اسماعیل قلی نژاد؛ اصغر توفیقی؛ کاظم خدائی؛ فرهاد بهزادی
چکیده
مقدمه و هدف: دیابت نوع 2 نوعی اختلال متابولیکی است که با افزایش گلوکز خون در شرایط مقاومت به انسولین شناسایی میشود. مصرف گالگا و انجام تمرین ممکن است رویکرد مفیدی در کنترل بیماری باشد. هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر 12 هفته تمرین هوازی و گیاه گالگا بر شاخصهای گلایسمیک، مقاومت به انسولین و حساسیت انسولینی و نیمرخ لیپیدی در زنان ...
بیشتر
مقدمه و هدف: دیابت نوع 2 نوعی اختلال متابولیکی است که با افزایش گلوکز خون در شرایط مقاومت به انسولین شناسایی میشود. مصرف گالگا و انجام تمرین ممکن است رویکرد مفیدی در کنترل بیماری باشد. هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر 12 هفته تمرین هوازی و گیاه گالگا بر شاخصهای گلایسمیک، مقاومت به انسولین و حساسیت انسولینی و نیمرخ لیپیدی در زنان مبتلا به دیابت نوع 2 بود. روشها: 40 زن مبتلا به دیابت نوع 2 (میانگین سنی 27/57 و شاخص توده بدنی 66/30 کیلوگرم بر مترمربع) پس از فراخوان انتخاب و به طور تصادفی به چهار گروه تمرین هوازی (10 نفر)، مکمل گالگا (10 نفر)، تمرین هوازی به همراه مکمل گالگا (10 نفر) و کنترل (10 نفر) تقسیم شدند. گروه تمرین 12 هفته و 3 روز در هفته تمرین هوازی پیادهروی با شدت 50 الی 70 درصد ضربان قلب ذخیره انجام دادند و گروه مکمل هر روز (عصرها) دو گرم گالگا بصورت دمنوش (12 هفته) مصرف کردند. گروه ترکیبی نیز علاوه بر تمرین هوازی از مکمل گالگا استفاده کردند. خونگیری از افراد مورد مطالعه قبل و بعد از مداخله در حالت ناشتایی انجام شد. سطوح سرمی و ناشتایی گلوکز، هموگلوبین A1C و نیمرخ لیپیدی با روش رنگ آمیزی آنزیمی و انسولین به روش الایزا اندازهگیری شد. شاخصهای مقاومت به انسولین و حساسیت انسولینی بر اساس فرمول برآورد شدند. جهت تایید فرضیهها و تفاوت بین گروهی از آزمون تحلیل واریانس دو راهه ترکیبی و آزمون توکی استفاده شد. تغییرات درون گروهی با استفاده از آزمونt زوجی مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: سطوح انسولین، گلوکز و هموگلوبین A1C، لیپوپروتئین کم چگال (LDL)، کلسترول تام (TC)، تری گلیسیرید (TG)، آنزیمهای کبدی و HOMA-IR در هر سه گروه نسبت به گروه کنترل کاهش معنادار و McAuley، لیپوپروتئین پرچگال (HDL)، HOMA-b، QUICKI (Quantitative Insulin Sensitivity Check Index) که نشان دهنده حساسیت به انسولین است افزایش معناداری داشتند (05/0p≤). همچنین، کاهش انسولین، گلوکز، هموگلوبین A1C و HOMA-IR و افزایش QUICKI در گروه ترکیبی تمرین هوازی و گالکا بیشتر از گروههای تمرین هوازی و گالگا به تنهایی بود (05/0p≤). نتیجه گیری: هر دو مداخله تمرین هوازی و مکمل گالگا به تنهایی یا اثرات توام آنها میتواند باعث بهبود شاخصهای گلایسمیک، نیمرخ لیپیدی، آنزیمهای کبدی و شاخصهای مقاومت به انسولین و حساسیت انسولینی شود. با این حال اثربخشی ترکیبی آنها در بهبود وضعیت گلایسمیک، مقاومت به انسولین و حساسیت انسولینی بیشتر است.
