محبوبه سازگار؛ امیر رشیدلمیر؛ رامبد خواجه ای؛ امنه برجسته یزدی
چکیده
زمینه و هدف: با جراحی باز پیوند عروق کرونر قلب خون رسانی قلبی بهبود می یابد، ولی درمان مطلوب وقتی است که با انجام فعالیت بدنی و رژیم غذایی مناسب؛ نیمرخ لیپیدی بهبود یابد. هدف این پژوهش، تاثیر یک دوره تمرین ترکیبی بر سطوح پلاسمایی آپولیپوپروتئینB (ApoB)، نیمرخ لیپیدی و ترکیب بدن مردان میانسال پس از عمل پیوند عروق کرونری بود. روش تحقیق: در ...
بیشتر
زمینه و هدف: با جراحی باز پیوند عروق کرونر قلب خون رسانی قلبی بهبود می یابد، ولی درمان مطلوب وقتی است که با انجام فعالیت بدنی و رژیم غذایی مناسب؛ نیمرخ لیپیدی بهبود یابد. هدف این پژوهش، تاثیر یک دوره تمرین ترکیبی بر سطوح پلاسمایی آپولیپوپروتئینB (ApoB)، نیمرخ لیپیدی و ترکیب بدن مردان میانسال پس از عمل پیوند عروق کرونری بود. روش تحقیق: در این مطالعه نیمه تجربی 25 مرد میانسال با میانگین سن 8/3± 56 سال و وزن 13/7± 75 کیلوگرم که چهار ماه از جراحی آنها گذشته بود به روش هدفمند و در دسترس انتخاب و به دو گروه تمرین (14 نفر) و کنترل (11نفر) تقسیم شدند. گروه تمرین ترکیبی هشت هفته سه جلسهای تمرین هوازی- مقاومتی انجام دادند. هر جلسه تمرین هوازی شامل: راه رفتن روی تردمیل؛ رکاب زدن روی دوچرخه کارسنج با شدت 55 تا 80 درصد حداکثر ضربان قلب بود. تمرین مقاومتی شامل سه ست حرکات: اسکات با توپ فیزیوبال؛ تاشدن و دور شدن شانه و ران؛ تا شدن آرنج؛ دور شدن و نزدیک شدن پنجه پا به ساق پا با مقاومت کم تا متوسط بود. ترتیب انجام تمرین هوازی و مقاومتی اختیاری بود. گروه کنترل هیچ گونه تمرین ورزشی نداشتند. قبل و بعد از مداخله، اندازهها و ترکیب بدن آزمودنیها و سطوح پلاسمایی ApoB، LDL و HDL اندازه گیری شد؛ سپس با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و در سطح معنیداری 05/0>p، نتایج استخراج شدند. یافته ها: تمرین ترکیبی باعث کاهش معنی دار وزن، توده چربی، نمایه توده بدن، سطوح پلاسمایی ApoB؛ TC؛ نسبت LDL/HDL و شاخص آتروژنیک [(TC - HDL) / HDL]؛ و افزایش معنی دار HDL شد. نتیجه گیری: هشت هفته تمرینات ترکیبی، به واسطه کاهش وزن؛ توده چربی بدن؛ شاخص آتروژنیک و بهبود نیمرخ لیپیدی؛ می تواند در پیشگیری از خطر مجدد سکته قلبی موثر باشد.
نبی شمسائی؛ هادی عبدی؛ زهرا آبادی
چکیده
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر ترکیب تمرینات ورزشی استقامتی و مصرف داروی آتورواستاتین بر خصوصیات اسپرم و سطح هورمونهای جنسی موشهای صحرایی نر مبتلا به آنفارکتوس میوکارد بود. روش تحقیق: تعداد 28 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به چهار گروه (کنترل، آتورواستاتین، تمرین ورزشی، آتورواستاتین+ تمرین ورزشی) تقسیم شدند. جهت ایجاد انفارکتوس ...
بیشتر
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر ترکیب تمرینات ورزشی استقامتی و مصرف داروی آتورواستاتین بر خصوصیات اسپرم و سطح هورمونهای جنسی موشهای صحرایی نر مبتلا به آنفارکتوس میوکارد بود. روش تحقیق: تعداد 28 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به چهار گروه (کنترل، آتورواستاتین، تمرین ورزشی، آتورواستاتین+ تمرین ورزشی) تقسیم شدند. جهت ایجاد انفارکتوس میوکارد از تزریق زیرجلدی ایزوپرنالین به میزان 150 میلیگرم/کیلوگرم وزن بدن در دو روز متوالی استفاده شد. پس از القاء انفارکتوس برنامه تمرین و مداخله دارویی شروع شد. برنامه تمرین ورزشی شامل دویدن بر روی تردمیل به مدت 8 هفته، 5 روز در هفته بود. گروه مداخله دارویی روزانه میزان 10 میلیگرم/کیلوگرم آتورواستاتین با استفاده از گاواژ دریافت کردند. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، خونگیری و تشریح انجام شد. جهت اندازهگیری سطح فاکتورهای سرمی از روش الایزا استفاده شد. همچنین برای ارزیابی خصوصیات اسپرمها، اپیدیدیم از بافت بیضه جدا و مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد که تمرین استقامتی، مصرف آتورواستاتین و ترکیب آنها باعث کاهش تعداد اسپرم، درصد اسپرمهای زنده، میزان تحرک اسپرمها، کاهش تستوسترون، LH، FSH، افزایش سطح HDL و کاهش سطوح LDL، کلسترول و تری گلیسرید سرمی در رتهای مبتلا به انفارکتوس میوکارد گردید. نتیجهگیری: تمرین استقامتی، مصرف آتورواستاتین و ترکیب آنها، اگر چه باعث بهبود نیمرخ لیپیدی گردید اما بر سطوح هورمونهای جنسی و پارامترهای اسپرمی و در نتیجه عملکرد تولیدمثلی موشهای صحرایی نر مبتلا به آنفارکتوس میوکارد اثرات مخربی دارد.
نسیم عباسی فرد؛ عبدالحمید حبیبی؛ سعید شاکریان؛ علی اکبر علیزاده
چکیده
زمینه و هدف: استفاده از گلوکوکورتیکوئیدها با انواع اثرات نامطلوب قلبی عروقی از جمله احتباس مایعات، فشار خون بالا، بیماری آترواسکلروتیک زودرس و آریتمی همراه است. هدف از این مطالعه بررسی اثر شش هفته تمرین مقاومتی و تداومی هوازی بر محتوای کلاژن 1 و پروتئینهای ماتریکس خارج سلولی در بافت میوکارد رت های ماده مدل القا شده با دگزامتازون ...
بیشتر
زمینه و هدف: استفاده از گلوکوکورتیکوئیدها با انواع اثرات نامطلوب قلبی عروقی از جمله احتباس مایعات، فشار خون بالا، بیماری آترواسکلروتیک زودرس و آریتمی همراه است. هدف از این مطالعه بررسی اثر شش هفته تمرین مقاومتی و تداومی هوازی بر محتوای کلاژن 1 و پروتئینهای ماتریکس خارج سلولی در بافت میوکارد رت های ماده مدل القا شده با دگزامتازون بود. روش تحقیق: تعــداد 12 ســر رت ماده بـا سـن چهار هفتـه ای بـه طـور تصادفـی در چهار گروه کنترل سالم، کنترل القا شده با دگزامتازون، تمرین مقاومتی + دگزامتازون و گروه تمرین تداومی+ دگزامتازون قرار گرفتند. برنامـه تمریـن مقاومتـی شـش هفتـه بـا سـه نوبـت و هـر نوبـت 20-14 بـار بـالا رفتـن از نردبـان یـک متـری (بـا 26 پلـه) بـا حمـل وزنـه بـود. محتوی کلاژن نوع 1، ماتریکس متالوپروتئیناز-2 (MMP-2) و مهارکننده بافتی متالوپروتئیناز-1 (TIMP-1) در بطن چپ بافت میوکارد پس از تمرین، با روش وسترن بلات؛ و عامل رشد تغییر شکل دهنده بتا-1 (TGF-β1) با روش الایزا اندازه گیری شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنی داری 05/0 p≤ استفاده شد. یافته ها: تزریق دگزامتازون در سه گروه موجب کاهش معنی دار پروتئین MMP2 و افزایش معنی دار محتوای کلاژن 1، TIMP1 و TGF-β1 نسبت به گروه کنترل سالم شد؛ اما هر دو نوع تمرین، موجب افزایش معنی دار MMP-2 و کاهش معنی دار کلاژن نوع 1، TIMP1 و TGF-β1 گردید. نتیجه گیری: به نظر می رسد که تمرینات تداومی هوازی و مقاومتی می تواند همزمان با افزایش فعالیت MMP2 و کاهش محتوای پروتئین کلاژن 1، TGF-β1 و TIMP-1 در بطن چپ رت ها، یک اثر محافظتی بر ساختار و عملکرد بطن قلبی داشته باشد.
