در مغز، اطلاعات اندکی موجوداست. این تحقیق با هدف بررسی تأثیر تمرین تناوبی شدید (HIIT) و مصرف کورکومین بر مالون دی آلدهید (MDA)، نیتریت، هموسیستئین و بیان کاسپازهای 3، 8 و 9 مغز موش های صحرائی تحت مواجهه با آرسنیک به اجرا درآمد. روشتحقیق: در این مطالعه تجربی، تعداد 48 سر موش ...
بیشتر
زمینه و هدف: در مورد تاثیر توام تمرین و کورکومین بر آثار سمی آرسنیک در مغز، اطلاعات اندکی موجوداست. این تحقیق با هدف بررسی تأثیر تمرین تناوبی شدید (HIIT) و مصرف کورکومین بر مالون دی آلدهید (MDA)، نیتریت، هموسیستئین و بیان کاسپازهای 3، 8 و 9 مغز موش های صحرائی تحت مواجهه با آرسنیک به اجرا درآمد. روشتحقیق: در این مطالعه تجربی، تعداد 48 سر موش صحرائی نر به شش گروه شامل آرسنیک+تمرین، آرسنیک+کورکومین، توام (آرسنیک+تمرین+ کورکومین)، آرسنیک، کنترل اتانول و کنترل آب مقطر تقسیم شدند. آرسنیک به مدت 6 هفته روزانه از طریق آب آشامیدنی با دوز پنج میلیگرم بر هر کیلوگرم وزن بدن و کورکومین روزانه با دوز 15 میلیگرم بر هر کیلوگرم وزن بدن به صورت گاواژ خورانده شد. تمرین HIIT به مدت شش هفته با تکرار پنج روز در هفته، مشتمل بر 60 دقیقه تمرین تناوبی در هر جلسه (هر تناوب شامل چهار دقیقه دویدن با شدت 90-85 درصد vVO2max و دو دقیقه ریکاوری فعال با شدت 60–50 درصد vVO2max) به اجرا درآمد. از روشهای الایزا، وسترن بلات و واکنش های اسید تیوباربیتوریک وگریس به ترتیب برای اندازه گیری هموسیستئین، بیان کاسپازها، غلظت MDA و نیتریت مغزی استفاده شد. دادهها با روش تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنیداری 05/0>p تحلیل شدند. یافتهها: مواجهه با آرسنیک، سبب افزایش بیان کاسپازهای 3، 8 و 9 و مقدار MDA و هموسیستئین مغز شد (05/0>p). هر سه مداخله شامل تمرین، کورکومین و یا اثر توام آن ها در مقایسه با گروه کنترل معمولی، افزایش MDA مغزی ناشی از آرسنیک را برطرف کرد (05/0> p)، ولی موجب اصلاح کامل افزایش هموسیستئین نشد (05/0<p). از طرف دیگر، بیان کاسپازهای 8 و 9 مغز، تنها در گروه توام به سطوح مشابه با گروه کنترل معمولی رسید (05/0>p). نتیجهگیری: مواجهه با آرسنیک میتواند به افزایش هموسیستئین، پراکسیداسیون لیپیدی و فعالشدن مسیرهای درونی و بیرونی آپوپتوزیس در مغز موش ها منجر شود. با این که انجام تمرین، مصرف کورکومین و اثر توام آن ها، از پراکسیداسیون لیپیدی مغزی ناشی از آرسنیک جلوگیری کرد، ولی در مورد سایر متغیرها، فقط در گروههای مصرف کورکومین اثرات مفید قابل ملاحظه ای مشاهده شد. همچنین اثر آرسنیک بر افزایش فعالیت مسیرهای داخلی و خارجی آپوپتوزیس مغز، فقط در گروه توام به طور کامل مهار گردید. با این حال، به دلیل پاره ای محدودیت ها و کمبود تحقیقات انسانی، به بررسیهای بیشتر نیاز است.
هدی عبدی حمزه کلایی؛ عباسعلی گائینی؛ محمدرضا کردی؛ ولی اله دبیدی روشن
چکیده
زمینه و هدف: بسیاری از مطالعات گذشته آثار کوتاه مدت مواد ممنوعه نیروزا را تائید کردند، با این حال آثار درازمدت مصرف این مواد بر دستگاههای مختلف بدن، به ویژه دستگاه قلبی عروقی نامشخص است. هدف پژوهش حاضر، مطالعه آثار دراز مدت قلبی عروقی ناشی از استروئیدهای آنابولیک -آندروژنیک در مصرفکنندگان پیشکسوت درگیر در ورزشهای قدرتی ...