محبوبه سازگار؛ امیر رشیدلمیر؛ رامبد خواجه ای؛ آمنه برجسته یزدی
چکیده
زمینه و هدف: با جراحی باز پیوند عروق کرونر قلب، خون رسانی قلبی بهبود مییابد، اما روند بهبودی زمانی کامل میشود که با انجام فعالیتبدنی و رژیم غذایی مناسب؛ نیمرخ لیپیدی بهبود یابد. هدف این پژوهش، بررسی تاثیر یک دوره تمرین ترکیبی بر سطوح پلاسمایی آپولیپوپروتئینB (ApoB)، نیمرخ لیپیدی و ترکیب بدن مردان میانسال پس از عمل پیوند عروق ...
بیشتر
زمینه و هدف: با جراحی باز پیوند عروق کرونر قلب، خون رسانی قلبی بهبود مییابد، اما روند بهبودی زمانی کامل میشود که با انجام فعالیتبدنی و رژیم غذایی مناسب؛ نیمرخ لیپیدی بهبود یابد. هدف این پژوهش، بررسی تاثیر یک دوره تمرین ترکیبی بر سطوح پلاسمایی آپولیپوپروتئینB (ApoB)، نیمرخ لیپیدی و ترکیب بدن مردان میانسال پس از عمل پیوند عروق کرونری بود. روش تحقیق: در این مطالعه نیمه تجربی، 25 مرد میانسال (با میانگین سنی 8/3± 56 سال؛ وزن 13/7± 75 کیلوگرم) که چهار ماه از جراحی آنها گذشته بود، بهصورت هدفمند انتخاب و در دو گروه تمرین (14 نفر) و کنترل (11نفر) تقسیم شدند. گروه تمرین، برنامه تمرین هوازی- مقاومتی را به مدت هشت هفته و سه جلسه در هفته به اجرا در آوردند. هر جلسه تمرین هوازی شامل راه رفتن روی نوارگردان و رکاب زدن روی چرخ کارسنج با شدت 55 تا 80 درصد حداکثر ضربان قلب و هر جلسه تمرین مقاومتی شامل اجرای حرکات اسکوات با توپ فیزیوبال، تاشدن و دور شدن شانه و ران، تا شدن آرنج، و دور شدن و نزدیک شدن پنجه پا به ساق پا با مقاومت کم تا متوسط بود. ترتیب انجام تمرین هوازی و مقاومتی اختیاری بود. قبل و بعد از مداخله، سطوح پلاسمایی ApoB، نیمرخ لیپیدی، و ترکیب بدنی اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی، و در سطح معنیداری 05/0>p تحلیل گردید. یافتهها: تمرین ترکیبی باعث کاهش معنیدار وزن، توده چربی، نمایه توده بدن، سطوح پلاسمایی ApoB، کلسترول، نسبت لیپوپروتئین کم چگال به پرچگال، و شاخص آتروژنیک؛ و افزایش معنیدار لیپوپروتئین پرچگال شد. نتیجه گیری: هشت هفته تمرینات ترکیبی، بهواسطه کاهش وزن، توده چربی بدن، شاخص آتروژنیک و بهبود نیمرخ لیپیدی میتواند در پیشگیری از خطر مجدد سکته قلبی موثر باشد.
پروانه دولت آبادی؛ رامین امیرساسان؛ جواد وکیلی
چکیده
زمینه و هدف: آسپروسین از بافت چربی ترشح میشود و نقش اساسی در تنظیم متابولیسم گلوکز و تنظیم اشتها بر عهده دارد و ممکن است یک هدف درمانی برای پیشگیری از بیماریهایی مانند چاقی، دیابت نوع دو و مقاومت به انسولین باشد. از اینرو، مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر مقدار سرمی آسپروسین و پروفایل لیپیدی در ...