حسن نقی زاده؛ فائزه حیدری؛ زهرا رستمی
چکیده
زمینــه و هــدف: استفاده از گیاهان دارویی همراه با تمرین ورزشی، به دلیل تعدیل پاسخهای التهابی و اکسایشی، به ویژه در افراد چاق بسیار مورد توجه قرار گرفته است. لذا هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر توام هشت هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) و مکمل یاری چای سبز، بر سطوح سرمی استیل کولین استراز (AChE)، آمیلوئید بتا-42 (Aβ42) و ...
بیشتر
زمینــه و هــدف: استفاده از گیاهان دارویی همراه با تمرین ورزشی، به دلیل تعدیل پاسخهای التهابی و اکسایشی، به ویژه در افراد چاق بسیار مورد توجه قرار گرفته است. لذا هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر توام هشت هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) و مکمل یاری چای سبز، بر سطوح سرمی استیل کولین استراز (AChE)، آمیلوئید بتا-42 (Aβ42) و مالون دی آلدئید (MDA) در مردان سالمند چاق تمرین نکرده بود. روش تحقیـق: بدین منظور، 48 مرد سالمند چاق (میانگین سنی 16/3±42/65 سال و شاخص توده بدنی 15/1±93/30 کیلوگرم/متر مربع) به طور تصادفی به چهار گروه 12 نفری شامل HIIT، مکمل چای سبز، HIIT +مکمل چای سبز و کنترل - دارونما تقسیم شدند. مداخله HIIT به صورت هشت هفته و سه جلسه در هفته انجام شد. مکمل چای سبز در قالب 6 کپسول در روز به میزان 450 میلیگرم توسط گروههای هدف دریافت شد. نمونهگیری 48 ساعت قبل و بعد از آخرین جلسه تمرین صورت گرفت و شاخص های AChE و Aβ42 به روش الایزا و میزان MDA به روش TBARS سنجش شد. نتایج با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، تحلیل واریانس دو راهه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنیداری 0/05>p استخراج گردید. یافتههــا: بیشترین تغییرات (کاهش) معنیدار در شاخص توده بدن (01/0=p، 50/3 درصد) و درصد چربی بدن (0/0001=p، 11/07 درصد)؛ و بیشترین افزایش معنیدار در حداکثر اکسیژن مصرفی (0/02=p، 9/22 درصد) بعد از هشت هفته تمرین +HIIT مکمل چای سبز مشاهده شد. اثر توام HIIT و مکمل چای سبز سبب کاهش معنیدار AChE (0001/0=p، 91/19 درصد)، Aβ42 (0001/0=p، 99/27 درصد) و MDA (0/01=p، 26/09 درصد) شد. به علاوه، HIIT به طور معنیداری AChE (0/02=p، 15/67 درصد)، Aβ42 (0/01=p، 16/22 ) و MDA (0/01=p، 14/14 درصد) را کاهش داد و مکمل چای سبز فقط موجب کاهش معنیدار Aβ42 (0/02=p، 6/19 درصد) گردید. نتیجهگیــری: مداخله توام HIIT با مکمل چای سبز، نسبت به اثر هر کدام به تنهایی، باعث بهبود بیشتر شاخصهای التهابی و اکسایشی در مردان سالمند چاق میشود.
افسانه سادات رضوی؛ سعید نقیبی؛ علی برزگری
چکیده
زمینه و هدف: غلظت بالای نشانگرهای آسیب میوکارد در برابر غلظت نسبتا کم در بافت غیر قلبی، ویژگی قلب را حفظ میکند. هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر هشت هفته تمرین ورزشی در وضعیت هایپوکسی و محدودیت جریان خون بر برخی شاخصهای آسیب میوکارد مردان فعال بود. روشتحقیق: تعداد 30 نفر از مردان فعال شهرستان اردبیل (میانگین سن 3/46 ± 38/56 ...
بیشتر
زمینه و هدف: غلظت بالای نشانگرهای آسیب میوکارد در برابر غلظت نسبتا کم در بافت غیر قلبی، ویژگی قلب را حفظ میکند. هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر هشت هفته تمرین ورزشی در وضعیت هایپوکسی و محدودیت جریان خون بر برخی شاخصهای آسیب میوکارد مردان فعال بود. روشتحقیق: تعداد 30 نفر از مردان فعال شهرستان اردبیل (میانگین سن 3/46 ± 38/56 سال و شاخص توده بدنی 1/77 ± 24/45 کیلوگرم/مترمربع) انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه تمرین هوازی در وضعیت هایپوکسی (10 نفر، A-Hypo)، تمرین مقاومتی با محدودیت جریان خون (10 نفر، R-BFR) و کنترل (10 نفر، Con) قرار گرفتند. دو گروه تمرین در وضعیت هایپوکسی (از 25 تا 40 دقیقه) و تمرین با محدودیت جریان خون (از شدت 50 درصد تا 85 درصد یک تکرار بیشینه) به مدت هشت هفته و سه جلسه در هفته به انجام تمرینات منتخب با شرایط ویژه گروه خود پرداختند. تروپونین T درون سلولی قلب (cTnT)، تروپونین I قلبی (cTnI)، هموسیستئین (HCY) و نسبت LDL/HDL پلاسما با روش های استاندارد اندازه گیری شدند. جهت تجزیه و تحلیل نتایج از آزمون تحلیل کوواریانس، آزمون تعقیبی بونفرونی، و آزمون t زوجی در سطح 0/05>p استفاده گردید. یافتهها: پس از هشت هفته تمرین در وضعیت هایپوکسی و محدودیت جریان خون، cTnI، cTnT و HCY مردان فعال افزایش معنی دار و نسبت LDL/HDL آنان، کاهش معنیداری داشت (100/0=p). نتیجهگیری: هر دو مداخله اعمال شده، بهبود عوامل آسیب میوکاردی (cTnI، cTnT) و HCY که در شیوع آسیبهای میوکاردی نقش دارند، را در پی داشت؛ لذا میتواند اثرات سازگاری بر میوکارد قلبی داشته باشد.
ماندانا احمدی؛ مریم وطن دوست؛ سیده زلیخا هاشمی چاشمی
چکیده
زمینه و هدف: شواهد نشان میدهد که شرایط خاص دوران بارداری، اثرات پایداری بر جنین دارد. هدف از این مطالعه تاثیر یک دوره فعالیت بدنی داوطلبانه بر سطوح کورتیکوسترون و اضطراب موش ها در حین و دوره پس از بارداری بود. روش تحقیق: در این مطالعه تجربی، 40 سر موش ماده نژاد NMRI با سن تقریبی 80 تا 90 روز و وزن 25 تا 30 گرم، به چهار گروه 10 تایی شامل گروه کنترل ...
بیشتر
زمینه و هدف: شواهد نشان میدهد که شرایط خاص دوران بارداری، اثرات پایداری بر جنین دارد. هدف از این مطالعه تاثیر یک دوره فعالیت بدنی داوطلبانه بر سطوح کورتیکوسترون و اضطراب موش ها در حین و دوره پس از بارداری بود. روش تحقیق: در این مطالعه تجربی، 40 سر موش ماده نژاد NMRI با سن تقریبی 80 تا 90 روز و وزن 25 تا 30 گرم، به چهار گروه 10 تایی شامل گروه کنترل - بارداری، تجربی - بارداری، کنترل - پس از زایمان، و تجربی - پس از زایمان تقسیم شدند. پس از دو هفته سازگاری با محیط و رویت پلاک واژینال، درون قفس موشهای باردار، دو چرخ دوار قرار داده شد تا چهار هفته فعالیت بدنی داوطلبانه اعمال شود. جهت سنجش اضطراب موشها، از آزمون محفظه تاریک - روشن استفاده گردید. در نهایت، حیوانات گروههای بارداری، در روز هجدهم بارداری و نمونههای گروههای پس از زایمان، در روز هفتم پس از زایمان؛ بیهوشی عمیق داده شدند و جهت سنجش کورتیکوسترون، خونگیری به صورت مستقیم از بافت قلب انجام شد. سپس دادههای حاصل با آزمون t مستقل در سطح معنی داری 0/05>p مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: سطوح سرمی کورتیکوسترون در گروههای تجربی - بارداری (0/002=p) و تجربی - پس از زایمان (0/006=p) به طور معنی داری کاهش یافت. با این حال، سطح اضطراب موش ها فقط در گروه تجربی - پس از زایمان، بطور معنی داری کاهش پیدا کرد (0/007=p). نتیجهگیری: استفاده از فعالیتهای بدنی داوطلبانه در دوران بارداری در موش ها، به عنوان یک راهبرد درمانی احتمالی در کاهش کورتیزول و اختلالات روانشناختی از جمله اضطراب، حائز اهمیت میباشد.
مسعود خادم پیر؛ صادق چراغ بیرجندی؛ مصطفی تیموری خروی
چکیده
زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس (MS) یک بیماری مزمن سیستم عصبی مرکزی است که مغز و نخاع را درگیر میکند و باعث ایجاد اختلال در هدایت جریانات عصبی و الکتریکی میشود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر هشت هفته تمرینات ترکیبی بر بیان ژن نوروگلین-1، شاخص تعادل و ترکیب بدنی در بیماران مبتلا به MS بود. روش تحقیق: به این منظور، 30 زن از بین زنان ...