بیشتر
زمینه و هدف: بسیاری از مطالعات گذشته آثار کوتاه مدت مواد ممنوعه نیروزا را تائید کردند، با این حال آثار درازمدت مصرف این مواد بر دستگاههای مختلف بدن، به ویژه دستگاه قلبی عروقی نامشخص است. هدف پژوهش حاضر، مطالعه آثار دراز مدت قلبی عروقی ناشی از استروئیدهای آنابولیک -آندروژنیک در مصرفکنندگان پیشکسوت درگیر در ورزشهای قدرتی بود. روش تحقیق: 23 شرکتکننده مرد به سه گروه اندامپرور پیشکسوت (8 نفر)، اندام پرور جوان در حال مصرف استروئیدهای آنابولیک -آندروژنیک (8 نفر) و کنترل (7 نفر) تقسیم شدند. ترکیب بدنی شرکتکنندگان و نیز پاسخ شاخصهای همودینامیکی مرتبط با استرس قلبی- عروقی از قبیل فشار خون سیستولی و دیاستولی، حاصلضرب دوگانه، میانگین فشار سرخرگی و ضربان قلب، قبل و پس از فعالیت ورزشی درماندهساز روی تردمیل اندازهگیری شد. یافته ها: روش تحلیل واریانس یک سویه در تغییرات شاخصهای مورد نظر پس از فعالیت نسبت به قبل، بین گروه پیشکسوت و گروه کنترل تفاوت معنی داری نشان نداد (0/05<p). با وجود این، ضربان قلب (0/001=p)، فشارخون دیاستولی (پیشکسوت- جوان، 0/002=p؛ کنترل- جوان، 0/01=p) و حاصلضرب دوگانه (کنترل- جوان، 0/05=p؛ پیشکسوت- جوان، 0/04=p) پس از فعالیت نسبت به قبل آن، بهطور معنداری در گروه جوان در حال مصرف بالاتر از گروه پیشکسوت و کنترل بود. نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر موید برگشتپذیر بودن عملکرد همودینامیکی قلب و عروق متعاقب قطع مصرف بلند مدت مواد استروئیدهای آنابولیک اندروژنیک میباشد؛ هر چند مطالعه بیشتر برای تائید این یافته ها ضروری است.
محمدعلی سمواتیشریف؛ امیر افشاری؛ حجت اله سیاوشی؛ مریم کشوری
چکیده
زمینه و هدف: هدف تمرینات ورزشی ایجاد سازگاریهایی در سطوح سلولی و بهبود عملکرد ورزشی است. اگر چه افزایش شدت تمرینات فراتر از میزان تواناییهای فیزیولوژیکی ورزشکاران باشد، منجر به ایجاد سندرم بیشتمرینی میگردد. به همین منظور، مطالعه حاضر مقایسه اثر دو شیوه تمرینی بر روی برخی از نشانگرهای سیستم ایمنی ورزشکاران نوجوان را بررسی میکند. ...
بیشتر
زمینه و هدف: هدف تمرینات ورزشی ایجاد سازگاریهایی در سطوح سلولی و بهبود عملکرد ورزشی است. اگر چه افزایش شدت تمرینات فراتر از میزان تواناییهای فیزیولوژیکی ورزشکاران باشد، منجر به ایجاد سندرم بیشتمرینی میگردد. به همین منظور، مطالعه حاضر مقایسه اثر دو شیوه تمرینی بر روی برخی از نشانگرهای سیستم ایمنی ورزشکاران نوجوان را بررسی میکند. روش تحقیق: این پژوهش، روی 45 نفر از ورزشکاران نوجوان که بهصورت تصادفی در سه گروه قدرتی، سرعتی و کنترل تقسیم شده بودند، انجام گرفت. گروههای تمرینی به مدت هشت هفته، سه جلسه در هفته و هر جلسه 90 دقیقه، تحت یکی از تمرینات قدرتی و سرعتی قرار گرفتند. متغیرهای پژوهش (کورتیزول، تستوسترون و شمارش گلبول های سفید)، در ابتدا و 48 ساعت پس از آخرین جلسهی تمرینی، اندازهگیری شد. برای بررسی تفاوتهای درونگروهی داده ها، از آزمون تی همبسته و برای تفاوتهای بینگروهی از آنالیز واریانس یکسویه با سطح معنی داری (0/05>p)، استفاده شد. یافته ها: نتایج درونگروهی نشان داد، تمرین قدرتی (0/02=p) و سرعتی (0/04=p)، باعث کاهش معنیدار غلظت کورتیزول شد. اما افزایش غلظت تستوسترون تنها در گروه قدرتی معنیدار (0/05=p) بود. در بررسی واریانس گروههای تمرینی و کنترل تفاوت معنیدار مشاهده نشد. نتایج درونگروهی نسبت تستوسترون به کورتیزول در هر سه گروه، افزایش (0/05>p) داشت. اما نتایج بینگروهی تفاوت معناداری را در این نسبت در بین سه گروه، نشان نداد. تمرینات قدرتی و سرعتی، بهطور معنیداری باعث افزایش لنفوسیتها (001/0p=)، افزایش مونوسیتها در گروه سرعتی (0/001=p)، و افزایش ایزوفیل ها در گروه قدرتی (0/05=p) شد. همچنین کاهش نوتروفیل ها در دو گروه قدرتی (0/03=p) و سرعتی (0/01=p) مشاهده شد. در بررسی واریانس گروه های تمرینی و کنترل نیز تفاوت معنیدار در نوتروفیل ها و لنفوسیتها مشاهده شد (0/05=p). نتیجه گیری: تغییرات مشاهده شده در نشانگرهای سیستم ایمنی، نشاندهنده آن است که استفاده از هر دو نوع برنامههای تمرینی، میتواند در بهبود سازگاریهای آنابولیکی و سیستم ایمنی سودمند باشد.