بیشتر
زمینه و هدف: آسپروسین از بافت چربی ترشح میشود و نقش اساسی در تنظیم متابولیسم گلوکز و تنظیم اشتها بر عهده دارد و ممکن است یک هدف درمانی برای پیشگیری از بیماریهایی مانند چاقی، دیابت نوع دو و مقاومت به انسولین باشد. از اینرو، مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر مقدار سرمی آسپروسین و پروفایل لیپیدی در زنان دارای اضافه وزن و چاقی انجام شد. روش تحقیق: تعداد 30 زن دارای اضافه وزن و چاق ( با 28≤BMI) با دامنه سنی 45-30 سال، در قالب یک طرح مطالعاتی نیمه تجربی با دو مرحله پیش آزمون- پس آزمون، به صورت هدفمند انتخاب شدند و به طور تخصیص تصادفی به دو گروه 15 نفره شامل تمرین تناوبی شدید (HIIT) و کنترل تقسیم گردیدند. دوره آمادهسازی به مدت دو هفته و HIIT به مدت هشت هفته، سه جلسه در هفته با 100 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره به اجرا درآمد. نمونههای خونی قبل از شروع تمرینات و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی (بعد از اتمام 10 هفته تمرین) اخذ گردید. مقدار آسپروسین و نیمرخ لیپیدی به ترتیب با روش الایزا و اسپکتروفوتومتری اندازهگیری شدند. دادهها با استفاده از آزمون t مستقل و t زوجی و در سطح معنیداری 05/0>p تجزیه و تحلیل گردیدند. یافتهها: بعد از 10 هفته مداخله، گروه HIIT کاهش معنیداری در مقدار آسپروسین (02/0=p)، تریگلیسرید (01/0=p)، کلسترول تام (01/0=p)، لیپوپروتئین کلسترول با چگالیکم (01/0=p)، لیپوپروتئین کلسترول با چگالی خیلیکم (01/0=p)، وزن (0001/0=p)، درصد چربی (0001/0=p) و شاخص توده بدنی (0001/0=p)؛ و افزایش معنیداری در حداکثر اکسیژن مصرفی (0001/0=p) داشت. با اینحال، تغییر معنیداری در مقدار لیپوپروتئین کلسترول با چگالی بالا (05/0<p) مشاهده نشد. نتیجه گیری: احتمالا انجام HIIT به عنوان یک روش غیر دارویی و موثر، میتواند مقدار سرمی آسپروسین و پروفایل لیپیدی را در زنان دارای اضافه وزن و چاق کاهش دهد و ترکیب بدنی آن ها را بهبود بخشد.
میثم علی پور راز؛ علی گلستانی؛ حسین طاهری چادرنشین
چکیده
زمینه و هدف: مولکولهای چسبان سلولی نوع یک و نیمرخ لیپیدی به عنوان عوامل اصلی در بروز آترواسکلروز و بیماریهای التهابی میباشند. بنابراین، هدف مطالعه حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرین ترکیبی (مقاومتی- هوازی) همراه مصرف مکمل ویتامین E بر سطوح سرمی مولکولهای چسبان سلولی نوع یک (ICAM-1) و نیمرخ لیپیدی در مردان غیر فعال دارای اضافه وزن بود. ...