بیشتر
زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس (MS) یک بیماری مزمن سیستم عصبی مرکزی است که مغز و نخاع را درگیر میکند و باعث ایجاد اختلال در هدایت جریانات عصبی و الکتریکی میشود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر هشت هفته تمرینات ترکیبی بر بیان ژن نوروگلین-1، شاخص تعادل و ترکیب بدنی در بیماران مبتلا به MS بود. روش تحقیق: به این منظور، 30 زن از بین زنان مبتلا به MS با میانگین سنی 79/4±47/7 سال، و وزن 5/5±69/70 کیلوگرم ساکن شهر مشهد انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم گردیدند. گروه تجربی تمرینات ترکیبی شامل تمرینات مقاومتی با شدت 65 تا 85 درصد یک تکرار بیشینه و تمرینات هوازی با شدت60 تا70 درصد حداکثر ضربان قلب را به مدت هشت هفته، سه روز در هفته و به مدت 45 دقیقه در هر جلسه انجام دادند؛ اما گروه کنترل در طول این دوره، در هیچگونه برنامه ورزشی شرکت نداشتند. نمونه خون از ورید بازویی قبل و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، به صورت ناشتا گرفته شد. بیان ژن نوروگلین-1 با استفاده از روش Real Time PCR تعیین گردید. شاخص تعادل به وسیله آزمونهای BDI و TUG و ترکیب بدن با استفاده از دستگاه بادی آنالایزر اندازه گیری شد. دادهها با استفاده از آزمون t مستقل و وابسته در سطح معنی داری 0/05≥p تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: تمرینات ترکیبی باعث افزایش معنی دار بیان ژن نوروگلین-1 (0/001=p)، تعادل ایستا (0/001=p)، تعادل پویا (0/001=p)، توده بدون چربی (0/001=p) و کاهش معنی دار توده چربی (001/0=p) افراد MS گردید. نتیجهگیری: بر اساس یافتههای تحقیق حاضر، تمرینات ترکیبی با افزایش عوامل تأثیرگذار در بیماری MS، می تواند باعث بهبود این شرایط شود.
علی برزگری؛ محمد رضا اسد؛ محمد حسن دشتی خویدکی؛ احسان ایری
چکیده
زمینه و هدف: چاقی و اضافه وزن به دلیل اثر بر اختلات متابولیکی، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر اثر تمرین تناوبی شدید و تداومی با شدت متوسط بر سطح آیریزین سرمی و مقاومت به انسولین در مردان دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق : در پژوهش حاضر، 30 مرد با میانگین سنی 98/3±6/38 سال و شاخص توده بدنی 17/6±5/28 کیلوگرم ...
بیشتر
زمینه و هدف: چاقی و اضافه وزن به دلیل اثر بر اختلات متابولیکی، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر اثر تمرین تناوبی شدید و تداومی با شدت متوسط بر سطح آیریزین سرمی و مقاومت به انسولین در مردان دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق : در پژوهش حاضر، 30 مرد با میانگین سنی 98/3±6/38 سال و شاخص توده بدنی 17/6±5/28 کیلوگرم بر متر مربع انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه 10 نفری شامل تمرین تناوبی شدید، تمرین تداومی با شدت متوسط و کنترل تقسیم گردیدند. تمرینات تناوبی شدید و تمرینات تداومی با شدت متوسط ، به مدت هشت هفته و تکرار سه جلسه در هفته به اجرا درآمدند. قبل و بعد از هشت هفته تمرین، نمونه های خونی آزمودنی ها جمع آوری و میزان سرمی آیریزین و نیمرخ لیپیدی به ترتیب با استفاده از روش های الایزا و کالریمتریک اندازه گیری گردید. سپس تغییرات درون گروهی با استفاده از آزمون t وابسته و تغییرات برون گروهی با کمک آزمون تحلیل واریانس یک راهه و بونفرونی، در سطح معنی داری 05/0>p مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها: بهبود سطوح سرمی آیریزین و مقاومت به انسولین در هر دو گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل معنی دار بود، به گونه ای که این تغییرات در گروه تمرین تداومی بیشتر از گروه تمرین تناوبی شدید بود. همچنین لیپوپروتئین کلسترول با چگالی بالا در هر دو گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل افزایش معنی داری داشت، در حالی که این تغییرات بین گروه های تمرینی معنی دار نبود. لیپوپروتئین کلسترول با چگالی کم در هر دو گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری داشت، به شکلی که این کاهش در گروه تمرین تناوبی شدید به طور معنی داری بیشتر از گروه تمرین تداومی بود. نتیجه گیری: تحقیق حاضر نشان داد که تمرینات تناوبی و تداومی با اثرگذاری بر آیریزین، مقاومت به انسولین و بعضی از متغیرهای نیمرخ های لپییدی؛ می توانند در کاهش عوارض ناشی از اضافه وزن موثر باشند.
علی حوصله؛ علی یعقوبی؛ امیرشهریار آریامنش؛ نجمه رضائیان
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات محدودی اثر تحریک الکتریکی عضله (EMS) بر عوامل رشدی در دوره بازتوانی ورزشکاران بعد از عمل جراحی رباط صلیبی قدامی (ACL) را مورد بررسی قرار دادهاند. هدف از تحقیق حاضر، مقایسه اثر تمرین مقاومتی همراه با EMS و تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی گیرنده فعال کننده تکثیر پروکسی زوم گاما هم فعال ساز-1 آلفا (PGC-1α)، عامل رشد شبه انسولین-1 ...
بیشتر
زمینه و هدف: مطالعات محدودی اثر تحریک الکتریکی عضله (EMS) بر عوامل رشدی در دوره بازتوانی ورزشکاران بعد از عمل جراحی رباط صلیبی قدامی (ACL) را مورد بررسی قرار دادهاند. هدف از تحقیق حاضر، مقایسه اثر تمرین مقاومتی همراه با EMS و تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی گیرنده فعال کننده تکثیر پروکسی زوم گاما هم فعال ساز-1 آلفا (PGC-1α)، عامل رشد شبه انسولین-1 (IGF-1) و مایوستاتین در ورزشکاران مرد پس از جراحی ACL بود. روش تحقیق: تعداد 20 داوطلب مرد با میانگین سنی 12/1±01/26 سال، قد 59/9±10/177 سانتی متر، و وزن 65/6±16/71 کیلو گرم بهطور تصادفی به دو گروه 10 نفری شامل گروه تمرین مقاومتی همراه با EMS و تمرین مقاومتی تقسیم شدند. آزمودنیهای هر دو گروه برنامه تمرین مقاومتی را به مدت 12 هفته در سه نوبت با شدت 70-30 درصد 10 تکرار بیشینه انجام دادند. آزمودنیهای گروه تمرین مقاومتی یه همراه با EMS، حرکات ورزشی را همراه با تحریک الکتریکی با فرکانس 70-35 هرتز به اجرا درآوردند. نمونههای خونی قبل و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی از همه آزمودنیها اخذ گردید. برای اندازهگیری سطوح PGC-1α، IGF-1 و مایوستاتین سرمی از روش الایزا استفاده شد. مقایسه بین گروهی با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس در سطح معنی داری 0/05>p انجام شد. یافتهها: در مقایسه با تمرین مقامتی تنها، تمرین مقاومتی همراه با EMS، موجب افزایش معنی دار غلظت سرمی IGF-1 و کاهش معنی دار سطوح سرمی مایوستاتین، بدون تغییر معنی دار در PGC-1α سرمی شرکتکنندگان شد. نتیجهگیری: تغییرات ایجاد شده در متغیرهای وابسته دال بر آن است که تمرین مقاومتی همراه با EMS در مقایسه با تمرین مقاومتی تنها، منجر به بهبود عوامل حجم دهنده و تقویت کننده عضلات چهار سر ران و همسترینگ ورزشکاران بعد از جراحی ACL می شود و از این روش می توان در دروه بازتوانی ACL استفاده کرد.
سیده زلیخا هاشمی چاشمی؛ سهیل عزیزی؛ علی قائمیان؛ مهنا غلامی
چکیده
زمینه و هدف: انجام تمرینات ورزشی به همراه مصرف قهوه سبز میتواند به عنوان یک راهکار برای کنترل چاقی در نظر گرفته شود. هدف مطالعه حاضر، مقایسه تاثیر تمرینات هوازی، مقاومتی و ترکیبی به همراه مصرف قهوه سبز، بر سطوح سرمی آیریزین، مایونکتین و مقاومت به انسولین در زنان چاق بود. روش تحقیق: در این پژوهش نیمهتجربی، 60 آزمودنی زن با دامنه سنی ...