مهناز امیدی؛ محمدرضا یوسفی
چکیده
زمینه و هدف : دیابت ملیتوس به گروهی از اختلالات متابولیکی اشاره دارد که با افزایش طولانیمدت قند خون همراه است. از آنجا که تمرینات ورزشی منظم معمولاً باعث بهبود برخی بیماریها می گردد و بی تمرینی متعاقب آن، ممکن است باعث برگشت دوباره این بیماری ها شود؛ هدف از تحقیق حاضر تاثیر 4 هفته بی تمرینی متعاقب 8 هفته تمرین هوازی بر غلظت گلوکز ...
بیشتر
زمینه و هدف : دیابت ملیتوس به گروهی از اختلالات متابولیکی اشاره دارد که با افزایش طولانیمدت قند خون همراه است. از آنجا که تمرینات ورزشی منظم معمولاً باعث بهبود برخی بیماریها می گردد و بی تمرینی متعاقب آن، ممکن است باعث برگشت دوباره این بیماری ها شود؛ هدف از تحقیق حاضر تاثیر 4 هفته بی تمرینی متعاقب 8 هفته تمرین هوازی بر غلظت گلوکز ناشتا، انسولین و هموگلوبین گلیکوزیله شده سرم خون در موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین بود. روش تحقیق: تعداد 60 سر موش صحرایی نر سالم نژاد آلبینو ویستار تهیه و با استفاده از داروی استرپتوزوتوسین دیابتی گردیدند. پس از آشکار شدن آثار دیابت، به گروههای کنترل (30 سر) و تمرین (30 سر) تقسیم شدند. قبل از شروع پروتکل تمرینی، از هر گروه تعداد 10 سر برای به دست آوردن مقادیر پیش آزمون تشریح شدند؛ و 10 سر دیگر بعد از انجام 8 هفته تمرین و 10 سر آخری بعد از 4 هفته بی تمرینی تشریح گردیدند. گروههای تمرینی، هفتهای 3 جلسه با شدت و مدت پیشرونده با رعایت اصل اضافهبار تدریجی به انجام تمرین هوازی پرداختند و بعد از انجام 8 هفته تمرین هوازی، به مدت 4 هفته بدون تمـرین ماندند. بـرای تجـزیه و تحلیـل داده ها از آزمون تحلیل واریـانس با انـدازه های مکرر و آزمون تعقیبی توکی در سطـح معنیداری 0/05> pاستفـاده شـد. یافتهها: گلوکز نـاشتا (0/001=p)، انسولین (0/001=p) و هموگلوبین گلیکوزیله شده (0/001=p) سرم خون بعد از 8 هفته تمرین هوازی بهبود یافتند؛ ولی به دنبال 4 هفته بی تمرینی، افزایش معنی داری داشتند (0/05>p). نتیجه گیری: توصیه می شود که بیماران مبتلا به دیابت نوع 2، حداقل 3 روز در هفته به انجام تمرینات هوازی مثل پیاده روی و دویدن و غیره بپردازند و با گذشت زمان، از قطع تمرینات ورزشی خودداری کنند.