بیشتر
زمینه و هدف: مولکولهای چسبان سلولی نوع یک و نیمرخ لیپیدی به عنوان عوامل اصلی در بروز آترواسکلروز و بیماریهای التهابی میباشند. بنابراین، هدف مطالعه حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرین ترکیبی (مقاومتی- هوازی) همراه مصرف مکمل ویتامین E بر سطوح سرمی مولکولهای چسبان سلولی نوع یک (ICAM-1) و نیمرخ لیپیدی در مردان غیر فعال دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق: بدین منظور 32 مرد سالم غیرفعال و دارای اضافهوزن (نمایه توده بدن، 0/91 ± 26/69 کیلوگرم بر متر مربع) در مطالعه نیمه تجربی حاضر شرکت کردند و به طور تصادفی در چهار گروه برابر از نظر تعداد (هشت نفر) شامل گروههای کنترل، مکمل، تمرین + دارونما و تمرین + مکمل تقسیم شدند. شرکت کنندگان 400 واحد بین المللی ویتامین E را روزانه در مدت هشت هفته مصرف کردند. تمرینات ترکیبی (مقاومتی ـ هوازی) به مدت هشت هفته با تکرار سه جلسه در هفته به اجرا درآمد. نمونههای خونی در حالت ناشتا قبل و بعد از دوره مداخله گرفته شد. از آزمون تحلیل کوواریانس در سطح معنیداری 05/0>p برای ارزیابی دادهها استفاده شد. یافتهها: هیچ گونه تغییر درون گروهی معنیداری در سطوح سرمی ICAM-1، لیپوپروتئین کلسترول با چگالی پایین (LDL-C) و تریگلیسرید (TG) مشاهده نشد (0/05<p). با وجود این، لیپوپروتئین کلسترول با چگالی بالا (HDL-C) در گروه تمرین + مکمل افزایش معنیداری پیدا کرد (0/05>p). تفاوت بینگروهی معنیداری در سطوح سرمی ICAM-1 و نیمرخ لیپیدی بعد از مداخله مشاهده نشد (0/05<p). نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر مبین این است که تمرین ترکیبی توام با مصرف ویتامین E اثری بر سطوح سرمی ICAM-1 ندارد، ولی باعث بهبود آمادگی هوازی مردان غیرفعال دارای اضافه وزن می شود.
حسین طاهری چادرنشین؛ میثم علی پور راز؛ مهسا کلانتری؛ مهسا نیکدل؛ زهرا صابری؛ زینب فتاحی؛ عطیه منصوری عجول
چکیده
زمینه و هدف: عضلات اسکلتی به عنوان یکی از جایگاههای تولید کننده آیریزین میتوانند بر متابولیسم چربی و هزینه انرژی تاثیرگذار باشند. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر شدت تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی آیریزین و نیمرخ لیپیدی در زنان سالمند غیرفعال بود. روش تحقیق: در مطالعه حاضر 28زن سالمند غیرفعال به طور تصادفی در سه گروه کنترل، تمرین مقاومتی ...
بیشتر
زمینه و هدف: عضلات اسکلتی به عنوان یکی از جایگاههای تولید کننده آیریزین میتوانند بر متابولیسم چربی و هزینه انرژی تاثیرگذار باشند. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر شدت تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی آیریزین و نیمرخ لیپیدی در زنان سالمند غیرفعال بود. روش تحقیق: در مطالعه حاضر 28زن سالمند غیرفعال به طور تصادفی در سه گروه کنترل، تمرین مقاومتی با شدت بالا (80 درصد یک تکرار بیشینه) و تمرین مقاومتی با شدت پایین (40 درصد یک تکرار بیشینه) تقسیم شدند. تمرینات مقاومتی 3 جلسه در هفته در طول 8 هفته به اجرا در آمدند. قبل و بعد از مداخله، نمونههای خونی پس از 12 ساعت ناشتایی جهت اندازهگیری سطوح سرمی آیریزین و نیمرخ لیپیدی گرفته شد. متغیرهای وابسته به روش ساندویچ الایزا و فتومتریک اندازهگیری شدند. برای تحلیل دادهها از آزمونهای آماری تحلیل کواریانس در سطح معنی داری 05/0>p استفاده گردید. یافتهها: نتایج نشان داد که سطوح سرمی آیریزین در هر دو گروه تمرین مقاومتی با شدت بالا (02/0=p) و پایین (02/0=p) نسبت به گروه کنترل به طور معنیداری بالا رفت. از طرف دیگر، درصد چربی بدن (به ترتیب با 002/0=p و 001/0=p) و سطوح سرمی کلسترول تام (به ترتیب با 01/0=p و 03/0=p) پس از تمرین مقاومتی با شدت بالا و پایین، نسبت به گروه کنترل، به طور معنیداری پایین آمد. نتیجهگیری: به طور کلی اجرای هر دو نوع تمرین مقاومتی با شدت بالا و پایین، به دلیل تاثیر مثبت بر بهبود سطوح سرمی آیریزین، درصد چربی و نیمرخ لیپیدی؛ برای زنان سالمند مفید هستند.