بیشتر
زمینه و هدف: انجام تمرینات ورزشی به همراه مصرف قهوه سبز میتواند به عنوان یک راهکار برای کنترل چاقی در نظر گرفته شود. هدف مطالعه حاضر، مقایسه تاثیر تمرینات هوازی، مقاومتی و ترکیبی به همراه مصرف قهوه سبز، بر سطوح سرمی آیریزین، مایونکتین و مقاومت به انسولین در زنان چاق بود. روش تحقیق: در این پژوهش نیمهتجربی، 60 آزمودنی زن با دامنه سنی 5±25 سال و شاخص توده بدنی5±30 بهصورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به پنج گروه 12 نفری شامل: تمرین هوازی+مکمل، تمرین مقاومتی+مکمل، تمرین ترکیبی+مکمل، مکمل و کنترل تقسیم شدند. شدت تمرین هوازی 50 تا 75 درصد حداکثر ضربان قلب و شدت تمرین مقاومتی 55 تا 70 درصد یک تکرار بیشینه بود. تمرینات طی هشت هفته با تکرار سه روز در هفته انجام شدند. قهوه سبز روزانه قبل از شام به میزان 400 میلیگرم مصرف شد. 24 ساعت قبل از اولین و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین نمونههای خونی در حالت ناشتا گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای تحلیل کوواریانس و بونفرونی در سطح 0/05>p استفاده گردید. یافتهها: سطوح آیریزین و مایونکتین در گروههای تمرین و قهوه سبز نسبت به پیش از تمرین و نسبت به سایر گروهها، افزایش معنیداری داشت. به علاوه، مقاومت به انسولین بعد از تمرین هوازی و ترکیبی به همراه مکمل نسبت به سایر گروهها و حتی نسبت به پیش از تمرین نیز کاهش معنیداری پیدا کرد؛ اما بعد از تمرین مقاومتی و مکمل مقدار آن نسبت به سایر گروهها افزایش داشت. نتیجهگیری: هر سه تمرین اجرا شده همراه با مکمل قهوه سبز، با افزایش مایوکاینهایی مانند آیریزین و مایونکتین، علاوه بر تاثیر بر ترکیب بدن و کاهش وزن، باعث بهبود عمل انسولین و کاهش مقاومت به انسولین شدند؛ با این حال اجرای تمرین ترکیبی و هوازی همراه با مکمل، در مقایسه با تمرین مقاومتی همراه با مکمل، بهبود بیشتری در انسولین و مقاومت به انسولین ایجاد کرد.
بابک مصطفی فرخانی؛ مرضیه ثاقب جو؛ سید علیرضا حسینی کاخک؛ مهدی هدایتی
چکیده
زمینه و هدف: تمرین هوازی و استفاده از محدودیت جریان خون (BFR) در بهبود توان هوازی ورزشکاران اثر مثبت دارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر پنج هفته تمرین استقامت در سرعت تولیدی با و بدون BFR در تناوبهای استراحتی بر سطوح سرمی عامل رشد اندوتلیال عروقی (VEGF)، عامل القای هایپوکسی-1 آلفا (HIF-1α) و عملکرد هوازی و بیهوازی مردان فوتبالیست بود. ...
بیشتر
زمینه و هدف: تمرین هوازی و استفاده از محدودیت جریان خون (BFR) در بهبود توان هوازی ورزشکاران اثر مثبت دارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر پنج هفته تمرین استقامت در سرعت تولیدی با و بدون BFR در تناوبهای استراحتی بر سطوح سرمی عامل رشد اندوتلیال عروقی (VEGF)، عامل القای هایپوکسی-1 آلفا (HIF-1α) و عملکرد هوازی و بیهوازی مردان فوتبالیست بود. روش تحقیق: تعداد 39 مرد فوتبالیست (میانگین سنی 49/0±17 سال، قد 32/3±177 سانتیمتر و وزن 24/1±68 کیلوگرم) به صورت تصادفی به سه گروه مساوی شامل 1) تمرین استقامت در سرعت تولیدی با BFR (SEPB)، 2) تمرین استقامت در سرعت تولیدی بدون BFR (SEP) و 3) کنترل (C، تمرین معمول فوتبال) تقسیم شدند. برنامه تمرین (دویدن با حداکثر سرعت در تناوبهای 30 ثانیهای و استراحت 150 ثانیهای بین آنها) و BFR (اعمال شده در قسمت بالای ران و با امتیاز هفت از 10 در مقیاس فشار درک شده) به مدت پنج هفته و سه جلسه در هفته انجام شد. سطوح سرمی VEGF و HIF-1α، حداکثر اکسیژن مصرفی (VO2max)، عملکرد هوازی، توان بیهوازی، شاخص خستگی و سرعت دویدن، قبل و بعد از برنامه تمرین اندازهگیری شد. آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری تکراری جهت تحلیلهای آماری در سطح معنیداری 05/0≥p مورد استفاده قرار گرفت. یافتهها: VO2max و عملکرد هوازی در گروههای SEPB و SEP و سرعت دویدن 30 متر در گروههای SEP و C بهبود معنیداری داشت، بهگونهای که افزایش VO2max و عملکرد هوازی در گروه SEPB نسبت به گروه SEP، به طور معنیداری بیشتر بود. سطوح VEGF و HIF-1α در هر سه گروه نسبت به پیشآزمون کاهش معنیداری یافت. توان بیهوازی و شاخص خستگی نیز در هر سه گروه نسبت به پیشآزمون، بهترتیب کاهش و افزایش معنیداری یافت. نتیجهگیری: تمرین استقامت در سرعت تولیدی، منجر به بهبود VO2max، عملکرد هوازی و سرعت دویدن 30 متر در مردان فوتبالیست میشود و استفاده از BFR در تناوبهای استراحتی، میتواند بهبودی بیشتری در برخی از این شاخصها ایجاد نماید. مطالعات بیشتری جهت شناسایی دلایل کاهش سطوح سرمی VEGF و HIF-1α همراه با بهبود شاخصهای هوازی متعاقب تمرین استقامت در سرعت تولیدی مورد نیاز است.
طیبه زرع کار؛ سجاد احمدی زاد؛ مسعود نصیری؛ مینو باسامی
چکیده
زمینه و هدف: تمرین استقامتی میتواند خطر بیماریهای قلبی- عروقی را از طریق اثر بر فعالیت و شاخصهای پلاکتی کاهش دهد و مکمل رزوراترول هم تأثیری مشابه تمرین، بر عملکرد پلاکتها دارد. هدف این مطالعه بررسی تأثیر همزمان 12 هفته مصرف مکمل ترانس رزوراترول و تمرین استقامتی بر پاسخ شاخصهای پلاکتی به یک جلسه فعالیت ورزشی وامانده ...
بیشتر
زمینه و هدف: تمرین استقامتی میتواند خطر بیماریهای قلبی- عروقی را از طریق اثر بر فعالیت و شاخصهای پلاکتی کاهش دهد و مکمل رزوراترول هم تأثیری مشابه تمرین، بر عملکرد پلاکتها دارد. هدف این مطالعه بررسی تأثیر همزمان 12 هفته مصرف مکمل ترانس رزوراترول و تمرین استقامتی بر پاسخ شاخصهای پلاکتی به یک جلسه فعالیت ورزشی وامانده ساز بود. روشتحقیق: در این پژوهش، ۳۲ سر موش صحرایی نر ویستار (سن 8 هفته) به طور تصادفی در چهار گروه کنترل (C)، مکمل ترانس رزوراترول (S)، تمرین (T) و تمرین- مکمل ترانس رزوراترول (TS) قرار گرفتند. گروههای T و TS به مدت ۱۲ هفته و ۵ روز در هفته، تمرین روی نوارگردان را انجام دادند؛ به صورتی که تمرین در هفته اول با سرعت ۱۰ متر بر دقیقه و مدت 2۰ دقیقه شروع شد و در ماه آخر، به سرعت 30 متر در دقیقه و مدت زمان ۶۰ دقیقه رسید. گروههای S و TS، روزانه ۱۰ میلیگرم ترانس رزوراترول به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، 5 روز در هفته دریافت کردند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، تمامی گروهها یک جلسه فعالیت حاد را با سرعت ۲۵ متر بر دقیقه و شیب ۱۰ درجه تا رسیدن به واماندگی انجام دادند. بلافاصله بعد از فعالیت، نمونه خونی گرفته شد و شاخصهای پلاکتی شامل تعداد پلاکتها، متوسط حجم پلاکتی، پهنای توزیع پلاکتی و درصد پلاکتها با روش امپدانس الکتریکی اندازه گیری شدند. دادهها با روش آماری تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معنی داری05/0>p مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: پاسخ متوسط حجم پلاکتی به فعالیت، بین چهار گروه به طور معنی داری تفاوت داشت (۰۳/۰=p). مقایسه زوجها نشان داد که متوسط حجم پلاکتی در گروه S نسبت به گروه های C (۰۱/۰=p) و T (۰۱/۰=p) به طور معنیداری کمتر است. تفاوت معنیداری بین پاسخ سایر شاخصها وجود نداشت (۰5/۰<p). نتیجهگیری: مصرف ۱۲ هفته مکمل ترانس رزوراترول موجب کاهش معنیدار متوسط حجم پلاکتی گروه S در پاسخ به فعالیت حاد ورزشی شد؛ اما ترکیب مکمل با تمرین و تمرین تنها، تاثیری بر پاسخ شاخص های پلاکتی به فعالیت ورزشی نداشت.
رضوانه گلدوی؛ مهدی مقرنسی؛ شیلا نایبی فر
چکیده
زمینه و هدف: آدیپولین، یک آدیپوسایتوکاین ضدالتهابی و حساس به انسولین است که در تعدیل عدم تحمل گلوکز و مقاومت انسولینی نقش دارد. این آدیپوکاین از بافت چربی سفید ترشح می شود و سطح آن در شرایط چاقی و دیابت کاهش می یابد. هدف از این مطالعه، بررسی اثر هشت هفته تمرین تداومی با شدت 45 تا 60 درصد ضربان قلب بیشینه بر سطوح پلاسمایی آدیپولین، حساسیت ...