مهرداد فتحی؛ احسان میر
چکیده
زمینهوهدف: عدم تعادل سیستم هموستازی بدن، می تواند منجر به شکل گیری لخته خون گردد. یکی از عوامل فیزیولوژیکی مهم در فرآیند هموستاز بدن، انعقاد خون می باشد. اطلاعات ناهمسویی در باره تأثیر انواع تمرین ورزشی به ویژه تمرین مقاومتی، بر عوامل انعقادی وجود دارد. از اینرو، هدف پژوهش حاضر بررسی اثر 12جلسه تمرین مقاومتی بر سطوح فعالیت های انعقادی ...
بیشتر
زمینهوهدف: عدم تعادل سیستم هموستازی بدن، می تواند منجر به شکل گیری لخته خون گردد. یکی از عوامل فیزیولوژیکی مهم در فرآیند هموستاز بدن، انعقاد خون می باشد. اطلاعات ناهمسویی در باره تأثیر انواع تمرین ورزشی به ویژه تمرین مقاومتی، بر عوامل انعقادی وجود دارد. از اینرو، هدف پژوهش حاضر بررسی اثر 12جلسه تمرین مقاومتی بر سطوح فعالیت های انعقادی و فیبرینولیتیک در مردان غیر فعال بود. روشتحقیق: در این مطالعه نیمه تجربی، 20 آزمودنی به روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (10 نفر) و کنترل (10 نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرین مقاومتی شامل شش حرکت پرس سینه با هالتر، سیم کش از جلو، پشت بازو با سیم کش، هاگ پا، جلو ران با دستگاه و پشت ران با دستگاه (سه حرکت پایین تنه و سه حرکت بالاتنه) بود که به مدت 12 جلسه با شدت 40 تا 60 درصد یک تکرار بیشینه اجرا شد. پیش از شروع و پس از پایان دوره 12 جلسه ای تمرین مقاومتی، نمونه های خونی جمع آوری شدند. برای مقایسه میانگین های درون گروهی و بین گروهی از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبیLSD استفاده شد و نتایج در سطح معنی داری 05/pیافتهها: اگرچه سطوح فیبرینوژن در گروه تمرین مقاومتی کاهش و عامل D-dimer افزایش یافت، اما این تغ ییرات از لحاظ آماری معنی دار نبود و تعداد پلاکت ها نیز در هر دو گروه تغ ییر معنی داری نشان نداد(05/p>0). با این حال، عوامل PT و PTT در گروه تمرین مقاومتی به طور معنی دار(به ترتیب با 02/p=0 و 01/p=0) افزایش یافتند. نتیجهگیری: چهار هفته تمرین مقاومتی می تواند از طریق کاهش سطوح فیبرینوژن و افزایش عوامل PT و PTT ، در جلوگیری از ترومبوز و بروز ناگهانی بیماری های قلبی در مردان غیر فعال جوان باشد.
الهه طالبی- گرکانی؛ مروه وثوق؛ شکوفه خردمند؛ رزیتا فتحی
چکیده
زمینه و هدف: عوامل التهابی و اختلالات وابسته به آن (از جمله مقاومت به انسولین)، با شروع دوره یائسگی در زنان دارای اضافه وزن افزایش مییابد؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح کالپروتکتین پلاسمایی و مقاومت به انسولین در زنان یائسه و غیریائسه دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق: تعداد 27 زن دارای اضافه وزن ...
بیشتر
زمینه و هدف: عوامل التهابی و اختلالات وابسته به آن (از جمله مقاومت به انسولین)، با شروع دوره یائسگی در زنان دارای اضافه وزن افزایش مییابد؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح کالپروتکتین پلاسمایی و مقاومت به انسولین در زنان یائسه و غیریائسه دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق: تعداد 27 زن دارای اضافه وزن (با نمایه توده بدنی بیشتر از 25 کیلوگرم/مترمربع) به دو گروه شامل 13 نفر زن یائسه (با میانگین سن 76/5 ± 53/46 سال) و 14 زن غیریائسه (با میانگین سنی 7/85±32/50 سال) تقسیم شدند. برنامه تمرین شامل هشت هفته تمرین هوازی با تکرار سه جلسه در هر هفته با شدت 40 تا 80 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره بود که به مدت 25 دقیقه در هفته اول اجرا شد و در هفته هشتم به 45 دقیقه رسید. سطوح پلاسمایی کالپروتکتین، انسولین، گلوکز، و شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR) قبل و 48 ساعت پس از پایان تمرین اندازهگیری شد. از آزمون t همبسته جهت بررسی تغییرات درون گروهی و از آزمون تحلیل کوواریانس برای بررسی تغییرات بین گروهی در سطح معنی داری 05/0>p استفاده شد. یافتهها: بر اساس نتایج حاصل از آزمون t همبسته، میزان پلاسمایی کالپروتکتین پس از تمرین در هر دو گروه زنان یائسه (0/01=p) و غیریائسه (0/04=p) به طور معنی داری افزایش یافت؛ اما آزمون تحلیل کوواریانس، عدم اختلاف معنیدار (0/80= p) بین مقادیر کالپروتکتین دو گروه را تایید کرد. غلظت پلاسمایی انسولین (0/009=p) و مقاومت به انسولین (0/03=p) در زنان یائسه بهطور معنی داری کاهش یافت؛ در حالی که در زنان غیر یائسه با افزایش معنیدار مقاومت انسولینی (0/01=p) همراه بود. نتیجهگیری: تمرین ورزشی هوازی موجب افزایش سطوح کالپروتکتین در زنان یائسه و غیریائسه دارای اضافه وزن میشود؛ تغییری که مستقل از تغییرات انسولین و شاخص مقاومت انسولینی در زنان رخ می دهد.