رسول اسلامی
چکیده
زمینه و هدف: چاقی و اضافه وزن در دوران کودکی و نوجوانی از اهمیت ویژهای برخوردار است. بنابراین، هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر 10 هفته تمرین ترکیبی بر میزان کمرین، آیریزین، مقاومت به انسولین و نیمرخ لیپیدی در دختران دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق: تعداد 24 نفر از دانش آموزان دختر دارای اضافه وزن (با میانگین سنی 62/0±23/11 سال و شاخص توده ...
بیشتر
زمینه و هدف: چاقی و اضافه وزن در دوران کودکی و نوجوانی از اهمیت ویژهای برخوردار است. بنابراین، هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر 10 هفته تمرین ترکیبی بر میزان کمرین، آیریزین، مقاومت به انسولین و نیمرخ لیپیدی در دختران دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق: تعداد 24 نفر از دانش آموزان دختر دارای اضافه وزن (با میانگین سنی 62/0±23/11 سال و شاخص توده بدن 48/0±97/27 کیلوگرم بر مترمربع) به صورت تصادفی ساده به دو گروه کنترل (12=n) و تمرین ترکیبی (12=n) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تجربی به مدت10 هفته به اجرای برنامه تمرین ترکیبی پرداختند و گروه کنترل نیز بدون مداخله تمرینی به فعالیت های روزانه خود مشغول بودند. اندازه گیری آیریزین، مقاومت به انسولین و نیمرخ لیپیدی (کلسترول، تری گلیسیرید، لیپوپروتئین با چگالی کم و بالا) قبل و پس از پایان پروتکل تحقیق انجام گرفت. برای تجزیه و تحلیل آماری از آزمون کوواریانس استفاده شد و سطح معنیداری نیز 05/0 p≤ در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که 10 هفته تمرین ترکیبی باعث کاهش معنی دار کمرین، انسولین، کلسترول، تری گلیسیرید و LDL-C شد (001/0>p). با این حال، مقادیر آیریزین، گلوکز و HDL-C تحت تاثیر تمرین ترکیبی قرار نگرفت (به ترتیب، 18/0=p، 37/0=p، 06/0=p). نتیجه گیری: تمرینات ترکیبی میتواند به عنوان بخشی از برنامه ورزشی دختران دارای اضافه وزن توصیه شده و جایگزین مناسبی برای تمرینات مرسوم هوازی باشد.
منصور کرجی بانی؛ فرزانه منتظری فر؛ کریم دهقانی؛ مهدی مقرنسی؛ سید رضا موسوی گیلانی؛ علیرضا داشی پور
چکیده
زمینه و هدف: آدیپوکاینها در بیماریهای وابسته به چاقی نقش دارند و ممکن است نشانهای از افزایش خطر ابتلا به بیماریهای قلبی-عروقی باشند. هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر 10 هفته تمرین سرعتی و استقامتی و یک دوره بی تمرینی بر سطوح سرمی نسفاتین-1، نیمرخ لیپیدی، درصد چربی بدن و شاخص توده بدنمردان سالم غیرفعال بود. روش تحقیق: در این مطالعه ...