بیشتر
زمینه و هدف: آدیپولین، یک آدیپوسایتوکاین ضدالتهابی و حساس به انسولین است که در تعدیل عدم تحمل گلوکز و مقاومت انسولینی نقش دارد. این آدیپوکاین از بافت چربی سفید ترشح می شود و سطح آن در شرایط چاقی و دیابت کاهش می یابد. هدف از این مطالعه، بررسی اثر هشت هفته تمرین تداومی با شدت 45 تا 60 درصد ضربان قلب بیشینه بر سطوح پلاسمایی آدیپولین، حساسیت به انسولین و درصد چربی بدن زنان دارای اضافه وزن و چاق بود. روش تحقیق: در این مطالعه نیمه تجربی، 30 نفر از زنان دارای اضافه وزن و چاق به طور هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (15=n) و کنترل (15=n) تقسیم شدند. برنامه ﺗﻤﺮﯾنی ﮔﺮوه تجربی شامل30 دقیقه دویدن با شدت 60-45 درﺻﺪ ﺿﺮﺑﺎن ﻗﻠﺐ بیشینه ﺑﻮد. در اوﻟﯿﻦ ﺟﻠﺴﻪ، ﺗﻤﺮﯾﻦ با شدت 45 درﺻﺪ ﺿﺮﺑﺎن ﻗﻠﺐ بیشینه آﻏﺎز شد و ﺑﻪ ﺗﺪرﯾﺞ ﺑﺎ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ آﻣﺎدﮔﯽ شرکت کننده ها، ﻫﺮ ﻫﻔﺘﻪ پنج درصد بر شدت ﺗﻤﺮﯾﻦ اﻓﺰوده گردید و ﭘﺲ از رﺳﯿﺪن ﺑﻪ ﺷﺪت 60 درﺻﺪ ﺿﺮﺑﺎن هدف، اﯾﻦ وﺿﻌﯿﺖ ﺗﺎ ﭘﺎﯾﺎن برنامه تمرینی ﺣﻔﻆ شد. خونگیری پس از 12 ساعت ناشتایی در دو مرحله پیش و پس آزمون انجام و متغیرهای مطالعه اندازهگیری گردید. از آزمون های شاپیرو-ویلک برای طبیعی بودن توزیع داده ها و به منظور بررسی تغییرات درونگروهی و بینگروهی به ترتیب از آزمونهای t وابسته و t مستقل در سطح معنی داری 05/0>p استفاده شد. یافته ها: پس از هشت هفته تمرین تداومی با شدت سبک تا متوسط، سطح آدیپولین پلاسما (001/0>p) و حساسیت به انسولین (001/0>p) نسبت به قبل تمرین افزایش معنیداری پیدا کرد، اما درصد چربی بدن کاهش معنی داری (0001/0>p) داشت. در مقایسه بین گروهی، مقادیر آدیپولین پلاسما (001/0>p) و حساسیت به انسولین (001/0>p) در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل، افزایش معنی داری داشت؛ اما درصد چربی بدن با کاهش معنی دار (001/0>p) همراه بود. نتیجه گیری: تمرینات تداومی با شدت سبک تا متوسط، به عنوان یکی از راهکارهای درمانی مناسب، با افزایش آدیپولین، حساسیت به انسولین و کاهش درصد چربی بدن می تواند در کاهش اختلالات مرتبط با اضافه وزن و چاقی موثر باشد.
عبدالله حسینلو؛ رقیه پوزش جدیدی؛ کریم آزالی علمداری؛ جبار بشیری؛ میرعلی رضا نورآذر
چکیده
زمینه و هدف: در مورد تاثیر توام تمرین و کورکومین بر آثار سمی آرسنیک در مغز، اطلاعات اندکی موجوداست. این تحقیق با هدف بررسی تأثیر تمرین تناوبی شدید (HIIT) و مصرف کورکومین بر مالون دی آلدهید (MDA)، نیتریت، هموسیستئین و بیان کاسپازهای 3، 8 و 9 مغز موش های صحرائی تحت مواجهه با آرسنیک به اجرا درآمد. روشتحقیق: در این مطالعه تجربی، تعداد 48 سر موش ...
بیشتر
زمینه و هدف: در مورد تاثیر توام تمرین و کورکومین بر آثار سمی آرسنیک در مغز، اطلاعات اندکی موجوداست. این تحقیق با هدف بررسی تأثیر تمرین تناوبی شدید (HIIT) و مصرف کورکومین بر مالون دی آلدهید (MDA)، نیتریت، هموسیستئین و بیان کاسپازهای 3، 8 و 9 مغز موش های صحرائی تحت مواجهه با آرسنیک به اجرا درآمد. روشتحقیق: در این مطالعه تجربی، تعداد 48 سر موش صحرائی نر به شش گروه شامل آرسنیک+تمرین، آرسنیک+کورکومین، توام (آرسنیک+تمرین+ کورکومین)، آرسنیک، کنترل اتانول و کنترل آب مقطر تقسیم شدند. آرسنیک به مدت 6 هفته روزانه از طریق آب آشامیدنی با دوز پنج میلیگرم بر هر کیلوگرم وزن بدن و کورکومین روزانه با دوز 15 میلیگرم بر هر کیلوگرم وزن بدن به صورت گاواژ خورانده شد. تمرین HIIT به مدت شش هفته با تکرار پنج روز در هفته، مشتمل بر 60 دقیقه تمرین تناوبی در هر جلسه (هر تناوب شامل چهار دقیقه دویدن با شدت 90-85 درصد vVO2max و دو دقیقه ریکاوری فعال با شدت 60–50 درصد vVO2max) به اجرا درآمد. از روشهای الایزا، وسترن بلات و واکنش های اسید تیوباربیتوریک وگریس به ترتیب برای اندازه گیری هموسیستئین، بیان کاسپازها، غلظت MDA و نیتریت مغزی استفاده شد. دادهها با روش تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنیداری 05/0>p تحلیل شدند. یافتهها: مواجهه با آرسنیک، سبب افزایش بیان کاسپازهای 3، 8 و 9 و مقدار MDA و هموسیستئین مغز شد (05/0>p). هر سه مداخله شامل تمرین، کورکومین و یا اثر توام آن ها در مقایسه با گروه کنترل معمولی، افزایش MDA مغزی ناشی از آرسنیک را برطرف کرد (05/0> p)، ولی موجب اصلاح کامل افزایش هموسیستئین نشد (05/0<p). از طرف دیگر، بیان کاسپازهای 8 و 9 مغز، تنها در گروه توام به سطوح مشابه با گروه کنترل معمولی رسید (05/0>p). نتیجهگیری: مواجهه با آرسنیک میتواند به افزایش هموسیستئین، پراکسیداسیون لیپیدی و فعالشدن مسیرهای درونی و بیرونی آپوپتوزیس در مغز موش ها منجر شود. با این که انجام تمرین، مصرف کورکومین و اثر توام آن ها، از پراکسیداسیون لیپیدی مغزی ناشی از آرسنیک جلوگیری کرد، ولی در مورد سایر متغیرها، فقط در گروههای مصرف کورکومین اثرات مفید قابل ملاحظه ای مشاهده شد. همچنین اثر آرسنیک بر افزایش فعالیت مسیرهای داخلی و خارجی آپوپتوزیس مغز، فقط در گروه توام به طور کامل مهار گردید. با این حال، به دلیل پاره ای محدودیت ها و کمبود تحقیقات انسانی، به بررسیهای بیشتر نیاز است.
اکرم ارزانی؛ شادمهر میردار
چکیده
زمینه و هدف: پروتئین شبهکیتیناز-3 (YKL40) به عنوان یک شاخص زیستی التهابی موثر بر آسم و بیماریهای آلرژیک شناخته شده است؛ در حالی که انجام تمرینات ورزشی ممکن است موجب کاهش اثرات التهابی ناشی از بیماری آسم شوند. از اینرو هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرین تناوبی، مقاومتی و ترکیبی بر سطوح YKL40 و ایمونوگلوبین E (IgE) بافت ریه ...