زهره ضیغمی؛ آقاعلی قاسم نیان؛ سمانه هادی
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به نقش روی در فعالسازی آنزیمهای ضد اکسایشی، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرین استقامتی شدید و مصرف مکمل روی بر فعالیت آنزیم گلوتاتیونپراکسیداز و ظرفیت ضد اکسایشی تام عضلۀ اسکلتی موشهای صحرایی نر ویستار بود. روش تحقیق: در این پژوهش، 32 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی در چهار ...
بیشتر
زمینه و هدف: با توجه به نقش روی در فعالسازی آنزیمهای ضد اکسایشی، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرین استقامتی شدید و مصرف مکمل روی بر فعالیت آنزیم گلوتاتیونپراکسیداز و ظرفیت ضد اکسایشی تام عضلۀ اسکلتی موشهای صحرایی نر ویستار بود. روش تحقیق: در این پژوهش، 32 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی در چهار گروه (هر گروه 8 سر موش) شامل گروه کنترل، تمرین، مکمل روی، و تمرین + مکمل قرار گرفتند. برنامۀ تمرینی شامل هشت هفته اجرای تمرین استقامتی بر روی نوارگردان (پنج جلسه در هفته) بود. در گروههای مکمل روی و روی+تمرین میزان 227 میلیگرم سولفات روی در هر 100 میلیلیتر آب در دورۀ هشت هفتهای مصرف شد. آب و غذای مصرفی به صورت آزادانه در اختیار نمونهها قرار گرفت و 48 ساعت بعد از اتمام آخرین جلسۀ تمرینی و پس از هشت ساعت ناشتایی، همه موشها تشریح شدند و عضلۀ دوقلوی موشها جدا گردید. با استفاده از روش اسپکتروفتومتری میزان آنزیم گلوتاتیونپراکسیداز و ظرفیت ضد اکسایشی تام عضلۀ دوقلو سنجش شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنیداری 05/0≥p استفاده شد. یافتهها: هشت هفته تمرین استقامتی شدید همراه با مصرف مکمل روی، سبب افزایش معنیدار میزان آنزیم گلوتاتیونپراکسیداز عضلۀ دوقلو نسبت به اجرای تمرین استقامتی شدید به تنهایی شد (0/001=p). علاوه بر این، اجرای تمرین استقامتی شدید سبب کاهش معنیدار میزان آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز عضلۀ دوقلو نسبت به گروه کنترل (0/03=p) شد. همچنین، تمرین استقامتی شدید همراه با مصرف مکمل روی موجب افزایش ظرفیت ضد اکسایشی تام عضلۀ دوقلو نسبت به مصرف مکمل (0/008=p) و اجرای تمرین (0/001=p) شد. نتیجهگیری: با توجه به تاثیر مکمل روی همراه با تمرین استقامتی شدید بر افزایش سطح آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز و ظرفیت ضد اکسایشی تام، احتمالاً مکمل روی مانع از کاهش آنزیم ضد اکسایشی و عوارض ناشی از تمرینات استقامتی شدید خواهد شد.
سعید ایل بیگی؛ حسین یعقوبی؛ مهدی مهجور؛ علی ثقه الاسلامی
چکیده
زمینه و هدف: کمر درد مزمن از بیماری های شایعی است که موجب اختلال در فعالیت های روزمره می شود. علی رغم وجود روش های درمانی گوناگون، هنوز توافق کلی در ارتباط با یک درمان جامع وجود ندارد. از این رو هدف این مطالعه، مقایسه تأثیر دو روش درمانی کنزیوتیپ و رفلکسولوژی کف پا بر روی شدت درد و ناتوانی بیماران مبتلا به کمر درد مزمن غیراختصاصی ...