بیشتر
زمینه و هدف: آدیپوکاینها در بیماریهای وابسته به چاقی نقش دارند و ممکن است نشانهای از افزایش خطر ابتلا به بیماریهای قلبی-عروقی باشند. هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر 10 هفته تمرین سرعتی و استقامتی و یک دوره بی تمرینی بر سطوح سرمی نسفاتین-1، نیمرخ لیپیدی، درصد چربی بدن و شاخص توده بدنمردان سالم غیرفعال بود. روش تحقیق: در این مطالعه 39 نفر از دانشجویان پسر غیرفعال به صورت تصادفی ساده در سه گروه 13 نفره (تمرین سرعتی، تمرین استقامتی و کنترل) قرار گرفتند. گروه های تمرین (تمرین استقامتی با شدت 60 تا 85 و تمرین سرعتی با شدت 80 تا 100 حداکثر اکسیژن مصرفی) یک برنامه تمرینی 10 هفته ای با تکرار 3 جلسه در هفته را اجرا کردند و پس از آن 4 هفته بی تمرینی را تجربه کردند. خون گیری پس از 12 ساعت ناشتایی در مراحل مختلف و با شرایط مشابه انجام شد و مقادیر سرمی متغیرهای وابسته توسط کیت های تحقیقاتی اندازه گیری گردید. نتایج با استفاده از آزمون های شاپیرو-ویلک، تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر، تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی حداقل اختلاف معنی دار در سطح معنی داری 05/0>p استخراج گردید. یافته ها: نتایج نشان داد، پس از 8 هفته تمرین در مقایسه بین گروهی تفاوت معنی داری در متغیرهای تحقیق بین گروه های مطالعه مشاهد نشد(05/0<p). اما در گروه تمرین استقامتی درصد چربی بدن با کاهش معنی داری همراه بود (05/0>p). همچنین در گروه تمرین سرعتی مقادیر کلسترول(TC)، تری گلیسیرید(TG) کاهش معنی دار و HDL-C افزایش معنی داری داشت (05/0>p). پس از 4 هفته دوره کوتاه مدت بی تمرینی، تغییر معنی داری در متغیرهای تحقیق مشاهده نگردید (05/0<p). نتیجه گیری: می توان بیان کرد در این مطالعه در مقایسه بین دو شیوه تمرین استقامتی و سرعتی، با توجه به تغییرات بیشتر و بهبود برخی عوامل خطرزای نیمرخ لیپیدی پس از تمرین سرعتی در مقایسه با گروه تمرین استقامتی، این شیوه تمرینی مفیدتر و موثرتر بوده است. مشخص شد با توقف تمرین و دوره کوتاه مدت بی تمرینی با افزایش برخی عوامل خطرزای قلبی- عروقی، سازگاریهای مطلوب تمرین از بین رفته و افراد در معرض عوامل خطرزای قلبی- عروقی قرار می گیرند.
عباس پورحیدری؛ فرهاد رحمانی نیا
چکیده
زمینه و هدف: با وجود اهمیت آمادگی جسمانی مطلوب برای افراد نظامی و انتظامی، نشان داده شده است که چاقی و افزایش وزن در نیروهای نظامی و انتظامی رو به گسترش است. هدف کلی پژوهش حاضر، بررسی آثار تمرین هوازی و بی تمرینی بر شاخص مقاومت به انسولین، نیمرخ لیپیدی و ترکیب بدنی مردان دارای اضافه وزن نیروی انتظامی بود. روش تحقیق: تعداد 40 نفر از مردان ...