بیشتر
زمینه و هدف: پروتئین شبهکیتیناز-3 (YKL40) به عنوان یک شاخص زیستی التهابی موثر بر آسم و بیماریهای آلرژیک شناخته شده است؛ در حالی که انجام تمرینات ورزشی ممکن است موجب کاهش اثرات التهابی ناشی از بیماری آسم شوند. از اینرو هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرین تناوبی، مقاومتی و ترکیبی بر سطوح YKL40 و ایمونوگلوبین E (IgE) بافت ریه موشهای صحرایی مبتلا به آسم بود. روش تحقیق: تعداد 25 موش صحرایی به پنج گروه شامل گروه های کنترل، تمرین تناوبی، تمرین مقاومتی، تمرین ترکیبی و سالین تقسیم شدند. گروههای آسمی (گروه کنترل و گروه های مداخله تمرینی) هر جلسه پس از تمرین به مقدار یک میلیلیتر به صورت زیرصفاقی محلول اووالبومین دریافت کردند. همچنین سه بار در هفته و هر بار به مدت 20 دقیقه در معرض افشانه اووالبومین قرار گرفتند. گروه تمرین تناوبی (سه بار در هفته، شدت 80-60 درصد ظرفیت بیشینه، 30 دقیقه)، گروه تمرین مقاومتی (سه بار در هفته، 60 درصد یک تکرار بیشینه، سه نوبت 10 تکراری) و گروه تمرین ترکیبی (ترکیب تمرین تناوبی و مقاومتی) پروتکل های طراحی شده را به مدت هشت هفته به اجرا درآوردند. اندازهگیری سطوح YKL40 و IgE به روش الایزا در بافت ریه انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی LSD در سطح p≤0/05 صورت گرفت. یافتهها: سطوح YKL40 در گروه تمرین تناوبی (05/0=p)، تمرین مقاومتی (005/0=p) و تمرین ترکیبی (001/0=p) نسبت به گروه کنترل، افزایش معنی داری پیدا کرد؛ به نحوی که این افزایش پس از تمرین ترکیبی نسبت به سایر مداخلات تمرینی بیشتر بود (05/0>p). همچنین، IgE در گروههای تمرین تناوبی (005/0=p)، تمرین مقاومتی (03/0=p) و تمرین ترکیبی (004/0=p)؛ در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی داری پیدا کرد. نتیجهگیری: به نظر میرسد اجرای هشت هفته تمرینات تناوبی، مقاومتی و ترکیبی در افراد آسمی، تاثیر مهاری بر سطوح پروتئینYKL40 ندارد و از این طریق نمیتوانند نقش محافظتی در برابر اثرات التهابی ناشی از آسم داشته باشد.
شیما مجتهدی؛ آرزو تبریزی؛ سید ابراهیم حسینی
چکیده
زمینه و هدف: ورزش می تواند منجر به عصبزایی در مغز پستانداران بالغ شود. تاکنون مطالعات اندکی چگونگی تاثیر نوع ورزش بر عصبزایی را بررسی کردهاند. هدف مطتاعه حاضر بررسی تاثیر مسافت دویدن در روز بر میزان تکثیر سلولی در هیپوکمپ موشهای صحرایی نر بالغ بود. روش تحقیق: تعداد 18 سر موش صحرایی نر بالغ به دنبال یک هفته آشنا سازی با دستگاه نوارگردان، ...
بیشتر
زمینه و هدف: ورزش می تواند منجر به عصبزایی در مغز پستانداران بالغ شود. تاکنون مطالعات اندکی چگونگی تاثیر نوع ورزش بر عصبزایی را بررسی کردهاند. هدف مطتاعه حاضر بررسی تاثیر مسافت دویدن در روز بر میزان تکثیر سلولی در هیپوکمپ موشهای صحرایی نر بالغ بود. روش تحقیق: تعداد 18 سر موش صحرایی نر بالغ به دنبال یک هفته آشنا سازی با دستگاه نوارگردان، به طور تصادفی به سه گروه شامل گروه کنترل (6 سر)، گروه دویدن به مدت 30 دقیقه (6 سر)، و گروه دویدن به مدت 60 دقیقه (6 سر) تقسیم شدند. حیوانات گروه های تجربی روزانه در جلسات 30 و 60 دقیقه ای با سرعت 12 متر بر دقیقه روی نوارگردان برای 14 روز متوالی دویدند. در 10 روز پایانی، به منظور نشاندار کردن سلولهای پس از تقسیم، دوز مشخصی از برمو دی اکسی یوریدین (Brdu) به طور روزانه به حیوانات تزریق شد. 48 ساعت پس از آخرین جلسه فعالیت، حیوانات قربانی شدند و مغز آنها جهت انجام مطالعات ایمونوهیستوشیمی برداشته شد. جهت تجزیه تحلیل دادهها از آزمون های تحلیل واریانس یک سویه و آزمون تعقیبی حداقل اختلاف معنی دار (LSD) در سطح معنی داری 05/0 >p استفاده شد. یافتهها: تعداد سلولهای Brdu+ هم پس از دویدن به مدت 30 (001/p=) و هم پس از دویدن به مدت 60 (001/0p=) دقیقه افزایش معنی داری پیدا کرد؛ ضمن آن که این تغییر در گروه دویدن به مدت 60 دقیقه نسبت به گروه دویدن به مدت 30 دقیقه، به طور معنی دار (001/p=) بیشتر بود. نتیجه گیری: دویدن صرف نظر از زمان طی شده در روز، تکثیر سلولی را در هیپوکمپ موشهای صحرایی نر بالغ افزایش می دهد؛ این در حالی است که هر چه زمان بیشتر در روز طی شود، میزان تکثیر سلولی بهمان نسبت بیشتر تغییر می کند.
الهه طالبی- گرکانی؛ مروه وثوق؛ شکوفه خردمند؛ رزیتا فتحی
چکیده
زمینه و هدف: عوامل التهابی و اختلالات وابسته به آن (از جمله مقاومت به انسولین)، با شروع دوره یائسگی در زنان دارای اضافه وزن افزایش مییابد؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح کالپروتکتین پلاسمایی و مقاومت به انسولین در زنان یائسه و غیریائسه دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق: تعداد 27 زن دارای اضافه وزن ...
بیشتر
زمینه و هدف: عوامل التهابی و اختلالات وابسته به آن (از جمله مقاومت به انسولین)، با شروع دوره یائسگی در زنان دارای اضافه وزن افزایش مییابد؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح کالپروتکتین پلاسمایی و مقاومت به انسولین در زنان یائسه و غیریائسه دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق: تعداد 27 زن دارای اضافه وزن (با نمایه توده بدنی بیشتر از 25 کیلوگرم/مترمربع) به دو گروه شامل 13 نفر زن یائسه (با میانگین سن 76/5 ± 53/46 سال) و 14 زن غیریائسه (با میانگین سنی 7/85±32/50 سال) تقسیم شدند. برنامه تمرین شامل هشت هفته تمرین هوازی با تکرار سه جلسه در هر هفته با شدت 40 تا 80 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره بود که به مدت 25 دقیقه در هفته اول اجرا شد و در هفته هشتم به 45 دقیقه رسید. سطوح پلاسمایی کالپروتکتین، انسولین، گلوکز، و شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR) قبل و 48 ساعت پس از پایان تمرین اندازهگیری شد. از آزمون t همبسته جهت بررسی تغییرات درون گروهی و از آزمون تحلیل کوواریانس برای بررسی تغییرات بین گروهی در سطح معنی داری 05/0>p استفاده شد. یافتهها: بر اساس نتایج حاصل از آزمون t همبسته، میزان پلاسمایی کالپروتکتین پس از تمرین در هر دو گروه زنان یائسه (0/01=p) و غیریائسه (0/04=p) به طور معنی داری افزایش یافت؛ اما آزمون تحلیل کوواریانس، عدم اختلاف معنیدار (0/80= p) بین مقادیر کالپروتکتین دو گروه را تایید کرد. غلظت پلاسمایی انسولین (0/009=p) و مقاومت به انسولین (0/03=p) در زنان یائسه بهطور معنی داری کاهش یافت؛ در حالی که در زنان غیر یائسه با افزایش معنیدار مقاومت انسولینی (0/01=p) همراه بود. نتیجهگیری: تمرین ورزشی هوازی موجب افزایش سطوح کالپروتکتین در زنان یائسه و غیریائسه دارای اضافه وزن میشود؛ تغییری که مستقل از تغییرات انسولین و شاخص مقاومت انسولینی در زنان رخ می دهد.
مصطفی صبوری؛ محمد رضا کردی؛ فاطمه شب خیز
چکیده
زمینه و هدف: آلزایمر یک بیماری پیشرونده اختلال عصبی میباشد. التهاب نقش مهمی در اختلال عملکرد عصبی و از دست دادن سلولهای عصبی در بیماری آلزایمر ایفا میکند. مطالعات قبلی نشان دادهاند که فعالیت پروتئین متصل شونده به عنصر پاسخگوی cAMP (CREB) با بتا آمیلوئید و التهاب کاهش مییابد. بنابراین هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر تمرین هوازی ...