بیشتر
زمینه و هدف: کمر درد مزمن از بیماری های شایعی است که موجب اختلال در فعالیت های روزمره می شود. علی رغم وجود روش های درمانی گوناگون، هنوز توافق کلی در ارتباط با یک درمان جامع وجود ندارد. از این رو هدف این مطالعه، مقایسه تأثیر دو روش درمانی کنزیوتیپ و رفلکسولوژی کف پا بر روی شدت درد و ناتوانی بیماران مبتلا به کمر درد مزمن غیراختصاصی بود. روش تحقیق: 30 بیمار مرد مبتلا به کمردرد مزمن غیراختصاصی بین دامنه سنی 20 تا 40 سال به صورت تصادفی به سه گروه کنزیوتیپ (10 نفر)، رفلکسولوژی (10 نفر) و کنترل (10 نفر) تقسیم شدند. زمان اعمال مداخله 6 هفته و هر هفته 3 جلسه بود. محل چسباندن کنزیوتیپ ها پایین تر از استخوان لگن شروع و در ادامه عضلات پارااسپاینال ادامه می یافت و در مورد نحوه انجام رفلکسولوژی نقاط مربوط به ستون فقرات در کف پا توسط ماساژور با تکنیک های مخصوص ماساژ داده می شد. جهت ارزیابی درد و ناتوانی عملکردی افراد به ترتیب از پرسشنامه بصری درد و اوسستری قبل و بلافاصله بعد از درمان استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از آزمونهای تی زوجی و آنالیز واریانس یک طرفه در سطح معنی داری (0/05≥p) استفاده گردید. یافتهها: مقایسه درون و بین گروهی نشان دهنده اثر بخش بودن هر دو روش کنزیوتیپ و رفلکسولوژی کف پا بر میزان کاهش درد و ناتوانی بود (0/001=p). در مقایسه نتایج آزمون توکی گروه کنزیوتیپ کاهش درد بیشتری نسبت به گروه رفلکسولوژی بعد از مداخلات از خود نشان دادند (0/001=p)، ولی در مورد میزان ناتوانی عملکردی افراد میان دو گروه کنزیوتیپ و رفلکسولوژی تقاوتی دیده نشد (0/93=p). نتیجهگیری: کنزیوتیپ و رفلکسولوژی کف پا می توانند در کاهش درد و ناتوانی بیماران با کمر درد مزمن غیراختصاصی موثر باشند ولی برای کاهش درد بیشتر بیماری روش کنزیوتیپ به بیماران توصیه می شود.
شیوا جهانی گلبر؛ عباسعلی گایینی؛ مریم کوشکی؛ محسن ثالثی؛ جواد نعمتی
چکیده
زمینه و هدف: پروتئین وابسته به رشد 43 (CAP-43) و پروتئین وابسته به آدنیلات سیکلاز 1 (CAP-1) با ترمیم سلولهای عصبی ارتباط دارند. اما هنوز نقش تمرین ورزشی بر این دو پروتئین در مخچه مشخص نشده است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر شش هفته تمرین استقامتی بر بیان ژن CAP-43 و CAP-1 در بافت مخچه موشهای صحرایی نر نژاد ویستار میباشد. روش تحقیق: 20 سر موش ...
بیشتر
زمینه و هدف: پروتئین وابسته به رشد 43 (CAP-43) و پروتئین وابسته به آدنیلات سیکلاز 1 (CAP-1) با ترمیم سلولهای عصبی ارتباط دارند. اما هنوز نقش تمرین ورزشی بر این دو پروتئین در مخچه مشخص نشده است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر شش هفته تمرین استقامتی بر بیان ژن CAP-43 و CAP-1 در بافت مخچه موشهای صحرایی نر نژاد ویستار میباشد. روش تحقیق: 20 سر موش صحرایی سالم نر نژاد ویستار به روش تصادفی به 2 گروه، آزمایش (10 سر)و کنترل (10 سر) تقسیم شدند؛ گروه آزمایش 5 روز در هفته به مدت 6 هفته با سرعت بین 11 تا 18 متر بر دقیقه و بین 10 تا 30 دقیقه تمرین کردند. گروه کنترل هیچگونه تمرین ورزشی نداشتند. از روش کمی سازی Real time-PCR و 2-Δ ΔCTبرای اندازه گیری بیان ژن استفاده شد. از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف طبیعی بودن دادهها استفاده شد و به علت طبیعی نبودن پراکندگی یافته ها از آزمون آماری ناپارامتریک U من-ویتنی استفاده شد. یافتهها: افزایش معنی داری در بیان ژن پروتئینهای GAP-43 (002/0= p) و CAP-1 (002/0= p) در گروه آزمایش نسبت به کنترل مشاهده شد. نتیجهگیری: با توجه به نقش مهم پروتئینهای GAP-43 و CAP-1 در ترمیم سیستم عصبی به نظر می رسد تمرین استقامتی با افزایش بیان ژن این دو پروتئین در مخچه به عنوان یک روش غیر تهاجمی در ترمیم یا یا بازسازی سلولی و بهبود عملکرد مخچه موثر می باشد.