بیشتر
زمینه و هدف: با وجود اهمیت آمادگی جسمانی مطلوب برای افراد نظامی و انتظامی، نشان داده شده است که چاقی و افزایش وزن در نیروهای نظامی و انتظامی رو به گسترش است. هدف کلی پژوهش حاضر، بررسی آثار تمرین هوازی و بی تمرینی بر شاخص مقاومت به انسولین، نیمرخ لیپیدی و ترکیب بدنی مردان دارای اضافه وزن نیروی انتظامی بود. روش تحقیق: تعداد 40 نفر از مردان نیروی انتظامی دارای اضافه وزن با میانگین سنی6/3±29/8 سال، قد 6±175/5 سانتی متر، وزن 6/2±87/42 کیلوگرم و شاخص توده بدن 4/4±28/55؛ به صورت هدفمند در تحقیق شرکت کردند و به طور تصادفی به دو گروه 20 نفری شامل گروه تمرینات هوازی و یک گروه شاهد تقسیم گردیدند. برنامه تمرینی هوازی مشتمل بر دویدن مداوم با روند ثابت به مدت 8 هفته، سه جلسه در هفته، با شدت 65 تا 75 درصد حداکثر ضربان قلب، به مدت 20 دقیقه در هر جلسه و افزایش یک دقیقه ای به زمان تمرین در هر جلسه؛ اجرا شد. پس از انجام پروتکل تمرینات هوازی توسط گروه تجربی و آزمون گیری برای بار دوم، آزمودنی ها به مدت 6 هفته در شرایط بی تمرینی قرار گرفتند. بعد از 6 هفته بی تمرینی، تمامی آزمون ها تکرار شدند. برای مطالعه اثر درون گروهی و بین گروهی، از آزمون آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی توکی در سطح 0/05≥p استفاده شد. یافته ها: اجرای 8 هفته تمرین هوازی موجب کاهش معنی دار مقاومت به انسولین (0/003=p)، درصد چربی (0/001=p)، شاخص توده بدن (0/004=p)، و بهبودی نیمرخ لیپیدی (0/05>p) شد؛ اما پس از 6 هفته بی تمرینی، تمامی سازگاری های ایجاد شده حالت اولیه قبل از تمرین برگشت. نتیجه گیری: تمرین هوازی مداوم و منظم می تواند در بهبود عوامل خطرزای قلبی – عروقی در نیروهای انتظامی موثر باشد، در حالی که با بی تمرینی، این آثار مثبت از بین می رود.
علی مهدوی راد؛ محسن امینایی؛ محمد رضا امیر سیف الدینی
چکیده
زمینهوهدف:کاهش فعالیت جسمانی، چاقی و اضافه وزن از جمله عوامل مهم افزایش سطوح چربی خون می باشند. تاثیر متقابل این عوامل بر هم و در پاسخ به تمرینات ورزشی، می تواند با تغییرات شبانه روزی اعمال فیزیولوژیک بدن رابطه داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر درس تربیت بدنی عمومی (1) در نوبت صبح و عصر بر توان هوازی، ترکیب بدن و نیمرخ لیپیدی ...
بیشتر
زمینهوهدف:کاهش فعالیت جسمانی، چاقی و اضافه وزن از جمله عوامل مهم افزایش سطوح چربی خون می باشند. تاثیر متقابل این عوامل بر هم و در پاسخ به تمرینات ورزشی، می تواند با تغییرات شبانه روزی اعمال فیزیولوژیک بدن رابطه داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر درس تربیت بدنی عمومی (1) در نوبت صبح و عصر بر توان هوازی، ترکیب بدن و نیمرخ لیپیدی و لیپوپروتئینی خون دانشجویان غیر ورزشکار دانشگاه شهید باهنر کرمان انجام شد. روشتحقی: 15 آزمودنی گروه عصر، 14 آزمودنی گروه صبح و 15 آزمودنی گروه کنترل، از بین دانشجویان غیر ورزشکاری که در حال گذراندن واحد تربیت بدنی عمومی (1) به صورت داوطلب انتخاب شدند. نمونه خون از آزمودنی ها در حالت ناشتا و در دو نوبت، قبل و بعد از 8 هفته مداخله گرفته شد. تغییرات نیمرخ لیپیدی سرم )تری گلیسرید، کلسترول تام، لیپوپروتئین با چگالی بالا و لیپوپروتئین با چگالی کم( با روش آنزیماتیک مورد ارزیابی قرار گرفت. توان هوازی با آزمون کوپر و درصد چربی بدن با روش چین پوستی، در زمان های مشابه مورد اندازه گیری قرار گرفتند. نتایج با استفاده از آزمون تحلیل واریانس استخراج شدند و تغییرات در سطح 0/05≥p معنی دار تلقی گردید. یافتهها: نتایج نشان داد که 8 هفته درس تربیت بدنی عمومی (1) با تکرار یک جلسه در هفته در نوبت صبح و عصر، بر شاخص های کلسترول تام ، تری گلیسرید، لیپوپروتئین با چگالی بالا و لیپوپروتئین با چگالی کم و درصد چربی بدن تاثیر معنی داری ندارد؛ در حالی که توان هوازی دانشجویان را صرف نظر از وهله صبح یا عصر، به طور معنی داری (0/01>p) بالا می برد. نتیجهگیری: یک جلسه درس تربیت بدنی عمومی برای ارتقاء سامتی دانشجویان کافی نیست و ارائه آن در نوبت صبح و عصر تفاوتی ندارد.