بیشتر
زمینه و هدف: آلزایمر یک بیماری پیشرونده اختلال عصبی میباشد. التهاب نقش مهمی در اختلال عملکرد عصبی و از دست دادن سلولهای عصبی در بیماری آلزایمر ایفا میکند. مطالعات قبلی نشان دادهاند که فعالیت پروتئین متصل شونده به عنصر پاسخگوی cAMP (CREB) با بتا آمیلوئید و التهاب کاهش مییابد. بنابراین هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر تمرین هوازی قبل و بعد از القای آلزایمر بر بیان اینترلوکین-1 بتا (IL-1β) و CREB هیپوکمپ موش های نر نژاد ویستار بود. روش تحقیق: تعداد 115 سر رت نر بالغ (8 هفته) با میانگین وزنی 20/17±250 گرم در مرحله قبل از القای آلزایمر به صورت تصادفی به دو گروه مساوی استراحت (55 سر) و تمرین (55 سر) تقسیم شدند. پس از چهار هفته بعد از القای آلزایمر، رتهای هر کدام از گروهها به سه زیرگروه شامل گروه تزریق آمیلوئیدبتا؛ گروه تزریق دارونما؛ و گروه بدون تزریق تقسیم شدند. قبل از شروع مطالعه، پس از چهار هفته تمرین (قبل و بعد از القای آلزایمر)، حیوانات کشته شده (5 سر در هر گروه) و هیپوکمپ آن ها جهت بررسی برداشته شد. بیان IL-1β و CREB با روش Real Time-PCR اندازهگیری و دادهها در دو مرحله پیش و پس از القای آلزایمر، با آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی حداقل احتلاف معنی دار (LSD) در سطح 05/0≥p تحلیل شدند. یافتهها: هم در مرحله قبل و هم بعد از القای آلزایمر، بیان IL-1β و CREB در گروه تمرین نسبت به گروه استراحت، به ترتیب کاهش و افزایش معنی داری پیدا کرد (05/0>p). نتیجهگیری: تمرین هوازی می تواند قبل و بعد از القای آلزایمر، منجر به به افزایش CREB و کاهش التهاب شده و احتمالاً از این طریق، به شکل پذیری هیپوکامپی کمک نموده و فوایـد شـناختی و عملکـردی در پی دارد.
محبوبه یوسفیان؛ فرزانه تقیان؛ غلامرضا شریفی؛ سید علی حسینی
چکیده
زمینه و هدف: رژیمهای غذایی نامناسب و کاهش فعالیت بدنی، با بروز بیماریهای قلبی- عروقی ارتباط دارند. با توجه به این که نقش تمرین تناوبی شدید (HIIT) و محدودیت کالریک، بر استرس اکسیداتیو بافت قلب به خوبی شناخته نشده است، هدف تحقیق حاضر بررسی اثر 8 هفته تمرینات HIIT با و بدون محدودیت کالریک، بر فعالیت گلوتاتیون پراکسیداز (GPx)، مالون دی ...
بیشتر
زمینه و هدف: رژیمهای غذایی نامناسب و کاهش فعالیت بدنی، با بروز بیماریهای قلبی- عروقی ارتباط دارند. با توجه به این که نقش تمرین تناوبی شدید (HIIT) و محدودیت کالریک، بر استرس اکسیداتیو بافت قلب به خوبی شناخته نشده است، هدف تحقیق حاضر بررسی اثر 8 هفته تمرینات HIIT با و بدون محدودیت کالریک، بر فعالیت گلوتاتیون پراکسیداز (GPx)، مالون دی آلدئید (MDA) و پروتئین کربونیل (PC) قلبی موشهای صحرایی تحت رژیم غذای پرچرب بود. روش تحقیق: در این مطالعه تجربی، 24 سر موش صحرایی نر چاق به 4 گروه شامل رژیم غذای پرچرب، رژیم غذای پرچرب+محدودیت کالریک، رژیم غذای پرچرب+محدودیت کالریک+HIIT، و رژیم غذای پرچرب+HIIT تقسیم شدند. تعداد 6 سر موش هم در گروه کنترل سالم قرار گرفتند. برنامه HIIT به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته با شدت بالا به اجرا درآمد و موش های با رژیم غذایی در همین مدت، غذای پرچرب دریافت کردند. شاخص های GPx و MDA با روش الایزا و PC به روش اسپکتوفتومتری اندازه گیری شدند؛ سپس نتایج با روش تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون توکی در سطح 05/0>p استخراج گردید. یافتهها: سطوح PC در گروههای رژیم غذای پرچرب+محدودیت کالریک (001/0=p)، رژیم غذای پرچرب+HIIT (001/0=p)، و رژیم غذای پرچرب+محدودیت کالریک +HIIT (01/0=p) به طور معنیداری پایینتر از گروه رژیم غذای پرچرب بود. این متغیر همچنین در گروه رژیم غذای پرچرب +HIIT از گروههای رژیم غذای پرچرب+محدودیت کالریک (005/0=p) و رژیم غذای پرچرب+محدودیت کالریک +HIIT (001/0=p) به طور معنیداری پایینتر بود. از طرف دیگر، MDA در گروه رژیم غذای پرچرب+ HIIT از گروههای رژیم غذای پرچرب (03/0=p) و رژیم غذای پرچرب+محدودیت کالریک +HIIT (009/0=p) به طور معنیداری کمتر بود. ارزشهای GPx نیز در گروه رژیم غذای پرچرب+محدودیت کالریک +HIIT به طور معنیداری بالاتر از گروه رژیم غذای پرچرب بدست آمد (001/0=p). نتیجهگیری: اجرای HIIT نسبت به محدودیت کالریک، بهبودی بیشتری در شاخصهای استرس اکسیداتیو ایجاد می کند؛ در حالی که HIIT و محدودیت کالریک به طور توام، فقط در بهبودی GPx بافت قلب موشهای صحرایی تحت رژیم غذای پرچرب موثر بودند.
کریم آزالی علمداری؛ موسی خلفی
چکیده
زمینه و هدف: اطلاعات محدودی در زمینه آثار تمرینات ورزشی بر پری لیپینها (PLINs) به عنوان تنظیم کنندههای مهم ذخیره و لیپولیز بافت چربی وجود دارد. از اینرو، هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) و تداومی با شدت متوسط (MICT) بر مقادیر پروتئینی PLIN3 و PLIN5 چربی احشایی رتهای نر چاق میباشد. روش تحقیق: ابتدا رتها به دو گروه ...
بیشتر
زمینه و هدف: اطلاعات محدودی در زمینه آثار تمرینات ورزشی بر پری لیپینها (PLINs) به عنوان تنظیم کنندههای مهم ذخیره و لیپولیز بافت چربی وجود دارد. از اینرو، هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) و تداومی با شدت متوسط (MICT) بر مقادیر پروتئینی PLIN3 و PLIN5 چربی احشایی رتهای نر چاق میباشد. روش تحقیق: ابتدا رتها به دو گروه رژیم غذایی استاندارد (CD) و رژیم غذایی پرچرب (HFD) تقسیم شده و پس از القا چاقی (با 10 هفته رژیم غذایی پرچرب) به 3 گروه کنترل چاق (OC)، تمرین تداومی با شدت متوسط (MICT) و تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) تقسیم شدند. پروتکل تمرین HIIT شامل 10 مرحله فعالیت 4 دقیقهای با شدت معادل 85 تا 90 درصد VO2max و با دورههای استراحتی فعال 2 دقیقهای و پروتکل تمرین MICT با شدت معادل 65 تا 70 درصد VO2maxبود. مسافت طی شده به منظور همسان سازی هر دو پروتکل یکسان بود. پروتکل تمرین تداومی و تناوبی به مدت 12 هفته، بصورت 5 روز در هفته، با رعایت اصل اضافه بار بر روی نوارگردان اجرا شد. یافته ها: مقادیر پروتئینی PLIN3 و PLIN5 چربی احشایی به روش وسترن بلات اندازه گیری شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که HFD منجر به افزایش معنیداری PLIN5 و کاهش معنیدار PLIN3 شده است (05/0p <). همچنین، هر دو پروتکل HIIT و MICT منجر به افزایش معنیداری PLIN3 (05/0p <) و کاهش غیر معنیدار PLIN5 (05/0p>) شد. نتیجه گیری: بنابراین، به نظر میرسد که تمرین ورزشی ممکن است به واسطه تنظیم PLIN3 و PLIN5 نقش موثری در متابولیسم قطرات چربی ایفا کند.
محمدرضا اسد؛ الهه فلاح زاده؛ علی برزگری
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت پیشگیری از بروز بیماریهای قلبی و نیز فقدان اطلاعات لازم در خصوص تأثیر تمرینهای ورزشی بر بیان ژنهای آنژیوپویتین-1 وکانستاتین، هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر چهار شیوه تمرینی بر بیان ژنهای آنژیوپویتین-1 وکانستاتین در بطن چپ موشهای صحرایی نژاد ویستار بود. روش تحقیق: بدین منظور تعداد 40 سر موش ...