حامد ارغوانی؛ سید محمد مرندی؛ ولگا هوسپیان؛ آنیا هوسپیان؛ حسین زهرایی
چکیده
زمینه و هدف: آزمون وینگیت شامل 30 ثانیه تمرین فوق بیشینه روی یک دوچرخه کارسنج است که میزان بار اعمال شده براساس وزن فرد تعیین می شود. اندازه بار علاوه بر وزن آزمودنی به پارامترهایی از جمله سن و جنسیت نیز وابسته است. عاوه بر پارامترهای نامبرده شده، پارامتر هایی ازقبیل میزان سطح ورزشی، درصد چربی زیر پوستی و سطح مصرف دخانیات آزمودنی نیز ...
بیشتر
زمینه و هدف: آزمون وینگیت شامل 30 ثانیه تمرین فوق بیشینه روی یک دوچرخه کارسنج است که میزان بار اعمال شده براساس وزن فرد تعیین می شود. اندازه بار علاوه بر وزن آزمودنی به پارامترهایی از جمله سن و جنسیت نیز وابسته است. عاوه بر پارامترهای نامبرده شده، پارامتر هایی ازقبیل میزان سطح ورزشی، درصد چربی زیر پوستی و سطح مصرف دخانیات آزمودنی نیز در تعیین اندازه بار تاثیرگذار می باشند. هدف از پژوهش حاضر ارائه یک روش هوشمند با استفاده از تکنیک داده کاوی برای تعیین اندازه بار در آزمون وینگیت با توجه به تمامی پارامتر های مداخله گر می باشد. روش تحقیق: آزمون وینگیت به وسیله چرخ کارسنج(مونارک 894) سه نوبت روی 30 نفر داوطلب مرد ازدانشجویان دانشگاه اصفهان انجام شد. در این تحقیق از نرم افزار راپیدماینر برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است. یافته ها: براساس الگوریتم های داده کاوی ویژگی هایی که بیشترین تاثیر را به ترتیب در پیش بینی میزان بار داشته اند شامل: قد، وزن، سن، ورزش، میزان چربی زیرپوستی خاصره ای و میزان چربی زیر پوستی شکمی می باشد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده از این تحقیق، تکنیک داده کاوی توانسته است اندازه بار را چه برای داد ههای آموزشی و چه برای داد ههای آزمایشی پیش بینی کند. بنابراین با استفاده از تکنیک مورد نظر می توان اندازه بار را برای افراد بطور دقیق پیش بینی کرد. نرم افزار حاصل از این تحقیق درحال ویرایش نهایی برای ارائه به بازار است.
حمید اراضی؛ سیاوش رحمتی؛ مریم پهلوان زاده
چکیده
زمینه و هدف: فعالیت های ورزشی احتمالاً می توانند بر شاخص های خونی مرتبط با عملکرد اثر بگذارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر یک جلسه تمرین شبه رقابتی بر شاخص های هماتولوژیک اعضای تیم ملی ایروبیک ژیمناستیک انجام شد. روش تحقیق: در این مطالعه نیمه تجربی 7 نفر از اعضای تیم ملی ایروبیک ژیمناستیک مردان ایران با میانگین سنی 1/72± 22/87 سال، ...