محمد عزیزی؛ رستگار حسینی
چکیده
زمینه و هدف: تحقیقات علمی نشان میدهد که زندگی کم تحرک، خطر ابتلا به بیماری های قلبی و عروقی (CVD) را افزایش میدهد، به طوری که افراد کم تحرک دو برابر بیشتر از افراد فعال در معرض خطر ابتلا به بیماری قلبی – عروقی قرار دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین سطح فعالیت بدنی با عوامل خطرزای قلبی - عروقی در دانشجویان پسر انجام شد. روش ...
بیشتر
زمینه و هدف: تحقیقات علمی نشان میدهد که زندگی کم تحرک، خطر ابتلا به بیماری های قلبی و عروقی (CVD) را افزایش میدهد، به طوری که افراد کم تحرک دو برابر بیشتر از افراد فعال در معرض خطر ابتلا به بیماری قلبی – عروقی قرار دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین سطح فعالیت بدنی با عوامل خطرزای قلبی - عروقی در دانشجویان پسر انجام شد. روش تحقیق: 30 آزمودنی پسر با میانگین سنی 1/27±23/7 سال، و شاخص توده بدن 2/69±23/7 کیلوگرم بر متر مربع به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. سطح فعالیت بدنی آزمودنیها توسط پرسشنامه استاندارد بک (Baecke)، و برخی عوامل خطرزای قلبی عروقی شامل: کلسترول (TC)، تری گلیسیرید (TG)، لیپوپروتئین کم چگال (LDL-C)، لیپوپروتئین پر چگال (HDL-C)، فشار خون سیستولیک (SBP) و فشار خون دیاستولیک (DBP) با روش های معتبر اندازه گیری شدند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای آمار توصیفی و استنباطی مناسب شامل آزمون کلموگروف – اسمیرنف و ضریب همبستگی پیرسون در سطح معنی داری 0/05>p استفاده شد. یافتهها: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که سطح فعالیت بدنی رابطه منفی و معنیداری با سطح کلسترول خون و LDL دارد (0/02>p). در حالی که بین سطح فعالیت بدنی با HDL و TG خون ارتباط معنیداری (0/05<p) مشاهده نشد. از سوی دیگر نتایج این مطالعه نشان داد که بین سطح فعالیت بدنی با توده چربی بدن (p<0/001)، درصد چربی بدن (p<0/005) و شاخص توده بدن (p<0/003) ارتباط منفی و معنیداری وجود دارد. همچنین بین فشار خون سیستول و دیاستول با سطح فعالیت بدنی ارتباط معنی داری بدست نیامد. نتیجه گیری: انتخاب سبک زندگی فعال علاوه بر حفظ شاخص توده بدن در دامنه مناسب و کاهش چربی اضافی، موجب کنترل و پیشگیری از عوامل خطرزای قلبی – عروقی میشود و بدین ترتیب سطح سلامت جسمانی را ارتقاء میبخشد.