بیشتر
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت پیشگیری از بروز بیماریهای قلبی و نیز فقدان اطلاعات لازم در خصوص تأثیر تمرینهای ورزشی بر بیان ژنهای آنژیوپویتین-1 وکانستاتین، هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر چهار شیوه تمرینی بر بیان ژنهای آنژیوپویتین-1 وکانستاتین در بطن چپ موشهای صحرایی نژاد ویستار بود. روش تحقیق: بدین منظور تعداد 40 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار 8 هفتهای با میانگین وزنی33±237 گرم به طور تصادفی به 5 گروه (8 سر در هر گروه) شامل گروههای کنترل، تمرین تداومی با شدت متوسط (MIT)، تمرین تداومی شدید (HIT)، تمرین هوازی تناوبی شدید (HIIT) و تمرین شنا با شدت متوسط (MIST) تقسیم شدند. برنامههای تمرینی در گروههای تجربی به مدت 8 هفته و 5 روز در هفته انجام شد. 48 ساعت پس از آخرین جلسة تمرینی، نمونهبرداری از بافت قلب انجام گرفت. بیان ژنهای آنژیوپویتین-1 وکانستاتین در بافت قلب با روش PCR تعیین شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای تحلیل واریانس یکطرفه و توکی در سطح معنی داری 05/0≥p استفاده گردید. یافته ها: بیان ژنهای آنژیوپویتین-1 و کانستاتین در هر یک از گروههای مداخله در مقایسه با گروه کنترل، به طور معنیداری (001/0p=) کاهش یافت. در مقایسه چهار نوع تمرین مشخص گردید که بیان آنژیوپویتین-1 در گروهMIST نسبت به سایر گروههای تمرینی و بیان کانستاتین در گروههای HIT، MIT وMIST نسبت به گروه HIIT کاهش معنیدار بیشتری (001/0p=) داشته است. نتیجه گیری: هر چهار شیوه تمرینی توانست با بهبود بیان ژنهای مورد مطالعه، تغییرات مطلوبی در کاهش پیامدهای ناشی از آسیب بافت قلبی ایجاد نماید؛ با این حال تمرینات شنا با شدت متوسط با توجه به ویژگی عدم تحمل وزن، تأثیرات بیشتری دارد. در این زمینه به تحقیقات بیشتری نیاز است.
شریف بیگی؛ احمد همت فر؛ یوسف خیری؛ معروف بیگی
چکیده
زمینه و هدف: بیماری کبد چرب غیر الکلی شایع ترین بیماری مزمن کبدی است که صورت عدم کنترل، ممکن است سبب فیبروز، سیروز و تخریب سلولی کبد گردد. تغییرات سبک زندگی و افزایش فعالیت بدنی، اساس مدیریت این بیماری اند. هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر تمرینات هوازی - پیلاتس بر سطوح سرمی آنزیم های کبدی و سونوگرافی بیماران مبتلا به کبد چرب غیر الکلی ...
بیشتر
زمینه و هدف: بیماری کبد چرب غیر الکلی شایع ترین بیماری مزمن کبدی است که صورت عدم کنترل، ممکن است سبب فیبروز، سیروز و تخریب سلولی کبد گردد. تغییرات سبک زندگی و افزایش فعالیت بدنی، اساس مدیریت این بیماری اند. هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر تمرینات هوازی - پیلاتس بر سطوح سرمی آنزیم های کبدی و سونوگرافی بیماران مبتلا به کبد چرب غیر الکلی بود. روش تحقیق: در این مطالعه نیمه تجربی، 20 مرد مبتلا به کبد چرب غیر الکلی از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. دوره تمرینی 6 هفته بود و طی این مدت، گروه تجربی 4 روز در هفته به مدت 60 تا 90 دقیقه به اجرای تمرینات هوازی و پیلاتس به ترتیب با شدت 60 تا 90 و 40 تا 70 درصد حداکثر ضربان قلب پرداختند. 24 ساعت قبل و 48 ساعت پس از پایان مداخله، جمع آوری نمونه های خونی برای تعیین فعالیت آنزیم های کبدی و سونوگرافی به منظور تعیین درجه کبد چرب انجام شد. از روش های آماری t وابسته و مستقل، و آزمون های ناپارامتریک ویلکاکسون و یو من - ویتنی به منظور تجزیه و تحلیل داده ها بهره برداری شد و سطح معنی داری 0/05>p در نظر گرفته شد. یافته ها: در گروه تجـربی، سطـوح سرمی آنـزیم های کبدی آلانین آمینوترانسفراز (ALT) و آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) کاهش معنی داری یافتند (به ترتیب با 0/02=p، 0/001=p). به علاوه، درجه بندی کبد در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی داری (0/003=p) را نشان داد. نتیجه گیری: اجرای ترکیبی از تمرینات هوازی – پیلاتس در طول 6 هفته و با تکرار 4 جلسه در هفته، اثر معنی دار بر بهبود بیماری کبد چرب و شدت آن دارد و می تواند به عنوان یک روش غیر دارویی بکار گرفته شود.
زهرا کوهپایه؛ سیروس فارسی؛ سید علی حسینی؛ ایمان فتحی
چکیده
زمینه و هدف: افراد مبتلا به چاقی و اضافه وزن همواره در معرض ابتلا به بیماریهای قلبی- عروقی قرار دارند. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر 8 هفته تمرین تداومی کمشدت و تناوبی شدید بر بیان ژن سیرتوئین -1 (SIRT1) و آنزیم آسیل کوآ دهیدروژناز زنجیره بلند (LCAD) بافت قلب موشهای صحرایی چاق بود. روش تحقیق: تعداد 21 سر موش صحرایی نژاد اسپراگو- داولی چاق ...
بیشتر
زمینه و هدف: افراد مبتلا به چاقی و اضافه وزن همواره در معرض ابتلا به بیماریهای قلبی- عروقی قرار دارند. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر 8 هفته تمرین تداومی کمشدت و تناوبی شدید بر بیان ژن سیرتوئین -1 (SIRT1) و آنزیم آسیل کوآ دهیدروژناز زنجیره بلند (LCAD) بافت قلب موشهای صحرایی چاق بود. روش تحقیق: تعداد 21 سر موش صحرایی نژاد اسپراگو- داولی چاق انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه 7 تایی شامل گروه (1) تمرین تناوبی شدید، (2) تمرین تداومی کمشدت، و (3) کنترل تقسیم شدند. گروه های تمرین تناوبی و تداومی به مدت 8 هفته، سه جلسه در هفته به ترتیب با شدت 80 تا 85 و 50 تا 55 درصد حداکثر سرعت دویدن روی نوار گردان دویدند. پس از استخراج RNA از بافت قلب و سنتز cDNA، با استفاده از روش Real time-PC، بیان ژن های SIRT1 و LCAD به صورت کمی سنجش گردید. جهت تجزیه و تحلیل یافتهها از آزمون شاپیرو - ویلک، تحلیل کوواریانس، تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده گردید و سطح معنی داری 0/05≥p در نظر گرفته شد. یافتهها: بیان ژن SIRT1 در گروه تناوبی شدید (0/001=p) و تداومی کم شدت (0/001=p) به طور معنی داری بالاتر از گروه کنترل بود. بیان ژن LCAD در گروه تناوبی شدید به طور معنی داری بالاتر از گروه کنترل (0/001=p) و تمرین تداومی کم شدت (0/001=p) بود. از طرف دیگر، وزن موش های صحرایی پس از تمرین در گروه تناوبی شدید به طور معنی داری پایین تر از گروه های کنترل (0/001=p) و تمرین تداومی کم شدت (0/001=p) بود. نتیجهگیری: به نظر می رسد تمرین تناوبی شدید نسبت به تمرین تداومی کم شدت، اثرات مثبت بیشتری بر بهبود بیان ژن SIRT1 و LCAD بافت قلب موشهای صحرایی چاق دارد.
رسول اسلامی
چکیده
زمینه و هدف: چاقی و اضافه وزن در دوران کودکی و نوجوانی از اهمیت ویژهای برخوردار است. بنابراین، هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر 10 هفته تمرین ترکیبی بر میزان کمرین، آیریزین، مقاومت به انسولین و نیمرخ لیپیدی در دختران دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق: تعداد 24 نفر از دانش آموزان دختر دارای اضافه وزن (با میانگین سنی 62/0±23/11 سال و شاخص توده ...
بیشتر
زمینه و هدف: چاقی و اضافه وزن در دوران کودکی و نوجوانی از اهمیت ویژهای برخوردار است. بنابراین، هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر 10 هفته تمرین ترکیبی بر میزان کمرین، آیریزین، مقاومت به انسولین و نیمرخ لیپیدی در دختران دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق: تعداد 24 نفر از دانش آموزان دختر دارای اضافه وزن (با میانگین سنی 62/0±23/11 سال و شاخص توده بدن 48/0±97/27 کیلوگرم بر مترمربع) به صورت تصادفی ساده به دو گروه کنترل (12=n) و تمرین ترکیبی (12=n) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تجربی به مدت10 هفته به اجرای برنامه تمرین ترکیبی پرداختند و گروه کنترل نیز بدون مداخله تمرینی به فعالیت های روزانه خود مشغول بودند. اندازه گیری آیریزین، مقاومت به انسولین و نیمرخ لیپیدی (کلسترول، تری گلیسیرید، لیپوپروتئین با چگالی کم و بالا) قبل و پس از پایان پروتکل تحقیق انجام گرفت. برای تجزیه و تحلیل آماری از آزمون کوواریانس استفاده شد و سطح معنیداری نیز 05/0 p≤ در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که 10 هفته تمرین ترکیبی باعث کاهش معنی دار کمرین، انسولین، کلسترول، تری گلیسیرید و LDL-C شد (001/0>p). با این حال، مقادیر آیریزین، گلوکز و HDL-C تحت تاثیر تمرین ترکیبی قرار نگرفت (به ترتیب، 18/0=p، 37/0=p، 06/0=p). نتیجه گیری: تمرینات ترکیبی میتواند به عنوان بخشی از برنامه ورزشی دختران دارای اضافه وزن توصیه شده و جایگزین مناسبی برای تمرینات مرسوم هوازی باشد.