بیشتر
زمینه و هدف: فعالیت های ورزشی احتمالاً می توانند بر شاخص های خونی مرتبط با عملکرد اثر بگذارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر یک جلسه تمرین شبه رقابتی بر شاخص های هماتولوژیک اعضای تیم ملی ایروبیک ژیمناستیک انجام شد. روش تحقیق: در این مطالعه نیمه تجربی 7 نفر از اعضای تیم ملی ایروبیک ژیمناستیک مردان ایران با میانگین سنی 1/72± 22/87 سال، وزن 3/50±68/50 کیلوگرم و قد 4/80± 172/50 سانتی متر، به صورت داوطلبانه شرکت کردند. جلسه تمرینی حدود 32 دقیقه به طول انجامید که شامل: 10 دقیقه گرم کردن عمومی، 1دقیقه و 45 ثانیه انجام حرکات اختصاصی به صورت گروهی همراه با موزیک، 10 دقیقه گرم کردن اختصاصی، 6 دقیقه مرور حرکات، 4 دقیقه استراحت و تمرکز و در پایان برنامه اصلی، مسابقه به مدت 1 دقیقه و 45 ثانیه بود. پیش و بلافاصله پس از تمرینات ویژه، مقدار 10 میلی لیتر خون از ورید بازویی ورزشکاران اخذ گردید. از t همبسته جهت بررسی متغیرهای هماتولوژیکی در مراحل پیش و پس آزمون استفاده شد ( 05/p<0).یافته ها: پس از جلسه تمرین شبه رقابتی ایروبیک ژیمناستیک، تعداد گلبول های سفید خون (01/p=0). درصد پلاکت های خون ( 02/p=0)، و تعداد لنفوسیت ها ( 001/p=0) به طور معنی دار افزایش یافتند؛ اما سایر متغیرهای هماتولوژیک، تغییر معنی داری نکردند ( 05/p>0). نتیجه گیری: با توجه به عدم تغییر عمده شاخص های هماتولوژیک مورد بررسی در پژوهش حاضر، به نظر می رسد اجزاء برنامه فعالیت شبه رقابتی اختلالی در عوامل خونی به واسطه نوع فعالیت ایجاد نمی کند.
وحید تقی زاده؛ الهام حکاک دخت؛ مهدی قهرمانی مقدم
چکیده
چکیده زمینه و هدف: مولتیپلاسکلروزیس (اماس) یک بیماری خودایمنی است که منجر به انحطاط عصبی پیشرونده میشود. عوامل نوروتروفیک مانندBDNF نقش مهمی در پاتوژنز و درمان اماس بازی میکنند. این تحقیق با هدف تعیین تاثیر هشت هفته تمرین پیلاتس بر سطح سرمی BDNF و تعادل پویای مردان مبتلا به اماس انجام شد.روش تحقیق: روش مطالعهی این تحقیق از نوع ...
بیشتر
چکیده زمینه و هدف: مولتیپلاسکلروزیس (اماس) یک بیماری خودایمنی است که منجر به انحطاط عصبی پیشرونده میشود. عوامل نوروتروفیک مانندBDNF نقش مهمی در پاتوژنز و درمان اماس بازی میکنند. این تحقیق با هدف تعیین تاثیر هشت هفته تمرین پیلاتس بر سطح سرمی BDNF و تعادل پویای مردان مبتلا به اماس انجام شد.روش تحقیق: روش مطالعهی این تحقیق از نوع نیمه تجربی با طرح پیشآزمون و پسآزمون بود. تعداد22 مرد مبتلا به اماس با میانگین سنی 7/3±9/34 سال، توده بدنی 3/4±07/24 کیلوگرم بر متر مربع و سطح ناتوانی 07/1±6/3، به صورت هدفمند و داوطلبانه انتخاب شده و سپس به صورت تصادفی به دو گروه تمرین (12 نفر) و کنترل (10 نفر) تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه تجربی، در یک دوره برنامه تمرین پیلاتس، به مدت هشت هفته و سه جلسه در هر هفته شرکت کردند. در مرحلهی پیشآزمون و پسآزمون، آزمون تعادل TUG جهت سنجش تعادل بیماران و نمونهگیری خونی جهت اندازهگیری سطح BDNF سرم (24 ساعت قبل و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین پس از 12 ساعت ناشتایی) انجام گرفت. در پایان، برای مقایسه تغییرات درونگروهی و بینگروهی به ترتیب از آزمونهای تیوابسته و تیمستقل با سطح اطمینان 05/0P ≤ استفاده شد.یافتهها: در گروه تجربی بعد از دو ماه تمرین افزایش معناداری در سطح سرمیBDNF گزارش شد (012/0P=). همچنین تغییرات آزمون تعادل(043/0P=) نیز معنادار بود. شایان ذکر است که در گروه کنترل هیچگونه تغییر معناداری گزارش نشد.نتیجهگیری: یک دوره برنامه تمرینی منتخب پیلاتس باعث بهبود تعادل پویا شده و سطح BDNF را افزایش میدهد. بنابراین مطالعهی حاضر نشان میدهد که ورزش پیلاتس میتواند به عنوان بخش مهمی از برنامههای توانبخشی بیماران مبتلا به اماس بهکارگرفته شود.